|
بازگشت به خانه پيوند به نظر خوانندگان آرشيو مقالات آرشيو صفحات اول جستجو |
دوشنبه 9 ارديبهشت ماه 1392 ـ 29 آوريل 2013 |
عقب نشینی رژیم دربرابریک کمپین گسترده!
نگاهی به یک حرکت و تاکتیک موفق و الهام بخش!
تقی روزبه
باید از جنبش ها و حرکت های ابتکاری آن ها آموخت و تجربه برآمده ازآن را پراکند و فراگیرکرد:
۱- ماجرای ضدانسانی و ضدزن ِ گرداندن جوانی با لباس قرمز زنانه توسط پلیس موجب فوران خشم و برانگیختگی مردم و بویژه زنان مریوان با پوشیدن لباس های قرمز همراه گشت.
۲- این واکنش ابتکاری و پرمعنا، بلافاصله با حمایت و اقدام های خودجوش و گستردهء شبکه های مجازی و از جمله با تصاویر به تن کردن لباس زنانه کردی و با شعارهائی چون «لباس زنان نماد تحقیر نیست»، «زن بودن ابزار تحقیر و تنبیه هیچ کس نیست»، «نه زن و نه زنانگی مفهوم کم و حقیرانه ای نیست»، و… همراه گشت که به نوبهء خود به حرکت اعتراضی مردم مریوان ابعاد فرامنطقه ای بخشید، و بازتاب همهء این ها در رسانه های بزرگ و فارسی زبان خارج کشور به کل حرکت پژواکی جهانی داد و همهء این حلقات دست به دست هم داده و موجب بوجود آمدن یک کمپین گسترده علیه اقدام ضدانسانی و رسوای رژیم گردید .
۳- عقب نشینی مفتضحانه! در نتیجهء این آکسیون ها و پژواک گستردهء آن، رژیم و پلیس ایران در معرض فشارهای سنگین افشاگرانه و رسواکننده ای قرار گرفت؛ تا آن جا که اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی، ناچار شد اعلام کند که از این پس شیوهء تحقیر آمیز افراد شرور در سطح خیابان ها متوقف می شود. او در همان حال توپ را به زمین قوهء قضائیه انداخت و اعلام داشت که حکم گرداندن افراد شرور در خیابان ها از سوی قوهء قضائیه صادرمی شود و پلیس در صدور آن نقشی ندارد. با این همه اظهار داشت که شیوه هائی مانند انداختن آفتابه بر گردن افراد یا سوار کردن آن ها بر حیوانات و گرداندن در خیابان، تحقیر آمیزاست و دستور توقف این نوع اعمال صادر شده است، که نشان می دهد که صدور چنین دستوری از جانب مقامات بالاتر صورت گرفته است.
این تجربه نشان می دهد که منشاء زایای مقاومت و تاکتیک کجاست و این جبنش ها و خرده جنبش های خود جوش هستند که حامل زنده ترین و ابتکاری ترین جوانه های مقاومت می باشند و اگر جریانات و شبکه های دیگر اعم از مجازی و واقعی در حمایت از این نوع اقدامات خودجوش برخیزند می توانند تأثیر مثبت و سازنده ای بر گسترهء جنبش ها و پژواک دادن آن ها داشته باشند؛ بطوری که از دل آن چنان نیروی افشا کننده ای آزاد شود که حتی بتواند در فاصلهء زمانی کوتاهی رژیم و پلیس هار و سرکوب گر را مجبور به عقب نشینی نماید. گرچه این نوع عقب نشینی ها با توجه به ماهیت رژیم، ممکن است تاکتیکی و مقطعی باشند که با باصطلاح افتادن آب ها از آسیاب مجدداً به رفتاری که به آن خو گرفته اند ادامه دهند، اما آن نه در نفی اهمیت این کمپین ها بلکه نشان دهندهء ضرورت تداوم و تقویت آن ها است تا با افزایش هزینه های این قبیل اقدامات ضدبشری و رسوا کنند، بتوانند در تثبیت نسبی چنین دستاوردهائی مؤثر باشند. وگرنه بدون وجود جنبش ها حتی اگر حکومتی هم سرنگون شود، باز هم نمی توان بر تثبیت آن ها امیدوار بود.
بر آن چه که گفته شد دو نکتهء دیگر را نیز باید افزود:
نخست آن که در ماجرای اقدام رسوای رژیم در مریوان، دو عمل تبعیض آمیز و آمیخته با خشونت و تبعیض بطور توأمان و آمیخته با یکدیگر صورت گرفت و لاجرم لازم بود و هست که هر دوی آن ها افشاء و محکوم و نفی گردند: هم برخورد با رویکرد رژیم و نهادهای کارگزار آن، یعنی قوهء قضائیه و پلیس نسبت به تبعیض و تحقیری که در اقدام به پوشاندن لباس زنانه و قرمز به تن مرد متهم به بزهکاری وجود دارد (که حاکی از عمق نفوذ مردسالاری و آپارتاید جنسی است) و هم نفس اعمال تحقیر و خشونتی که در مورد جوان گردانده شده که حاکی از برخورد وحشیانه و غیرانسانی رژیم با بزهکاران و آنچه که خود «اراذل و اوباش» می نامد است. در مواجهه با این نوع افراد بزهکار برخورد رژیم با آن ها حد و مرز نمی شناسد و خشونت و شکنجه و اعدام و اقدامات تحقیر کننده از آن جدائی ناپذیر است. نباید فراموش کنیم که وجود و وفور پدیدهء “اراذل و اوباش” قبل از هر عاملی محصول عملکرد خود نظام و آئینه تمام نمائی از ماهیت انگلی و ضد انسانی و ضد فرهنگی و فلاکت آفرین و سراسر تبعیض آمیز آن است. رژیم بجای مشاهدهء چهرهء زشت و پیکر انگلی خود در این آئینه، می کوشد که سیمای واقعی خود را در پشت این نوع برخوردهای خشن و سترون به پوشاند. از همین رو در کنار محکوم کردن تبعیض جنسیتی و مردسالارانه آن باید به دفاع از حقوق انسانی این له شدگان نظام حاکم و برخاسته از فقر مادی و فرهنگی اهمیت داد. ناگفته نماند که بر اساس گزارش های موجود جوان گردانده شده در سطح شهر یکی از سه متهمی بوده است که ظاهراً بدلیل درگیری های خانوادگی به چنین مجازاتی محکوم شده است و در نتیجه حتی در زمرهء عناصر موسوم به «اوباش و اراذل» نیز جای نمی گیرند.
الگوئی الهام بخش
حال اگر تجربهء مردم مریوان را و پیوستن و همبستگی شبکه های مجازی و واقعی پراکنده در اقصا نقاط را برای به صدا درآوردن طبل رسوائی رژیم در چهار گوشهء جهان و عقب نشینی ولو موقتی آن را در نظر بگیریم، چرا نباید آن را به الگو و نمونه ای موفق و الهام بخش برای موارد دیگر و با سوژه های دیگر قرار ندهیم؟ مگر این نوع سوژه ها در جمهوری اسلامی کم هستند؟ مگر جوانه های مقاومت و حرکت های خودجوش و روزمره مردم، اعم از کارگران و زنان و دانشجویان و زندانیان و اقلیت های مذهبی و یا مردم مناطق تحت ستم مضاعف، و یا عرصه هائی همچون اعدام ها و از جمله اعدام در میادین عمومی و ورزشی که جلوهء بارز دیگری از خشونت رژیم است و نظایر آن، نمی توان کارزارها و کمپین های گوناگونی صورت داد؟ همواره عرصه های بی شماری از مقاومت خودجوش و دارای زمنیه های فراگیری وجود دارند که بخش های مختلف مردم و لایه های گوناگون اجتماعی در زندگی روزمرهء خود در مواجهه با هیولای حاکم بکار می گیرند.
می توان با الهام از کنشگری تحسین برانگیز زنان و مردان مریوان که جرقه نخست را زدند و البته بدور از کپیه برداری و با بکارگیری انواع ابتکارات، هزاران عرصهء مقاومت پیدا و ظاهراً ناپیدای جاری در جامعه را مورد پشتیبانی قرار داد و بدان ها پژواک داد. می توان با اشاعه و پراکندن این تجربه و تجربه های مشابه دیگر در پهنهء جامعه بر روح مقاومت افزود و اجازه نداد که کرختی و ناامیدی ناشی از سرک ریشه بدواند. با الهام از این نوع مقاومت ها، عرصه ای گسترده از کنش گری و مبارزه در برابرمان گشوده می شود. با این گونه کنشگری ها فضاها و امیدهائی آفریده می شوند که می تواند میدان یکه تازی رژیم را تنگ سازد. کمپین هائی با چنین مختصاتی- پیوند حلقه های سه گانهء مقاومت مردمی، بسیج و همبستگی شبکه های مجازی، و تشکل ها و شبکه های واقعی و بسیج رسانه ای در مقیاس کلان – می تواند رژیم را هر لحظه بخاطرارتکاب جنایت و رسوائی تازه در مقابل انظار عمومی جهانیان مورد بازخواست و تحت فشار قرار دهد.
گرچه عقب نشینی ِ ولو ظاهری و موقت رژیم و پلیس خود دست آورد بزرگی است، اما مهم ترین دست آورد این اعتراض را باید در الگوئی که ارائه می دهد یعنی در اتصال دادن هزاران نفر، اعم از شبکه های مجازی و کاربران و شبکه های واقعی و داخل و خارج به یکدیگر دانست که بر بستر حمایت از یک جنبش واقعی و درونزا صورت می گیرد؛ اقدامی که نتیجهء طبیعی آن باید تقویت روحیه و اقدام جمعی و فاصله گرفتن از اقدامات منفرد و فرقه ای و تشریفاتی و بی تأثیر مرسوم باشد. به اشتراک گذاشتن درد مشترک و هدف مشترک برای کنار هم قرار گرفتن هزاران فرد و جریان و شبکه بر بستر تکانه های واقعی و جنبشی را باید مهم ترین دست آورد این حرکت به شمار آورد که تثبیت و بالیدن آن در گروی تداوم این گونه حرکات است؛ حرکاتی که ثقل آن بر بسترحرکت های واقعی و خودجوش مردمی و پرهیز از هژمونی گرائی قراردارد.
5 ارديبهشت 1392 ـ 25 آوريل 2013
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.de
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.