کتاب «ترک های امروز»
فصل دوم:
هزينهء گزاف انتخابات آزاد (1945 تا 1960)
نوشتۀ «آندرو مانگو»
ترجمهء اختصاصی برای سکولاريسم نو
تغييرات داخلی در ترکيه همواره تحت تأثير وقايع محيط خارجی بوده است. در 1945 عامل اصلی و تعيين کنندهء سياست در ترکيه تهديدی بود که استالين عليه استقلال و يکپارچگی سرزمينی ترکيه اعمال می کرد و در اين راستا بود که به نظر می رسيد اصلاحات دموکراتيک، و به خصوص برگزاری انتخابات آزاد، ترکيه را به مغرب زمين کرده و حمايت کشورهای غرب از ترکيه را که برای مقاومت اين کشور در برابر فشار شوروی ها حياتی به نظر می رسيد تأمين می نمايد. اما اين خطر هم وجود داشت که اعطای آزادی های گسترده به مردم موجب آن شود که معدودی کمونيست و همراهانشان در ترکيه از آن سوء استفاده کنند؛ کمونيست هايي که اگرچه تعدادشان اندک بود اما در مطبوعات و ميان روشنفکران نفوذ فراوان داشتند. آن ها از دست راستی های متعدد و مخالفان مذهبی جمهوری ترکيه، که دارای حاميان قدرتمند خارجی نبودند، خطرناکتر به نظر می رسيدند.
در ترکيه قانونی عليه ايجاد احزاب مخالف وجود نداشت و اين گونه ممانعت ها بيشتر از طرق ديوانسالارانه صورت می گرفت. نخستين کسی که خواست در فضای جديد کشور بخت خود را بيازمايد بازرگان ثروتمند استانبولی به نام «نوری دميرا» بود. او با «حسين آونی اولاش»، که از سياستمداران قديمی و يکی از مخالفان محافظه کار آتاتورک محسوب می شد، و نيز با روزنامه نويسی به نام «واد رفعت آتی هان»، که مشهور بود از تحسین کنندگان هيتلر است، متحد شده و مشترکاً حزب جديدی به نام «حزب ملی توسعه» را به ثبت رساندند. اما ديری نپاييد که بنيانگزاران حزب با یکديگر اختلاف پيدا کردند و حزب نيز بدون باقی نهادن جای پايي از ميان رفت.
در همين دوران دست چپی هايي که شامل کمونيست ها و سوسياليست های نظری می شدند در مورد ضرورت برقراری دموکراسی و نزديکی به شوروی ها دست به تبليغات توأم زدند. مردم البته دموکراسی را دوست داشتند اما عموماً از روس ها می ترسيدند و نگران بودند که کمونيست ها و همراهانشان بتوانند در يک اپوزيسيون دموکراتيک نفوذ کنند. در آن زمان در سراسر اروپا کمونيست ها از وجود جبهه های ملی آزادی خواه، که در اصل واجد دموکرات های واقعی بودند، در راستای کسب قدرت سوء استفاده می کردند. در ترکيه اما تصميم گرفته شد که از همان ابتدا جلوی اين گونه خطر گرفته شود.
در چهارم دسامبر 1945، دانشجويان ملی گراي دانشگاه استانبول، در حالی که عکس های متعدد آتاتورک و اينونو را در دست داشتند، به دفاتر روزنامه ها و و مجلات طرفدار شوروی حمله ور شدند. پليس دخالتی نکرد و دانشجويان شورشی مطبوعات دست چپی را از بين بردند. ژورناليست دست چپی مشهور ترکيه، «زکريا سرتل»، که در دوران جنگ استقلال برای مدت کوتاهی مسئول امور مطبوعاتی آتاتورک بود و بعدها به سردبيری روزنامه دست چپی پر نفوذ موسوم به «طلوع رسيده»، بهمراه همسر تحصيل کرده در آمريکايش، به نام صبیحه، به اتحاد جماهير شوروی گريختند. اندکی بعد نيز استادان دست چپی دانشگاه ها از کار اخراج شدند.
بدينسان، با از سر راه برداشته شدن طرفداران شوروی، وقت آن رسيده که «جلال بايار» و سه تن از اعضای قبلی حزب جمهوری مردم، که همگی مدت ها بود خواستار برقراری دموکراسی در کشور بودند، در هفتم ژانويه 1946 دست به تشکيل حزب جديدی بزنند. آن ها حزب خود را «حزب دموکرات» ناميدند و هدف آن بود که از آن پس «جمهوری خواهان» و «دموکرات ها»، درست مثل آمريکا، با يکديگر رقابت کنند و رقابت شان هم رقابتی متمدنانه باشد. به همين دليل، اينونو، در همان روزی که حزب دموکرات تاسيس شد، جلال بايار را به شام دعوت کرده و برايش بخت بلند آرزو کرد. از اين مهم تر اين که او قانون انتخابات را، که از زمان عثمانی باقی مانده بود و آن را دو دوره ای می ساخت، تغيير داد. در قانون قبلی و در دور اول آن انتخاب کنندگان در هر استان نمايندگانی را انتخاب می کردند و آن ها دست به انتخاب نمايندگان مجلس می زدند. اما قانونی که در ماه جون 1946 به تصويب رسيد انتخابات را يک مرحله ای و مستقيم کرد. با اين همه، هنوز در روند انتخابات مشکلی وجود داشت؛ چرا که اگر چه رای دادن امری عمومی و علتی محسوب می شد اما شمارش آرا مخفيانه صورت می گرفت. همين مسئله موجب شد که در ماه بعد پس از انجام انتخابات، اعتراضاتی توفانی نسبت به تقلبات انتخاباتی مطرح شوند. اينونو انتخابات را جلوانداخته بود تا دوران مبارزات انتخاباتی را کوتاه تر کرده و به حزب مخالف فرصت کافی برای سازمان يابی ندهد. در عين حال خود دموکرات ها هم بر اثر اختلافات داخلی تضعيف شده بودند به طوری که بسياری از حاميان دست راستی آنها از حزب خارج شده و «حزب ملی» را بنياد نهاده بودند.
در انتخابات جولای 1946 جمهوری خواهان 400 صندلی و دموکرات ها 40 صندلی مجلس را به دست آوردند و پارلمان جديد اينونو را در سمت رييس جمهور کشور ابقا کرد. دموکرات ها به نتايج انتخابات اعتراض داشتند و می گفتند که ناظران انتخاباتی صندوق های رای را با آرای نامزدهای دولتی پر کرده اند.
بدينسان، «سياست ورزی متمدنانه» در رقابت های انتخاباتی عمر کوتاهی داشت. اينونو کوشيد توفان را کنترل کند و برای اين کار يکی از جمهوری خواهان مستبد به نام «رجب پکر» را به عنوان نخست وزير جديد انتخاب کرد. «پکر»، با صدور دستوری، اعتراض روزنامه نويسان به قانونی نبودن انتخابات را ممنوع اعلام کرد و عدنان مندرس را بيمار روانی خواند. نمايندگان دموکرات مجلس تصميم گرفتند که شرکت در جلسات پارلمان را بايکوت کنند. اينونو برای آرام کردن اوضاع دخالت کرد و در 12 جولای 1947 بيانيه ای را منتشر ساخته و اعلام داشت که نسبت به دولت و حزب مخالف آن موضعی بی طرف دارد. در پی آن «پکر» استعفا داد و يک جمهوری خواه معتدل به نام «حسن ساکا» جانشين او شد. او نيز به زودی جای خود را به يک سياستمدار معتدل ديگر داد که «شمس الدين گونالتای» نام داشت و قبلا روحانی بود و به هنگام مرگ آتاتورک در سال 1938 مراسم نماز ميت را بر پيکر او انجام داده بود.
اينونو، که هميشه قرآن کوچکی را در جيب خود داشت، يکی از حاميان سکولاريسم محسوب می شد اما نمی توانست نسبت به ضرورت های سياسی بی توجه باشد و، در نتيجه، کوشيد تا از طريق اين نخست وزير و حزب او دل رأی دهندگان مذهبی را به دست آورد. در ماه فوريه 1949 اعطای تعليمات مذهبی که در نظام آموزشی کشور کنار نهاده شده بود بر پايه ی داوطلبانه در مدارس آزاد شد. چهار ماه بعد دانشکده الهيات استانبول که در زمان آتاتورک به بهانهء «کمبود تقاضا» بسته شده بود تحت نظر دولت در آنکارا بازگشايي شد.
اين گونه باج دهی ها به احساسات مذهبی، سکولاريست ها را، بخصوص عليه دموکرات ها، برآشفت هر چند که بسياری از آن ها در ابتدا به وفاداری دموکرات ها نسبت به اصلاحات آتاتورک ترديد نداشتند. چرا که بنيانگزاران حزب دموکرات در مذهبی بودن شهره نبودند و هدف انتقاد آن ها بيشتر نحوهء ادارهء اقتصاد کشور به وسيلهء دولت بود و معتقد بودند که کنترل های دست و پا گير دولت ريشهء اصلی فقر کشور است.
ادامه دارد
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |