|
دوشنبه اول آبان ماه 1391 ـ 22 اکتبر 2011 |
مُخـالـف یـا اپُـوزیسیـون، کـدام یـک!؟
پـویـان انصـاری
در این جهان حال ِ کثیف یا تمیـز سرمایه داری! بنده هم به عنوان یک انسان سیاسی متعهد به آرمان های انسانی، سعـی کرده ام در حـد توانایی خـود به خصوص مسائل سیاسی، قلم فرسایی کنم! البته در این زمینه افـرادی هم هستند که همان حرف های بندهء به اصطلاح روشنفکـر را به زبـان خیلی ساده، و بهتـر ابـراز می کنند که حتمـأ بیشتـر هم در دل می نشیند.
من ِ به اصطلاح روشنفکـر، نوشته های خود را به امیـد سرنگونی رژیـم قُـرون وسطایـی جمهوری اسلامی و یا آرزوی بـرقـراری آزادی استقلال و عدالت اجتماعی و یا مرگ یا زنده باد این و آن تمام می کنم.
در این رابطه دوستی نقل می کرد که مادر بی سوادش هم شبانه روز "ذکـر خیـر" رژیـم را می کند که: "خدا ریشه این آخـونـدا را بکَنه، امیـدوارم احمدی نژاد به تیـر غیب گرفتـار بشه و یا اینکه خامنه ای شب که می خوابه صبـح دیگه بُلند نشه" و از این نوع دعـاهـای"خیـر" که روز و شب ورد زبان میلیون ها انسان زجـر کشیده و مادران و پدران داغـدیـده از این نظام جهنمی هستند. البته او بعضی وقت ها هم که خبرهای دردناکی را می شنود با خدای خودش حرف می زنـد که: "قُربونت بـرم پس چرا این ها را سر بـه نیست نمی کنی!؟"
دوستم ادامه داد که گاهی اوقات هم من با او شوخی می کنم و می گویم: "مادر، دیگه زور خدا هم به این آخوندا نمی رسه. از این رو مردم باید آنها را سرنگون کنند" که پاسخ می شنوم: "اگر مردم می تونستند تو این 33 سال اونا را آتیش می زدند».
با نگاهی به نوشته های اینترنتی و یا شنیدن سخنـان سیاستمداران اهل علم و ادب و دانش! به خصوص در این اواخر، شاهد این هستیم گویا یک مسابقه ادبیات فارسی ِ فضل فروشی در بیـان ِ سـرنگـونـی این رژیم جنایتکار بین این شخصیت ها و غیره وجود دارد و نه سرنگونی عملی آن.
کسانیکه بقول معروف دستی در آتش سیاست دارند در این مدت طولانی که از عُمر رژیم می گذرد علیه آن نوشتند یا گفتند اما در آخر فـریـاد شـان بُلند است که چرا "اپوزیسیون" کاری نمی کند، چرا "اپوزیسیون" مردم با هم اتحاد نمی کنند؟ چرا "اپوزیسیون...؟
البته اینها همه فقط در حرف است به خصوص کسانیکه اهـل قلـم و سخن گفتن هستند و از خواندن چنـد کتاب هم برخوردارند در بارهء این چیزها بیش از دانش خـود سعی می کنند «قشنـگ» بنویسند و یا «زیبـا» سخن گویند! به یک معنا، همهء آزادیخواهان از اپوریسیون ِ علیه رژیم حمهوری اسلامی می خواهند که برای سرنگونی آن اتحاد کنند!؟ اما سئوال اساسی اینجاست که مگر اپوزیسیونی هم وجود دارد که اجزائش بخواهند با هم اتحاد کنند!؟
براستی منظور از اپوزیسیون چیست!؟ اگر منظور مخالفین رژیم هستند که خوب، این حقیقتی انکار ناپذیر است که این نظام ضد انسانی جمهوری اسلامی، میلیون ها نفر مخالف دارد ولی، آیا می توان به "مخالفین" اپوزیسیون گفت!؟
اگر کمی منصف باشیم و شـرط صـداقـت را به جا بیاوریم بـایـد قبول کنیم که ما میلیون ها انسان ِ ناراضی، نمی توانیم خود را اپوزیسیون رژیـم بدانیم چرا که در مفهوم وسیع تاریخی، اپوزیسیون فقط صِـرف مخـالفـت نیست بلکه مقـابلـه است، حال با اشکال گوناگون (که نوع آن هدف این نوشته نیست).
از این باب، در اول نوشتهء خود، از نقل و قول دوستم دربارهء مادرش گفتم که شایـد کسانی که این نوشته را می خوانند در نظـر اول تعجب کردند چرا آن مثال را زدم!؟ هدف این بود که این مُهـم را به عرض برسانم که من ِ به اصطلاح روشنفکـر سیاسـی و شما روشنفکـر با علم و دانش سیاسی، همانند آن مادر بی سواد، مخـالفیـن این نظام هستیم نـه اپوزیسیون آن.
