=======================================================
شماره 187 ـ
پنج شنبه 23 خرداد 1387 ـ
12 ژوئن 2008
تهران در بزنگاه پيروزی مشروطه
=======================================================
نگاهی
به کتاب
حسن قاضی مرادی دربارهء ملکم خان
ثمينا رستگاری
پيش فرض اساسي حسن قاضي مرادی اين است که روشنفکران براي تغيير جامعه
ايراني دو راه بيشتر پيش روي خود نداشتند؛ يا جذب حکومت شوند و از
بالا اصلاحات را پيش ببرند يا جلب حمايت روحانيون کنند و از پايين
دست به تغيير بزنند. ملکم خان در طول حيات فکري اش در هر دو اين
مسيرها بخت خويش را مي آزمايد و بعد از نااميدي از دستگاه حاکمه،
مابقي عمرش را صرف جلب حمايت روحانيون مي کند. او در اين مسير
همچون متکلمي مکتب رفته ريشه تک تک قوانين مدرن را در شرع اسلام مي
يابد و به روحانيون و مردم نشان مي دهد آنها هم باور کنند که
مدرنيته از اسلام درآمده و اصلاً از ولايت ما به غرب صادر شده است.
=======================================================
روشنفکران
گناهی ندارند...
گفتگو با حسن قاضی مرادی دربارهء ملکم خان
گفتگوگر: ثمينا رستگاری
به گفته
آقاي آجوداني روشنفکران فقط با انگيزه سياسي با مسائل برخورد مي
کردند. اما من مي گويم فقط اين نبوده است. آنها به دنبال تحول
سياسي در جامعه بودند. مهم ترين محور فعاليت سياسي آنها ساقط کردن
حکومت استبدادي و نشاندن مشروطه پارلماني به جاي آن بوده. اين يک
هدف سياسي است، منتها اين به معناي آن نيست که آنها سياست زده اند.
اين روشنفکران در همه زمينه ها فعاليت مي کردند؛ از تغيير الفبا
گرفته تا گسترش علوم، تغيير آموزش و پرورش و رفع موانع حقوقي و
اقتصادي در همه زمينه ها فعاليت مي کردند. فقط مساله سياست نبود.
=======================================================
ضايعه
مطالبات يکسان ما وپدران ما
دربارهء تجدد و ملکم خان، با ماشاالله
آجودانی
گفتگوگر حسين سخنور
من درک مي کنم که چرا روشنفکران دوران مشروطه سعي مي کردند آشناسازي
بين مفاهيم جديد و مفاهيم مدرن به وجود آورند... من به آنها حق مي
دهم جهت عبور از سد سکندر استبداد از اين ابزار استفاده کنند. وقتي
شرايط آن زمان مورد بررسي قرار مي گيرد شايد بتوان فهميد چرا
رويکرد روشنفکران آن عصر به دستاوردهاي مدرن غربي چنين بوده است
اما براي من اين مساله همين جا تمام نمي شود. من اين رويکرد را به
عنوان يک مورخ و محقق پيگيري مي کنم و درمي يابم که اين روش چه
آثار زيانباري داشته است، حتي اگر از حسن نيت آنها مطمئن باشم نمي
توانم از عواقب خطرناک اقدامات آنان به راحتي عبور کنم.
=======================================================
آنچه
که از تضاد مشروطه و مشروعه، در حال تکوین است!
غلامرضا زنگنه
تاریخ صد سال گذشته ایران، شاهد وجود دو پدیده در کنار هم بوده
است. یکی "نهضت اسلامی" و دیگری "نهضت مشروطه خواهی". حضور آنها در
کنار تغییرات در جامعه با حضور استعمار در ایران از یک سو و از سوی
دیگر روند دمکراتیزه کردن جوامع جهانی همزمان بوده است. استعمار
علاوه بر آنکه به غارت سرمایه های ملی کشورها می پرداخت، ناچارا"بر
روند رشد سرمایه داری و فرهنگ لیبرالی نیز در کشورهای مستعمره
تاثیر می گذاشت. آشکار است در مقابل روند دخالت نیروی بیگانه،
نیرویی دست به مقاومت وسیع می زند که جامعه سنتی را از آن خود می
داند. این نیروی سنتی از همان آغاز شکل گیریش جبهه ای را در دو سو
گشود. از یک سو در مقابل استعمار و از سوی دیگر در مقابل نهضت
دمکراتیک مردم ایران.
=======================================================