بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

دوشنبه 22 آبان ماه 1391 ـ  12 نوامبر 2012

 

 روحانیتِ شیعه، معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی

« بخش اول »

محمود خادمی

arezo1953@yahoo.de

الحق که آقای "جلیل محمد قلی زاده" بنیانگذار روزنامهء "ملا نصرالدین" در سال 1908، چه پیش بینی به حق و درستی در بارهء نقش مخرب و ویرانگر آخوندها در آیندهء سیاسی کشور ما ارائه داده بود. وی در آن زمان گفته بود: «اگر با این نیروی مخرب جامعه و تاریخ کهن (یعنی روحانیون) تسویه حساب نشود، خواه انقلاب مشروطه بشود یا نشود، این میکروب ها می مانند و من می ترسم در آیندهء نزدیکی چشم باز کنید و ببینید، هشتصد ملا یکجا خلق شده، ملا همه امور مملکت را بدست گرفته، همهء ثروت شما را بر باد داده، شما را به امان خدا سپرده و افسارتان را به بیگانگان رها کرده!»

 

مقدمه: اول اینکه، این مقاله در چند بخش نوشته و تقدیم خواهد شد. و بعد اینکه قبل از پرداختن به موضوع اصلی مقاله که در بارهء روحانیت، اسلام سیاسی و حکومت دینی است، لازم است به عوامل محتوائی و کمکی که، زمینه ساز سوء استفاده گسترده و ارتجاعی آخوندهای پلید از اسلام و تشیع میشود اشاره کنم:

 

الف ــ اسلام:

1 ــ مستقل از خوب و بد بودن اسلام، واقعیت این است که قران کتاب پایه ای مسلمانان و سایر متون دینی، در زمینهء تاریخی و جغرافیائی خاصی مطرح شده است. محتوی این کتاب به دست افراد مختلفی نگاشته شده که هم از لحاظ شخصیتی و روانی (میل به قدرت و سلطه برای منافع شخصی و یا تلاش صادقانه برای احیا دین) و هم از لحاظ ذهنی و فکری (میزان تشخیص اسلامی بودن و نبودن امری و موضوعی) تفاوت هائی داشته اند. این امر باعث شده است که اسلام به عنوان پیامی برای رهائی و نجات انسان ها و اسلام به عنوان ابزار کسب قدرت و سلطه، در هم آمیخته شده است. و به دلیل همین دوگانگی و تناقض در دوره های مختلف تاریخ ــ و در مقطع حاضر هم ــ شاهد برداشت های متعارض و تفسیرهای غریب از قران، سنت و دیگر متون اسلامی می باشیم که زمینه را برای سوء استفاده آخوندها فراهم کرده است. در چنین وضعیت و شرایطی سخن گفتن از اینکه، این چهرهء راستین از اسلام است یا چهرهء تحریف شده آن ــ اگر چه بحث در این زمینه زائد و درد سر آفرین است و گره گشای مشکلی فعلی مردم ایران نخواهد بود ــ و بحث در باره اینکه آیا اسلام راستین، مبشر صلح و دوستی است یا نه ــ در عین حال که مسئله اصلی نمی باشد ــ به امر مشکلی تبدیل شده است.

2 ــ بنابر ادعای بیشتر مسلمانان و بعضاً روحانیون، قران کتاب اصلی مسلمانان، کتابی است که نوشته های آن به صورت سمبلیک بیان شده است. یعنی نوشته های آن ــ آیه ها ــ برای آنکه در همه ادوار مصداق داشته باشد و مشکلات مردم و جامعه را حل کنند، به صورتی سمبلیک و رمز گونه بیان شده اند. این امر باعث شده است که زمینه تفاسیر و برداشت های بعضاً متضاد و گوناگون از آیات قران فراهم شود.

همچنین این امر باعث شده که، هیچ دینی باندازهء اسلام نتواند تا این حد مورد سوء استفاده متولیان آن قرار بگیرد. در میان آیات قران و سایر متون مذهبی هزاران آیه و حدیث و نقل قول برای توجیه اعمال جنایتکارانه و ستمگرانه متولیان و سخنگویان آن وجود دارد. حتی آیه های قرانی و تفسیر و ترجمه های آن، بگونه ای است که براحتی می تواند در خدمت امیال ظالمانه و ضد انسانی عالمان و حکام دینی قرار گیرد. مثلاً، در قران هم آیه های مکی وجود دارد و هم آیه هائی که در مدینه نازل شده اند،  متولیان دینی از آیه هائی که در مدینه نازل شده اند برای سیاست های سازشکارانه و بدور از قهر و خشونت استفاده می کنند و بر عکس از آیه های که در مکه نازل شده برای قهر و سرکوب و اعمال خشونت در جامعه استفاده می کنند.

 

ب ــ شیعه:

مذهب شیعه هم، با ادعای زنده بودن یکی از امامانش ــ امام دوزادهم شیعیان ــ و بدلیل اینکه موضوعِ تولد و غیبت و زنده بودن وی ــ امام دوازدهم ــ در هاله ای از رمز و راز و ابهام قرار دارد، قلمروئی افسانه ای و راز آلود و پر از موجودات غیبی و خیالی پیدا کرده  است. این امر باعث شده است که مذهب شیعه پتانسیل پذیرش (خورند) خرافات ــ که اجنه، رمل و اسطرلاب، دعا نویسی، جنّ و پری و.... از نمادهای آن است ــ را در جامعه فراهم کرده است. در چنین زمینه و بستری و با سوء از " غیبت و زنده بودن امام " است که آخوندها در طول تاریخ بساط کلاشی، حقه بازی، غارت و چپاول مردم را پهن کرده اند.

 

اما بهر حال و با وجود اینکه معتقدم نمی توان بطور قطع و یقین باور داشت و گفت که رفتارهای ضد انسانی و جنایتکارانهء سران این نظامِ دینی هیچ ربطی به اسلام ندارد و نمی توان با قاطعیت هیچ نقشی برای اسلام در این رابطه قائل نشد، ولی این مقاله در نقد و نفی اسلام نوشته نشده بلکه افشای چهره کریه و درون مایه ی فاسد آخوندها و نقش "اسلام سیاسی" در سیه روزی مردم و کشورمان را مورد توجه قرار داده است. چرا که معتقدم که شکاف امروزه میان دین و غیر دین در جامعه، محصول اسلام گرائی ــ اسلام سیاسی ــ است که همین طبقهء روحانیت نقش اصلی و اساسی در پیدایش و گسترش آن در جامعه را بعهده داشته اند.

 

یکم ــ تعریف روحانیت:

روحانیت صنفِ عرضه کننده دین و مذهب است، به عبارتی روحانی کسی است که دکان و مغازه دو نبش دین فروشی دارد، بر این اساس آنها تا توانسته اند برای رونق کارشان به افسانه پردازی، اسطوره سازی و تقدس آفرینی در عرصه دین دست یازیده اند. روحانی دشمن آشتی ناپذیر آزادی و آزادیخواهی است، چون تنها با سرکوب آزادی است که می تواند حوزه نفوذ خود را در جامعه و در میان مردم عامی و چشم و گوش بسته گسترش دهد و به رونق کار و کاسبی دینداری و نفوذ و اقتدار معنوی خود بیافزاید. بنابراین در طول تاریخ ترویج خرافات و توسعه شیعه گری با تقدیس از امامان شیعه و ساختن امام زاده های دروغین کار اصلی روحانیت بوده و هست.

غلامعلی جعفر زاده عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس: در 30 سال گذشته بیش از 8 هزار امامزاده درست شده است، یعنی سالی بطور میانگین 300 امامزاده در هر سال به امامزاده های کشور افزوده شده است. تعداد امامزاده ها در اوایل انقلاب 1500 عدد بود، اکنون به 10 هزار و 500 رسیده است.

از طرف دیگر آخوندها، در طول تاریخ با انتساب خود به خاندان پیامبرِ اسلام، به کلاشی و خالی کردن جیب مردمِ  ساده تحت عنوان خمس و نذورات و سایر باجگیری ها از مردم مشغول بوده اند، بعبارتی " سید سازی " و سهم بری از وجوهات شرعی از ایزار های رونق کار و کاسبی آنها بوده است.

این صنف دارای ساختار اداری ــ مالی و همچنین ویژه گیهای رفتاری ویژه خود است. درد آنها هیچوقت درد میهن و ملت نبوده و همیشه بدنبال منافع روضه خوانان و هم صنف های خود بوده اند. سابقا" و در طول تاریخ از درون حوزه ها ــ اکنون که تمام امکانات کشوری بزرگ و ثروتمند مانند ایران را در اختیار دارند در بیرون از حوزه ها و در سرتاسر ایران آخوند زده ــ بیرون را کنترل و فتوا صادر می کردند.

ویژه گی برجسته حضرات خود شیفتگی است ــ خود را مرکز عالم و نظر کرده خدا میدانند ــ و فکر می کنند همه چیز را میدانند. اگر چه امروزه با پیشرفت علم و دانش بسیاری از سرحدّات فرمانروایی خدا در ادیان ابراهیمی به تصرف شاخه های مختلف علوم در آمده و بسیاری از وظایفی را که در گذشته دین ( و آخوندها به عنوان سخنگویان دین و خدا ) بر دوش آفریدگار گذاشته بود، را علم بعهده گرفته است و اگر چه آیات عظام و سایر روحانیون ــ اکنون که بر سر گنج نشسته اند ــ به هنگام مریضی دست بدامن علم میشوند و ترجیح میدهند برای معالجه به پاریس و لندن و.... بروند ولی کماکان خود را صاحبان اصلی علم و دائرة المعارف علوم میدانند و در همه زمینه ها اظهار فضل می فرمایند. به پاره ای از نظریه های علمی این جماعت توجه کنید:

آیت الله جوادی عاملی: دانشمندان فیزیک، شیمی، باران شناسی و زمین شناسی و...بدون پسوند اسلامی نفهمند ( یعنی باید بیایند پیش آخوندها شاگردی کنند )

آیت الله مصباح یزدی: مقام عظمای ولایت فقیه هر سال در 5 اسفند به مدت 5 ساعت به آسمان میرود ( حتما" با سوخت جامد!! ) و در آنجا با حضرت خضر و امام زمان جلسه برگزار می کند و بزمین بر میگردد (کاشفان موشک قاره پیما )

آیت الله خزعلی در باره کشف جدید علمی خود صحبت کرده و گفت: حجاب موجب بالا رفتن معدل دانشجویان می شود. و بسیاری اراجیف مسخره دیگر

واقعیت این است که در گذشته صاحبان دین آخوندی به ادعای خودشان همه چیز و همه کاره بودند، به عبارتی متولیان و نمایندگان اسلام همه تخصص ها را یک جا و با هم داشتند، یعنی یک آخوند هم دکتر بود ( مسئول جان و روان آدمی ) و دارو تجویز می کرد و هم با خارج کردن جنّ و پری از بدن به معالجه روان انسانها می پرداخت و هم مسئول ثبت و احوال بود و طلاق و ازدواج افراد را رسیدگی میکرد، هم قاضی دادگاه بود، هم معلم مکتب خانه بود و هم..... اما با آغاز عصر جدید و کوتاه شدن دستهای دین در دخالت در علوم و تخصص ها دیگر ( به عبارتی لاغر شدن دین ) شغل آخوندی محدود شد به همان دینداری، شغلی که بر خلاف مشاغل دیگر مثل پزشکی، معلمی، قضاوت و... منشاء هیچ سود و فایده برای مردم نمی باشد.

روحانیون معمولا" فارغ التحصیلان حوزه های علمیه قم، نجف، اصفهان و مشهد هستند. آنها معولا" از 15 سالگی در این مراکز شروع به تحصیلات دینی می کنند، شخصیت آنها در درون نهادهائی که مبتنی بر آداب و قواعدِ ویژهِ حوزه هاست شکل می گیرد و بر اساس فرهنگ و اخلاق ویژه ای تربیت می شوند. مثلا" حوزه علمیه قم بزرگترین تأمین کننده کالائی است که امروز قدرت و ثروت را در ایران در اختیار دارد. در این حوزه ها همه چیز حول محور دین و شیوه زندگی و تفکر بالاترین نمایندگان روحانیت شیعه یعنی مراجع شکل می گیرد.

آنان همواره به جامعه چنین القاء کرده اند که گویا اگر روحانیت و دستگاه عریض و طویل حوزه ها و مراکز مذهبیِ زیر نظر آنان نباشد، دین و ایمان مردم از میان میرود و از خدا، پیغمبر و امامان و.... خبری بجا نمی ماند. در حالیکه وابستگی جامعه بیک قشر مفت خور و انگل نه تنها هیچ ربطی بدین و ایمان مردم ندارد، بلکه بدلیل کثرت جنایات و زهد و تقوای دروغین که از دامان کثیف روحانیون، آیت الله ها و سایر مراجع دینی بر خاسته است بسیاری از مردم ایران از اسلام رویگردان شده اند.

