|
بازگشت به خانه آرشيو نظرات خوانندگان آرشيو مقالات آرشيو صفحات اول جستجو |
ماه اکتبر 2013 |
«نظر خوانندگان»
توجه: سکولاريسم نو از انتشار نظريات بی محتوا و يا همراه با پرخاشگری معذور است
و اگر آدرس ای ميل درستی ارائه نشده باشد از انتشار نظرات رسيده خودداری می شود
روحانى از سپاه میهراسد ـ محمد نوری زاد
مهریار فروزنده: جناب نوری زاد، نمی توانم اقرار نکنم که قلم تان گیرا است و مطالب تان دلنشین. نمی دانید چقدر دلم می خواست باور کنم که شما دیگر چنگی بر حبل المتین رژیم ولایی ندارید و از برزخ تردید میان مخالفان و دلبستگان رژیم اسلامی واقعاً، رها شده اید و خود را به کاروان مبارزان علیه نظام جهل و جور و چپاول رسانده اید. اگر حقیقتاً این چنین است، خوش آمدید. این را گفتم تا بدانید که سی و چند سال حکومت مزور ترین قشر، یعنی روحانیان و بازاریان، چه بر سر باورهای ما ایرانیان آورده است. براستی، آیا ما مخالفان رژیم، خواهیم توانست روزی، با بر پا کنندگان و قوام بخشندگان این حکومت سیاه، همدل و همزبان شویم و، دوشادوش، دو باره، ستون به سقف این وطن ویرانه بزنیم؟ به نسل من که قد نمی دهد. اگر فرض کنیم که انبان مکر و حیله ی این قوم ضاله دیگر خالی شده باشد و همه شان به نفس نفس افتاده باشند، شاید، به نوه و نتیجه ی اینان بشود امید داشت که بجای پر کردن جیب های گشادشان، کمی هم بفکر وطن شان بیفتند که پدران شان آن را کلنگی کردند و رفتند. گفت، آرزو که بر جوانان عار نیست، هست؟
در ارزیابی مواضع اکبر گنجی نسبت به سکولار دموکراسی ـ اميرحسين آموئی
دیوید اعتباری: چه آقای اکبر گنجی چه دیگران، همیشه می توانند با نیروهای سکولار دمکرات متحد شوند. تصمیم با ایشان بوده و هست.لیک تا به حال این امر مشاهده نشده است. ایشان و دوستان شان در عمل (و نه همیشه در حرف) همپای اصلاح طلبان مذهبی بوده و هستند. برای مثال مخالف تحریم رژیم بودند و هم اکنون هم خواستار رفع تحریم می باشند. ایشان در تفسیری در رادیو زمانه مینویسند: «اکثریت زندانیان سیاسی، چهرههای مخالف اقتصاددان، حقوقدان، روزنامهنگار، و… خواهان لغو تحریمهای اقتصادی یک جانبه هستند. این تحریمها “مجازات جمعی مردم ایران” بوده و به “آمریکا ستیزی” دامن خواهد زد.» من در پایین این مقاله نظر خود را به این صورت درج کردم: «آقای گنجی، اگر خامنهای کمی نرمش نشان می دهد بخاطر رسیدن کفگیر اقتصادی رژیم به ته دیگ است، وگرنه همیشه این گزینش در مقابل اش بود. توجه شما را به تحلیلی در سایت خودنویس با عنوان ”قبل از ساختن قفس برای خامنهای، طناب تحریم ها را پاره نکنیم” جلب میکنم. در این مقاله، سیامک کوشفر بدرستی میگوید: “ما بدون اینکه ضمانتی در گرفتن امتیازهای لازم برای آزادی سیاسی در ایران به دست آورده باشیم، از رفع تحریم خوشحالی میکنیم؛ یعنی همان طنابی که باعث نجاتمان شده است و دست و پای این جانوران وحشی را بسته است، با دست خودمان میخواهیم پاره کنیم؟ بدون اینکه قفسی برای این درندگان تعبیه کرده باشیم، طناب تحریم را میخواهیم با دست خودمان پاره کنیم؟ اگر قبل از ساختن قفس برای خامنهای، طناب تحریمها را پاره کنیم، این گرگ وحشی دوباره ملت را لت و پار خواهد کرد. باید اینگونه نتیجهگیری کرد که باید همین راه را ادامه داد. تحریم، میوههای شیرین و بسیار شیرین دیگری هم میتواند داشته باشد. فعلاً فصل چانهزنی است و خامنهای میخواهد بازار را محک بزند و این میوه را به کمترین قیمت بخرد، ولی شما باید اولاً به اولین خریدار دست وصلت ندهی و ثانیاً میوهات را هم به روز بفروشی!” آقای گنجی؛ من می دانم که شما و دوستان تان از ابتدا، بر خلاف اپوزیسیون انحلال طلب، مخالف تحریم بودهاید ولی قابل تامل است که نتیجهء همین تحریمها به انتصاب و انتخاب روحانی و اعتدال و نرمش انجامید. شاید اول باید قبول کنید که موضع شما در مورد تحریم اشتباه بوده و حال هم خیلی تند بدون بهرهگیری لازم میخواهید جایزه رژیم را به آن بدهید. فراموش نکنید که تحریم باعث تغیراتی اساسی رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی شد.» اما ایشان با اینکه اکثر سؤالات را پاسخ دادند، از پاسخ به نوشتهء من خودداری کردند، و سپس ناگهانی روز بعد، قسمت سوال من به شکلی "جادوئی!" از سایت پاک شد و فقط ذکری که از سایت خودنویس بود بجا ماند!! و اصلاً به نام من چیز دیگری در سایت باقی نماند! حرف این است که آقایان گنجی و دوستان باید صراحتاً خط و مشی خود را در حرف و عمل مشخص کنند که آیا خواستار بقای جمهوری "اسلامی" (به هر شکلی) هستند یا خواستار برقراری نظام سکولار دموکراسی؟ این سؤالیست بسیار ساده با جوابی ساده! با این پاسخ ساده ایشان بدون نظر شخص دیگری خود به خود به این جبهه متعلق خواهند شد.
امیرحسین آمویی: آقای اعتباری، با درود. به احتمال زیاد آقای گنجی نیروی سکولار دموکرات بزرگ و متحدی نمی بیند که با آن متحد شود. از این گذشته بحث اصلی در دایرۀ تئوری می گشت نه عمل. هنوز تمامی سکولار دموکراتها پراکندهاند و جمعهای چند نفری نیز در حد چند ده نفر جذابیت آنچنانی ایجاد نمیکنند. برخی از سکولار دموکراتها و دموکراتها معتقدند که با تقویت اصلاح طلبان امکان دارد روزنه ای به سوی ایجاد یک اپوزیسیون متشکل و مترقی ایجاد شود. در میان نیروها، بسیاری این گونه اند؛ علی الخصوص در داخل کشور! مخالفت با تحریم رژیم فکر یا فلسفهای خلاف سکولار دموکراسی نیست. تحریم بسا و بسا بیشتر به نیروهای مترقی داخلی ضربه میزند تا به رژیم. امیدوارم به مکانیزم این نوع تحریمها پی برده باشید. از قول اکبر گنجی گفته اید: «اکثریت زندانیان سیاسی، چهرههای مخالف اقتصاددان، حقوقدان، روزنامهنگار، و… خواهان لغو تحریمهای اقتصادی یک جانبه هستند.» آفتاب آمد دلیل آفتاب. فکر میکنید زندانیان رژیم عقل شان را از دست دادهاند که خواهان لغو تحریمها هستند؟ آنها راست میگویند که این تحریمها "مجازات جمعی مردم ایران" است. راست اش را بخواهید آقای خامنهای بسیار خوب از تحریمها استفاده کرد! فردی اصولگرا را به جای یک اصلاح طلب به مردم و جنبش سبز قالب و غالب کرد، هرچند که ناگزیر قدمکی هم عقب نشست، که در اثر مبارزات داخلی بود نه فشار تحریمها. چه گروهی میتوانست ”قبل از تحریمها قفسی برای خامنهای" بسازد؟ مگر نشنیدید که سخنگوی کاخ سفید فرمود "ما در پی برانداختن رژیم نیستیم" و آب پاکی را روی دست آنان که به امامزادهء آمریکا چشم دوخته بودند ریخت؟ فراموش نکنید تحریم کنندگان ایران، به فکر مردم ایران نیستند! آنها فقط یک خلیج فارس و خاورمیانۀ امن و عقب مانده میخواهند و به همین دلیل از جنبش های بنیادگرای اسلامی حمایت و آن را به جای دموکراسی به مردمان منظقه قالب میکنند. سابقۀ آمریکا و انگلیس هم با تأسیس هر طرح نوی به سالها پیش از انقلاب بر میگردد. آنها ترسی هم از کسی ندارند. چیزهایی از سیامک کوشفر نقل کردهاید. از سیامک کوشفر باید پرسید: «آن "ما" کیست و چه نیرویی دارد و کجاست؟ سیامک کوشفر آیا فکر می کند که بتواند "ضمانتی از هر دولتی یا رژیمی در گرفتن امتیازهای لازم برای آزادی سیاسی در ایران به دست آورد؟" فرموده اند ظاهراً نباید «همان طنابی که باعث نجاتمان شده است و دست و پای این جانوران وحشی را بسته است، با دست خودمان [...] پاره کنیم؟» باید عرض کنم که ایشان که در خارج زندگی می کنند! آیا از وضع مردم ایران و از دست دادن جان شان خبر دارند؟ آن طناب، همان طناب دار نیست که بر گردن مردم است؟ طناب دار تحریم ها به دور گردن مردم و نیروهای مترقی داخلی و حتی خارجی است. نباید چیزی را دید و چیز خطرناک دیگری را ندید! میل دارم به شما عرض کنم که شکل گیری اپوزیسیون قوی، متحد و دارای برنامۀ درست غالبا در زمانهایی تحقق مییابد که مردم، اعم از روشنفکران، کارگران، زحمت کشان، نویسندگان و هنرمندان، همه دارای آسودگی نسبی باشند! در چنین شرایطی است که مغز آدمی انرژی و توان تفکر و تشخیص صحیح از سقیم دارد. نوشتهاید: «آقای گنجی؛ من میدانم که شما و دوستانتان از ابتدا، بر خلاف اپوزیسیون انحلال طلب، مخالف تحریم بودهاید...» آیا همۀ گروه های اپوزیسیون مخالف تحریم بودند؟ در میان اپوزیسیون انحلال طلب کسی یا گروهی مخالف تحریم نبود؟ در بارۀ زیان تحریم در بالا به نکتۀ مهمی اشاره کردم. گفتهاید: «...تحریم باعث تغیراتی اساسی رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی شد.» چرا فکر میکنید که تحریم همیشه نتیجۀ مثبت دارد؟ آیا به تمامی عوامل دخیل در نظام نیروها توجه کرده اید؟ چرا فکر می کنید که در مورد ایران نیز مجموعۀ نظام نیروها و برایند آن در صورت تأثیر تحریم منجر به سرنگونی رژیم میشد؟ گفتهاید: «حرف این است که آقایان گنجی و دوستان باید صراحتاً خط و مشی خود را در "حرف" و "عمل" مشخص کنند که آیا خواستار بقای جمهوری "اسلامی" (به هر شکلی) هستند یا خواستار برقراری نظام سکولار دموکراسی؟» تا جایی که من می دانم، آقای گنجی مطلقاً مخالف هر نوع نظام حکومتی دینی از جمله جمهوری متصف به صفت اسلامی است. ایشان تا جایی که من می فهمم از یک حکومت جمهوری سکولار پشتیبانی می کند و رژیم هم مرتب از این جهت به او نیش و کنایه می زند و برایش خط و نشان می کشد. اما در عمل! هنوز دیالوگ گستردۀ سکولار دموکراتها شکل نگرفته است. روزی که این دیالوگ گسترده شکل بگیرد، آنگاه همۀ نیروهای سکولار برای یک رستاخیز جدی ائتلاف و اتحاد خواهند کرد. با این حال من واقعاً آرزو دارم که اکبر گنجی این مطالب را ببیند و نظر شخصی و نهایی اش را اعلام کند. با سپاس به شما.
**********************