|
دوشنبه 4 دی ماه 1391 ـ 24 دسامبر 2012 |
اسم رمز بحران روابط جنسی
فواد شمس
هشت میلیون جوان ایرانی در سن ازدواج هستند، اما تمایلی به ازدواج ندارند. مشکلات اقتصادی چون گرانی لجام گسسیخته، بیکاری فزاینده و تغییر دیدگاه جوانان نسبت به زندگی و سبک آن، ازجمله دلایلی است که مسئولان برای عدم تمایل جوانان نسبت به ازدواج مطرح کردهاند.
از نظر مسئولان، این مسئله یک "بحران" است، اما شاید از زاویه دید مردم، خصوصاً خود این جوانان که فعلاً قصد ازدواج ندارند ازدواج در سنین بالاتر، به خودی خود بحران محسوب نشود، بلکه اسم رمزی باشد برای لایههای پنهانتر این مسئله، یعنی "بحران جنسی" در ایران. به خاطر سلطه گفتمان سنتی و محافظهکارانه، بیان عریان این بحران شاید به این راحتیها نباشد. به همین دلیل نیز در لفافه "بحران بالا رفتن سن ازدواج" به آن پرداخته میشود.
در گزارشی که از سوی دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت تهیه شده به مسئله بالا رفتن سن ازدواج اشاره شده است. رئیس این دفتر با ابراز نگرانی نسبت به افزایش سن ازدواج در كشور گفته است: "هشت میلیون جوان در كشور آماده ازدواج هستند. دولت باید مسئله مسكن و اشتغال آنها را حل كند و خانوادهها نیز باید از نظر فرهنگی و عاطفی كمك كنند تا این جوانان ازدواج كنند. خیرین نیز از نظر مالی كمك كنند تا جوانان برای ازدواج مشكل نداشته باشند. پیش از این میانگین سن ازدواج ۲۱ سال بود كه اكنون به ۲۷ سال رسیده است."
بالا رفتن سن ازدواج یا بحران روابط جنسی؟
در حالی که در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا، میانگین سن ازدواج حتی به بالای ۳۵ سال هم میرسد، سئوال اصلی این است: چرا نسبت به افزایش سن ازدواج در ایران اینهمه نگرانی در میان مسئولان جمهوری اسلامی وجود دارد؟
25 امیرحسین بانکیپور، کارشناس مسائل خانواده اظهار داشت: «هم اکنون تعداد دختران هرگز ازدواج نکرده 20 تا 34 سال، سه میلیون نفر و تعداد پسران هرگز ازدواج نکرده 25 تا 40 سال، یک میلیون و 700 هزار نفر است و اگر تمام پسران ازدواج کنند برای نیمی از دختران یعنی یک میلیون و 600 هزار نفر هیچ همسری یافت نمیشود.» او اضافه می کند که درصد از دانشجویان دختر در ایران «خودارضایی» میکنند. این در حالی است که 75 درصد پسران هم با دوستی با دختران نیازهای جنسی خود را برطرف می کنند.
این نکته در دیدگاه سنتی و محافظهکار مسئولان حکومت اسلامی ایران امری غیر قابل پذیرش است. درواقع آن چیزی که در ایران از آن به عنوان بحران ازدواج و بالاتر رفتن سن ازدواج یاد میشود در واقع مسئله بحران جنسی در جامعه است.
به نظر میرسد مسئله در جای دیگری است. مسئله، بحران جنسی است که جامعه ایران با مقتضیات فرهنگی و اجتماعی خاص خودش و از همه مهمتر سختگیریهای حکومتی در این زمینه با آن دست به گریبان است. البته این همه داستان نیست. از طرف دیگر بسیاری از کارشناسان نزدیک به حکومت به شدت نسبت به عدم ازدواج خصوصاً در میان دختران جوان هشدار میدهند.
اینکه چرا این کارشناس تا بدین حد نگران این است که دختران جوان همسری برای خود نیابند را شاید بتوان در این مسئله جستوجو کرد که بنا به آماری که خود وی اعلام کرده است ۲۵ درصد از دانشجویان دختر در ایران «خودارضایی» میکنند. این در حالی است که ۷۵ درصد پسران هم با دوستی با دختران نیازهای جنسی خود را برطرف می کنند. این نکته از دیدگاه سنتی و محافظهکار مسئولان جمهوری اسلامی ایران امری غیر قابل پذیرش است. درواقع از آن چیزی که در ایران به عنوان بحران ازدواج و بالاتر رفتن سن ازدواج مطرح میشود در واقع مسئله بحران جنسی در جامعه است.