اپوزیسیون در مفهوم خود یعنی حـزب، اتحادیه، سازمان و گـروه، که برای اهداف خود، که همانا مقـابلـه و بـزیـر کشیدن دارندگان قدرت سیاسی از اریکـه قـدرت است، باید مُنسجم و دارای نیـرو و برنامه مشخص و روشنی باشد.
حال این سئوال اساسی مطرح است که این نویسندگان اینترنتی، سیاستمداران، مُفسرین، کارشناسان و غیره می توانند به این پرسش پاسخ به دهند که مـا کـدام اپوزیسیون را داریم و نام شان چیست!؟
آیـا به جز "مجاهدین و یا شورای ملی مقاومت" که دارای صفات نام برده شده هستند، اپوزیسیون دیگـری داریم!؟ (دوستان و رفقا فراموش نکنید بحث بنده بر سر مفهوم واژهء اپوزیسیون است که ماننـد نُقل و نبات ورد زبانمان است نه بر سر خوب یا بـد بودن مانیفست و یا تفکر و اندیشه آنها).
در این چارچوب، حتی آقای رضا پهلوی یا شاهزاده ... نمی تواند خود را اپوزیسیون بداند و کسی هم نباید او را اپوزیسیون بداند چرا که ایشان بر طبق تعـریـف اپوزیسون، نه حزبی دارد و نه سازمانی که بتواند بـه مقابله با رژیم برخیزید (حال با هر شیوه ای که اعتقاد دارد). ایشان مانند من و تو و میلیون انسان دیگر، فقط یک مخـالـف هستند و بس.
این تعریف از اپوزیسیون شامل همهء اقشار مردمی با عقاید گوناگون می شود. برای مثال کمونیستها هم نمی توانند خود را "اپوزیسیونِ" علیه رژیم بدانند! در این مدت 33 سال اگـر این رفقـا به جای هـرز بردن نیروی خود و مسائل حاشیه ای، دو سه مسئلهء اساسی را محور اصلی برنامهء خود قرارداده بودند و به بحث و تبادل نظر رفیقانه برداخته بودند باور کنید بعد از این همه سال، اینک "اپوزیسیونِ" رژیـم جنایتکار جمهوری اسلامی بودند نـه فقط مخـالـف آن.
متاسفانه آنها علاوه بر اینکه بزرگترین ضـربـات فیزیکی را از رژیم خونخوار خوردند، خود نيز با برخورد نارفیقانه به یکدیگر، در خانه نشینی و پاسیو کردن و ... نقش اساسی را بازی کرده اند که از توضیح آن جـز افسوس و یاد آور خاطره های تلخ، چیز دیگری نصیب مان نمی شود.
یا، بقول معروف، "مصدقی ها" که هر کدام شان یک عکس از مصدق جلوی خودش گذاشته است! آنها هم مانند بقیـه، در این مُـدت طولانـی علاوه بر اینکه نتوانستند خود را دور محـور ایـده ِ این شخصییت تاریخی و بیاد ماندنی سر و سازمان دهند حتی تاب و تحمل همدیگر را ندارند!
همانطور که ذکر شد هـرز بُـردن نیـرو و بحث هایی که هیچکدام پاسخگوی نیازها جامعه کنونی ما نیست شامل همهء اقشار مردمی با مرام و مسلک و اندیشه های محتلف می شود.
فکرش را بکنید بعداز نیم قرن هنوز عده ای بر سر لحاف ملا دعوا می کنند و به سر و کول هم می زنند که مصدق خوب بوده است یا شاه! یکی نیست از این دسته خانم ها و آقایان با علم و دانش سئوال کند که آیا مشکل مردم ما واقعاً همین چیزهاست!؟ و اصولاً چرا آنها فکـر می کنند جوانان مبارز درون مـرز که نقش اساسی را در بـرانـدازی این رژیم دارند پـای صحبت های آنها می نشینند !؟ و واقعأ می شود از شما پرسید برای کی دارید حرف می زنید!؟
باز هم می شود از شما سئوال کـرد که این بحث ها و جـدل ها به سود کیست و چه کسانی را خوشحال می کند!؟
حقیقتـأ برای شمـا نمی شود جمله "از دو حال خارج نیست" را استفـاده کـرد، پس فقط یک مسئله باقـی می ماند که آن هم خودتان خوب می دانیدکه نسل جـوان مبارز امروز ما در ایـران، چه مورد قبـول ما باشد یا نباشد، راه خودش را می رود و پس. این نوع جدل ها فقط و فقط، کینه و نفرت از یکدیگر و دعواهای شخصـی و تصـویـه حساب های مابین خودتان است.
آیا صحنه مبارزات امروز مردم ما در خیابان های تبریز، کردستان، بلوچستان، تهران، خوزستان و ... ما بین طرفداران شاه و مصدق است!؟
آیا عده ای از جوانـان به پشت بـام می رونـد و فـریـاد مصدق سر می دهنـد و آن عده دیگـر فـریـاد شاه را که شما خودتان را وسط می اندازید و جوانان را راهنمایی می کنید که بیشتر شان فریاد اله اکبر ... به بخشید، مصدق و یا شاه بگویند!؟ آیا ندا و سهراب، کمانگیر ها و هزاران جوان دیگر، بر سر نـزاع شاه و مصدق کشته شده اند!؟ باور کنید اگر از فرزندان خودتان هم سئوال کنند مصدق کی بود، هاج و واج، نگاه تان می کند!
فکـر کنم سیاسیون کشورهای عربی از ما ها یک قـدم جلو تر هستند! مثلاً آيا وقتی هواداران حسنی مبارک که با هواداران حکومت ِ مُـرسی در خیابان ها مصـر در نـزاع هستند جـوانـان مصـر از عبدالناصر ( که هم زمان دوران مصـدق و شـاه بود) و پـدر مصـر نامیـده می شود و حسنی مبارک هم در هیـچ زمینه ای قابـل مقایسه با وی نیست، نـامـی آورده اند!؟ آیا شما، عکسی از وی در تظاهرات در دست فـرد عـربـی دیده اید!؟ آیا سیاسیون مصری تو سر و کله هم می زنند که عبدالناصـر ِ 60 سال پیش فلان بوده است یا بهمان!؟ و اصولاً پرسیدنی است که مگر می شود شخصیت و کارهای عبدالناصـر را، حال چه خوب و چه بـد؛ تطهیر کرد!؟
در شرایط کنونی که رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی یک طرف و مردم ستم دیده ما درطرف دیگر درمقابل هم صف آرایی کرده اند، و در حقیقت نبردی نابرابر در جریان است بهتر نیست که اگر قـرار است به سر و کول هم بزنیم برای این باشد که چگونـه می توان به مـردم ایـران در مقابل اوباش و اراذل جمهوری اسلامی کُمک کـرد.
دوستان اهل قلم، سخن، علـم و ادب و دانش! با هـر نـوع مـرام و مسلک و اندیشه ای هستیـد، بـرای اینکه بدانید در چه جایگاهی ایستاده اید و مخاطبین شما هاچه کسانی هستند وقتی دعوت به سمینار و سخنرانی و غیره می شوید لطف کنید نگاهی به حضـار محتـرم بیاندازید و اگر در بین آنها فقط یک نفـر از نسل جوان دیده اید، سلام و یا درود بنده را هم حتمأ به او به رسانید .
در این مقطع که سرزمیـن و مـردم ستمـدیـده مان در یکی از دشوار ترین شرایط ممکن بسر می برند آیـا نباید انسان های آگاه، مبارز و مسئـول و مُتعهد به مسائل اساسی تر به پردازند و سعی کنند نیروی های هم کیش و هم عقیده پـراکنـده را، مُنسجـم کنند و تبدیل به اپوریسیون شوند .
اما این نکته مهم فراموش نشود که کسی نمی تواند تاریخ و یا شخصیت فـردی را با حیله و دروغ و جعـل به خیال خودش عوض کند، آن هم از طریق تلویزیون های لُس آنجلسی!
سیـاستمداران گرامی! شخصیت و کارهای مصدق و شاه، بر پیشانی تاريخ شان حـک شده است؛ از این رو بقول معروف به زمین و زمان هم فحش به دهید و یا جای آسمان و زمین را هم عوض کنید! ولی نمی توانیـد جایگـاه آنها را با هم عـوض کنید و نه تاریخ را تغییـر دهید پس، انـرژی خـود را برای تغییـر این نظام جنایتکار، بکار گیـریـد!
تاریخ تمام نشده است و نمی شود. شاه،مصدق و غیره جزو تاریخ ایران هستند و تاریخ صفحات بسیار سفیدی دارد از این رو می توانید قلم پُـر توان و سخنان دلنشین خود را در مورد آن دو در صفخات سفید تاریخ به کار به گیرید و مسلماً این را بهتر از بنده می دانید که نوشته ها و سخنان شما در آرشیو تاریخ، احیانأ برای کسانی که به خواهند به آن دسترسی پیدا کنند به بایگانی سپـرده می شود و بس.
آدینه 19 اکتبر 2012 - استکهلم
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.