آوردن دين در عرصه حکومت و جامعه از ديگر جنبه های مهم در انديشه و
بازشناسی حضرت امام (ره) است. ايجاد حکومت جمهوری اسلامی در عصری
که گفته می شد دين مرده است و مراکز دينی ازجمله کليسا، کنيسه و
حتی مساجد در هيچ کجا توانايی ارائه دين به مردم ندارند ، آوردن
دين به حکومت و به تبع آن آوردن احکام و اخلاق دينی کار بزرگی بود
که حضرت امام (ره) انجام دادند.
یک مومن شیعی بدون اشراف به مسخ شدگی تاریخی خود و عدم درک موقعیت
عاجزانه و قنداق شدهاش در جهان رو به پیشرفت و ترقی، به طور
اتوماتیک پاهایش از روی زمین و مدنیت زمینی کنده شده و بر فراز
ابرها و بر روی جادهای سحرآمیز که توسط امامان قدسی علامت گذاری و
نورافشانی شده است، به پیش رانده میشود و همواره از آن بالا، دیگر
ساکنان زمین را با تمام دست آوردهای شکوهمندشان تحقیر میکند؛ اگر
چه مصداق پز عالی جیب خالی باشد!
در جهان اسلام، تا پيش از تکوين علم جديد،علوم طبيعت بخشی از فلسفه
را تشکيل می دادند و همراه با الهيات و رياضيات، يک جا عرضه می
شدند و همگی در جاروب متافيزيکی قرار می گرفتند. متفکران مسلمان
برای علم مراتبی قائل بودند که از معرفت حسی آغاز می شد و علم
استدلالی وعلم کشفی را در بر می گرفت و وحی در منتهی اليه آن قرار
داشت. تا پيدايش علوم جديد و توفيقاتی که اين علوم در زمينهء توصيف
پديده ها و در حوزهء عمل کسب کردند، علوم از فلسفه جدا شده و راه
خود را پيش گرفتند.