بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

چهار شنبه 26 مهر ماه 1391 ـ  17 اکتبر 2011

 

اپوزیسیون خارج از ایران و جنبش سبز

دو گزارش از همایش اتحاد جمهوری‌خواهان

1

همایش پنجم اتحاد جمهوی خواهان ایران، از روز جمعه 12 اکتبر 2012 در کلن آلمان آغاز به کار کرد. امید کشتکار در سايت خودنويس، با تيتر «همایش کلن؛ کنار هم آمدن اپوزیسیون و آشتی‌طلبی جمهوری‌خواهان با نظام» نوشت: قرارگیری جواد خادم، وزیر کابینه بختیار و هماهنگ کننده کودتای نوژه، شهریار آهی مشاورسابق رضا پهلوی، اردشیر امیر ارجمند از مشاوران مهندس موسوی، رجبعلی مزروعی، عضو جبهه مشارکت و سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و فرخ نگهدار، چریک سابق در یک همایش، ترکیبی بی‌نظیر از هم‌گرایی نیروهای اپوزیسیون ایران را می‌سازد که شاید تا کنون حاضر نبوده‌اند زیر یک سقف جمع شوند.

این همایش با یک برنامه ریزی نامناسب همزمان با مسابقات دوی ماراتن و در نزدیکی یکی از مسیرهای آن برگزار می‌شد. شرایطی که موجب شده بود تمامی خیابان‌های اطراف محل برگزاری مراسم بسته شده و مشکلات فراوانی برای شرکت کنندگان پیش آید. جدا از این مساله همایش با نظم و ترتیب به نسبت مناسبی برگزار شد. همایشی که به خصوص در روز دوم با جدل‌های داغ مهمانان و سخنرانان همراه شد.

 

اتحاد جمهوری‌خواهان چه می‌خواهد؟

اتحاد جمهوری‌خواهان که ترکیبی از نیروهای متفاوت همفکری است که حول محور «دستیابی به آزادی و دموکراسی واستقرار نظام جمهوری مبتنی برمنشور جهانی حقوق بشر درایران» با هم به اتحاد رسیده‌اند. این اتحاد شامل جریان‌های متفاوتی مانند ملی گرایان، جبهه ملی، نیروهای ملی و همینطور چپ‌هایی مانند فرخ نگهدار از جناح اکثریت هستند که بنا به گفته اعضای خود در این همایش در پی اصلاحات در جمهوری اسلامی هستند. اتحاد جمهوری خواهان آنطور که از قطعنامه همایش و همینطور دیگر اسناد منتشره برمی آید، جریانی است مخالف حمله نظامی به ایران و دیگر راه کارهای رادیکال براندازی نظام جمهوری اسلامی است. این جریان همواره تاکید کرده که موافق استفاده از روش‌های مسالمت جویانه و استفاده از جنبش‌های اجتماعی و نهادهای دموکراتیک برای اصلاحات در جمهوری اسلامی است.

 

همنشینی‌هایی برای نخستین بار

از نکات قبل توجه همایش اتحاد جمهوری‌خواهان همنشینی اعضایی از طیف‌های مختلف و گا‌ها متضاد سیاسی و اجتماعی بود. با وجود اینکه تعداد زیادی از نیروهای اصلی جریانات سیاسی در این همایش غایب بودند اما حضور همزمان افرادی مانند جواد خادم، شهریار آهی، اردشیر امیرارجمند و یوسفی اشکوری این همایش را به نشستی بسیار نادر تبدیل کرده بود.

جواد خادم وزیر مسکن و شهرسازی کابینه شاپور بختیار، و یکی از مهم‌ترین عوامل هماهنگ کننده کودتای نوژه، که به تازگی از سایه در آمده و از جمله برگزارکنندگان اصلی کنفرانس‌های استکهلم و بروکسل است، به همراه شهریار آهی که همواره نقش مشاورغیر رسمی رضا پهلوی را به عهده داشته، با همراهی اردشیر امیر ارجمند از مشاوران مهندس موسوی، ترکیبی بی‌نظیر از همگرایی نیروهای اپوزیسیون ایران را می‌سازند که به نظر می‌رسد برای نخستین بار در کنار یکدیگر و در یک نشست شرکت کرده‌اند. همچنین در کنار این افراد می‌توان یوسفی اشکوری روحانی سابق و از چهره‌های شاخص ملی-مذهبی، رجبعلی مزروعی از اعضای جبهه مشارکت انقلاب اسلامی، محمد مصری از کمیته مرکزی حزب کومله و سیروس مددی از اعضای حزب دموکرات آذربایجان به همراه بسیاری دیگر از فعالان سیاسی را نام برد که طیف رنگارنگی از عقاید مختلف را در این همایش شکل داده بودند. هرچند که در مجموع سخنرانان و افراد حاضر در میزگرد‌ها بیش از همه به تبلیغ اصلاح‌طلبی و التزام به قانون اساسی پرداختند و نقش دیگر شرکت کنندگان بیش از یک مهمان نبود.

