بازگشت به خانه | فهرست الفبائی نام نويسندگان | فهرست کليهء مقالات | |
درد اهل ذمه نگرشی بر زندگی اجتماعی اقليت های مذهبی در اواخر عصر صفوی نوشتهء يوسف شريفی |
فصل نهم
دیهء اهل کتاب ـ نابرابری انسان ها
بخش 6
میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل، علی اکبر دهخدا،
و نشریه صور اسرافیل
نشریه هفتگی صور اسرافیل در دوران مشروطیت انتشار یافت. این نشریه از پرفروش ترین نشریات آن دوران بود. تیراژ آن به بیست و چهار هزار نسخه می رسید. این نشریه به مدیریت میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و میرزا قاسم خان تبریزی شروع به انتشار کرد و علی اکبر دهخدا هم به آن ها پیوست. نخستین شماره این نشریه، در ربیع الاخر سال 1325 / 30 می 1907 میلادی، نه ماه پس از صدور فرمان مشروطیت انتشار یافت. آخرین شماره آن هم که شماره 32 بود، در جمادی الاول 1326 / ژوئن 1908 میلادی سه روز قبل از به توپ بستن مجلس منتشر شد. در دوران استبداد صغیر، پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی، جهانگیرخان صوراسرافیل دستگیر و به باغشاه برده می شود، در باغشاه او را همراه با ملک المتکلمین به قتل می رسانند. دهخدا به سفارت انگلیس پناهنده می شود و سپس به اروپا می رود. او در اروپا سه شماره دیگر از نشریه را انتشار می دهد.([1])
جهانگیرخان صوراسرافیل و علی اکبر دهخدا از روشنفکران غیر مذهبی دوران مشروطیت بودند و نقش بسیار مهمی را با انتشار صوراسرافیل در آن ایام ایفا کردند. آنان علاوه بر انتشار صوراسرافیل، در فعالیت های سیاسی هم نقش فعالی داشتند. بهترین منبعی که با رجوع به آن می توان به نظرات و دیدگاه های این دو واقف شد، مقالات و نوشته های مندرج در شماره های مختلف صوراسرافیل است. در این بخش سعی می گردد که با توجه به این نوشته ها، دیدگاه های آنان در مورد مبارزه با خرافات، قانون، آزادی و برابری، مورد بررسی قرار گیرد. چون در انتهای بسیاری از مقالات ونوشته ها نام نویسنده نیامده است و فقط مطالب طنز دهخدا است که با نام دخو، خرمگس، سگ حسن دله، نویسنده آن را مشخص می کند، فرض بر این قرار می گیرد که مقالات و نوشته های مندرج در صوراسرافیل نمایانگر اندیشه ها وافکار جهانگیرخان صوراسرافیل و علی اکبر دهخدا است. در کلیشه ای که در بالای صفحه نخست هر شماره صوراسرافیل چاپ می شد، سه کلمه حریت یا آزادی، مساوات یا برابری و اخوت یا برادری آمده بود که نشان دهنده اعتقادات و خطی مشی سیاسی، اجتماعی گردانندگان آن نشریه بود.
مبارزه با خرافات در صوراسرافیل
در بسیاری از مقالات و نوشته های نشریه، به خرافات و عقاید کهنه ای که در آن روزگار در ایران وجود داشت حمله شده است. خصوصا دهخدا در نوشته های طنز خودش انتقادات زیادی از روحانیون کرده است، حرص پول و مقام، دو رویی و سوء استفاده آنان از دین را مورد انتقاد قرار داده است.دهخدا بسیاری از بدبختی های ایران را از آنان می داند. دهخدا خرافاتیان و کهنه پرستان را مردمی می دانند که "اوهام آباء کرام خود را به هر درجه از کثافت که باشد دو دستی چسبیده و حفظ آن را از وظایف مقدسه خود می شمارند."([2]) از جمله مقالاتی که در آن ها به خرافات حمله شده است می توان از مقاله "ظهور جدید" در شماره 4 نام برد.
از دیگر مقالاتی که در آن ها از کج روی ها و سوء استفاده روحانیون انتقاد شده است می توان از مقاله مکتوب شهری، شماره 6 ، صفحه های 5 و 6 را نام برد. انتقاداتی که در صوراسرافیل در مورد خرافات و سوء استفاده و رفتار روحانیون چاپ شد، مخالفت ها و تهدیداتی را برای نشریه در پی داشت، در مقاله طولانی که در شماره توام 7 و 8 نشریه تحت عنوان دفاع نوشته شد و در سرمقاله شماره 9 در مورد خط مشی انتقادی روزنامه بدون توجه به این که شخص انتقاد شونده دارای چه مقامی است، سعی شده است که به این انتقادات پاسخ داده شود. در سرمقاله شماره 9 آمده است که: "روزنامه صوراسرافیل تا شماره شش ..... بدون هراس و بیم و بی ملاحظه احدی، از خودی و بیگانه شروع به انتقاد اعمال سیه و خرافات مضره مملکتی گذاشت. ..... و بزرگان روحانی را از این نقطه نظر با روسای مُلکی فرقی نگذاشت ..... و معایب و مفاسد را راجع به هر کس و ناشی از هر دسته و هیئت که بود، بر نهج واحد، عیب جویی و نکته گیری کرد."([3]) روزنامه از انتقاد از خرافات و مخالفت با روحانیون دست بر نداشت و در مقاله دیگری که در شماره 12 به چاپ رساند، از آنان دوباره انتقاد کرد. انتقاد در این شماره از نشریه، باعث توقیف نشریه شد و خشم آخوند ها را به دنبال داشت. نویسندگان صوراسرافیل، مورد تهدید قرار گرفتند. دهخدا در چرند وپرند شماره 14 می نویسد:
"بعد از این که یک دسته پنجاه نفری از طلاب مطول خوان، نصف حاجی ها و کربلائی های شهر و تمام شاگردان حوزه درس شیخ ابوالقاسم، حکم قتل ما را دادند، ..... به اداره صوراسرافیل حمله کردند. من دست و پایم را گم کردم و خودم را باختم و عاقبت به اصرار رفقا از ترس جان رفتم توی خانه. ..... در اتاق را پیش کردم برای این که لازم بود پیش کنم، برای این که مرا به شش لول و تفنگ تهدید کرده بودند. ..... بله من می ترسیدم، ترس که عیب و عار نیست. ..... بله من می ترسیدم برای این که من دیده بودم وقتی یک آخوند کسی را می زد، همه آخوند ها سر آن یک نفر می ریختند و غالبا بعد از آن که در زیر چماق بیچاره می مرد آن وقت تازه از یکدیگر می پرسیدند این ملعون چه کرده بود؟."([4])
به نظر می آید تهدید صاحبان دین تاثیر خود را می گذارد و نشریه در سرمقاله شماره 15 خود با احتیاط بیشتری به خرافات حمله می کند. دهخدا در چرند وپرند شماره 22 همچنان حمله خود را به آخوندها ادامه می دهد.
آزادی در صوراسرافیل
در مقاله مفصلی که در شماره 12 صوراسرافیل منشر شد، اصل آزادی، خصوصا آزادی اندیشه مورد بررسی قرار گرفت. انتشار این مقاله باعث توقیف روزنامه شد. در ابتدای مقاله به خرافاتی که در آن زمان در ایران وجود داشت حمله شده است و سپس از رهبران دین که برای هر عمل و لحظه زندگانی انسان قواعد و قوانین خاص مذهبی وضع کرده اند، خواسته شده است که انسان را بدون هیچ ترس و وحشت و اجباری، آزاد بگذارند تا خود انسان در مورد سرنوشتش تصمیم بگیرد. در مقاله آمده است:
"تنها خواهشی که از هر رئیس روحانی و جسمانی باید کرد این است که بعد از این لازم نیست نه به زور چوب، نه با تجسم استدلال، نه با تازیانه، طریقت کمال منتظره ما را به ما معرفی فرمایید. شما فقط اجازه بدهید که ما در تمیز و تشخیص کمال خودمان به شخصه مختار باشیم."
آن گاه تعریف جدیدی از آزادی را آن گونه که در اروپا پیاده شده بود، تعریف می گردد: "آزادی، رفتار نمودن انسان است در تمام امور مشروعه خود به نحو دلخواه." سپس حدود آزادی را مشخص می کند، "سرحد این رفتار دلخواه، آزادی دیگران است .... یعنی سر حد [مرز] این آزادی، تا آنجا منبسط می شود که به آزادی دیگران صدمه نرساند." آنگاه فواید آزادی در یک جامعه، یک یک برشمرده می شود و نتیجه گیری می گردد که:
"انسان فقط بعد از تحصیل این حق، یعنی بعد از به دست آوردن آزادی[است که] می تواند خود را آدم شمرده". ([5])
در دو مقاله ای که یکی تحت عنوان «مسئولیت قلم» در شماره 1 صوراسرافیل و دیگری تحت عنوان «نیم ساعت دارالفنون» در شماره 2 نوشته شد، آزادی اندیشه و قلم مورد بررسی قرار گرفته است. در مقالات به طور صریح و روشن از آزادی بیان و اندیشه دفاع شده و از سانسور مطبوعات انتقاد شده است.
"..... این لفظ منحوس فرنگی سانسور را از صفحه این خاک براندازد."([6])
"زیرا که مملکت و دولت ما مشروطه است و مطبوعات نیز باید مثل سایر دول مشروطه عالم آزاد باشد. و کلمه منحوس سانسور یعنی تفتیش در مطبوعات با سایر الفاظ منفوره دیگر که یادگار دوره خوف و وحشت است، بکلی از وطن ما محو و نابود شود و بعدها این کلمات فقط در کتب تاریخ بیادگار بماند."([7])
مساوات و برابری در صوراسرافیل
نشریه صوراسرافیل، طرف دار برابری انسان ها است، بدون در نظر گرفتن هیچ گونه طبقه بندی اجتماعی، دینی و مذهبی. اصطلاحی را که میرزا جهانگیرخان در مورد ایرانیان غیر مسلمان به کار می برد جالب است، او ایرانیان مسلمان را «برادران ایمانی» می خواند و ایرانیان غیرمسلمان را اهل ذمه یا اهل کتاب وحتی اقلیت های مذهبی خطاب نمی کند، بلکه آنان را «برادران نوعی» و یا وطنی می خواند.([8]) در هنگامی که یکی از زرتشتیان در یزد به قتل می رسد و یکی از روزنامه ها کلمات زشتی را در مورد شخص زرتشتی می نویسد، نشریه در صدد پاسخ گویی و انتقاد بر می آید و از زرتشتیان دفاع می کند.([9]) در جریان قتل فریدون زرتشتی، نشریه صوراسرافیل خبر حادثه را به طور کامل نقل می کند و به جامعه زرتشتی و خانواده فریدون تسلیت می گوید و خواستار شناسایی، دستگیری ومجازات قاتلان او می شود. در شماره 22 صوراسرافیل، خبر مجازات قاتلان فریدون زرتشتی به تفصیل انتشار می یابد. در صوراسرافیل شماره 23 ، اطلاعیه پیوستن زرتشتیان تهران، که نشریه آنان را برادران وطنی خوانده است را به انجمن اتحادیه آذربایجان، به چاپ رسانده است.
[1] - این قسمت با استفاده از مطالب آمده در مقدمه چاپ مجدد روزنامه صوراسرافیل نوشته شده است. صوراسرافیل دوره کامل، تهران، نشر تاریخ ایران، 1361 شمسی، بخش مقدمه.
[2] - صور اسرافیل، شماره 12 ، صفحه 1 .
[3] - صور اسرافیل، شماره 9 ، صفحه 1 .
[4] - صور اسرافیل، شماره 14 ، صفحه های 7 و 8 ، چرند و پرند.
[5] - صور اسرافیل، شماره 12 ، صفحه های 1 تا 3 .
[6] - صور اسرافیل، شماره 1 ، صفحه های 4 تا6 ، مقاله مسئولیت قلم.
[7] - صور اسرافیل، شماره 2 ، صفحه 7 ، مقاله نیم ساعت دارالفنون.
[8] - صور اسرافیل، شماره 5 ، صفحه 5 ، مطلب خبر شهری قتل یکی از ارامنه و صوراسرافیل، شماره 1 ، صفحه 5 .
[9] - صور اسرافیل، شماره 14 ، صفحه های 6 و7 ، مکتوب یزد.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |