|
جمعه 17 شهريور 1391 ـ 7 ماه سپتامبر 2011 |
ائتلاف مليت های ايران همچون آلترناتيوی بزرگ و واقعی
جهانبخش خوش هيکل
بیش از سه دهه از حاکمیت ویرانگر جمهوری اسلامی بر ایران می گذرد و از همان فردای پیروزی انقلاب و به قدرت رسیدن آخوندها، تلاش و مبارزه برای سرنگونی این حکومت قرون وسطایی آغاز شده است. احزاب، سازمان ها، و شخصیت های مطرح درعرصه سیاسی آن مقطع زمانی ایران هر کدام به صورت جداگانه سعی در شناساندن و افشای ماهییت واقعی رژیم جدید کردند و در همین راستا مبارزات خود را در حد توان خود گسترش دادند. جمهوری اسلامی ایران با استفاده از اعتقادات مذهبی مردم توانست مخالفین خود را یکی پس از دیگری سرکوب و از میدان بیرون کند.
در این میان برجسته ترين مقاومت و نیرویی که توانست تا سالیان دراز، و به عبارتی درست تر، تا به امروز به مبارزهء جدی و پیگر خود ادامه دهد مقاومت و مبارزهء مردم کورد و احزاب و سازمان های سیاسی کردستان بودند. اگرچه احزاب و سازمان های کردستان و مردم کردستان، یکپارچه از همان ابتدای به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی در انتخابات دوازدهم فروردین شرکت نکردند و راه خود که مسیر برقراری یک حکومت دمکراتیک و مردمی در ایران و خودمختاری برای کوردھا (و بالتبع ساير خلق ھای تحت ستم ملی در ايران) بود را از مرکز و بخش های دیگر کشور جدا کردند۔ ولی با اینحال نتوانستند از ادامه حاکمیت جمهوری اسلامی جلوگیری کنند و این ناتوانی در برقراری یک حکومت دمکراتیک و مردمی در ایران توسط احزاب و سازمان های کردستان دلایل خاصی داشت که توجه به این دلایل می تواند چراغ راه نیروهای سیاسی دلسوز و میهن پرست صحنهء سیاسی امروز ایران شود.
مردم کردستان با مطرح کردن خواسته های ملی دمکراتیک خود که در آن مقطع زمانی در چارچوب شعار "دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان" ارائه شده بود مبارزات خود را برای برقراری حکومتی دمکرات و مدرن آغاز کردند. متأسفانه حکومت مرکزی با حمله به کردستان و تبلیغات وسیع مبنی بر تجزیه طلب بودن مردم کردستان توانست بخش وسيعی از نیروهای عرصه سیاسی کشور را با خود همراه کند و به این ترتیب جنگی ناعادلانه را برمردم کردستان تحمیل کند.
بسياری از نیروهای سیاسی کشور دانسته و یا ندانسته با سردمداران خونریز جمهوری اسلامی در قتل عام وحشیانهء مردم کردستان همراه شدند. این که گفته می شود که بخش وسيعی ازشخصیت ها، روشنفکران، روزنامه نگاران، نیروهای سیاسی ایران در سرکوب مردم کردستان شرکت کردند به این معنی است که با اتخاذ موضع سلبی خود عملاً در این قتل عام شرکت کردند. اگرچه بودند نیروهایی هم که عملاً و به صورت مستقیم در این سرکوب خونین شرکت داشتند.
عدم اعتراض به فتوای جهاد خمینی علیه ملت کرد، عدم اعتراض به لشکرکشی و کشتار مردم کردستان، عدم پشتیبانی رسمی از خواسته های دمکراتیک ملت کرد، عدم تلاش برای اطلاع رسانی در زمینه کشتار مردم کردستان و شناساندن آن به افکار عمومی دنیا، عدم تبلیغ برای گسترش خواسته های دمکراتیک مردم کردستان که همان خواسته های مدرن و دمکراتیک برای سراسر ایران بود و... و موارد بیشمار دیگری در این زمینه از نمادهای همکاری بخش عمدهء جامعهء سیاسی ایران با حاکمان تازه به قدرت رسیده علیه کردستان بود.
امروز، پس از سه دهه از گذشت حاکمیت فاجعه بار جمهوری اسلامی بر ايران، متأسفانه تغییری عمده در دیدگاه اپوزسیون جمهوری اسلامی در قبال مسئلهء کردستان و خواسته های دمکراتیک این خطه از کشور پدید نیامده است و، به قول معروف، در ھنوز بر همان پاشنهء سی و دو سال گذشته می چرخد. تنها تغییری که ایجاد شده تغییر در جزییات است و دیگاه های کلی نیروها و شخصیت های اپوزسیون سراسری کشور همان باورهای تنگ نظرانهء سی و دوسال گذشته است.
در چند سال گذشته فکر غالب در میان نیروهای اپوزسیون جمهوری اسلامی بررسی و تلاش برای ایجاد یک ائتلاف سیاسی بوده و هست. ائتلافی که بتواند آلترناتیوی جدی برای جمهوری اسلامی باشد. تلاش هایی جسته و گریخته اینجا و آنجا برای ایجاد این ائتلاف آغاز شده است که، متأسفانه، تا به حال هیچیک از این تلاش ها به نتیجه ای مطلوب نرسیده است و همچنان «تفرقه و ساز ناساز نواختن» گفتمان مسلط اپوزسیون جمهوری اسلامی است.
در این میان چندین سال است که احزاب کردستان به همراه سازمان ها و احزاب دیگر ملیت های ایران با ایجاد ائتلافی به نام "کنگرهء ملیت های ایران فدرال" توانسته اند گامی مهم در زمینهء ایجاد آلترناتیوی جدی بردارند؛ آلترناتیوی که پتانسیل آن را دارد که بتواند ایران را در مسیر برقراری دمکراسی و آزادی رهنمون باشد. از همان ماه های ابتدای تشکیل این ائتلاف بزرگ سیاسی، مخالفت و ستیز با آن از سوی نیروهای سراسری آغاز شد و، درست به مانند حکومت اسلامی، شروع به اتهام زنی و تجزیه طلب معرفی کردن این کنگرهء مردمی و دمکرات کردند و شعارھا و برنامهء آن را تجزیهء ایران معرفی کردند و کار به جایی رسید که بسياری ازجريانات تماميت خواه و شخصيت ھای سياسی، از جمله آقای داریوش همایون به نمايندگی از حزب مشروطه ایران، همراهی با حکومت اسلامی را بهتر از تحمل خواسته های کنگرهء ملیت های ایران فدرال دانسته و مطالبات ملیت های ایران را تجزیه طلبی معرفی نمودند. این ذهنیت های دور از واقعيت باعث گرديد که احزاب و نیروهای سراسری کشور از همراهی و عضویت در این کنگره سر باز زدند و کنگره ای که می توانست مهمترین آلترناتیو جمهوری اسلامی باشد در چارچوب همان تشکلات و احزاب ملیت های غیر فارس باقی بماند.
اینک با گذشت زمان، شماری از شخصیت های سیاسی کشور به این نتیجه رسیده اند که تنها راه زدودن خطراتی که تمامییت ارضی کشور را تهدید می کند و خطرات دیگری که جمهوری اسلامی برای ایران درست کرده است، ایجاد ائتلافی است که ملیت های غیرفارس ایران بتوانند در آن نقشی موثر داشته باشند. دکتر اسماعیل نوری علا یکی از این شخصیت هاست که مشخصا در نوشته های خود به این امر مهم اشاره کرده است.(>>>)
صحنهء سیاسی ایران در گذشته همیشه شاهد تلاش شخصیت هايی ملی از ملیت های غیر فارس در راه آزادی و رهایی از دیکتاتوری بوده است. برای نمونه شخصیت هایی چون ستارخان و باقر خان از ملیت آذری، سردار اسعد بختياری از مليت لر، و ميرزا کوچک خان جنگلی از گيلان، و... و دفاع آنان از مشروطه بر کسی پوشیده نیست. اما امروزه رشد ملی گرایی و بیداری ملیت های ایران و آشنایی روزافزون آنان به مطالبات و حقوق از دست رفتهء خود باعث شده است که احزاب و شخصیت های ملیت های ایران، برخلاف گذشته، به این باور برسند که راه برقراری دموکراسی و آزادی واقعی در ایران تنها از مسیر تحقق مطالبات ملی و منطقه ای می گذرد و تا زمانی که ملیت های ایران به حقوق ملی خود نرسیده باشند نمی توان انتظار داشت که ایرانی دمکرات برای همهء ایرانیان از نو بنیان نهاده شود. بی شک اگر سردارانی چون ستارخان و باقرخان هم در این مقطع زمانی زندگی می کردند دفاع از مشروطه را در مرحله بعد از خواسته های ملی ملیت آذری قرار می دادند.
بر همین اساس امروز نمایندگان و شخصیت های ملیت های خارج از حاکميت در ايران، مسیری را در پیش گرفته اند که با تلاش های شخصیت های چون ستار خان و باقرخان متفاوت است. در این راستا شمار زیادی از احزاب و سازمان های ملیت های غیر فارس به صورت فعال در کنگره ای به نام کنگره ملییت های ایران فدرال حضور پیدا کرده اند؛ کنگره ای که برنامه و هدف خود را ایجاد ایرانی آزاد، دمکرات و فدرال معرفی کرده است.
در هر جامعه ای وجود احزاب و سازمان های رادیکال را ـ که امری طبیعی و بازتابی از شرايط حاکم بر آن جامعه مي باشد ـ نمی توان منکر گرديد. ھستند تشکلاتی از مليت ھای ايران که در برنامه های حزبی و سازمانی خود بعضاً دیدگاهای رادیکالی در مورد سرنوشت و آينده مليت متبوع خود برگزيده اند، اما ھمهء تشکلات سياسی تشکیل دهندهء این کنگره، و به طور مشخص احزاب مهم و کلیدی آن، مدام بر ایرانی بودن خود و داشتن ھمزيستی مسالمت آميز و حفظ يکپارچگی ايران در برنامه ھای سازمانی و حزبی خود تاکید کرده اند.
به باور من عدم حضور احزاب و سازمان های مهم از مليت فارس ايران (مليت ھای فارس در افغانستان و تاجيکستان ھم وجود دارند) در این کنگره سبب برجستگی مواضع سياسی احزاب تندرو ملییت های غیر فارس در ايران، گشته است۔
انکار و عدم همکاری «احزاب سراسری» با «کنگرهء مليت های ايران فدرال» نمی تواند هیچ تاثیری در جلوگیری از گسترش روزافزون آن داشته باشد و با انکار یک امر واقع و تاريخی نمی توان آن را از بین برد. کنگرهء مليت های ايران فدرال امروز تنها جبھهء منسجم و متشکلی است که توانسته است بیشترین احزاب و سازمان های غیر فارس را حول محور خود جمع کند و این کنگره در زمینهء مبارزه با جمهوری اسلامی می تواند رفته رفته به تنها آلترناتیو کارا و جدی تبدیل شود و نقشی کلیدی و اساسی در آینده سیاسی ایران بازی کند.
شرکت احزاب و سازمان های مليت فارس و تشکلات سراسری دموکرات و مترقی در کنگرهء ملیت های ایران فدرال، که متشکل از تشکلات سياسی با پایگاه توده ای و سابقهء مبارزاتی طولانی مي باشد می تواند آن را تبديل به قوی ترين آلترناتيو سياسی در مقابل رژيم جمھوری اسلامی کرده و تضمينی پايدار برای ايجاد دموکراسی و حفظ يکپارچگی ايران پديد آورد۔
امید می رود که شخصیت های ملی، دموکرات و میهن پرست کشور، به ویژه از مليت فارس ايران، با درک موقعییت خطیری که ایران در آن قرار دارد هر چه بیشتر تلاش کنند که افکار و توهمات بی پایه و اساسی را که چندین سال است به صورت دایره ای سیاه به دور ذهن خود در رابطه با "کنگرهء ملیت های ایران فدرال" درست کرده اند بردارند و ماهییت واقعی این کنگره را آنچنان که هست مطرح و در تشکيل آلترناتيوی قوی و کارآ از آن بھره بجويند۔
3 سپتامبر 2012
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.