آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع   |   پيوند به تقويم 1387  |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

 

=======================================================

سال دوم ـ شماره 379 ـ شنبه 30 آذر 1387 ـ  20 دسامبر 2008

=======================================================

    يادداشت های هفتگی شکوه ميرزادگی

لنگه کفش هم لنگه کفش مردانه!

آزار سکولارها در ترکيه

رمزگشايي از مطالب زنانۀ جمهوری اسلامی

=======================================================

بومی سازی در مقابل جنبشی یکصد ساله محکوم به شکست است

آمنه شیرافکن

دولت نهم از تغيير نام مركز زنان رياست جمهوري به مركز خانواده برنامه هاي مدون خود در حوزه زنان را آغار كرد و كمي بعد در طرح كاهش ساعات كار زنان و لايحه حمايت از خانواده سياست هاي خود را در زمينه كاهش حضور زنان در عرصه هاي اجتماعي توسعه داد. اما به شکل موردی اگر بخواهیم به بررسی طرح بومی سازی جنسیتی دختران كه از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی ارايه شده ، بپردازیم بايد گفت كه طرح این اندیشه به واقع از ریشه های تفکری بر می آید که در آن زن همچنان با گروهی از نقش های سنتی دست به گریبان است که آن را در تعاریف جامعه شناسی نگاه ذات گرایانه و طبیعت گرایانه به زن می دانند ، نگاهی که همچنان نقش های سنتی برای زن را در اولویت هرگونه پیشرفت و توسعه اجتماعی می داند و بر آن تاکید می‌کند.

======================================================

زنان: خانه و بازار، خانه يا بازار؟

جمشيد اسدی

اگر کار خارج از خانه مخالف سرپرستی بهينۀ کودکان است، در اين صورت همۀ پدران شاغل در بارۀ فرزندان خود کوتاهی می کنند. اما اگر اين دو کار، يعنی سرپرستی بهينه از فرزندان و کار خارج از خانه متضاد نيستند و بلکه لازم و ملزوم يکديگرند، به طوری که برای انجام اولی چاره ای جز پرداختن به دومی نيست، در اين صورت چرا بايد کار برون در انحصار مردان باشد و به کار در خانه کم بها داده شود و در مقابل توليد ارزش و ثروت، زن هيچ دستمزدی دريافت نکند؟ نوشته حاضر بحثی دربارۀ همين پرسش هاست.

======================================================

نتيجۀ قانون شکني مسوولان: قانون شکني مردم‎ ‎

گفت‎ ‎وگو‎ ‎با‎ ‎شيرين‎ ‎عبادی

کساني‎ ‎که‎ ‎با‎ ‎ادعاي‎ ‎حفظ‎ ‎امنيت‎ ‎ملي‎ ‎مانع‎ ‎از سفر‎ ‎خانم ستودهشدند‎ ‎بايد‎ ‎بدانند‎ ‎که‎ ‎اين‎ ‎کار‎ ‎نه تنها غير قانوني، که کاملا‎ ‎برخلاف‎ ‎مصالح‎ ‎ملي‎ ‎ايران‎ ‎بوده‎ ‎است. زيرا‎ ‎اگر‎ ‎خانم‎ ‎ستوده اجازه‎ ‎پيدا‎ ‎مي‎ ‎کرد‎ ‎شخصاً‎ ‎برود‎ ‎و‎ ‎نطق‎ ‎از‎ ‎پيش‎ ‎تعيين‎ ‎شده‎ ‎را قرائت‎ ‎کند‎ ‎براي‎ ‎وجهه‎ ‎حکومت هم بهتر‎ ‎بود. اما‎ ‎وقتي که‎ ‎اجازه‎ ‎نمي دهند‎ ‎ايشان‎ ‎سفر‎ ‎کنند، همان‎ ‎نطق‎ ‎که‎ ‎قبلاًنوشته‎ ‎وارسال‎ ‎شده‎ ‎بود توسط‎ ‎فرد‎ ‎ديگري‎ ‎خوانده‎ ‎مي‎ ‎شود‎ ‎و در‎ ‎ابتدا‎ ‎هم‎ ‎اعلام‎ ‎مي گردد که‎ ‎خانم‎ ‎ستوده،‎ ‎چون‎ ‎دولت‎ ‎ايران‎ ‎مانع‎ ‎از‎ ‎سفرشان‎ ‎شده،‎ ‎در‎ ‎اين جلسه‎ ‎حضور‎ ‎ندارند. اين‎ ‎مساله‎ ‎باعث‎ ‎خواهد‎ ‎شد‎ ‎که‎ ‎مردم‎ ‎حکومت ايران‎ ‎را‎ ‎عامل‎ ‎سرکوب‎ ‎آزاد‎ ‎انديشان‎ ‎بدانند. چنين‎ ‎رفتاري‎ ‎مسلماً وجهه‎ ‎خوبي‎ ‎از‎ ‎حکومت‎ ‎درعرصه‎ ‎بين‎ ‎المللي‎ ‎به‎ ‎جا‎ ‎نخواهد‎ ‎گذاشت. اميدوارم‎ ‎در‎ ‎رفتارهاي‎ ‎آتي‎ ‎که‎ ‎با‎ ‎مدافعين‎ ‎حقوق‎ ‎بشر‎ ‎و‎ ‎وکلا صورت‎ ‎مي‎ ‎گيرد‎ ‎مصالح‎ ‎ملي‎ ‎در‎ ‎نظر‎ ‎گرفته‎ ‎شود.

======================================================

ویــژۀ روحــانــی

م. سحر

هستی ِ ایرانی / تاوهء بریانی / بر طبقی رنگین / «ویژهء روحانی»

======================================================

امروز اولین روز بقیۀ زندگی شما ست

رضا حسین بر

آخوند ها با کنترل گذشتۀ ما، زندگی ما را تصرف کرده اند. آنها کوشش می کنند که هویت های دیگر ما را از بین ببرند و جای هویت های ملی، قومی، فرهنگی، زبانی، تاریخی، عرفی و سیاسی ما را به هویت دینی بدهند تا بدینوسیله کنترل بیشتری بر ما داشته باشند. هر قدر هویت دینی ما بزرگتر باشد، به همان اندازه قدرت آخوند ها بزرگتر می شود و قدرت اشخاص برای گرفتن تصمیمات شخصی، خانوادگی، فرهنگی و سیاسی کمتر می گردد.

===================== کوتاه و گويا  ====================

تو نيکی می کن و در دجله انداز

مجيد مجيدی، کارگردان «آواز گنجشک‌ها»

در يکي از شب‌هاي زمستان رُفتِگري را ديدم که مشغول جارو کردن خيابان بود و من پس از اينکه ماشين را پارک کردم، به دلم افتاد که پولي هم به او بدهم. اول کمي دودل بودم و تنبلي کردم، اما سرانجام پول را برداشتم و خيلي محترمانه و دوستانه به طرفش گرفتم، خيلي هم احساس خوب بودن مي‌کردم و در عوالم فرشته‌ها سير مي‌کردم،اما ديدم که به سختي تلاش دارد دستکشش را که به دستش هم چسبيده بود دربياورد و بعد پول را بگيرد . اصرار کردم که چرا نمي‌گيري گفت: «بي ادبي مي‌شود، اين دست خداست که به من پول مي‌دهد.» خدا شاهد است آن شب تا صبح نتوانستم بخوابم... از ديد خدا اين گونه نيست که شأن و منزلت انسان ها بر مبناي جايگاه اجتماعي‌شان تعيين شود. خيلي وقت‌ها خداوند به واسطۀ همين بندگان مخلص، شر و بلا را از سر ميليون‌ها انسان دور مي‌کند...             (آرشيو)

======================================================

 

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630