|
چهارشنبه 24 آبان ماه 1391 ـ 14 نوامبر 2012 |
پرینسیپ های بازی در زمین جمهوری اسلامی
دنیز ایشچی
وقتی برای مهمانی منزل کسی میرویم، کفشهایمان را آنجا در می آوریم که میزبان برایمان تعیین کرده اند. در همان مبلمانی می نشینیم که به ما را تعارف میکنند. اگر بما چایی یا قهوه تعارف میکنند، یکی از این دوتا را انتخاب میکنیم. خیلی جرات داشته باشیم، میگوییم که ما چایی و قهوه نمی خواهیم، یک لیوان آب و یا آب پرتقال میخواهیم. سپس ضمن آغاز خوش و پش، از همان اغذیه هایی که به ما تعارف میکنند، قدرت انتخاب را داریم. منظور از این صحبتها این است که اگر در میدان منزل حریف بازی سیاسی می کنیم، شرایط بازی را آنها تعیین می کنند.
برای چنین بازی کردنی، بحث و جدل و بده بستان ها، اول باید به پرینسیپ های محوری حاکم بر میدان بازی که از طرف حریف تعیین می شود توجه جدی کرد، سپس در مرحله بعدی به قواعد و قوانین بازی پرداخت. وقتی وارد میدان بازی سیاسی و یا عمل شدیم، اینجا سمبه قدرت و قهر، منطق، قابلیت بسیج و مهارت بازی دو طرف مطرح است که کدام طرف با مسلح بودن به این وسیله ها به نحو احسن قادر است آمال خویش را پیش ببرد. در میدان چالش های سیاسی، این عمدتا قدرت و قهر سیاسی امنیتی اقتصادی می باشد که تعیین می کند چه گروهی پرینسیپها و قواعد میدان بازی را تعیین می کند. ما که نه به آن قدرت بسیج سیاسی مسلح هستیم ، نه قدرت قهر سیاسی لازم جهت تعیین اصول محوری و قواعد عملکردی را داریم و هر روز از پرینسیپهای خود گام های بیشتری عقب می گذاریم، غیر از اینکه به ستون پنجم رقیب سیاسی تبدیل شویم و مورد مضحکه سیاسی تاریخ قرار بگیریم، هیچ نقش دیگری ایفا نمی کنیم.
پرینسیپ های تعیین شده درزمین میدان چالشهای سیاسی اجتماعی نظام جمهوری اسلامی چه می باشند؟ کدامین باورمنیها ستون های محوری و استخوانبندی و پایه های اساسی اندیشه ای و ایدئولوژیک این نظام را تعیین می نمایند. کدامین باورمندیها جوهره و روح رفتارهای ارزشی، سیاستهای داخلی، سیاستهای خارجی، محورهایی که باید بر قانون اساسی حاکم باشند، نظام اقتصادی کشور و غیره را تعیین می نمایند؟ کسانی که به این منزلگاه وارد می گردند، به پرینسیپهای منزل میزبانان خویش آگاه می باشند؟ آنهایی که با ترویج باورمندی به اینکه با وارد شدن به چنین میدانی، پیروزمندانه مردم را به بسوی آزادی رهنمون خواهند شد؟ آیا مردم را بسوی کهریزک ها و اوین ها می برند؟ بسوی سراب و یا آزادی؟ چالشگران خسته کاروان جنبش مبارزاتی سالهای طولانی،شکستها و پیروزیها، چه راستای فیلسوفانه پدربزرگانه ای را برای نسل جوان تر توصیه میکنند؟ پرینسیپهای محوری اندیشه و باورمندیهای ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی را اگر بخواهیم جمع بندی بکنیم، شاید بشود در چنین مجموعه ای فشرده کرد.
الف- آنها خواهان نظامی با ارزشهای شرعی الهی هستند، نه نظامی عرفی مدنی و قانونی.
ب – آنها ماهیتا دشمن اسرائیل هستند و هر کسی با آنها همراهی بکند، باید این دشمنی کینه توزانه را همراهی بکند.
ج – آنها نه فقط از بابت ارزشهای فرهنگی، انسانی ، اجتماعی با جامعه مدنی غرب تقابل جدی دارند، همراه شوندگان با آنها هم باید مثل جلال آل احمد و شریعتی ها این دشمنی و کینه توزی را ادامه بدهند.
چ - آنها بخاطر آرمان صدور اسلام و راه قدس از کربلا میگذرد، دنبال جنگهای صلیبی بوده و دشمن استراتژیک جامعه غرب، خصوصا ایالات متحده امریکا می باشند. همراه شوندگان با آنها باید سیاست خارجی ضدیت با غرب و خصوصا آمریکا را تعقیب بکنند.
ح – بخش قابل توجهی از آنها خواستار حمایت از بقول خودشان مستضعفان می باشند. تعریف آنها از مستضعفان، در واقع آن بخشی از خرده کاسبان را شامل میشود که به زائیده های حاشیه ای قارچ گونه اقتصاد جامعه تبدیل شده اند و هیچ نقش کلیدی در بالندگی، مدرنیزه و صنعتی کردن و نو آوری در اقتصاد کشور ندارند. چون این بخش اجتماعی اقتصادی مثل قارچ زائیده ای از بخشهای دیگر اقتصادی مثل بازار و یا اقتصاد حکومتی تغذیه می کنند، عمدتا به سیاهی لشکر بخشهای مذکور اجتماعی در تظاهرات و سرکوبها تبدیل می شوند.
خ – بهترین سیاست دفاعی این حکومتیان تهاجم ناسیونالیستی - شرعی مظلوم نمایانه می باشد. از یکطرف با طرح شعارهای ناسیونالیستی تجاوزگرانه ای از قبیل ادعای مالکیت بر خاک کشورهای همسایه، تبلیغات بر محور احتمال حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل، از طرف دیگر با مظلوم نشان دادن مستضعفان مسلمان در مقابل استکبار جهانی به سرکوب هر گونه حرکت انسانی، مترقی، دموکراتیک، مردمی، پر کردن زندانها از هر گونه صدای آزادیخواهانه پرداخته و از دست و پا قطع کردن شروع کرده، معتاد کردن نسل جوان و به سنگسار و اعدامهای فله ای ختم می کنند. دوستانی که نصیحتهای پدر بزرگانه خویش را هر هفته مستقیم و یا غیر مستقیم در رسانه های چپ به این حضرات تقدیم می کنند، خود را به تراژدی مضحکه گونه چه کسانی تبدیل می کنند؟
فورمول ها، قوانین، مناسبات، شرایط و رفتارهای سیاسی مناسباتی اجرائی تنظیم شده توسط این حکومتیان بر محورهای چنین پرینسیپ هایی تنظیم می گردند. این پرینسیپ ها که بخش عمده ای از آن در رساله امام خمینی و سخنرانی های ایشان آمده است، در تعریف دیگر آن به نام "خط امام خمینی" نامیده می شود که هر بخش حکومتی آن را به نفع خود و به شیوه خود تعبیر و تفسیر می کند. قانون اساسی و قوانین مصوبه مجلس، مصوبات دولتی و حکومتی، فرامین ولی فقیه و همه تصمیمات نهادهای حکومتی دولتی باید بر محور چنین پرینسیپ هایی تنظیم گردند. جناح های مختلف منفعتی حکومتی در حاکمیت های دوره ای خویش به شیوهء خویش تعبیرات خود را یکار گرفته و پس از اتمام دورهء حاکمیتی خویش، آن را به جناح دیگر تحویل می دهند. دوستان خوش خیال ما در رویاهای خویش، خود را بازیچهء جنگ های زرگری این جناح ها قرار داده اند.
