بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

چمعه 9 فروردين ماه 1392 ـ  29 مارس 2013

انتخابات خرداد آينده، کابوس نظام فقاهتی

بهرام آبار

دور دوم مذاکرات اتمی با کشورهای1+5 قرار است بزودی در شهر "آلماتای قزاقستان" آغاز شود. شواهد امر براین قرارند که مذاکرات قزاقستان نیز مانند مذاکرات مکرر پیشتر از این بی نتیجه خواهد بود. با شکست مذاکرات قزاقستان، پیش بینی می شود، محاصرهء ایران از نو افزایش یافته و تهدیدهای نظامی دگر بار آغاز شوند. آرامش نسبی بازار و اقتصاد ایران، با شکست مذاکرات قزاقستان دچار تشنج نوینی شده، تورم و فشار بر مردم رنجدیدهء ایران افزایش خواهد یافت.  

اکنون کابوسی که حاکمان رژیم اسلامی از آن شدیداً هراسناکند، انتخابات ریاست جمهوری 1392 می باشد که حکومت در مقابل آن بشدت آسیب پذیر خواهد بود. با افزایش تحریم ها، تهدیدهای نظامی و نزدیک شدن انتخابات 1392، وحشت و تشنج در نظام شکست خوردهء اسلامی نيز شدت گرفته، تکاپو برای ایجاد موانع چند لایه و حذف کاندید های غیر خودی و معتزضین حکومتی افزایش می يابد. انتخابات بی سر و صدا، بی تحرک و بی خطر را نظام آخوندی بر انتخاباتی پر تحرک ترجیح می دهد. اما بحران سیاسی و اقتصادی داخل کشور، تحریم و فشار از خارج، اجازهء انجام چنین آرزوئی را نمی دهد.  رژیم اسلامی برای کسب اعتبار بین المللی و بستن دهان منتقدین داخلی و خارجی، به برگزاری انتخاباتی پر شور و نشاط و شرکت کثیری مردم نیاز دارد. اما مردم را نمی توان بدون باور به انتخاباتی سالم و منصفانه به پای صندوق های رای برد.

شرائط تضمینی و ضروری انتخابات سالم ومنصفانه: آزادی کاندید شدن، آزادی احزاب، آزادی سندیکا ها و سازمان های سیلسی، آزادی عقیده و بیان، آزادی رسانه ها، آزادی فعالیت سیاسی، عدم وجود جو خفقان و سرکوب، عدم تبعیض، شرایط عادلانه رقابت بین کاندیداها، عدم نظارت استصوابی، شمارش درست و دقیق آراست، آنچه که درحکومت اسلامی بسیارغریبه و غیر قابل انجام است.

نادرستی ها و اتفاقات خونین  بعد از انتخابات خرداد هشتاد و هشت، فضای متشنج و خون آلود بعد از آن که ماه ها ادامه داشت از خاطره ها زدوده نشده. از این رو جلب اعتماد مردم برای شرکت در انتخابات با حیله و نیرنگ و بقول خودشان "مهندسی" مقدور نیست. بدین جهت شعار انتخاباتی در میان مردم تحریم انتخابات است،؛ انتخاباتی که از آن فایده ای عاید ملت نخواهد شد مگر برای سرکردگان نظام. ازطرفی عیسی فرهادی، فرماندار تهران، نوید می دهد که میلیونها بسیجی آمادهء سرکوب شورش معترضین و گرسنگانند.

چه درمانده است حکومتی استبدادی و تبعیض کار، که در رأس آن آخوندی دیکتاتور و متوهم، بنام ولی فقیه، غوطه ور درجریانی منفی و ضد مردمی، برای حفظ قدرت به یاری سرکوبگران اش نیازمند است؛ نظامی که با دروغ و ادعاهای پوچ، ده ها سال ستم کاری و فساد، اختلاص و تبهکاری، روزگار مردم را سیاه کرده و ایران را به تباهی می برد؛ نظامی که در پناه سیاست های بظاهر شفاف و صلح آمیز، در پس پرده ای از ابهام، اهداف پنهانی و برنامه های هسته ای خطرناکی را پیگیری کرده و برای ساخت سلاح اتمی تلاش می کند. ده ها میلیارد دلار پول مردم ستم کشیده ایرانی را هزینه دستیابی به انرژی هسته ای کرده، بدون اینکه به کوچکترین بازدهی برسد. برای عرض اندام در برابر قدرت های بزرگ جهان و کشورهای همسایه، اندیشه شوم تولید سلاح اتمی را با سیاست های داخلی و خارجی خشن، تهاجمی و دشمن سازش درهم می آمیزد. با بی ادبی، بی هنری، بی خردی و تروریست پروری در میان جهانیان به مقام انزوا و دشمنی نائل می گردد، تحریم و تنبیه می شود اما کماکان بدون پشیمانی و ندامت، با لجاجت برای رسیدن به اهداف شیطانی خود تلاش می کند.

آیا حاکمان حکومت اسلامی بر این باورند که سیاست وقت کشی، لاپوشی، پنهانکاری از دید جهانیان، جلوگیری و تأخيرکاری در بازديد آژانس بين المللی انرژی اتمی از تاسیسات هسته‌ای ایران، جبهه گيری نظام در مقابل سازمان ملل و پارلمان اروپا، برای آنها ارزش و اعتبار دست و پا می کند؛ اعتباری که هرگز نداشتند و نخواهد داشت؟ آیا تصور می کنند سرکوب و تبهکاری، دروغگوئی و دغلکاری و سیاست‌‌های ماجراجویانه، این رژیم را به ساحل آرامی خواهد رسانید؟ آیا نمی دانند این سیاست‌‌ها جز رسوائی بیشتر، انزوای شدیدتر و سرنگونی نتیجه‌‌ای نخواهد داشت؟ آیا سرکردگان حکومت اسلامی امام زمانی می دانند چه می کنند و چه باید بکنند؟ آیا آنچه را که مردم لیبی با معمر قذافی دیکتاتور کردند فراموش شان شده و آنچه را که بر بشاراسد در سوریه خواهد رفت مد نظر نمی گیرند؟ آیا این رژیم تحمیل شده بر مردم ایران تصور می کند سی و چهار سال ستم کاری، سرکوب و تبهکاری بدون حسابرسی، جوابگوئی، محاکمه واعتراض خواهد گذشت و سرنوشت دیکتاتور و سرکوبگران اش نیکوتر از دیگران خواهد بود؟ آیا تصور می کند با فرهنگ امامزاده ای و خرفات و توسل به امام زمان، فساد، تقلب، سرکوب و تبهکاری جایز است و کلیت رژیم زیر سؤال نرفته و کسی خواهان براندازی آن نیست؟

در واقع، مخالفت با این نظام مردم ستیز به ایرانیان محدود نیست بلکه مردمان جهان نیز با تنفر از این نظام خواهان براندازی این رژیم نه جمهوری و نه اسلامی اند. 

در این میان سکون و بی تفاوتی اپوزیسیون حکومت اسلامی در خارج ایران قابل توجیح نیست. صد ها حزب گروه و سازمان های مخالف رژیم و طرفدار براندازی پس از گذشت 34 سال هنوز در زندانی از ایدئولوژی و خواسته هائی خودمحور گرفتارند و برای همکاری  با یکدیگر آماده نیستند و نمی تواند در کنار هم بافت محکمی برای شناساندن اپوزیسیون به قدرت های جهانی تشکیل دهند. شناخته شدن و اعتبار بین‌المللی اپوزیسیون برای فعالیت گستردهء جهانی، شرط لازم برای جلب حمایت مجامع بین‌المللی خواهد بود. و برای درخواست فشار بخاطر نقض حقوق بشر در ایران به رژیم جمهوری اسلامی که تاکنون به مسالهء اتمی محدود شده، نیاز به همکاری عمومی اپوزیسیون می باشد. مجامع بین‌المللی نمایندگان هزاران ایرانی مخالف رژیم را در مقابل جمهوری اسلامی به طور فعال حمایت خواهند کرد. نمایندگان صد ها حزب گروه و سازمان های طرفدار براندازی رژیم، در کنار هم دارای نیروی کافی برای مذاکره با سازمان ملل و پارلمان اروپا برای احقاق حقوق ایرانیان ازرژیم تروریست پرور اسلامی هستند. اما کجایند نمایندگان صد ها حزب، گروه و سازمان های طرفدار براندازی رژیم ِ نه جمهوری و نه اسلامی؟ چرا نیروهای همسو (همسوئی در هدف؛ مبنی بر براندازی نظام رادیکال مذهبی، قرون وسطائی ولایت فقیه و باز گرداندن حاکمیت به ملت ایران است) تاکنون برای همکاری نتوانسته اند توافق بعمل آورند؟

بنظر من هرکدام شرطی دارند و می گویند دیگران باید شرط مارا بپذیرند تا با ایشان توافق کنیم. گروهی می گوید ما جمهوری خواهیم و دیگران باید جمهوری خواه شوند تا به توافق برسیم. گروهی دیگر می گویند ما پادشاهی خواهیم و همه باید پادشاهی خواه شوند، والا توافقی نخواهد شد و امثالهم. این طرز فکرها و سکون ناشی از آن، بیمه ای ارزشمند برای بقاء حکومت نه جمهوری و نه اسلامی سرکوبگر در ایران است، بطوریکه نزدیک به 35 سال برای سرکوب و غارت در اریکهء قدرت مانده.

من باور دارم که "نیروئی منسجم و با هويت، از بهم پیوستن نیروهای همسو" با کاستن از توقعات و خواسته‏ها، کمی ایثارگری، دوری از تک روی، کناره گیری از خود محوری، خود ‏بزرگ ‏بینی و خود خواهی، در کنارهم و همه با هم، میتواند حاکمیت، استقلال و آزادی را به ایرانیان بازگرداند. برای ایجاد دمکراسی در ایران یکپارچه، بايد نظامی دمکرات بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر که در آن مذهب رسمی وجود نداشته و آزادی ادیان و تمامی باورهای دینی درحوزه حقوقی شهروندان تضمین شود تشکیل گردد.

17مارس 2013 

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه