|
چهارشنبه 27 دی ماه 1391 ـ 16 ژانويه 2012 |
اصلاح طلبانِ اصلاحِ ناپذیر!
محمد هادی
در حالیکه هنوز چندین ماه به انتخابات ریاست جمهوری آخوندها مانده است، جبهه اصلاح طلبان - برای عقب نماندن از قافلۀ گرم نمودنِ تنورِ انتخابات در راستای حفظ کل نظام- ضمن اعلام آماده باش گفته اند که کاندیدای مورد نظر خود را از هم اکنون انتخاب و در موعد مقرّر معرفی خواهند نمود. آنها، ضمن تبری جستن از هر گونه حرکتی که کوچک ترین خال و خراشی به صورت بی سیرت ولایت فقیه بیاندازد، همچنین اعلام نمودند که البته در صورت تمایل و اعلام آمادگی خاتمی به شرکت در انتخابات به نفع او از اعلام کاندیدای خود صرفنظر و همگی در زیر عبای سید خوش خنده سر و سینه خواهند زد!
علیرغم حمایت جبهۀ اصلاح طلبان از کاندیداتوری احتمالی خاتمی- با توجه به هفت خط و خود شیفته بودن خاتمی- بعید است که او صرفاً برای بازار گرمی وارد صحنه شود مگر اینکه- به تائید بسیاری از قرائن و شواهد موجود در جامعه - کل نظام در خطر خانه برانداز خارجی و داخلی و رو به قبله باشد!
به نظر می رسد که مرض و درد بیدرمان اصلاح ناپذیری رژیم- در اثر سال ها ممارست و همراهی به اصلاح طلبانِ اطراف آخوندها نیز سرایت نموده، چنانکه گویی قرار است سرنوشت آنها - با گره خوردن به عمامۀ آخوندها- در آینده ای نه چندان دور به اتفاق هم رقم بخورد!
در طیف اصلاح طلبان مقیم داخل و مأمور در خارج - که هر کدام بنوعی نیّت تعمیر و تزئین رژیم آخوندها را دارند - تقریباً تمامی تلاش بخش مذهبی آنها - از سروش و کدیور و گنجی گرفته تا بقیه - در وصله و پینه نمودن مفاهیم و دستاوردهای دنیای جدید، با دگم ها و باورهای دینی آنهاست و بخیال خود می خواهند ثابت کنند که عقاید مذهبی آنان لزوماً مغایرت و ضدیتی با دموکراسی و حقوق بشر ندارد!
اصلاح طلبان تنها در زمینهء سیاسی نیست که خود را به کوچه علی چپ چلاق زده و شتر دیدی ندیدی بازی می کنند که انگار نه انگار در انتخابات سال 88 بر مردم و جوانان به میدان آمده چه گذشت! اینان در زمینهء انطباق زوری دیدگاه های مذهبی خود با دستاوردهای دمکراتیک بشری نیز اصلاًً به روی بی نهایت زیاد و نامبارک خود نمی آورند که با اینگونه قیاس های مع الفارق، غیر مستقیم به برتری و محک و معیار بودن دستاوردهای بشری بر عقاید قرون وسطایی خود اذعان و اعتراف دارند و این عقاید و آرای آنان است که برای گرفتن ارزش و اعتبار با دمکراسی و حقوق بشر سنجیده و ارزیابی می گردد نه بالعکس! یعنی این اصول و معیارهای دموکراتیک و دستاوردهای به سختی بدست آمدۀ بشری هستند که حرف آخر را می زنند و این دیگر عقاید و افکار عقب مانده از قافله فرهنگ و تمدن هستند که بایستی مشروعیت و اعتبار و صحت و سقم خود را از آنها گدایی کنند!
اصلاح طلبان دینی در زمینهء برخورد با نسل جوان امروز ایران هنوز در دوران قبل از بهمن 57 و در خواب و خیال بسر می برند و غافلند که از جمله تفاوت نسل جوان قبلی با نسل فعلی این است که نسل قبلی- بنا بدلایل خاص آن دوران- گویی می بایستی از رفتن به قلب مکاتب و آموزش ایدئولوژی های دینی و مادی بود که لزوماً به ضرورت فعالیت و مبارزات اجتماعی و رسیدن به آزادی- ولو با درک آن روز- می رسید. در تسلط ایدئولوژی بر مبارزات اجتماعی و ضرورت آن در دوران قبل از قیام مرحوم شریعتی تا آنجا می رفت که می گفت: «از آنجا که فرهنگ غالب ایرانی در سیمای تشیع علوی و شیفتگی تاریخی ایرانیان نسبت به خاندان علی متجلّی است مبارزین مذهبی بعنوان تکیه گاه ایدئولوژیک و مبارزین غیرمذهبی بعنوان تکیه گاه فرهنگی و کانال ارتباطی با توده های مردم، هر دو می بایستی از این پشتوانۀ فرهنگ مذهبی- شیعی استفاده کنند». (نقل بمضمون) خدا بیامرز شریعتی نماند تا ببیند که از بطن چنان نگرش و تکیه گاه فرهنگی چگونه خمینی و دیگر دایناسورهای خون آشام به قدرت خزیدند! ایکاش می ماند و می دید!
بر خلاف نسل ماقبل قیام 57، نسل امروز، سبکبال و فارغ از اینگونه دغدغه های مکتبی و مذهبی، در عمل خود را از چنبرۀ بسیاری از مسائل و مفاهیم دست و پا گیر آزاد کرده و بطور ساده و روشن و واقع گرایانه در پی دموکراسی و زندگی در جامعه ای با ضوابط دموکراتیک امروزی می باشد. نسل قبل با عینک ایدئولوژیک به مبارزات اجتماعی نگاه می کرد در حالی که نسل فعلی خواست های مشخص و تثبیت شده در سطح جهانی و کشورهای دموکراتیک اروپا و آمریکا دارد و آنقدر خود را درگیر بحث و جدل های بی پایان در خوانایی فلان ایدئولوژی زمینی یا آسمانی با اهداف و خواسته های خود نمی کند! زیرا در واقعیت و در زمینهء خوانایی مسائل مذهبی با مسائل امروزی هیچ ملاک قطعی و سند تعیین کننده و یا حرف آخری برای اثبات و یا رد برداشت های مختلف وجود ندارد و اصلاً وجود برداشت های مختلف از فلان ایده و مذهب، خود بیش از هر چیز مبین این است که در این زمینه سند اصلی و قطعی علی الحساب در دسترس نیست که در مقایسه با آن بتوان به رد و نفی بقیه برداشت های انحرافی پرداخت!
در میدان رقابت برداشت های مختلف از اسلام در ایران، خامنه ای تنها بزور شلاق و شکنجه است که برداشت ضد بشری خود را از اسلام ـ بعنوان نماینده خدا ـ بر گردهء رقبا و مومنین و منکران سوار می کند! در همین غرب اگر کسی بنوعی مثلاً از لوگو و علامت اختصاصی کمپانی مک دونالد و یا اَپل بصورت غیر مجاز استفاده کند او را به دادگاه برده و ادعای خسارت خواهند نمود و تنها در زمینهء نمایندگی خدا در زمین و کاسبی با دین و مذهب است که در هر طرف ِ یک چهار راه در آمریکا، چند کلیسای مختلف بعنوان کنسولگری خدا شعبه داشته و برای بهشت ویزا صادر می کنند و هیچکدام هم سر سوزنی از حقانیت خود در نمایندگی خدا کوتاه نمی آیند! آخر خدای زمین و آسمان ها و کهکشان های بیکران، بدبختانه لوگو و علامت اختصاصی ندارد تا مچ مدعیان دروغین خود را در روی زمین بگیرد!
در زمینهء مسائل سیاسی، و تا روزی که ـ بقول خیام ـ بانگ برآید که «ای بیخبران راه نه این است و نه آن!» شاید تنها علاج و راه حل نهایی، پذیرش جدایی دین از دولت و حکومت باشد که در آن دکان کسانی که در لوای مذهب در پی مطامع سیاسی خود هستند تخته می گردد. بهمین دلیل است که اصلاح طلبان دینی با یک دل و دو دلبر بازی خود، براحتی نمی توانند دل از نظام نامقدس آخوندها کنده و مثل جن از بسم اله، از جدایی دین از دولت فراری هستند!
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.