کسان و جریاناتی که می خواهند به منزلگاه و میدان بازی سیاسی حکومتیان جمهوری اسلامی ایران تشریف ببرند و در دنیای مجازی یا واقعی، این آقایان را نصیحت بکنند، اول باید کفش های خود را همان جایی در بیاورند، همان جایی بنشینند و از همان غذائی بخورندکه برای آنها تعیین می شود. آیا در بخش هایی از جنبش چپ، کسانی و یا جریان هایی را می شناسیم که مثل احمدی نژاد کینه دو آتشه نسبت به اسرائیل و آمریکا را تشویق می کنند؟ آنهایی که مخالفت خویش با نظام سرمایه داری را به کینه توزی خصمانه علیه غرب تبدیل می کنند، عوض شیوه های دموکراتیک و ساختاری مدرن و مترقی، و به همان شیوه طفیلی گونه از مستضعفان حمایت می کنند؟ این دوستان ما در نصیحت های خویش به حکومتیان بیش از دو هدف را نمی توانند تعقیب بکنند. یا آنها مخاطبین صحبت هایشان هزاران هزار روشنفکر سیاسی است که می خواهند برای آنها روشنگری بکنند و خط عمل و حرکت سیاسی را به آنها توصیه بکنند. یا اینکه این دوستان ما واقعاً فکر می کنند آقایان ولی فقیه و رئیس جمهور مقالات و توصیه های آنها را می خواند و در مورد آنها فکر می کند و تحت تأثیر آنها کردار خویش را تغییر خواهد داد. این دوستان باید اول به پرینسیپ های مواضع فکری حکومتیان توجه کرده و بدانند در چه منزلگاهی از چه چیزهایی صحبت می کنند. پیش کسوتان خسته راه های طولانی چالش های تحولگرانه دموکراتیک و عدالت جویانه، این چنین مأیوس وار به تمنا به درگاه ضحاکانی میروند که از پوزه هایشان خون جوانان وطن قطره قطره می چکد.
بخشی از اپوزیسیون "سکولار" که معتقدند از طریق حمایت از جناح اصلاح طلبان حکومتی که خواهان فعالیت قانونی در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می باشند، خواهند توانست با تاثیر گذاری و اصلاحات در قانون اساسی شرایط سیاسی اجتماعی را به برگزاری انتخابات آزاد ارتقاء دهند، باید بر این امر واقف باشند که پرینسیپ های این مناسبات و قوانین این بازی را قبلاً سردمداران جمهوری اسلامی ایران تعیین کرده اند. بخش عمدهء کسانی که چنین باورمندی را تشویق می کنند، بازنشستگان کادرهای سازمانهای سیاسی انقلابی می باشند که پس از پیمودن دوران طولانی چالشهای سیاسی، روحیه ای فیلسوفانه، اکادمیک و کدخدامنشانه ای را پیشه کرده اند. آنها که نقش خود را بعنوان کادرهای سیاسی یک سازمان سیاسی تحول گرا را با جامه های آکادمیکی، فیلسوفانه و در بهترین حالت ژورنالیستی عوض کرده اند، باید قبول بکنند که قوانین بازی در محدوده قانون اساسی و ارزشهای محوری نظام ولایت فقیه مستلزم آن است که با پرینسیپهای محوری باورمندیهای آنها همسو و همنوا گردند. آیا این دوستان ما به این دلیل چنین مواضعی گرفته و در خیلی موارد با آنها همنوا گردیده اند؟
نسل جنبش فدائیان خلقی که در بدو تشکیل خویش بعنوان آنتی تز استراتژی، فرهنگ سیاسی از داخل پوسیده وابسته و تسلیم طلبانه چپ سنتی ایران، با قهرامانی، مقاومتهای طاقت فرسا در زندانها ، جانفشانیهای استوار و سرافراز با سرود رزم و پیروزی بر لب، سربلند در کنار تیرهای اعدام،غنچه های فرهنگ سیاسی تحول نوین را در دل های نسل های شکست خورده و مایوس شکوفا کردند، الان در چه نقطه ای قرار دارند؟ آیا بخشی از رفقای راه های طولانی کاروان فدائیان در این مقطع حساس تاریخی به بیماری سیاسی سی و پنج – چهل سال پیش چپ سنتی همان موقع دچار نشده اند؟ نسل نوین برای غلبه بر چنین بیماری باید چه بهای گرانی را بپردازد؟
ترویج اندیشه های "همراهی جهت تغییر اجتماعی نظام" توسط این دوستان عمدتاً مفهوم همراهی با پرینسیپ های عمده جمهوری اسلامی ایران را در بر دارد. وقتی بدون داشتن نیروی اجتماعی و پتانسیل قهر سیاسی به زمین بازی جمهوری اسلامی ایران وارد می گردید، باید قبول کنید که این آنها هستند که شما را مورد سوء استفاده در راه سیاست های خود قرار می دهند. شماها در این مذاکرات روز به روز به میزان بیشتری از آمال، اهداف و برنامه های خویش عدول می کنید. از همه تراژیک تر این است که ادبیات سیاسی شما نيز هر چه بیشتر به ادبیات و ارزش های بدوی شرعی نزدیکتر و نزدیکتر می شود.
امروز نه تنها نمی شود به هیچ وجه انتظار داشت تا نظام ولایت فقیه از محوری ترین پرینسیپ ها و باورمندی های خویش دست بردارد، بلکه دامن زدن به چنین توهماتی همچنان برای چندمین بار عملا راهنمائی جنبش مردمی بسوی غسالخانه تاریخی این حضرات می باشد، برعکس، باید یکبار و برای همیشه آرمان تحول، عبور از نظام و آلترناتیو جایگزین چنین نظامی را به میدان آورد. نسل نوین عصر انفورماسیون لحظه ای و ساختارهای مردمی مجازی "فیس بوکی"، علم، تمدن و تکنولوزی نوین خواهان تحولات نوین امروزین می باشند، نه مماشات با ارزشهای بدوی شرعی بیابانی. سوسیال دموکراسی در این زمینه فرسنگها از لیبرال دموکراسی عقب مانده و در پراکنده گیهای خود به یک نیرویی تبدیل شده است که گویا حضور سیاسی منسجم و مستقل ندارد.سوسیال دموکراسی و چپ ایران وقتی پلاتفورم مستقل آلترناتیو جایگزینی را با فرهنگ نوین تحول سیاسی ارائه ندهد، کجا خواهد توانست بعنوان یک نیروی سیاسی مستقل و وزین مطرح در جامعه به حساب بیاید، تا چه برسد به اینکه وزنه ای در اپوزیسیون سکولار دموکراتیک تاثیر گذار و محسوب گردد؟ سیاستهای تسلیم طلبانه مشابه دهه های چهل و اوایل پنجاه جنبش چپ از یکطرف و وارد شدن قویتر عنصر آرمان خواهی فداکارانه مجاهدین و خط فکری رادیکال لیبرال دموکراسی و سرمایه داری محافظه کار سنتی از طرف دیگر هر روز به میزان بیشتری نقش سوسیال دموکراسی و جنبش چپ را دراپوزیسیون سکولار دموکراتیک خارج حکومتی بی رنگتر کرده و نشانگر آن است که اگر اقدامات جدی در این زمینه صورت نگیرد، این جریان در تحولات آینده نقشی خیلی ضعیفی خواهند داشت. ضعف نقش سوسیال دموکراسی در تحولات آینده به این مفهوم است که ارزشهای دموکراتیک، حقوق بشری، عدالت خواهانه به میزان کمرنگتری در حکومت جایگزین آلترناتیو حضورخواهند داشت. در چنین شرایطی معلوم نیست که معجونی که بر ویرانه های جمهوری ولایت فقیه بر سر کار بیاید، بدون تاثیرات جدی سوسیال دموکراسی بر آن، چه آش شله قلمکاری از سرمایه داری محافظه کار، اندیشه های ناسیونالیستی، اندیشه های خرافی شرعی و غیره را در بر خواهد داشت که چه سرنوشت دردناک دیگری را برای نسل های جوانان، زنان، ملیتها، کارگران و زحمتکشان به ارمغان خواهد آورد.
08/11/2012
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.