دین آخوندها شدیدا" به مال دنیا آلوده است. ارزش ایمان و میزان دینداری روحانیون را باید در کادر " اقتصاد سیاسی " ای سنجید که پارامترهای مختلف دین فروشی را بررسی میکند. ولی فقیه در حکومت دینی، بانکدار و سهام دار اصلی تجارتِ دین است. حوزه های علمیه قم، اصفهان و مشهد وامدار این بانک می باشند و آخوندها در واقع کارمندان این بانک دینی هستند و همچنین نماز عبادی ــ سیاسی جمعه و نمازی که در مساجد بر پا میدارند، امر به معروفی که در معابر و خیابانها انجام میدهند و سایر مراسم و مناسک های دینی و..... نیز در خدمت تقویت این بانک می باشد.

اساسا" روحانیتِ ایران چه در دوره های بسیار طولانی در گذشته، که در برابر مظالم اجتماعی و جور و ستم بر مردم سکوت کرده بودند و بکار دینداری خود مشغول بودند و از نفوذ و قدرت معنوی خود برای رونق دکان دینداری خود استفاده میکردند ــ تا بهتر بتوانند مردم را سر کیسه کنند ــ و چه در دوران سی و چند ساله اخیر  که تمامی قدرت سیاسی کشور را قبضه کرده اند، همواره از دشمنان آزادی و دمکراسی در کشور بوده اند و بعضا" همراهی و پشتبانی مقطعی از مبارزات و اعتراضات مردم در گذشته هم، هیچوقت با هدف حمایت از آزادی و آزادیخواهی نبوده است، بلکه برای کنترل اعتراضات و اینکه آزادی و دمکراسی در جامعه جان و قوت نگیرد، بوده است. در محورهای بعدی در این باره بیشتر توضیح میدهم.

چنین بوده است که واپس مانده ترین اقشار اجتماعی و سیاهکار ترین نیروهای تاریک اندیش جامعه، ــ یعنی آخوندها ــ با سوء استفاده از ایمان و اعتقاد دینی مردم و شرایط سیاسیِ خاص دیگر، انقلاب ضد سلطنتی مردم را مصادره نموده و نه تنها قدمی بسوی آزادی و رهائی مردم بر نداشتند ، بلکه آن امتیازهای حقوقی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را هم که، مردم در اثر مبارزه مردم با رژیم شاه قبل از انقلاب 57 کسب کرده بودند  را، نیز از دست دادند.

آخوندهائی که با نام اسلام و انقلاب به قدرت رسیدند و در کسوت مدعیان و نمایندگان دین و نجات ایمان مردم بر سر کار آمدند. اینک بیش از سی سال است که بنام دین، پیغمبر و همه مقدسات دینی، پنجه خونین خود را قبل از همه در مقدسات و محرمات دین فرو کرده اند و خدا و پیامبر و دیگر مقدسات دینی را سکه یک پول کرده اند. آنها علیرغم اسلام پناهی های کاذب و دروغین، زشت ترین اعمال را مرتکب می شوند. مکر و دروغ را رنگ تقیّه و شریعت می زنند و بنام دین خدا برای حفظ قدرت می کشند و به زن و مرد آزادیخواه کشور تجاوز می کنند.

در واقع نهاد روحانیت پیش از هر چیز و حتی مقدم بر دل مشغولی اجرای شریعت به حفظ و بقای خویش می اندیشد. بارها از " عبدالکریم حائری " مرجع بزرگ عالم تشیع پرسیدند، چرا در برابر نقض احکام شریعت بدست دولت رضا شاه اعتراض نمی کند. هر بار پاسخ او آن بود که وظیفه او در آن شرایط حفظ حوزه می باشد.

و در حالیکه در ابتدای پیروزی انقلاب " آیت الله مرتضی مطهری " از تئوریسین های کلیدی نظام، در تلویزیون جمهوری اسلامی اعلام کرده بود: اسلامی بودن این جمهوری به هیچ وجه با حاکمیت ملی و دمکراسی منافات ندارد و... هیچکس نمیخواهد اسلامی بودن جمهوری را بر مردم تحمیل کند. سالها بعد از قدرت گرفتن آخوندها و مسلط شدن آنها بر اوضاع، آیت الله محمد تقی مصباح و آیت الله ابوالقاسم خزعلی بصراحت اعلام میدارند: دمکراسی با ولایت فقیه و اسلام سازگار نیست.

و باز، در حالی که تا قبل از انقلاب 57 نظر غالب مراجع و روحانیون شیعه در حوزه ها و مراکز دینی، ممنوع بودن دخالت دین در سیاست و جایز و روا نبودن بر پائی حکومت دینی در دوران غیبت امام دوازدهم بود و اکثر علمای شیعه به حکومت غیر روحانی معتقد بودند و حتی خمینی هم در ابتدا خواستار سرنگونی شاه و حکومت اسلامی نبود.

ولی با قرائتی جدید از " ولایت فقیه " که توسط آیت الله مصباح ارائه شد، آخوندها نظام استبداد دینی را بر کشور ما تحمیل نمودند. مصباح یزدی در قرائت جدید از ولایت فقیه می گوید: مردم در واقع " ناصر " ولی فقیه اند نه " ناصب و مشروع بخش ". یعنی جایگاه مردم نه انتخاب و نه حتی مشروع بخشی، بلکه وظیفه مردم پشتیبانی و تائید او می باشد. تا پیش از این اکثر مراجع شیعه در زمینه ولایت فقیه پیرو نظریه " انتخاب " بودند که مصباح یزدی نظریه " کشف " را در مقابل آن قرار داد.

بر اساس این دیدگاه مصباح یزدی در مورد ولی فقیه، ولی فقیه از قدرتی آسمانی مشابه پیامبر اسلام برخوردار است  و عملا" و نظرا" امکان نظارت بر وی منتفی میشود. حجت الاسلام کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران در باره ولی فقیه می گوید: انسان وقتی به سعادت دنیائی می رسد که زیر پرچم کسی قرار گیرد، که بالاتر از او فقط خداست و آن یک نفر ولایت فقیه است. وی در ادامه می گوید: عاملی که باعث شد شیطان از اوج سقوط کند، ضدیت او با ولایت فقیه بود.

اکنون دیگر دروغ، ریا و تزویر، ترویج شیادی و حقه بازی دینی، خرافات و... سراسر کشور را فراگرفته است. روحانیون هر آنچه در چنته شریعت آخوندی وجود داشته و هر شگردی را که می توانسته اند در این 34 سال بکار بسته اند، امّا بر خلاف خوش بینی ها و اعتماد اولیه مردم بدین و آخوندها که در اوائل تشکیل حکومت دینی وجود داشت، دیگر اکثریت مردم کشور دین موجود در دست آخوندها را، حتی یک امر الهی که بتواند برای رستگاری معنوی و تهذیب اخلاق فردی و اجتماعی مفید و لازم باشد، نمی دانند. متأسفانه امروزه دیگر آخوندها با همه جنایات، فساد و خونریزی هائی که مرتکب شده اند، کمترین امکان های سازش و بردباری مردمی را، در کشور باقی گذاشته اند.

اکنون دیگر دوران آزمون و خطا از مردم ایران گذشته است و زمان رونمائی از حکومت دینی خیلی پیش از این فرا رسیده است. مردم با فرهنگی که ظرفیت و توان بالقوه داشتن حکومتی ملی و دمکراتیک و ملزم به رعایت حقوق بشر را داشتند اسیر و گرفتار حکومتی شدند که امروزه بعد از 34 سال حاکمیت پلید آخوندها بروشنی میبینند که بوی گند فساد، دزدی، دروغ، ریا و تزویر، ترویج شیادی و حقه بازی دینی، خرافات و... سراسر کشور را فراگرفته است.

 

دوم ــ نطفه بندی و پیدایش روحانیت:

با فوت چهارمین و آخرین " نایب امام زمان " در دوران " غیبت صغری " و اعلام اینکه وی جانشینی برای خود تعیین نکرده است، یعنی با شروع عصر " غیبت کبری " موجودیتی بنام آخوند قد علم کرد و به میدان آمد. در واقع با شروع ایندوره، این موجودات که بعدها آخوند های شیعه نام گرفتند بعنوان " محدّث "، " فقیه "، " قاضی شرع " و.... از زمین و آسمان جوشیدند و بالا آمدند.

بعدها بتدریج و بدلیل نیازهای آن دوره و شرایط تاریخی مناسب، وجود و حضور این قشر و طایفه بعنوان صاحب عله های اصلی و کلید داران عالمِ غیبِ مذهبِ تشیع رسمیت یافت ــ البته تلاش، شیادی و دسیسه چینی آخوندها در تکیه انحصاری بر این صندوقِ گنجِ گرانبها را نباید ندیده گرفت ـــ. بدین ترتیب با شروع غیبت کبری ــ امام دوزادهم شیعه ــ، از آنجا که رابطه دینکاران و دینداران با عالم غیب قطع گردیده بود، آخوند به عنوان کسی که حلقه وصل با عالم غیب است و این مسئولیت بزمین مانده بوی واگذار شده است، میدان دار شد و این نقش را در تاریخ شیعه بعهده گرفت.

در واقع آخوند و روحانیت میراث دار مدعیان رابطه با عالم ( 4 نایب امام زمان در دوره غیبت صغری ) غیب است و از حاشیه سفره آنان نان می خورد. آخوندها بعدها با پاسداری انحصاری از این میراث در تاریخ شیعه، توانستند سر قفلی اصلی و انحصاری تفسیر قران، احکام و احادیث شیعه و هر آنچه که به اسلام و تشیع مربوط می شود را برای خود محفوظ نگهدارند و بعبارتی آخوند، زبان اسلام و مذهب تشیع میشود.

بگواهی تاریخ و اسناد ثبت شدهِ مذهبی تا پیش از این و در تمام دوران حیات ائمه و انبیاء حتی یک آخوند متعلق به ادیان مختلف و از جمله اسلام یافت نمی شود، دلیل آنهم مشخص است، زیرا با وجود صاحب عله های اصلی ــ یعنی خود امام و پیامبران ــ و وقتی کسی هست که می شود از طریق او با عالم غیب تماس گرفت، چرا باید او را رها کرد و سراغ رابطین دست چندم رفت؟ و ارتباط با عالم غیب را از طریق آنان بر قرار نمود.

بهر حال روحانیت به مثابه نیروئی ارتجاعی و عقب مانده که خود را صاحب اختیار و مسئول آداب و زندگی فردی و اجتماعی انسان ایرانی از لحظه تولد تا مرگ میداند، اینگونه پا به عرصه تاریخ کشورمان گذاشت. این موجودات آدم نما، قرن هاست که مانند زالو بر بدن مردم ایران چسبیده اند و از شیره جان و خون مردم تغذیه می کنند و باز هم مثل همیشه در مقابل خواسته های آزادیخواهانه و مطالبات بر حق مردم ایستاده اند.

آخوندها در واقع بلندگویان اصلی اسلام سنتی هستند، این اسلام قبل از هر چیز از ارتزاق آخوندها از فقه، از آمیختگی  دین با قدرت سیاسی، از جهل و جمود فکری آخوندها، از دروغ و ریای آخوندی، از توهم آخوندها به برگزیدگی از جانب خدا و از خود شیفتگی بیش از حد آنها آسیب دیده است و بهمین علت این اسلام، دوران افول و انقراض خود را طی می کند.

تاریخ ایران بندرت شاهد پاکیِ سرشت و پیرایشِ درون در میان این قشر ــ روحانیون ــ بوده است، و هر گاه هم تک ستاره ای در میان این جماعت، برای آزادی و دفاع از حقوق مردم بپا خواسته است و درخشیدن آغاز کرده است، یگواهی تاریخ قبل از هر چیز و هر کس با سد سدید جمود، جهل، تنگ نظری و عقب ماندگی همقطاران و همفکران خود مواجه شده است.

بر عکس تا بخواهید تاریخ ایران پر از نمونه هائی است که نشان میدهد بسیاری از ظلم و ستم ها و جنگ ها و خونریزیها از جام های طلائی خرافات و یا دروغ و فریبکاری که در دستان این قشر سیاه دل و سیه کار بوده است به بیرون سرایت کرده است. همچنین یک قلم، در یکصد ساله اخیر مردم ایران به چشم دیده و یا بگوش شنیده اند که چگونه، در اثر تخریب ها و مانع تراشی های  ارتجاعی و ضد ملی سه مرجع شناخته شده عالم تشیع ــ شیخ فضل الله نوری، آیت الله کاشانی و آیت الله خمینی ــ تلاشهای آزادیخوانه مردم در جریان سه قیام " جنبش مشروطه"، " ملی کردن نفت " و " قیام 22 بهمن " ناکام ماند. و...

08.11.2012

ادامه دارد

 

نظر خوانندگان

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه