بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

دوشنبه 6 شهريور 1391 ـ  27 ماه اگوست 2011

 

اسب تروای آقای کرمی

نظری به مقالهء «بی حوصله گی ها و راه دراز مردم سالاری ِ»

مهریار فروزنده

mehryar27@gmail.com

گرچه نوری علا، مقاله ی تحت عنوان "بی حوصلگی و راه دراز مردم سالاری " آقای کرمی را بدرستی تحلیل و رمز گشایی کرده، اما، از آنجایی که این نوشته به هر ایرانی زخم خورده از رژیم اسلامی، نیش میزند، بر آن شدم، من هم، نظرم را در مورد این سفسطه، بیان کنم. اینکه حکومت اسلامی یار و یاور های با مزد و بی مزد در میان اپوسیسیون دارد، دیگر بر کسی پوشیده نیست. در میان آنها، اما، کسانی یافت می شوند که با ادبیات اپوزیسیون می نویسند اما دل در گروی حفظ وضع موجود دارند و سعی می کنند که رنگ و لعاب انتقاد از رژیم هم به نوشته هاشان بدهند. چون بر این حقیر معلوم نیست که آقای کرمی از کدام محفل و جریانی میاید، بهمین دلیل او را به یکی از ساکنان شکم اسب ترووا، تشبیه کردم که سعی در باز کردن جای خود بین اپوزیسیون واقعى دارد. هیچ وصله ای هم که به ایشان نچسبد حد داقل، اصلاحطلب بودنش محرز است.

قبل از اینکه به فراز هایی از مقاله شان بپردازم، باید بدو پیش فرض اغلب این آقایان اصلاح طلب، اشاره کنم :

۱- چون مردم ایران تقریبا همه مسلمان متدینند، پس پیوندی محکم با رژیم اسلامی دارند و حتما هم در روز مبادا، جان و مالشان را فدای این رژیم خواهند کرد! آیا این فرض درست است؟ نه که نیست. از اسلام گریزی مردم، بخاطر کارنامه درخشان این حکومت جبار و جائر، دیگر حتی صدای خود آیتالله ها هم در آمده است. آن عده معدودی که با پشت قاشق داغ، جای مهر بر پیشانی خود منقوش میکنند، حسابشان با اکثریت مردم ایران جدا است. تازه همین ها هم،تا وقتی که پولهای بی حساب و کتاب بیتالمال، بجیب گشادشان سرازیر میشود، قربان بند کیف آخوندها یند و روزی که رژیم را واقعا درخطر ببینند، با چمدان های پر از دلارشان، سر از عراق و آذربایجان و سنگاپور و آمریکای لاتین در میاورند. آرمان های انقلاب اسلامی، سالهاست که در دل همه ایرانیان، منجمله یاران اولیه نظام اسلامی، مرده است. نگاه کنید به نمونه های گنجی و واحدی و سازگارا و سروش و هزاران سرخورده ی دیگر از فریب اسلامی.

۲- اگر، رژیم، سرنگون شود، مردم ایران همدیگر را پاره پاره خواهند کرد و کشور تجزیه خواهد شد! این نظر، بزرگترین اهانت به ملتی است که همواره سر مشق آزادی خواهی برای ملل دیگر منطقه بوده است. شما ببینید که بعد از سی و سه سال، تلاش بی وفقه آخوندها، در جهت ساختن امت از ملت ایران و ایجاد ارتش بیست میلیونی! چه ببار آمده. بیش از سی چهل میلیون جوان آگاه و مدرن، که از جوانان همه ی کشورهای منطقه سر ترند. آن زمان که خمینی میگفت مردم در حکم صغارند و فقیه، ولی آنهاست، امروز، بهمان اندازه با شعورملت ایران بیگانه است که فلسفه اسکولاستیک قرون وسطا،با فهم و درک مردم این زمانه ی اروپا. شما بگذارید، این رژیم قرون وسطایی، بزباله دان تاریخ سپرده شود، نگران سر و سامان گرفتن ایران نباشید. زیرا که ایران نه تنها، ده ها میلیون جوان آگاه و متمدن در داخل کشور دارد، بلکه از گنجینه میلونها ایرانی، فرهیخته، دانشمند، متخصص و با تجربه در خارج از کشور هم بر خوردار است. اسلام پناهان، بهتر است قصه خودشان را بخورند که چگونه خواهند توانست در یک ایران دموکراتیک و سکولار، اعتقادات مذهبیشان را برای خود نگهدارند و با حق و حقوق برابر، در کنار سایر نحله های فکری و عقیدتی، در روند زندگی اجتمای و سیاسی شرکت کنند.

و اما، آقای کرمی، از جمله میفرمایند :

- همانطور که ستار خان و باقر خان، توانستند مردم را در انقلاب مشروطه به خیابانها بکشانند و مظفرالدین شاه قاجار را مجبور به امضای حکم مشروطه نمایند، پس میشود امروز هم، بجای تلاش در سرنگونی رژیم آخوندها، به خیابانها آمد و ولی فقیه را مجبور به پذیرش حق و حقوق مردم کرد. آقای کرم حتما میدانند که پادشاه قجر، آنچنان غرق در زنبارگی و دریوزگی در سفارتخانه های خارجی بود که خارج از پایتخت و در ایالات و ولایت، حتی تنبان خودش را هم نمیتوانست بالا بکشند!

و همینکه تاج و تختش را در خطر دید، علارقم میل باطنیش، تن به مشروطه داد. اما سلطان خامنه ای، که از همان تخم و ترکه است، میلیونها گزمه ی تا دندان مسلح، بسیج، لباس شخصی و چندین سازمان امنیت مخوف دارد که بر جان و مال و ناموس مردم مسلطند و هر حرکت اعتراضی را در نطفه خفه میکنند. کما اینکه تا کنون کرده اند. پس، نه خامنه ای مظفرالدین شاه است و نه ستار خان و باقر خانی قادرند در خیابانها عرض اندام کنند.

- میپرسند، آیا بعد از جمهوری اسلامی، میشود دموکراسی در زمین ایران کاشت؟ ایشان، بحدی به انهدام فرهنگی جهمهوری اسلامی، اطمینان دارند، که فکر میکنند، حکومت ولایی، آنچنان شوره زاری از خاک وطن ساخته که هرگز، گل دموکراسی، در آن نخواهد رویید. شاید این فکر، خیال ایشان و بقیه اصلاحطلبان حکومتی را راحت کند که، حالا حالا ها، بدیلی برای این سیستم جهنمی، ساخته نخواهد شد و این جماعت ایران برباد ده، با فراغت بال، بچپاول خود ادامه خواهند داد. اما این خواب، بزودی آشفته خواهد شد و بکوری چشم بد خواهان ملت ایران، نسیم آزادی و دموکراسی، همچون سایر کشورهای منطقه، بر سرزمینمان وزیدن خواهد گرفت. کدام قدرت میتواند راه پیروزی دهها میلیون ایرانی آگاه و دموکراسی طلب را سد کند؟ آقای کرمی، شما فکر میکنید که همه ی آحاد مردم اروپا و آمریکا، تا مغز استخوان دموکراتند؟ قطعا نه. اما وجود قوانین اساسی دموکرات، چارچوبی را فراهم میاورد که مردم را وادار به رفتاردموکراتیک میکند. در غیر اینصورت، فرد غیر دموکرات، در جامعه، ایزوله خواهد شد. شما بگذارید، اول، ملت ایران، بساط پوشالی حکومت آخوندی را در هم بریزد، بعدش، براحتی، آزادی و دموکراسی را بر پا خواهد داشت.

- سوال میکنند، آیا میشود با حضور رانت خواران چاق و چله شده و در فضایی که بوی تند نفت همه جا را پر کرده است، دموکراسی بر قرار کرد؟ عجب! پس میفرمایید، ملت باید با در گذشتن از دموکراسی خواهی، به این رانت خوارا فربه، ناز شست هم بدهد؟ نه جانم، ایرانیان مال باخته، حق این دزدان بیت المال را کف دست شان خواهند گذاشت و همه در و ندارآنها را به نفع بیت المال، مصادره خواهد کرد.

- با رعایت قوانین جمهوری اسلامی، میشود این حکومت را، وادار به رعایت آن قوانین کرد!. بفرمایید که ملت ایران، برای گرفتن حق و حقوقش از این جماعت ضد ایرانی، تا کجا باید تحقیر شود؟ شما براستی نمیدانید که این رهبر فرزانه، وقتی لازم ببیند، حتی قانون خدا را هم میتواند تعطیل کند؟ لطفا مزاح نفرمایید. در حکومتی که رهبرش، آیت خدا بر روی زمین است، میشود او را به قوانین ساخت بشرملتزم کرد؟ این همان لاس زدن اصلاح طلبان حکومتی با رژیم است که با دستمال یزدی قانون اساسی حکومت، میخواهند دل رهبر را نرم کنند تا آنها را دو باره بزمین بازی حکومت، راه بدهد.

- میگویند، گذاراز فرهنگ دینی به جامعه سکولار، نیاز به اصلاحات دینی و سیاسی دارد و این پروسه، صبر و حوصله میخواهد. همانطور که قبلا گفتم، ملت ایران سالها است که فرهنگ و سیاست دینی را سه طلاقه کرده است. بگذارید حکومتیان و اصلاح طلبانش، به این خود فریبی مشغول باشند که گویا جامعه ایران یک جامعه دینی است. امروز، سکولار تر از جامعه ایران، در هیچ کشور منطقه نیست. مشتی سپاهی و بسیجی ساندیس خور و شریک دزدان حکومت که، نماینده واقعی جامعه نیستند.

- و در آخر، اینطور دلربایی میفرمایند که، اصلاح طلبان دینی و سیاسی، همپیمانان استراتژىك جریانات سکولار - دموکراتند و همکاری این دو لایه، میتواند شکاف بین لایه های بنیادگرایان مذهبی را عمیق تر کند.! لابد منظورشان این است که اگر چشمک و چراغ های اصلاح طلبان به رهبر برای بازی گرفته شدن مجدد، نتیجه نداد، آنوقت بیایند سراغ سکولار - دموکراتها، بلکه خود را از مرگ سیای حتمی نجات دهند. نخیر، آقای کرمی، سکولار - دموکراتها، هرگز، زن صیغه ای اصلاح طلبان حکومتی نخواهند شد! بگذارید، اول، دگردیسی شان تکمیل شود، مثل آقای واحدی، وقتی که به این نتیجه محتوم رسیدند که این رژیم اصلاح پذیر نیست و باید منحل شود، تازه، زمینه همکاریشان با سکولار - دموکرات ها فراهم خواهد شد. بشرطی که صداقت، توشه راه شان شود.

 

نظر خوانندگان

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه