|
بازگشت به خانه پيوند به نظر خوانندگان آرشيو مقالات آرشيو صفحات اول جستجو |
جمعه 16 فروردين ماه 1392 ـ 5 آوريل 2013 |
«اورشليم ِ بين النهرين»
کریستوفر رویتر
ترجمه مینو الوندی
روز آرامی است. در خط مقدم جبهه، در 80 کیلومتری جنوب کرکوک، تنها یک نفر روی تپه های رسی به دیده بانی مشغول است. بقیه زیر یک سایه بان نشسته اند و چای می خورند و نمی دانند که آیا "سپاه دجله"، که از بغداد به آنجا فرستاده شده و زیر فرمان مستقیم نوری مالکی قرار دارد، بالاخره حمله خواهد کرد یا نه.
سه ماه است که مبارزان کرد در حالت انتظار به سر می برند. بالای تپه سنگر کنده اند، اول تانک ها و ضدهوایی ها را مستقر کرده اند، بعد اجاق و تلویزیون و زیرانداز با خودشان آورده اند.
پائین تپه، سپاه دجله مستقر است. ژنرال کرد، محمد سیدر می گوید: "آنها به لحاظ تجهیزات نظامی از ما برترند اما ما پیشمرگه هستیم و هرگز تسلیم نمی شویم. اگر مجبور شویم به کوه می رویم و به جنگ پارتیزانی می پردازیم".
نیروهای نخست وزیر اواخر سال گذشته، رسماً، برای مبارزه با تروریسم، به کرکوک گسیل شدند. قرار بود که چند هزار سرباز طی "عملیات دجله" کنترل شهر را به دست بگیرند.
حکومت محلی کرد سریع جنبید و نیروهای خود را بسیج کرد. اکنون آنها در مقابل هم صف آرایی کرده اند علیرغم این واقعیت که هر دو نیروهای یک دولتند و جلال طالبانی رئیس جمهور همه آنهاست. (طالبانی پس از یک سکتهء مغزی شدید قدرت حرف زدن را از دست داده و در حال حاضر در کلینیکی در آلمان در حال مداوا است).
ده سال پس از ورود امریکا و متحدان اش به عراق و و سقوط سریع صدام حسین و پس از چند سال جنگ داخلی و صلحی ناپایدار، عراقی های مصمم به جنگ در مقابل هم صف کشیده اند و آماده اند که به روی یکدیگر آتش بگشایند.
امریکایی ها در اساس می خواستند پس از خروج شان از عراق در پایان سال 2011 یک حکومت دموکراتیک بر جای بگذارند. در اساس عراق از چنان منابع نفتی عظیمی برخوردار است که کشور به راحتی می توانست از صلحی توأم با رفاه برخوردار گردد. (استخراج نفت در عراق در اوایل سال 2013 به بیش از سه میلیون بشکه در روز رسیده است که بیش از تولید نفت ایران است.)
اما نه درآمد میلیاردی نفت نفعی برای مردم دارد و نه کشور، ده سال پس از شروع جنگ، روی صلح به خود دیده است. کردها و سنی ها از سیاست مالکی که می خواهد کشور را تحت کنترل نیروهای شیعی خود در آورد، برآشفته اند. ارتش تحت کنترل نخست وزیر با پرچم های سیاه شیعیان، تظاهرات سنی ها و نیروهای پلیس را به گلوله می بندد. بمب گذاری و قتل های مافیایی تبدیل به جریانی روزمره شده اند، فساد و ارتشاء مثل خوره به جان کشور افتاده است. واشینگتن تقریباً دیگر نفوذی بر بغداد ندارد. رهبری شیعی ایران هم که از مالکی حمایت می کند، تعیین کنندهء سیاست های این کشور نیست.
امریکایی ها کرکوک را با سابقهء هزاران ساله آن "اورشلیم بین النهرین" می نامیدند. آنها پیش بینی می کردند که در این شهر چند ملیتی با سکنه کرد، عرب و ترکمن، گروه ها پس از عقب نشینی نیروهای امریکایی به جان هم خواهند افتاد.
نفت در عراق اول بار در سال 1927 در کرکوک کشف شد و از دههء 30 به این سو مشعل های فروزان گاز در حاشیهء شهر که روز و شب زبانه می کشند، حکایت از ثروت هنگفتی دارند که در آنجا خوابیده است. به قول یک افسر امریکایی این شهر پاشنه آشیل عراق است.
وضعیت در کرکوک واقعاً بی ثبات است. اما، برخلاف پیشگویی ها، علت این امر تنوع ساکنان این شهر نیست. در کرکوک که فرستندهء تلویزیونی اش به چهار زبان برنامه پخش می کند، مسلمانان و مسیحیان و کردها و عرب ها و ترکمن ها، فارغ البال تر از همیشه، در کنار هم زندگی می کنند. درست است که احزاب سیاسی هنوز هم نمی توانند روی لیست انتخاباتی مشترکی توافق کنند اما مردم شهر اهمیت چندانی به این موضوع نمی دهند. مراد صلاح، مکانیک ترکمن می گوید: "ما فقط می خواهیم یک زندگی عادی داشته باشیم. می خواهیم کار داشته باشیم و برق و امنیت و یک سیستم کارآمد آشغال جمع کنی" و با لبخند اضافه می کند که "و آخر هفته ها به پیک نیک برویم".
در دشت گشودهء کنار شهر، محمد هیلمی، رانندهء تاکسی سنی، با خانواده اش بساط پیک نیک را در کنار خانوادهء صلاح پهن کرده است و به حرف های او سر تکان می دهد. بله، وضع بهتر شده است "سابقا هر کسی پتویش را جایی دور از دیگران پهن می کرد و کسی با کسی حرف نمی زد. حالا دیگر این طور نیست".
و دلور عبدالعزیز، که کرد و صاحب داروخانه است، می گوید "ما بعد از صدام به وقت احتیاج داشتیم تا به وضع عادی برگردیم. ترس و عدم اعتماد تا بیخ استخوان ما ریشه دوانده بود. حالا باز مردم به هم اطمینان می کنند. فقط بمب گذاری ها پدر ما را در آورده است. اما من تردیدی ندارم که تروریست ها از خارج می آیند".
اقوام مختلف ساکن کرکوک همه با هم حکومت شهر را در دست دارند. این شهر که در آن علاوه بر سه گروه قومی بزرگ، یزیدی ها و مسیحیان آشوری و کاکایی ها هم حضور دارند، قرن ها تجربه زندگی جمعی دارد. فقط یهودی ها در دههء 50 کرکوک را ترک کردند.
وقتی دیالوگ و جستجوی راه حل های مشترک وجود داشته باشد کنترل هم هست و چنین است که کرکوکی ها دو سال پیش فرماندار فاسدشان را خلع و فرماندار جدیدی انتخاب کردند که به او "بولدوزر" می گویند.
فرماندار جدید، نجم الدین کریم، که کرد و جراح اعصاب است با سابقهء 35 سال زندگی در امریکا، کارمندان فاسد را اخراج کرده است. او خیابان ها و پل های جدید و یک بازار مسقف ساخته است و با برنامه ای شبیه برنامه های ایجاد کار در غرب، چند هزار شغل موقتی در دستگاه دولت ایجاد کرده است. در زمان او شهر به جای چهار ساعت در روز، بیست ساعت در روز برق دارد و حتی تیرهای چراغ برق در همهء محلات اعم از محله کردها، عرب ها و ترکمن ها، نصب شده اند.
کریم البته موفق نشده است اختلاف بر سر کرکوک را حل کند ولی آن را تخفیف داده است و می گوید "ما باید با همه به عنوان شهروندان مساوی رفتار کنیم. این چیزی است که قبلاً مراعات نشده است. معلوم است که من دلم می خواهد کرکوک بخشی از منطقه کردی باشد اما بدون موافقت سنی ها و ترکمن ها این کار عملی نیست".
به نظر می رسد که حتی رهبران سنی ها هم که هم کیشان صدام و بازندگان سال 2003 هستند، با کردها به مسالمت و صلح رسیده اند. این مسئله بخصوص در کرکوک حائز اهمیت است چرا که صدام در دههء 90، پس از یک قیام ناموفق در این شهر، ده ها هزار کرد را از آنجا کوچ داد و سنی ها را از جنوب به آنجا آورد.
حدود 1100 نفر سنی روزهای جمعه در محلی در حاشیهء شهر برای تظاهرات جمع می شوند: "مثل قاهره". مسئله تظاهرکنندگان تقسیم قدرت در شهر نیست. آنها شعار می دهند "زنده باد عدالت، مرگ بر اختناق، مرگ بر مالکی دیکتاتور" و قدری عجیب می نماید که طرفداران آن زمان صدام اکنون بر حقوق دموکراتیک پای می فشارند.
یکی از سازمان دهندگان تظاهرات می گوید "سنی ها دیگر نمی توانند در ارتش به مقام افسری برسند، همهء اعضای سابق حزب بعث مشاغل شان را از دست داده اند، مالکی همهء پست ها را به شیعیان داده است، این که دموکراسی نیست". رابطهء عرب هاي سنّي با کردها در ابتدا دشواری هایی داشته است. سنی ها سخت نگران آن بودند که کردهایی که به خانه و زندگی شان بر می گردند، آنها را بیرون کنند. او ادامه می دهد "اما این نگرانی اکنون زایل شده است؛ حالا ترس همهء ما از مالکی دیکتاتوراست".
نوری مالکی، که در سال 2006 بعنوان کاندیدای مورد توافق به مقام نخست وزیری رسید، کم کم چیزی از دموکراسی در عراق باقی نگذاشته است. در ابتدا به مالکی به عنوان شخصی کارمند مسلک و بی مایه کم بها داده می شد. اما او نشان داد که موجودی مكار و حيله گر و در تاکتیک سیاسی مجرب است. هنوز امریکایی ها کاملاً کشور را ترک نکرده بودند که شبکهء زندان های مخفی و شکنجه گاه های آنان را به دست خود گرفت. تحت نظارت و فرمان او نیروهای ویژه شیعی نظیر "بریگاد گرگ" و "بریگاد ببر" و نیز نیروهای شبه نظامی که در افواه، به یاد "فدائیان صدام"، به "فدائیان مالکی" مشهورند، ایجاد شدند. مالکی با ایجاد واحدهای جدیدی در ارتش، قدرت ارتش را که به کوشش امریکایی ها به طور کم و بیش مساوی بین اقلیت های قومی و مذهبی تقسیم شده بود، کاهش داد. در حال حاضر حتی در کنار نیروی هوایی، یک واحد هلیکوپتر تحت فرمان مالکی وجود دارد. از انتخابات 2010 مالکی هم زمان وزیر کشور و وزیر دفاع هم هست.
آخرین اقدام او تأسیس "سپاه دجله" تحت فرماندهی یک ژنرال شیعه است که اتفاقاً شباهت زیادی به صدام حسین دارد. مثل استان دیاله، هر جا که اين سپاه وارد عملیات می شود، احزاب و پلیس منطقه تحت فرمان اش قرار می گیرند. این واحد نظامی در اصل برای مبارزه با ترور ایجاد شد اما تنها چیزی که با ورود سپاه دجله به صحنه تغییری نکرده، عملیات تروریستی است. سرحد کادیر، رئیس پلیس کرکوک می گوید "برعکس، حملات تروریستی در دیاله، و در همین جا، ظرف ماه های گذشته بیشتر شده اند". 21 کشته در 16 ژانویه و بیش از 30 کشته در سوم فوریه.
در هر دوبار خود او هم هدف تروریست ها قرار گرفته و در حمله سوم فوریه مجروح شده است. سرحد کادیر می گوید "سه سال بود در اینجا هیچ عملیات انتحاری نداشتیم اما حالا باز شروع شده است. سابقاً ما با دستگاه امنیت ارتش همکاری می کردیم، مبادلهء اطلاعات می کردیم و عملیات مشترک انجام می دادیم. حالا دیگر از این چیزها خبری نیست. بنظر می رسد که تروریست ها دیگر برایشان اهمیتی ندارند".
او شانه هایش را بالا می اندازد. جریان ترور معجون عجیب و غریبی از گروه های مختلف است: "آنها باج می گیرند، آدم می دزدند. هفتهء گذشته در جنوب غربی منطقه، افراد القاعده و اعضاء انصار السنت سر سر بها مسلحانه به جان هم افتاده بودند". انتحاری ها که از سوی این جریانات فرستاده می شوند، جوانان کم سن و سالند ". غیر از آن افراد را برای بمب گذاری اجیر می کنند و به آنها پول می دهند".
ده سال است که انفجار بمب برای تخریب ایستگاه های پلیس و دفاتر احزاب و نیز مدارس و مغازه ها و میادین شهری، کرکوک را می لرزاند. ترور پایان نمی گیرد ولی مهم این است که اقوام را بر علیه یکدیگر برنمی انگیزد بلکه نوعی یک دندگی و لجاجت جمعی ایجاد می کند.
در مقابل دیواری از بطری، مشروب فروش مسیحی که مایل نیست نامش ذکر شود، نشسته است. در سال های گذشته چهار بار به مغازه اش حمله شده است. می گوید "در انفجار آخری یک محمولهء بزرگ جانی واکر نابود شد. شاید بهتر اين باشد که جول و پلاسم را جمع کنم و بروم. اما آخر دوستان من اینجا هستند، سارگون و دلور و علی و جورج و... و همه آنها مشتریان من هستند. کرکوک شهر من است و دلم نمی خواهد از اینجا بروم".
فراسوی خوف و وحشت، شهر در حال شکوفا شدن است، خانه و هتل ساخته می شود، حتی برنامه ای برای ساختن یک نیروگاه برق دارند. البته هنوز بزرگترین صاحب کار و مهمترین نهاد سفارش دهنده به موسسات خصوصی دستگاه فرمانداری است اما، حداقل، کارها به درستی انجام می شود و این مدیون فرماندار کریم است که با درستکاری خود استثنائی است در میان سیاستمداران عراقی.
تقریباً تمام پروژه های ساختمانی در کرکوک از دلارهای نفتی تأمین می شوند. بر اساس توافقی بین استان های نفت خیز و دولت مرکزی، یک دلار بابت هر بشکه نفت استخراجی به استانداری می رسد. در سال 2012 کرکوک از این بابت 351 میلیون دلار درآمد داشته است. مبلغ دریافتی بصره در جنوب عراق به بیش از دو برابر این مبلغ می رسد. با وجود این در آنجا از معدود پروژه های ساختمانی نمایشی که بگذریم، وضع مثل سابق فلاکت بار است.
اواخر ژانویه در بغداد پس از چند روز بارندگی مداوم در شهر سیل راه افتاد، بخصوص در قسمت هایی از شهر که در آنها، ظاهراً، با هزینهء هفت میلیارد دلار فاضلاب احداث شده بود. سیستم فاضلاب مفروض اصلاً وجود خارجی نداشت. وزرا و کارمندان و استانداران خزانهء عمومی را غارت می کنند بدون آن که مجازاتی در کار باشد.
موسسسهء "شفافیت بین المللی"، عراق را به لحاظ فساد و رشوه خواری در میان 174 کشور در ردیف 169 قرار داده است
بر اساس اظهارات یکی از کارمندان سفارت آمریکا در عراق، در یک جلسه استماع در کنگره، مالکی در ارتباط با کمیسیون مبارزه با فساد آئین نامه ای صادر کرده است با این مضمون که پرونده های فساد مربوط به او و اعضای عالی رتبه دولت به دادگاه ها ارجاع نشوند.
به گفتهء مدیر یک شرکت ساختمانی در بغداد، فساد و ارتشاء حالت اپیدمیک پیدا کرده است. عقد هر قراردادی مستلزم پرداخت پنج تا ده در صد مبلغ قرارداد به عنوان "کارمزد" است. حتی پروژه های چند ملیونی هم با اطلاعات مبهم روی یک صفحه و نیم کاغذ به مزایده گذاشته می شوند "بدون اطلاعات دقیق و پر از غلط". بعد، در هنگام تحویل، ایرادگیری هایی که عقل جن هم به آن نمی رسد، شروع می شود. "اگر بیل مکانیکی تحویل داده شده زرد باشد، می گویند قرار بود نارنجی باشد. در هر حال یک چیزی پیدا می کنند". زیرا که تسویه حساب و واریز نهایی پول مستلزم آن است که جنس رسماً تحویل گرفته شود و این کار مستلزم پرداخت رشوه است.
همین شخص اضافه می کند که البته رشوه خواری مختص مالکی نیست. ادارات تحت کنترل حزب صدر هم به همان اندازه حریص اند. حتی در حکومت محلی کردها در شمال هم خوانین بزرگ در همهء معاملات سهیم اند. اما مالکی به فساد و ارتشاء میدان می دهد و از آن به نفع خود استفاده می کند.
به کسانی که راه نیایند برچسب ترور و رشوه خواری زده می شود. رئیس کمیسیون انتخابات که به درستکاری شهرت داشت با همین اتهامات از کار برکنار شد. کسانی مثل وزیر سابق تجارت که پشتشان به مالکی گرم است، میلیون ها دلار اختلاس می کنند اما مورد حساب کشی قرار نمی گیرند. در عوض قاضی پرونده از کار برکنار می شود.
رئیس دانشکده حقوق کرکوک می گوید "در عراق بی قانونی حاکم است. کسی به احزاب سیاسی اطمینان ندارد. اکثریت حتی رأی هم نمی دهد، خود من هم همین طور. آخر برای چی؟ نفت طوق لعنتی بر گردن ماست. این ثروت ما را تنبل می کند و سیاستمداران ما را حریص. آنها برای انباشت ثروت دیگر احتیاجی به مردم ندارند. مردم مزاحمند".
---------------------------------------
برگرفته از اشپیگل شماره 12 / 18 آپریل 2013
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.