یکی از مهم ترین کارهای جنبش زنان این است که «چشم اسفندیار»
سیستم، یعنی «مردسالاری، سرمایه داری، اسلامی گرایی» را - چه در
بعد اجتماعی- سیاسی و چه در بعد فرهنگی- پیدا و معرفی کند. زیرا
نمیتوان چنین پنداشت که مشکل زنان صرفا فرهنگی است یا سیاسی یا
مذهبی، یا اقتصادی. زنان ایران در تمام این زمینهها دچار مشکلات
ساختاریاند. جامعهی ایران به طور اعم و زنان به طور اخص، از
مشکلات بیشماری رنج میبرد که زاییدهی تسلط سرمایهداری دولتی یا
اقتصاد رانتی و وابسته به نفت، اسلامگرایی سیاسی، اختلافات قومی،
تبعیض مذهبی، شوونیسم، و تسلط «مرد شیعهی فارس زبان» بر همهی
شئون جامعه است. تبعیض حقوقی تنها بخشی از معضل زنان ایران است.
چه شده که کیهان ناگهان نگران قاچاق سالانه 800 هزار زن و دختر از
سراسر جهان شده و، بر اساس نظریهء «برخی» از جامعه شناسان بین
المللی و به نقل از یک مجله، ورود زنان به هالیود را نیز قاچاقی از
همین جنس تفسیر می کند؟
همین چند خط کوتاه در روزنامه کیهان، همزمان با حضور گلشیفته
فراهانی در هالیوود، کافی است تا هر انسان آزاده ای ناگهان دلش
بلرزد از این همه بی ایمانی آنانی که نام با شریعت آرستند اما در
مرام شان هیچ نشانی از شریعت مداری نیست ـ که اگر بود چنین بی شرم
و هراس رخت آبروی یک انسان بر دار نمی کردند و به زعم خویش دل برای
اسلام نمی سوزاندند.
هنرپیشه فیلم آلمانی «بادر ماینهوف» در گفتگویی تأکید میکند فیلم
قصد دارد به این نکته بپردازد که چرا جوانانی که برای جهانی بهتر
مبارزه میکردند، نهایتا به «قاتل» تبدیل شدند. این صراحت لهجه و
استفاده از کلمه «قاتل» برای کسانی که نهایتا کاری جز «قتل»
نکردهاند، برای وارثان «جنبش چریکی» ایران حتی فراتر از یک تابو
است. برخی از آنها هنوز تأسیس خود را که در خون چند پاسبان و
روستایی و انسان عادی نطفه بسته است، جشن میگیرند و پایکوبی
میکنند زیرا بر خلاف آنچه در فیلم گفته میشود نه «اسطوره» بلکه
«اعتقاد» است که انگیزه آنها را دیروز برای آن عملیات و امروز برای
بزرگداشت آن تشکیل میدهد. اگر آنها این بخت و فرصت را نیافتند تا
مانند رفقایشان در چین یا در کوبا به قدرت برسند، نوع دیگری از
آنها اما، با اسطورههای دیگر ولی با همان اعتقاد مشترک و بر زمینه
همان عملکرد تروریستی در ایران به قدرت رسید و بی جهت نبود که مورد
پشتیبانی همه اینان، در داخل و خارج، قرار گرفت.