آتشفشان تجاوز
بحران روابط جنسی در جامعه ایران میرود که تبدیل به یک آتشفشان غیر قابل مهار شود؛ تا جایی که مسئولان جمهوری اسلامی که همواره با توجه به رویکرد محافظهکار و سنتیای که دارند در پی انکار آن واقعیت بودهاند لب به سخن گشودهاند و آمارهای تکان دهندهای را اعلام کردهاند که تنها گوشه کوچکی از این بحران عظیم را نشان میدهد.
برای نمونه فرمانده ناجا آماری از تجاوز جنسی داده که شگفتآور است: در سال گذشته 900 پرونده تجاوز ثبت شده که حدود 40 درصد آمار تجاوز مربوط به زنان و 60 درصد مربوط به مردان است که این خشونت معمولاً به افراد زیر 15 سال و با اغفال آنها صورت میگیرد.
در همین زمینه، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران میگوید: "در جامعه به دلیل نگرش مردسالارانه همیشه بحث تجاوز به زنان پررنگ جلوه داده میشود. به عنوان مثال بحث درباره دختران فراری زیاد است و اگر دختری شب در خیابان بماند بلافاصله با او برخورد میشود. در حالیکه پسران فراری هم در جامعه زیاد هستند و حتی شبها در خیابان میخوابند. قطعاً این پسران به مسیرهای منحرفی کشیده میشوند که یکی از آنها همین عمل لواط است."
آمارها گوشهای از وضعیت بحرانی جامعه ایران را نشان میدهند؛ آنهم در شرایطی که با توجه به تغییر سبک زندگی و همچنین مقتضیات جدید زندگی در امور اقتصادی و فرهنگی دیگر راهکارهای سنتی و قدیمی رفع نیازهای جنسی در قالب تشکیل خانواده و ازدواج چندان در میان نسل جوان خریداری ندارد. در کنار آن سختگیریهای حکومتی در پی پاک کردن صورت مسئله است و اجازه نمیدهد که شهروندان جوان همچون بسیاری دیگر از کشورهای توسعه یافتهتر با هم روابط آزاد داشته باشند. درنتیجه بحرانی رخ میدهد که دامنگیر همگان میشود.
موج ایدز در راه است
در حالی که مسئولان تنها در پی نادیده گرفتن این مسئله هستند و تنها دم از بالا رفتن سن ازدواج میزنند، بحران آن چنان عمیق شده است که حتی سلامتی جامعه را هم در خطر انداخته است.
براساس آمارهای رسمی در ایران مبتلایان به بیماری ایدز نه تنها افزایش یافتهاند که الگوی ابتلا به این بیماری هم تغییر یافته است. اگر در گذشته بیشتر مبتلایان به ایدز از راه استفاده از سرنگ مشترک مبتلا به این بیماری میشدند اکنون روابط جنسی پر خطر و کنترل نشده رشدی دو برابر در شیوع این بیماری داشته است.
براساس آمار جمعآوری شده از دانشگاههای علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تا تاریخ اول دیماه سال 1390 در مجموع 23 هزار و 902 نفر افراد مبتلا به «اچ آی وی ـ ايدز» در کشور شناسایی شدهاند که 91 درصد آنان را مردان و 9 درصد را زنان تشکیل میدهند. الگوی ابتلا از سال 1389 نیز دچار تغییر شده و برقراری روابط جنسی با رشد دوبرابری به 20.7 درصد رسیده است.
این امر خود نشان از آن دارد که با وجود سختگیریهای حکومت، نه تنها روابط جنسی خارج از چهارچوب ازدواج، که روابط جنسی پرخطر در لایههای پنهان جامعه به شکل گستردهای در جریان است. از آن سو مسئله تجاوزها مطرح است و از این سو مسئله مبتلایان به ایدز که از راه روابط جنسی کنترل نشده و پر خطر شیوع این بیماری را گستردهتر و سریعتر کردهاند.
صیغههای ساعتی، قرص مسکن سنتی
دیدگاههای سنتی و محافظهکارانه، روابط آزاد جنسی بین شهروندان را تاب نمیآورند و با روشهای خشونتآمیز و محدودکننده روابط آزاد بین شهروندان را در این حوزه همواره سرکوب کردهاند. آنها در این زمینه راه حلهای سنتی خود را هم برای رفع بحران دارند.
مدتی پیش وب سایت "مرکز رسمی ازدواج موقت تهران" در فضای مجازی خبرساز شد. مدیر این وبسایت اعلام کرده بود با استقبال زیاد زنان یائسه و مطلقه برای صیغه شدن ساعتی مواجه شده است.
در همان صفحه نخست این سایت آمده است: "به باور و اعتقاد ما و بر اساس مستندات صریح قرآنی و روایی ازدواج غیر دائم، همانند ازدواج دائم، امری مشروع و قانونی است و نه تنها اشکال و خدشهای به اصل شرعی بودن آن نمیتوان وارد کرد؛ بلکه باید آن را راه حل منطقی، عقلانی، اخلاقی و دینی در جهت رفع پارهای از مشکلات جنسی جوامع و جلوگیری از فحشا و بیبندوباری دانست."
البته فردی به نام آقای "ت" که خود را مسئول این سایت معرفی کرده است در گفتوگو با قانون از نیت خیر خود برای کمک به جوانانی که مشکل ازدواج دارند سخن گفته و ادعا کرده با وجود اینکه توهینهای بسیاری به وی شده، همچنان در ادامه این مسیر مصر است. او از برنامههایش برای فراگیری این روش براساس اصول و شرع در سایر استانها سخن گفته و مشکل اصلی خود را ناتوانی در پاسخگویی به همه مراجعهکنندگان عنوان کرده است.
آقای ت از فعالیت این مرکز زیر نظر یکی از دفاتر ثبت ازدواج و طلاق و مشورت با فردی روحانی و یک حقوقدان صحبت کرده است و در پاسخ به این پرسش که آیا این خانمها «عده» نگه میدارند گفت: «در این مرکز بیشتر از زنان یائسه استفاده میشود و اگر خانمی هم یائسه نباشد، شرط عدم دخول گذاشته میشود تا عده به او تعلق نگیرد.»
نتیجه
جمعیت جوان ایران در یک وضعیت ویژه پیرامون تامین نیازهای جنسیاش قرار دارد؛ به شکلی که از یک طرف از موقعیت سنتی خود گسسته است و راهکارهای سنتی همچون ازدواج لزوماً دیگر مورد توجه آنان نیست.
حکومتی که در شخصیترین وجوه زندگی شهروندان دخالت میکند و اجازه حل شدن نیازهای طبیعی آنها را نمیدهد، نمیتواند با تاکید بر ابزارهایی همچون راهاندازی سایتهای ازدواج موقت و ترویج مسئله صیغه جز یک مسکن سطحی برای عمق این بحران ارائه دهد.
از طرف دیگر به خاطر دخالتهای دولت و حکومت در تمامی وجوه زندگی شخصی، شهروندان امکان تامین این نیاز با راهکارهای آزاد و مدرن را هم ندارند و این یک موقعیت بغرنج را به وجود میآورد.
در شرایط فعلی بحران در روابط جنسی جوانان ایران میرود که تبدیل به یک "آتشفشان" غیر قابل کنترل شود. به نظر نمیرسد راهکارهایی همچون ترویج ازدواج موقت و صیغههای ساعتی بتواند راهگشا باشد. چون معمولاً این دست راهکارها نیز تنها بهانهای برای تنوعطلبی "مردان سنتی پولدار" است. در حالی که بسیاری از جوانان به دلایل مختلف از جمله هزینه نزدیک به صد هزار تومان یا حتی گاه بیشتر این نوع از صیغه، یا تعارض با سیستم فکری و عقیدتیشان و و هم عدم رعایت حقوق زنان در این میان، به سمت این دست از راهکارها نمیروند.
پنهانکاری در مورد بحران روابط جنسی و درواقع انکار واقعیت های جاری در کشور هم راه به جایی نمیبرد. تا زمانی که مسئولان و حاکمان جامعه ایران دیدگاه سنتی و محافظهکارانه خود را در مورد زندگی جنسی شهروندان ایران تغییر ندهند برای این موضوع راهکار مناسبی پیدا نخواهد شد و هر روز شاهد گستردهتر شدن و عمیقتر شدن این معضل در سطح جامعه خواهیم بود. در واقع حکومتی که در شخصیترین وجوه زندگی شهروندان دخالت میکند و اجازه حل شدن نیازهای طبیعی آنها را نمیدهد، نمیتواند با تاکید بر تمهیداتی چون راهاندازی سایتهای ازدواج موقت و ترویج مسئله صیغه، جز یک مسکن سطحی برای عمق این بحران ارائه دهد. به نظر میرسد مسئولان باید بپذیرند که سبک زندگی جامعه جوان و مدرن ایرانی تغییر کرده است و راهکارهای سنتی برای آنان نه تنها جذابیت ندارد که خود می تواند در آینده بحران جدیدی را تولید کند.
بيست و ششم اکتبر 2012
http://bazgoftan.blogspot.com/2012/10/blog-post_7558.html
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.