|
دوشنبه 23 بهمن ماه 1391 ـ 11 فوريه 2012 |
آری، انقلاب 57 لازم نبود...
حسین باقرزاده
محمد نوریزاد، به مناسبت سالگرد انقلاب سال پنجاه و هفت، در وبلاگ اش مطلبی تحت عنوان «ای کاش انقلاب نمیکردیم!» نوشته است. او نیز پس از تجربههای تلخ و دردناکی که در سالهای اخیر داشته به این نتیجه رسیده که انقلاب سال پنجاه و هفت ویرانگر و واپسگرایانه بوده است. پشیمانی از شرکت در انقلاب اسلامی پنجاه و هفت شامل حال بسیاری از انقلابیان آن دوره شده است. اکثر اینان در خفا و به طور خصوصی به این امر اذعان میکنند، ولی اندک کسانی نیز بوده و هستند که با شجاعت و به صراحت این مسئله را به علن گفتهاند و یا نوشتهاند. و نوریزاد از این معدود کسان بشمار میرود.
او از جمله به مواردی اشاره کرده تا نشان دهد که اگر انقلاب نشده بود شرایط سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و علمی جامعهء ما تا چه حد با آن چه که امروز هست تفاوت میکرد. او ایران مرگ و اعدام و شکنجه و فساد و جنگ و جهل و عقب مانده جمهوری اسلامی را در برابر ایرانی قرار میدهد که میتوانست امروز با بسیاری از کشورهای منطقه و جهان در پیشرفتهای علمی و صنعتی و اجتماعی رقابت کند.
پشیمانی نوریزاد از انقلاب، اما، او را به این اندرز «برای آنانی که در پی انقلابند» رسانده است که «دگرگونی های ناگهانی ... هدر دهندهء سرمایه های ملیاند. این دگرگونی های ناگهانی، هم جمعیت نخبگان و شایستگان را از پا درمی آورند و به حاشیه میبرند، و هم اندوخته های ملی و مالی کشور را ضایع میکنند.» به عبارت دیگر، او انقلاب را معادل «دگرگونی های ناگهانی» گرفته و به آنانی که آرزوی انقلابی دیگر در ایران را در سر میپرورانند از مضرات این دگرگونیها سخن میگوید.
واقع این است که انقلاب معادل دگرگونیهای بنیادی است و همیشه نمیتوان از آن اجتناب کرد. اگر نظام سیاسی و اجتماعی یک جامعه در خود ظرفیت تغییر و تحول را داشته باشد میتوان با اصلاحات تدریجی آن را تغییر داد. ولی اگر نظام سیاسی متصلب باشد و راه هر تغییر در آن بسته باشد انقلاب اجتنابناپذیر خواهد بود.
سخن نوریزاد که «ای کاش انقلاب نمیکردیم» با این فرض معنا میدهد که نظام مشروطه پیش از انقلاب قابلیت تغییر داشت و میشد با تغییرات تدریجی آن را دموکراتیزه کرد. ولی آیا چنین فرضی در مورد جمهوری اسلامی نیز صادق است؟ یک نگاه به قانون اساسی این نظام روشن میکند که راه هر گونه تغییری که بتواند این نظام را دموکراتیزه کند و برای مثال تبعیضات جنسیتی، عقیدتی و سیاسی را از بین ببرد برای همیشه بسته شده است. اصل 177 قانون اساسی (مربوط به تغییرات ممکن در قانون اساسی) صریحاً میگوید که «محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی و پایههای ایمانی و اهداف جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بودن حکومت و ولایت امر و امامت امت و نیز اداره امور کشور با اتکاء به آراء عمومی و دین و مذهب رسمی ایران تغییر ناپذیر است.»
به روشنی میتوان دید که قانون اساسی این نظام، راه دموکراتیزه کردن آن را بسته است و تغییرات دموکراتیک جز با تغییرات بنیادین، یعنی تغییر نظام، عملی نیست. و نکتهء اساسی سترون بودن راه اصلاح طلبی نیز همین است. یعنی مسئله، تغییرات ناگهانی یا تغییرات تدریجی نیست. مسئله، تغییرات اصلاحی یا تغییرات بنیادین است.
انقلاب 57 لازم نبود - چون قانون اساسی آن ظرفیت تغییرات دموکراتیک و از بین بردن تبعیضات جنسیتی، عقیدتی و سیاسی را داشت. انقلاب (به معنای تغییرات بنیادین) در جمهوری اسلامی، اما، اجتناب ناپذیر است - چون از بین بردن تبعیضات جنسیتی، عقیدتی و سیاسی در قالب قانون اساسی آن ناممکن است.
انقلاب البته الزاماً به معنای خونریزی و خشونت نیست. جهان در دو دههء اخیر شاهد بروز انواع انقلابهای مسالمتآمیز (رنگی) به خصوص در اروپای شرقی بوده است. ایرانیان نیز باید بتوانند به صورت مسالمتآمیز به تغییر نظام دست بزنند - مگر آن که حکومت (به شیوهء لیبی و سوریه) آن را به خاک و خون بکشاند.
http://iranglobal.info/node/15341
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.