|
چهار شنبه 26 مهر ماه 1391 ـ 17 اکتبر 2011 |
باز کردن ابهام کلاف سیاسی گره خوردهء منشورها
کامبیز باسطوت
خانم الهه بقراط در نوشتارخود "منشورهای متوازی و اتحاد های متفرق" مفاهیم سیاسی آشکار و جدی را بهم ریخته اند و در نتیجه خواننده خود را دچار سرگیجه سیاسی و فکری کرده اند. انگیزهء نوشتار ایشان انتشار دو متن "منشور شورای ملی برای انتخابات آزاد» و «منشور 91" با دو سرشت متفاوت است. ایشان، با کنار گذاشتن سپهر سیاسی و اجتماعی ایرانیان مقیم خارج و بی اعتنائی به محتوای دو منشور، شکوه می کنند که چرا امضاء کنندگان یکی از این منشورها دیگری را امضاء نمی کنند. دلیلی که ایشان می آورد خودخواهی و خود پسندی است که با استعاره ایشان "حاملانی که نمی توانند از روی سایهء خود بپرند" معنا می گيرد. منشور شورای ملی اما یک بیانیهء سیاسی است برای اهدافی که در آن اعلام شده، و قصد دارد با ارائهء برنامهء معینی ـ هر چند خیال بافانه و دور از واقعیت ـ حکومت اسلامی را برکنار کند و رژیمی را که ویژگی های آن را اعلام می دارد جایگزین حکومت اسلامی نمايد. حال آنکه منشور 91 یک بیانیهء آرمانی پیشنهادی به مردم ایران است که در پی کمال یابی اجتماع مدنی ایران است. امضاء کنندگان منشور 91 اعلام می کنند که یک تشکل و یا جریان سیاسی نیستند و در هیچ جای منشور خود خواستار برکناری حکومت اسلامی نمی شوند. لذا، درست است که محتوای این دو منشور شباهت های زیادی بهم دارند، اما پشتیبانان هرکدام از آنها ویژگی های تماماً گوناگونی دارند.
امضاء کنندگان منشور 91 در کشورهای دمکراسی غرب زندگی می کنند که همواره برای بقای خود و پاسداری از روش زندگی خود در جنگی درگیر بوده اند و هستند؛ آرام گرا هائی هستند که از امنیتی بهره می برند که کسان دیگری برای آن جنگیده اند و می جنگنند. «منشور نود و یکی ها» در تخيل خود در درون طبیعتی سیاسی و اجتماعی زندگی می کنند که در آن گوشتخوارها و گیاه خوارها با صلح و صفا در کنار یکدیگر زندگی می کنند و زنجیره غذائی طبیعی وجود ندارد. برای «نود و یکی ها» مبارزهء سیاسی برای آزادی و دمکراسی برای حاکمیت بر ایران با سنت های سیاسی دیکتاتوری اسلام سیاسی و غیره مطرح نیست و در تعقل آنها آزادی و دمکراسی در غرب در جدال برای مرگ و زندگی در گیر نبوده است و نیست. برای «منشور نود یکی ها» حکومت اسلامی در جنایت و آدم کشی سیستماتیک و تخریب اخلاقی و اقتصادی ایران با فاشیست های آلمان و کمونیست های روسی و چینی رقابت نمی کند. «منشور نود و یکی ها» با مبارزان انقلاب مشروطیت ارتباطی ندارند و بدون شک منشور آنها مبارزان فداکار انقلاب مشروطیت برای مترقی ترین حرکت تاریخ ایران را محکوم می کند. برای «منشور نود و یکی ها» حکومت اسلامی وجود خارجی ندارد هرچند که منشور آنها انباشته از انکار و محکومیت سرشت اسلام سیاسی و اجتماعی در ایران است. آرام گراهای ِ پاسیفیست ِ منشور نود یک، که از مبارزهء مستفیم با جمهوری اسلامی پرهیز می کنند و حرفی از براندازی آن نمی زنند، مورد پشتیبانی همان گروه های سیاسی قرار گرفته اند که در بروی کار آوردن حکومت اسلامی تلاش کرده اند؛ مانند کمونیست هائی که مفتون ضد امپریالیست بودن حکومت اسلامی هستند، یا جبههء ملی هائی که با داستان واره تاریخی که از مصدق و دولت او برای خود ساخته اند، تا ضد غربی بودن خود را با آن توجیه کنند، یا اعضای سابق کانون وکلا که مردم ایران را در انقلاب 57 از خطر جایگزینی قوانین مدنی با قوانین شریعت اسلامی آگاه نکردند، و اصلاح طلبان حکومت اسلامی که همچنان سودای بازگشت به قدرت برای امتحان کردن کرامت اسلامی را در سر می پرورانند.
منشور شورای ملی اما اقدامی برای ایجاد یک تشکل سیاسی است در راستای جایگزینی جمهوری اسلامی. این منشور بشدت زیر تأثیر اصلاح طلبان اسلام سیاسی و گروهی که به انتخابات آزاد شناخته می شوند می باشد. بر کوشندگان سیاسی پوشیده نیست که پشت سر نویسندگان این منشور رضا پهلوی و بخشی از پادشاهی خواهان قرار دارند. این منشور بطور کلی سعی زیادی کرده است تا گروه های متفاوتی را راضی کند. منشور در حالی که اعلام می کند که هدف اش برگزاری انتخابات آزاد برای تشکیل حاکمیت ملی است، در عين حال توضیح می دهد که برگزاری انتحابات آزاد در ایران با وجود حکومت اسلامی امکان پذیر نیست. با این وجود از عبارت مورد علاقهء برخی ازکمونیست ها، آرام گراها و اصلاح طلب ها که "اعتقاد به خشونت پرهیزی" است بهره جوئی می کند و، در نهایت، با ادبیات خود از شعار خمینی "ارتش به مردم متصل شود" استفاده می کند، بدون در نظر گرفتن اینکه ارتش شاهنشاهی محمد رضا شاه یک ارتش ملی و غیر سیاسی بود در حالی که سپاه و بسیج یک نیروی مسلح اسلامی و بشدت سیاسی هستند که در بافت سلسله مراتب جمهوری اسلامی بشدت ممزوج شده اند. منشور، بدون در نظر گرفتن کردار و تحریکات حکومت اسلامی، بی چون و چرا جنگ احتمالی دمکراسی های غربی با حکومت اسلامی را محکوم می کند و به بیان دیگر می گوید مهم نیست جمهوری اسلامی دست به ارتکاب چه جنایت های داخلی و خارجی می زند، چرا که در هر صورت «منشور ملی ها برای انتخابات آزاد» هم مآلاً در کنار جمهوری اسلامی قرار خواهند گرفت. در واقع آنچه «منشور نود و یکی ها» و «منشور ملی ها» را بهم نزدیک می کند دوری آنها از موضع براندازی جمهوری اسلامی است، یا با نادیده گرفتن کامل وجود آن و یا با دور زدن از مطرح کردن آن.
تا اینجا مشاهد می شود که موازی گری در کار نیست و بر اسا توضیحات کوتاهی که آمد دیدگاه های خانم بقراط دربارهء اين دو منشور پرسش های زیادی را مطرح می کند. ایشان از امضاء کنندگان این دو منشور انتقاد می کند که چرا هر دو منشور را امضاء نکرده اند تا باین ترتیب وحدت مورد علاقهء ایشان را عملی کنند؛ در حالی که ایشان خود هیچکدام را امضاء نکرده اند. استدلال ایشان و نویسندگان زیاد دیگر برای اینکه چرا با مسئولیت سیاسی خود روبرو نمی شوند و به هیچ تشکیلات سیاسی نمی پیوندند (آن هم در حالی که در اظهار عقیده در بارهء هیچ یک از جریان های سیاسی لحظه ای خود داری نمی کنند) این است که ایشان و کسان دیگر مانند ایشان روزنامه نگار هستند و بنابراین جزو کسانی محسوب می شوند که می توانند از پذیرفتن مسئولیت سیاسی خود سرباز زنند؛ درست مانند ملاهائی که در دوران پادشاهی نمی خواستند به سربازی بروند. اما اگر «رورنامه نگاران حرفه ای سیاسی» بتوانند با این استدلال از زیر بار مسئولیت سیاسی ساده ترین شهروند ایرانی شانه خالی کنند تکلیف دیگر حرفه ای ها روشن خواهد بود.
در عين حال، از آنجا که ایشان نمی تواند به ریشهء متعدد بودن این کنش و واکنش های سیاسی پی ببرند آن را بسیار ساده می کند و آن را به خود خواهی و خود پسندی و از سایه خود پریدن این "من"شور نویس ها نسیت می دهند. خانم بقراط به چهار عنصر دمکراسی، سکولاریسم، بیانیهء حقوق بشر، و تمامیت ارضی ایران اشاره می کند که این روزها نه تنها دو منشور مذکور تعهد خود را به آن بیان می کنند بلکه در سپهر سیاسی ایرانیان در خارج کشور فرضی پذیرفته شده است. اما این دلیل آن نمی شود که آن بخشی از دروغگوئی و فریبکاری بعضی گروه های سیاسی به دست فراموشی سپرده شود؛ مانند کمونیست ها که درحالی که از دمکراسی و سکولاریسم و حقوق بشر حرف می زنند در همان زمان در حال مبارزه با امپریالیسم و سرمایه داری هستند و معلوم نیست کدام دمکراسی در جهان هست که مانند آمریکا و کشورهای اروپائی به امپریالیستی و یا سرمایه داری بودن متهم نشده باشند. و یا مانند اصلاح طلب های اسلام سیاسی و کرامتی که از ما می خواهند باور کنیم که اسلام آنها به سکولاریسم و یا دمکراسی وفادار خواهد بود؛ گویا مردم فراموش کرده اند که خمینی برای رسیدن به قدرت سیاسی چقدر با افتخار به طبقهء متوسط غیر مذهبی دروغ گفته است.
«روزنامه نگار ما»، در بخش دیگر نوشتار خود، از منتقدین «منشور ملی برای انتخابات آزاد» انتقاد می کند بدون اینکه به علت مخالفت آنها بپردازد. ما می دانیم که انتقاد اصلی از منشور شورای ملی از سوی مبارزان سیاسی معتقد به براندازی جمهوری اسلامی که شامل حزب مشروطه ایران، شبکه سکولارهای سبز و سازمان ایرانیان سکولار دمکرات می شود مطرح شده است. این مخالفت بیشتر از هر علت دیگر بدلیل رد پای آشکار اصلاح طلب های اسلام سیاسی کرامتی در محتوای منشور بوده است و اين مدعا که بنیاد این منشور در ایران ریخته شده و توسط مخالفان سیاسی تازه وارد ناشناس مطرح شده است. ما می توانیم مشاهده کنیم که خانم بقراط بر پایهء مفروضاتی نادرست قلم فرسائی کرده است و بر دیگران ایراداتی را گرفته که به خود او به آسانی قابل تعميم است.
سازندگان سپهر سیاسی ایران، خارج از ماهیت سیاسی خود مرتکب کردار سیاسی خاصی نمی شوند و هر نویسنده و روزنامه نگاری چنانچه بدون در نظر گرفتن سپهر سیاسی ایران با وقایع سیاسی ایران روبرو شود به سردرگمی سیاست در ایران کمک کرده است. تخیلات سیاسی آرمانی «منشور نود و یکی ها» که حاضر به مبارزهء سیاسی برای آن نیستند هیچ وجه مشترکی با «منشور شورای ملی ها» که برنامهء عملی سیاسی معینی را برای پس از سرنگونی جمهوری اسلامی ریخته اند، بدون اینکه دستی خود در آن داشته باشند، ندارد. وحدت نیروهای سیاسی تابع سرشت سیاسی آنها است و اتحاد آنها سال ها است که عملاً وجود دارد و تنها پرسش پاسخ نگرفته نحوهء گسترش پایگاه سیاسی شان در میان مردم است.
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.