بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

دوشنبه 9 بهمن ماه 1391 ـ  28 ژانويه 2012

 

شهروند معامله نمی کند

خشاریار دیهیمی

نیم شب است و از نیم شب دیروز غرق اندیشه که آیا باید نوشت یا نه و اگر باید نوشت چگونه باید نوشت. اکنون عزمم جزم است و می نویسم. اما باز این یادآوری بجاست که این نوشته خشایار دیهیمی نیست، این نوشته یک شهروند است؛ همه شهروندان که من می خواهم زبان گویایشان باشم.

چهار روز پیش نسرین ستوده را به مرخصی فرستادند، ظاهراً با این قول که مرخصی متصل به آزادی است و اگر دست از پا خطا نکند می تواند آزاد بماند. اما روز سوم گفتند که با تمدید مرخصی او موافقت نشده و او هم به زندان بازگشت. تعابیر و تفاسیر فراوانی شد. شهروند حق ندارد به تعابیر و تفاسیر متوسل شود. دو راه بیشتر پیش پای شهروند نیست: یا استناد به قانون یا نافرمانی مدنی و پذیرفتن تاوان آن.

البته انسانیت ما هم مهم است. رنج عیان دو کودک را به چشم دیدن و ساکت ماندن سخت است. اما من نمی خواهم احساساتی شوم. فقط به همان حق اول شهروندی بسنده می کنم.

من دقیقاً نمی دانم که آیا از نسرین ستوده موقع مرخصی امضا گرفته اند که فقط سه روز به مرخصی می آید یا نه؟ تمام تلاشم را کردم که از این مطلب یقین حاصل کنم اما نشد. همسرش صادقانه گفت که این را نمی داند. به خود نسرین ستوده هم که دسترسی نیست. ماند یک راه غیر یقینی اما احتمالاً قابل قبول. پرسش از دیگرانی که در همین فاصله به مرخصی آمده اند. آنها گفتند هیچ سند مکتوبی به ایشان ارائه نکرده اند.

اولین انتقاد من به شخص نسرین ستوده است. نسرین وکیل است و باید بداند که هیچ قول شفاهی بدون سند ارزشی ندارد و نمی توان به قول شفاهی استناد کرد. باید برای هر قولی سند مکتوب طلب می کرد والا با استناد به قانون نمی شود از او دفاع کرد.

اما این معذوریت را هم برای او قائلم که در شرایط بحرانی آدم به این جزییات نمی تواند فکر کند.

اما من با اتکا به آنچه برایم یقینی است و در هر دادگاهی هم می توانم شهادت بدهم و سند بیاورم این است که در قوهء قضاییه روال قانونی طی نمی شود. حتی یک مورد خلاف اگر ثابت شود صادق لاریجانی باید عزل شود. هیچ حکمی را نمی توان بنا به قانون جمهوری اسلامی شفاهاً ابلاغ کرد. تلفن راه رسمی مقبول قانون برای ابلاغ حکم نیست. اما متأسفانه این رویه شده است در این کشور. اگر من نامه ای بنویسم به هر عضو مسئول قوهء قضاییه باید جواب مکتوب دریافت کنم که بتوانم به آن استناد کنم. اگر هزار قول مساعد شفاهی برای پیگیری موضوع به من بدهند من شهروند نباید در هیچ شرایطی، حتی در شرایط اضطرار، آن را بپذیرم.

هیچ راهی جز بازگشت به قانون نداریم. برادران لاریجانی اگر نمی دانید بدانید که شهروند مقامی بسی والاتر از شما دارد. از شما نباید بترسد و قطعاً هم نمی ترسد. شما نمی توانید مرا بی استناد به قانون محکوم کنید. باز اعلام می کنم که در هر محکمه ای حاضر خواهم شد و هر حکمی را خواهم پذیرفت اگر روال قانونی طی شود. اما اکنون شما متهم هستید و من شاکی. موظف هستید به من که شما را مواخذه می کنم جواب دهید. قانون به من این حق را داده است و شما با هر قدرت فراقانونی که داشته باشید نمی توانید این حق را از من سلب کنید.

من مثل هر شهروند این کشور عاشق مردمانم و ثبات این سرزمین هستم. اخطار می کنم دارید با دم شیر بازی می کنید. شهروند شبیه امریکا یا هر قدر قدرت دیگری نیست. شهروند معامله نمی کند. می پرسد و جواب طلب می کند. خودتان را آماده کنید. این آخر خط نیست. حتی اگر من مرده باشم سوال کننده های بعدی در صف هستند. به صلاح همه فکر کنید و تا دیر نشده به قانون تمکین کنید. هر سندی دارید رو کنید تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.

ب. ت. نوشتهء مرا طبعاً هیچ روزنامه ای در ایران چاپ نمی کند. والا قطعاً ترجیح من این است که در رسانه های مجاز حرفم را بزنم. روزنامه ها مصلحت اندیشند و به چرایش هم نمی پردازم. پس هر کس دلش خواست می تواند این مطلب را از قول یک شهروند در هر سایت و رسانه ای بگذارد.

http://www.rahesabz.net/story/65386/

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه