=======================================================
شماره 216 ـ
جمعه 21 تير 1387 ـ
11 ژوئيه 2008
ساختار سياسی ايران: مسئوول مذاکرات اتمی، به
«مقام مافوق» گزارش می دهد...
=======================================================
خدمت
ناخواستهء ولايت فقيه به سکولاريسم!
جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
ده
قرنی پيش، هنگامی که خواجه نظام الملک توانست حکم فقهی مشهور به
«انسداد باب اجتهاد» را از فقهای مهم عصر خود بگيرد و سازمان مذهبی
«نظاميه ها» را پايه گزاری کند، در واقع نخستين قدم را در راه
سکولار کردن جامعهء عهد خويش برداشت ـ آنگونه که، چند قرن بعد، مصر
صاحب «الازهر» شد و ترکيهء آتاتورک از نتايج عمل او بهره ها گرفت.
و اکنون بنظر می رسد که نوبت کشور ماست تا ايجاد و شکل گيری سازمان
متمرکز مذهبی به دست خود دينکاران امامی را همچون موهبتی در راستای
استقرار دموکراسی سکولار در ايران ارزيابی کند.
=======================================================
تحریم
کنندگان و شرکت
کنندگان در انتخابات
اکبر گنجی
يک عامل مهم و ظاهراً پنهان، ميان تحريم گران (انتخابات) و گروه
های دوم خردادی معتقد به شرکت در انتخابات جدائی می افکند: تحريم
گران نمی توانند در تحليل های خود نقش عامل «منافع» را ناديده
بگيرند. سران احزاب دوم خردادی، طی سه دههء گذشته، در قدرت سهيم
بوده اند. مهمترين راه کسب ثروت در ايران، اتصال به دولت است.
بنابراين، نمی توان نقش عامل مهم منافع را در تأکيد احزاب دوم
خردادی مبنی بر شرکت در انتخابات ناديده گرفت. (در نتيجه) اگر
تحريم کنندگان در انتخابات شرکت کنند، چون گزينهء بديلی وجود
ندارد، مجبورند به کانديدای اصلاح طلبان رأی دهند.
=======================================================
روشنفكری
دينی:
واقعیت یا توهم؟
مسعود برجيان
روشنفكر اگر خود را در دین محصور ساخت و همّ و غم خود را صرف اثبات
موجودیت امروز دین (با تمام صفات تاریخی و فراتاریخیاش) ساخت
البته دیگر شایستهی نام روشنفكر نیست. اما آیا روشنفكری كه
دغدغهی حقیقت دارد و همواره "رونده" است و راه او را پایانی نیست
نباید اندكی به فكر نحوهی مواجهه مردمان پیرامونش با حقایقی كه
بدان دست یافته، باشد؟ مگر نه آنكه روشنفكر، مینویسد و میگوید تا
از آنچه بدان دست یافته دیگران را هم آگاه كند و دست آنها را هم
بگیرد تا به همین نقطهای كه او ایستاده، برسند تا در یك گام دیگر
او باز به پیش برود و دیگران را هم به جای جدید خود بخواند؟
=======================================================
کهنگی
، کوله بار نیم قرن جنبش دانشجویی
فرزاد پورمرادی
هنگامی که نخستین کلنگ ساخت و توسعه
آموزش عالی توسط پهلوی ها زمین زده شد و دانشگاه خوب یا بد، متناسب
با بافت و توسعه شهرها گسترش می یافت، هیچ کس بدرستی فکر نمی کرد
که اینهمه تلاش، زدن کلنگ بر تاروپود ساختاری بود که در «پنجاه و
هفت» بساط حکومت چند ده ساله اش فرو ریخت ـ خود زنی خود خواسته ای
که تا فروپاشی، دیوار کوتاهی از پذیرش ها شده بود. پهلوی ها هر چه
دروازه های دورتر را نیز برای توسعه و ارتقای علمی ایران گشودند
بهتر از ویرانی خود ندیدند.
=======================================================