 

تلاش برخی جمهوری‌خواهان برای مصادره جنبش سبز

مهدی فتاپور که از اعضای سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و از اعضای هیات سیاسی اتحاد جمهوری‌خواهان است، در سخنرانی روز اول همایش، با ترسیم چند نمودار و نشان دادن شکل‌های مختلف ائتلاف براساس خواسته‌های جریان سیاسی متبوعش بر این نکته تاکید کرد که جنبش سبز تنها شامل گروه‌های اصلاح‌طلب خواهد بود. وی ائتلاف جنبش سبز را شامل اتحاد جمهوری خواهان و نیروهای اصلاح‌طلب داخل حکومت دانست و دیگر گروه‌ها را خارج از این دایره فرض کرد. وی تاکید داشت که با نیروهای خارج از دایره جنبش سبز تنها باید مذاکره کرد. با وجود اینکه در جغرافیای سیاسی امروز ایران نیروهای سیاسی بسیاری خارج از جریانات ملی، ملی-مذهبی، اصلاح‌طلب و سازمان اکثریت قرار می‌گیرند، اما در نمودارهای ترسیمی فتاپور تنها از «افراطیون قومی»، «مجاهدین خلق» و «رضا پهلوی» به عنوان نیروهای فعال سیاسی نام برده شد. در میان نیروهای اصلاح‌طلب نیز نقش جبهه مشارکت بسیار پررنگ در نظر گرفته شده بود. این برداشت ضمن اینکه عملا نقش نیروهای فعال سیاسی دیگر را نادیده گرفته، با اظهارات میرحسین موسوی و مهدی کروبی از رهبران جنبش سبز نیز در تضاد کامل است. بنا به تعریف موسوی از جنبش سبز، این جنبش مردمی جنبش رنگارنگی است که از طیف‌های مختلف سیاسی، عقیدتی و قومی تشکیل شده است. حال چگونه می‌شود که آقای فتاپور به نمایندگی از اتحاد متبوعش آن را تنها محدود به دو یا سه جریان سیاسی می‌کند که علاوه بر دغدغه حکومت، بار‌ها گفته‌اند که التزام عملی به قانون اساسی فعلی دارند؟ این سخنان در شرایطی بیان شد که اردشیر امیرارجمند سخنگوی «شورای هماهنگی راه سبز امید» و از مشاوران میرحسین موسوی در محل همایش حضور داشت. یکی از تشکل‌های نزدیک به شورای هماهنگی راه سبز امید به نام «سفیران سبز امید» نیز از جریانات حاضر در همایش بود که برخی از اعضای آن نیز سخنرانی کردند.

اظهارات فتاپور که می‌تواند به نادیده انگاشتن دیگر نیروهای سیاسی و همینطور به نوعی مصادره جنبش سبز تعبیر شود، که با واکنش منفی برخی سخنرانان دیگر مواجه شد. از جمله نوشابه امیری، روزنامه‌نگار، در سخنانی ضمن انتقاد از نام نبردن از میر حسین موسوی و مهدی کروبی در این همایش، گفت: «اگر از جنبش سبز صحبت می‌کنیم باید از این هم صحبت کنیم که موسوی مدام در حال عضوگیری برای این جنبش بود و به کرات می‌گفت که جنبش سبز یک جنبش چند رنگ است. دوست دیگری از سفیران سبز امید می‌گوید که چون دوستان ما اکنون در زندان هستند، ما تعیین می‌کنیم که جنبش سبز چیست. این حرف‌ها در حالی زده می‌شود که دوستان ما بسیار پیش از این در زندان‌های جمهوری اسلامی بوده‌اند.» وی همچنین گفت که به عنوان یک روزنامه نگار نام گزارش این همایش را «تقلیل جنبش سبز به اصلاح‌طلبی» می‌گذارد.

همچنین مرتضی کاظمیان، فعال سیاسی ملی-مذهبی و روزنامه‌نگار، در سخنان خود نسبت به باور جنبش سبز در جمع شرکت کنندگان تردید کرد و گفت: «تصاویر جنبش سبز بر پوستر جمهوری‌خواهان خورده ولی خبری از جنبش در همایش نیست. رهبرای جنبش در زندان‌اند و جنبش وجه خیابانی ندارد اما از درون زندان قدیانی و تاجزاده اعلام موضع می‌کنند و خامنه‌ای هم در جدید‌ترین اظهار نظر به جنبش سبز ارجاع می‌دهد. آیا در چنین همایشی به چیزی به عنوان جنبش سبز باور وجود دارد؟ منطقا در یک اجلاسی که بخش اعظم آن‌ها نیروهای چپ‌اند، جنبش اجتماعی باید به عنوان یک کلید واژه مطرح باشد اما گویا جنبش سبز در این اجلاس به حاشیه رفته است. این برای کسی مثل من که دغدغه‌اش بازخوانی جنبش سبز است مایوس کننده است.»

 

آشتی اپوزیسیون با حکومت اسلامی خواست فرخ نگهدار

فرخ نگهدار چریک سابق و از اعضای اصلی جناح اکثریت سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران، که به نظر می‌رسد در حال حاضر در بسیاری از جریانات سیاسی خارج از ایران نقش دارد، در جریان سخنرانی کوتاه خود با تاکید بر همدلی‌اش با برخی جریانات سیاسی گفت: «در این دوره تصمیم گرفته‌ام هوادار سازمان‌هایی باشم که آن‌ها را دوست دارم، با آن‌ها زندگی کرده‌ام، بخشی از وجودم حسشان می‌کند و نزدیک‌ترین دیدگاه‌ها را با آن‌ها دارم، این سازمان‌ها عبارتند از اتحاد جمهوری خواهان ایران، سازمان اکثریت که همواره عضو آن بوده‌ام و دیگری هم سفیران سبز امید که در من بار دیگر امید را روشن کرد.»

وی در ادامه در سخنانی خواستار گفتگوی اپوزیسیون با نظام جمهوری اسلامی شد و گفت: «ما به سمت دموکراسی و انتخابات آزاد نخواهیم رفت اگر نتوانیم فهم حکومت و اپوزیسیون را از یکدیگر تغییر دهیم. مهم‌ترین حلقه کشف عناصر مشترک بین این حلقه هاست.»

وی در ادامه خواستار پر شدن فاصله میان اپوزیسیون و جمهوری اسلامی شد و اظهار داشت: «یک طرف جامعه ماست و بخش دیگر حکومتیان هستند. ما در رژیم گذشته تمام تلاشمان این بود که حداکثر فاصله و تقابل را بین نیروی سیاسی و حکومت درست کنیم و موفق شدیم. اما امروز باید بفهمیم نگرانی و دغدغه‌های حکومت چیست.»

نگهدار سپس  تاکید کرد که باید ترس جمهوری اسلامی از اپوزیسیون بریزد: «من یک نیم حلقه‌ای اضافه می‌کنم و می‌گویم نگرانی‌های بالا با ترس پائین باید جمع شود. باید ترس حکومت از اپوزیسیون بریزد تا ما گذار مسالمت آمیز به سمت دموکراسی داشته باشیم. تا ترس حکومت وجود دارد با فجایعی که در جنبش سبز پیش آمد مواجه خواهیم بود. بخشی از جامعه ما می‌خواهد این ترس از حاکمیت هم درست کند و بگوید اگر حکومت یک قدم بنشیند فرو می‌ریزد. وقتی من این‌ها را دیدم به آقای خامنه‌ای نوشتم که در فجایعی که در مملکت اتفاق می‌افتد ما همه مسئولیم، هرچند که این نامه باواکنش نزدیکانم مواجه شد.»

البته فرخ نگهدار مشخص نکرد که منظورش از ریختن ترس جمهوری اسلامی از نیروهای مخالف چیست؟ اگر جمهوری اسلامی هیچ خطری از جانب مخالفانش حس نکند به چه حرکتی دست خواهد زد و آیا این اتفاق موجب رسیدن ایران به دموکراسی خواهد شد؟ ضمن اینکه نگهدار مشخص نکرده است که در صورت آشتی اپوزیسیون با جمهوری اسلامی چه فرقی میان فدائیان خلق، اتحاد جمهوری خواهان و نیروهای داخل حکومت مانند جبهه پایداری یا مجمع روحانیون مبارز خواهد بود؟

 

جمهوری‌خواهان یا اصلاح‌طلبان خارج از ایران؟

به نظر می‌رسد برآیند همایش اتحادیه جمهوری‌خواهان این است که طیف این نیرو‌ها بر سر یک اصل کلی به تفاهم رسیده‌اند. آن اصل کلی مصادره جنبش سبز به نفع اندیشه اصلاح‌طلبی، حذف میرحسین موسوی و مهدی کروبی از معادلات سیاسی و نزدیک شدن به جریانات اصلاح‌طلب داخل حکومتی مانند جبهه مشارکت است. آشکارا دیده می‌شود که این گروه‌ها با وجود اینکه از رهبر ایران و سپاه انتقاد می‌کنند، می‌پندارند با بازگشت به قانون اساسی و داشتن یک نیروی اصلاح‌طلب در جایگاه ریاست جمهوری خواهند توانست به اصلاحات قدم به قدم دست زده و در ‌‌نهایت کاری را که دولت اصلاحات خاتمی نتوانست انجام دهد، به انجام برسانند. محافظه کاری و اصلاح‌طلبی این گروه‌ها به جایی رسیده است که یکی از چریک‌های سابق در میزگردی یک اصلاح‌طلب سر‌شناس را متهم به تندروی می‌کند. آیا به واقع خواست جمهوری‌خواهان آشتی با جمهوری اسلامی است؟

۲۴ مهر ۱۳۹۱

پيوند خودنويس>>>

************************

2

همچنين، به گزارش خبرنگار ندای سبز آزادی از کلن، در دومین روز همایش پنجم اتحاد جمهوری ‌خواهان ایران، شماری از صاحب ‌نظران و فعالان سیاسی، کنشگران مدنی، و روزنامه نگاران، ملاحظات خود را در مورد مهمترین مسائل روز، هریک در زمانی حدود ده تا پانزده دقیقه، مطرح کردند.

ضرورت تقویت جنبش سبز، تاکید بر تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی و نقد گرایش ها و رفتارهای جدایی طلبانه، اهمیت عنصر دین در جامعه ایران، و لزوم درک عمیق و تحلیل واقع بینانه از مطالبات شهروندان، ازجمله محورهایی بود که در روز دوم همایش اتحاد جمهوری خواهان ایران مورد اشاره و توجه سخنرانان قرار گرفت.

مرتضی کاظمیان، عضو شورای فعالان ملی ـ مذهبی ایران، به عنوان نخستین سخنران این بخش از همایش، ضمن اشاره به وضع کنونی جنبش سبز، بر اهمیت توجه اپوزیسیون ملی و دموکراسی خواه، به این جنبش، به مثابه ی مهمترین و اصلی ترین جنبش اجتماعی ایران، و لزوم تلاش برای تقویت و گسترش آن، تاکید کرد.

این روزنامه نگار مقیم پاریس، با اشاره به در حصر و حبس بودن رهبران جنبش سبز، از جایگاه خاص آنان سخن گفت و اظهار داشت: «اگر برای ما منافع ملی بر منافع فرقه ای و گروهی و فردی ترجیح دارد، باید برای تغییر وضع رهبران و زندانیان جنبش سبز، به عنوان یک اولویت مهم، بکوشیم.»

کاظمیان افزود: «طبقه متوسط مدرن به عنوان حامل اصلی جنبش سبز، و نیز لایه های نابرخوردار جامعه به عنوان حامیان و همراهان بالقوه ی جنبش از تنگناهای اقتصادی و تورم افسارگسیخته در رنج اند. نیروهای چپ و دموکرات، باید با نگاه به داخل، و به عزم تغییر اوضاع ناگوار سیاسی و اقتصادی و همچنین، رفع تهدید خطرخیز خارجی، و برای رسیدن به انتخابات آزاد و سالم، تقویت و گسترش جنبش سبز را در اولویت اقدامات خود قرار دهند.

 

تبعیض در ایران فقط تبعیض قومی نیست

دیگر سخنران این برنامه، بابک امیرخسروی، از اعضای ارشد اتحاد جمهوری خواهان و از فعالان پرسابقه ی چپ بود. وی در واکنش به اظهارات سه نفر از سخنرانان قبل از خود (نمایندگان کومله و دموکرات و یک فعال چپ آذری) که از حق تعیین سرنوشت اقوام ایرانی سخن گفته و آنها را ملت توصیف کرده بودند، و نیز به دفاع از مضمون توافقنامه ی اخیر دو حزب کومله و دموکرات پرداخته بودند، دیدگاه های خود را بیان کرد.

امیرخسروی با تاکید بر این نکته که خود، «آذری» است، به روابط دیرینه و صمیمی خود با عبدالرحمن قاسملو و صادق شرفکندی اشاره کرد و اظهار داشت: «من با دکتر قاسملو همدرد و همرزم بوده ام. جمهوری اسلامی که قاسملو را ترور کرد با زنده یاد شرفکندی همان مسیر را ادامه دادیم. با قتل ناجوانمردانه ی این رادمرد کرد، مسیر کنش کردها تغییر کرد. تا هنگامی که قاسملو و شرفکندی زنده بودند شعار آنان "دموکراسی برای ایران خودمختاری برای کردستان" بود. دموکراسی برای همه ایرانیان و جامعه ای آزاد در ایران.»

این کنشگر دیرپای چپ و ملی، که در پاریس ساکن است، تصریح کرد: «تبعیض در ایران فقط قومی نیست. تبعیض جنسی و مذهبی هم تبعیض است. من به دو دلیل از حزب توده جدا شدم. یکی به دلیل حمایت بی قید و شرط از خمینی و دیگری پیروی از شوروی. و بعد فعالیت مان را با قاسملو ادامه دادیم. حزب دموکرات کنونی اما، شعار "دموکراسی برای ایران" را کنار گذاشته است. توافقنامه ی اخیر اما مسئله ی قومی را عمده کرده و اولویت داده است. حل مسائل قومی را مقدم کرده به حل مسئله دموکراسی در ایران.»

امیرخسروی همچنین افزود: «مگر می شود در یک کشور چند ملت داشت؟ یک دولت و یک ملت در چهارچوب سرزمینی. ایرانیان هر یک هویت قومی نیز دارند؛ یا کرد است یا آذری یا بلوچ یا ترکمن و.... هر کدام از ما زبانی داریم و آداب و رسومی. به قول قاسملو، کردها از ایرانی ایرانی ترند. من آذری ام؛ زبان و فرهنگ خودم را دارم؛ اما همه ایرانی هستیم. آنجا که هویت قومی افراد مطرح است، و زبان و ادبیات و فرهنگ و هنر و موسیقی اش، باید به آن احترام گذاشت؛ و آن جا که ایرانی است، به هویت ملی خود و استقلال ایران احترام بگذاریم.»

سخنران بعدی برنامه، دکتر محمد امینی، پژوهشگر تاریخ بود؛ وی نیز به نقد مضمون توافقنامه ی کومله و دموکرات پرداخت. امینی تصریح کرد: «مشکل ما توافقنامه ی کومله و دموکرات نیست. مشکل اینجاست که برخی با آوردن بحث قومی به حوزه مدرنیته دارند بحث را منحرف می کنند. چه کسی می تواند به حقوق بشر معتقد باشد اما با زبان و فرهنگ و تئاتر و موسیقی اقوام مخالف باشد؟»

وی با طرح این پرسش که «آیا تبعیض قومی بالاتر از تبعیض جنسی و مذهبی است؟» به این نکته اشاره کرد که «بحث تبعیض قومی به شکل معناداری بالا گرفته، آن هم 106 سال بعد از مشروطه»، و افزود: «تکلیف میلیونها شهروندی که در ایران در مناطق قومی خود زندگی نمی کنند و در دیگر نقاط ایران ساکنند، چه خواهد شد؟ میلیون ها شهروند ایرانی با فردی از اقوام دیگر ازدواج کرده اند. تکلیف آنان چه خواهد شد؟ منظور از حق سرنوشت چیست؟ تکلیف در اعلامیه جهانی حقوق بشر مشخص شده. حق تعیین سرنوشت مربوط به مردم است و نه مربوط به مفهومی با عنوان ملت.»

امینی تلاش برای جدایی از ایران یا طرح برخی مواضع اینچنینی را مورد نقد قرار داد و گفت: « اگر قرار بر جدای باشد، اهالی جنوب ایران که بر روی گاز خوابیده اند، برای خود اولویت قائل می شوند. اما  گاز بندرعباس ملک مشاع ملت ایران است. مالکیت بر این سرزمین مالکیت قومی نیست. همه ساختارها از مشروطه دگرگون شد.»

این پژوهشگر تاریخ معاصر ایران همچنین گفت: «در ایران 900 گویش و قوم ـ گویش داریم. در خراسان، سمنان، مازندران و ... اگر این طور است، جمهوری خودمختار شهمیرزاد هم تشکیل شود. زیبایی جامعه ایران در آمیزش اقوام است. تمام چالش ما با حکومت ایران تاسیس هویت دینی است. تلاش می کنیم در فرش هزار رنگ ایران، همه شهروند باشند. طبیعی است در یک وضع دموکراتیک، در سنندج یک کرد اهل سنت شهردار می شود. دموکراسی یعنی امکان انتخاب یک کرد اهل سنت به عنوان رییس جمهور. هیچ قومی در ایران به دلیل پیشینه تاریخی متفاوت، نمی تواند حقوق سیاسی ویژه داشته باشد.»

 

اپوزیسیون کجا ایستاده است؟

روح الله شهسوار، از کنشگران عضو سفیران سبز امید هم در سخنانی گفت: «در اکت سیاسی و مسیری که تعریف می کنیم، شهروندان ساده و معترضی که کانون جنبش اعتراضی هستند، چه جایگاهی دارند؟ در برنامه های سیاسی ما، رنج و درد واقعی این افراد چه جایگاهی دارند؟ ما چه موقعیتی و نسبتی با این میلیون ها معترض بالقوه و بالفعل داریم؟»

این کنشگر حامی حنبش سبز همچنین گفت: «چند میلیون شهروند معترض در 25خرداد 88 به خیابان رفتند و شیدا نشدند و ماه ها مطالبات خود را تعقیب کردند. کاش برنامه های سیاسی خودمان را با این واقعیت ها تنظیم کنیم.»

نوشابه امیری، روزنامه نگار و از اعضای شورای سردبیری روزآنلاین هم در سخنانی تصریح کرد: «ما اینجاییم به خاطر ایران؛ ایران و زندانیان سیاسی، به خصوص موسوی و کروبی و رهنورد و به ویژه روزنامه نگاران را از یاد نبریم.»

 امیری همچنین گفت که «میرحسین موسوی در جنبش سبز دائم عضوگیری کرد و آن را جنبشی شامل رنگ ها و طیف های مختلف دانست؛ نباید همراهان و حامیان این جنبش را مایوس و حذف کرد؛ نباید در مورد دلایل همراهی کسانی که دستبند سبز بسته اند انگیزه خوانی کرد.»

وی با بیان این نکات که «من در آخرین سال دولت خاتمی از ایران خارج شدم؛ برای آمدن و نامزدی خاتمی سخنرانی کردم؛ و تحت فشار قرار گرفتم چون عکس خاتمی را روی جلد نشریه ام زدم»، درعین حال تاکید کرد که سیدمحمد خاتمی، پتانسیل و راهبرد مشخصی دارد؛ «از خاتمی تصویر و ارزیابی واقعی داشته باشیم، همان طور که هست. در تحلیل نحولات سیاسی ساده سازی نکنیم و چیزی اضافه بر همراهان بار نکنیم که در آنان نیست.»

پروین بختیارنژاد، از اعضای شورای فعالان ملی ـ مذهبی، در سخنانی گفت: «اگر به همگرایی معتقدیم و کارهای مشترک را تعیقب می کنیم بهتر است نوع نگاهمان را به نهادهای مدنی به‌روز کنیم و متناسب با شرایط نگاه خود را تغییر دهیم.»

این پژوهشگر حوزه زنان که چندی است مقیم فرانسه شده، همچنین گفت: «اگر می خواهیم به همگرایی فکر کنیم از پروژه های کوچک و مشخص با مدت زمان محدود شروع کنیم.»

او همچنین توصیه کرد که فعالان سیاسی مهاجر و مقیم خارج «تجربه جوامع دموکراتیک را در حوزه های مختلف سیاسی، مدیریتی، تشکیلاتی و مدنی بازخوانی و ترجمه کنند.»

 

متدینان در فردای ایران آزاد

دکتر حسن فرشتیان، دانش آموخته ی ارشد حقوق و از روحانیان حامی جنبش سبز، از دیگر سخنرانان این برنامه بود؛ وی به تبیین ضرورت توجه به جایگاه دین و باورهای مذهبی در جامعه ایران اشاره کرد و با تاکید بر کارویژه های مراجع مستقل و مردمی، گفت: «آیت الله منتظری در واکنش به اعدام های سال 67 یک تنه، و به اندازه تلاش همه نیروها معترض شد و فریاد زد. جالب اینجاست که خودش ازجمله آسیب دیدگان ترور بود؛ اما فریاد او حتی از آسیب دیدگان رساتر و بلندتر بود.»

فرشتیان افزود: «نگاه ما به دین و باورهای مذهبی مردم احتیاج به بازخوانی دارد. فراموش نکنیم که نیروهای دینی هم در ایران حضور دارند. در فردای آزادسازی ایران، نیروهای مذهبی می توانند موثر باشند. به دلیل سیاست های حکومت اما، در همین ماجرای فیلم و کاریکاتور وهن آلود، کمترین واکنش اعتراضی در ایران صورت می گیرد.»

وی همچنین لزوم توجه به جنبش سبز را مورد تاکید قرار داد و تصریح کرد که «موسوی و کروبی آینه صدای اعتراض ایران شدند. آینه محدب یا معقر نشویم. درصورتی موفق خواهیم بود که آینه ای از صدای مردم ایران باشیم و هنر آینه بودن را ادا کنیم.»

حسن یوسفی اشکوری، از فعالان ملی ـ مذهبی نیز در سخنان خود، تاکید کرد: «جنبش سبز هست و ادامه دارد، حتی به اتکای ادامه حبس و حصر موسوی و کروبی و رهنورد.»

این پژوهشگر دینی به تبیین مفهوم اپوزیسیون پرداخت و گفت: «اپوزیسیون یعنی اینکه در برابر حاکمیت برنامه ی بدیل داشته باشیم. اما این مفهوم به براندازی رژیم تقلیل یافته و حتی به انحراف رفته است. آلترناتیوسازی با گردهم آمدن چند نفر ممکن نمی شود؛ نیاز به برنامه ی جایگزین است. اپوزیسیون حتی باید کارشناسانه بگوید می خواهد با بودجه سالانه چه کند و برنامه اقتصادی و فرهنگی پیشنهادی اش چیست.»

یوسفی اشکوری همچنین گفت: «در صورتی می توانیم به دوران پساجمهوری اسلامی به روایت کنونی و به آینده بهتر امیدوار باشیم که از هم اکنون نخبگان به فردا فکر کنند و برنامه ی مشخص برای اداره کشور داشته باشیم. حتی برای چگونگی برگزاری انتخابات آزاد باید برنامه داشت.»

این فعال سیاسی مقیم آلمان همچنین تاکید کرد: «در فردای ایران ـ چه جمهوری اسلامی باشد یا نه ـ یکی از مسائل مهم و مبرم کشور، نسبت نیروهای سیاسی با مذهب است. تفکیک ظاهری نهاد دین از نهاد دولت مشکلی را حل نمی کند. وقتی این تفکیک صورت گرفت در مورد نحوه ی تعامل با دین و دینداران چه می خواهیم بکنیم؟»

او در سخنان خود لزوم تعیین نسبت با حکومت دینی توسط نیروهای سیاسی را مورد اشاره قرار داد و افزود: «من شخصا اعتقادی به حکومت مذهبی با هیچ قرائتی ندارم چه رسد به بحث ولایت فقیه. مسئله دین مدنی باید مورد توجه قرار گیرد.»

افزون بر افراد پیش گفته، فرخ نگهدار، رضا فانی یزدی، علی شاکری، بهزاد کریمی، و مهران براتی از دیگر افرادی بودند که ارزیابی و ملاحظات خود را در مورد مهمترین مسائل ایران توضیح دادند.

http://www.irangreenvoice.com/article/2012/oct/14/29466

 

 

 

نظر خوانندگان

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه