ما ايرانی بی تبعيض می خواهيم

پايگاه رسمی شبکهء جهانی سکولارهای سبز برای دموکراسی و آزادی در ايران

                            

پرسش ها و پاسخ هائی دربارهء سکولارهای سبز

 

 

پرسش: سکولارهای سبز در راستای چه هدفی می کوشند؟

پاسخ: ما برای خود دو هدف اصلی قائليم. يکی تشويق سکولار ـ دموکرات ها به اتحادی تشکيلاتی بر حول اصولی حداقلی؛ و ديگری استفاده از نيروی ناشی از اين اتحاد برای ايجاد يک آلترناتيو يا بديل سکولار ـ دموکرات و نشاندن آن در برابر حکومت اسلامی.

 

پرسش: منظور شما از واژهء «سکولار» چيست؟

پاسخ: سکولار دو معنای مختلف و گاه متضاد دارد و تنها يک معنای آن به کار سياسی ما مربوط می شود که عبارت است از خواستاری يک سيستم حکومتی که مذاهب مختلف در آن دخالت نداشته باشند. بطور خلاصه آن را «جدائی مذاهب از حکومت» می خوانيم.

 

پرسش: با اين تأکيد بر جدائی مذهب از حکومت آيا می توان نتيجه گرفت که شما با دين و مذهب اشخاص مخالفيد؟

پاسخ: برعکس. سکولاريسم، در معنای سياسی خود، برای اين مقصود کار می کند که، با رفع هرگونه تبعيض، آزادی همهء اديان و مذاهب را تضمين کرده و، در عين حال، به بی اعتقادان و بی دينان نيز آزادی بدهد. حال آنکه يک حکومت مذهبی آزادی همهء دگرانديشان را به نفع باورها و ارزش ها و احکام خود محدود می سازد.

 

پرسش:  ولی آيا قبول نداريد که عده ای از سکولارها رسماً با دين و مذهب مردم سر جنگ دارند؟

پاسخ: تأکيد ما بر معنای «سياسی» سکولاريسم به همين علت است. عده ای از لحاظ فلسفی وارد بحث ها و مخالف خوانی های گوناگون نسبت به اديان و مذاهب می شوند و خود را سکولار می خوانند. اما کار اين عده سياسی نيست و به امر حکومت مربوط نمی شود.

 

پرسش:  با توجه به تجربهء پيدايش ديکتاتوری های سکولار در قرن بيستم چه تضميمنی وجود دارد که يک حکومت سکولار جديد در ايران به ديکتاتوری نيانجامد؟

پاسخ: حکومت های سکولار قرن بيستم نتوانستند دموکراسی بياورند چون بر اساس ايدئولوژی های مختلف بوجود آمدند و کوشيدند مذهب را از حکومت خارج کنند (که معنای سکولاريسم همين است) اما بلافاصله بجای آن ايدئولوژی مورد نظر خودشان را  نشاندند. ايدئولوژی، از يکسو، منشاد تبعيض و استبداد است و، از سوی ديگر، هر مذهب هم نوعی ايدئولوژی است و زايندهء استبداد. در قرن بيست و يکم ناگزيريم که سکولاريسم را نه تنها به معنای جدائی مذهب از حکومت بلکه به معنای جدائی ايدئولوژی از حکومت هم تعريف کنيم.

 

پرسش: اين جدائی از چه راهی از پيدايش ديکتاتوری جلوگيری می کند؟

پاسخ: از راه متعهد کردن حکومت سکولار غير ايدئولوژيک به اعلاميهء جهانی حقوق بشر. در آن صورت محدوديت ها و سلب آزادی های ناشی از حضور ايدئولوژی در حکومت منتفی و دموکراسی قابل دسترسی می شود.

 

پرسش: پس چرا بجای «سکولاريسم مبتنی بر حقوق بشر» خود «دموکراسی» را هدف خود قرار نداده ايد؟

پاسخ: برای ما دموکراسی يک هدف غائی است که می خواهيم به آن برسيم و فکر می کنيم وسيله ای که می تواند ما را به اين مقصد برساند سکولاريسم نام دارد. يعنی ما معتقديم که «دموکراسی» بدون «حکومت سکولار» متحقق شدنی نيست. از نظر ما، اولين قدم به سوی کثرت مداری، رفع تبعيض، دموکراسی و حاکميت ملی ايجاد حکومت سکولار است.

 

پرسش:  چرا واژهء «سبز» را در نام تشکيلات خود بکار می بريد؟

پاسخ: ما، چه بخواهيم و چه نه، جنبش دو سال اخير ايران «جنبش سبز» نام گرفته و تمام دنيا هم آن را به اين نام می شناسند. پس انکار وجود اين نام شنا کردن بر عکس جريان رود است. ما می خواهيم اعلام کنيم که خود را پاره ای از جنبش سبز ملت ايران می دانيم.

 

پرسش: اما مگر نه اينکه رنگ سبز را مذهبی های جنبش براه انداخته اند و شما مدعی سکولار بودن هستيد؟

پاسخ: از آنجا که مردم جهان اين جنبش را به رنگ سبز می شناسند ما می خواهيم شان داهيم که اين جنبش در گوهر خود مذهبی نيست. مردمی که در اين دو ساله به خيابان آمده، شکنجه شده و به قتل رسيده اند برای «حفظ نظام اسلامی» قيام نکرده اند.

 

پرسش:  چرا تشکيلات خود را «شبکه» می خوانيد و نه حزب يا جبهه؟

پاسخ: تشکيلات ما «حزب» نيست چون بر بنياد نوعی جهان بينی و برنامهء خاص برای آيندهء کشورمان بر پا نشده و از جمع آدميانی بوجود آمده که از ديدگاه های سياسی مختلفی می آيند اما بر چند اصل حداقلی با هم توافق کرده اند. در عين حال «جبهه» هم نيستيم چرا که از گردهم آمدن و اتحاد عمل گروه ها و احزاب بوجود نيامده ايم. عضويت در تشکيلات ما فردی است. در نتيجه نام «شبکه» را بر خود نهاده ايم که نشان از يک ساختار حداقلی، غيرمتمرکز، بيشتر افقی، و از لحاظ سلسله مراتب از پائين به بالا دارد.

 

پرسش: چرا در ادبيات خودتان بجای واژه هائی مثل «براندازی» از اصطلاح «انحلال» استفاده می کنيد؟

پاسخ: آنچه ما می خواهيم آن است که حکومت اسلامی نباشد. تعيين اينکه اين نبودن چگونه محقق می شود کار شبکهء ما نيست و به نحوهء برخورد حکومت اسلامی با مردم مربوط می شود. «انحلال» يک مفهوم حقوقی است. ما می خواهيم از واژه ای استفاده کنيم که هيچگونه بار خاص عملی نداشته باشد و به خشونت يا عدم خشونت در مبارزه عليه حکومت اسلامی هم اشاره نکند.

 

پرسش: معنای عملی شعار «ما ايرانی بی تبعيض می خواهيم» چيست؟

پاسخ: ما معتقديم که اکثر مشکلات مملکت ما ناشی از وجود تبعيض های مختلف است که به حکومت رسيدن فرقهء اماميه آنها را بشدت افزايش داده و دست آوردهای اندکی هم اگر در اين مورد وجود داشته نابود ساخته است. تبعيض گستردهء بين زن و مرد، شيعه و سنی، مسلمان و پيرو اديان ديگر، دينداران و بی دينان، عمامه داران و بی عمامه ها، اقوام و گروه های اتنيکی (که همهء آن تبعيض های ديگر در موردشان مضاعف می شود) از نياز مبرم کشورمان به يک حکومت سکولار مبتنی بر حقوق بشر خبر می دهند که وحدت ملی ما را تضمين کند.

 

پرسش: منظورتان همان عبارت «ايران يکپارچه» است که در ادبيت تان تکرار می شود؟

پاسخ: بله. وجود و بقای پديدهء جغرافيائی ـ فرهنگی ـ سياسی به نام ايران پيش شرط تحقق آرزوهای ما در مورد جامعه و کشورمان است. در نتيجه مسير ما با هر نوع تجزيه طلبی که کشورمان را پاره پاره کند متفاوت است.

 

پرسش:  پس آيا شما با هر نوع سيستم نامتمرکز و ايجاد مناطق خودگردان مخالفيد؟

پاسخ: اگر توجه کنيد می بينطد که ما در همهء اسناد خود، در کنار ترکيب «ايران يکپارچه»، اعتقادمان را به اينکه لازم است در کشورمان انواع ابزارهای تصميم گيری متمرکز و نامتمرکز وجود داشته باشد اعلام کرده ايم.

 

پرسش: نسبت به فکر فدراليسم موضعی داريد؟

پاسخ: اگر فدراليیسم بخواهد با صفاتی همچون مليتی و قومی و اتنيکی همراه باشد مسلماً دارای قدرت بالقوهء تجزيهء کشور است و با اصل «يکپارچگی کشور» منافات دارد. اما اگر فدراليسم را به معنای تقسيمات کشوری خودگردان و تعيين شده بر اساس ضوابط اجرائی اقتصادی و معيشتی و جمعيتی در نظر بگيريم آنگاه اين امر می تواند به حفظ «ايران يکپارچه» کمک می کند. بهر حال تصميم گيری در اين موارد وظيفهء هيچ يک از گروه های سياسی داخل و خارج نيست و اين ملت ايران است که بايد آزادانه تصميم گيری کند.

 

پرسش: نظرتان راجع به نوع حکومت آينده (مثلاً، پادشاهی يا جمهوری) چيست؟

پاسخ: ما معتقديم که تعيين نوع حکومت نيز بر عهدهء هيچ يک از گروه های سياسی داخل و خارج نيست.

 

پرسش: علت وجود پرچم سه رنگ شير و خورشيد نشان در جلسات شما چيست؟

پاسخ: اين پرچم مصوب مجلس و قانون اساسی برخاسته از انقلاب مشروطه است و ملت ايران در هيچ موقعيت ديگری فرصت نيافته که به تغيير يا حفظ آن رأی بدهد. در حکومت اسلامی تغيير پرچم به ارادهء آقای خمينی صورت گرفته و وجاهت قانونی ندارد.

 

پرسش: آيا همين موجب نخواهد شد که شما را سلطنت طلب بدانند؟

پاسخ: اين پرچم تعلق خاصی به سلطنت طلبان ندارد. مگر همين پرچم را مجاهدين خلق هم قبول ندارند؟ مگر بسياری از جمهوری خواهان نيز خواستار حفظ همين پرچم نيستند؟

 

پرسش: چرا خود را نه «آلترناتيو» که «آلترناتيو ساز» می ناميد؟

پاسخ: برای اينکه معتقديم اگرچه سکولارها بايد در برابر حکومت اسلامی بديلی سکولار بوجود آورند اما شبکهء ما نه همهء سکولارها را در بر می گيرد و نه نمايندگی آنها را دارد. ما می خواهيم توان و انرژی خود را در راه ايجاد يک آلترناتيو سکولار دموکرات مبتنی بر حقوق بشر و برآمده از ارادهء بيشترين سکولارها بکار بريم.

 

پرسش: فرق آلترناتيوی که از آن سخن می گوئيد با پديده هائی همچون «دولت سايه» و «دولت در تبعيد» و نظاير آن چيست؟

پاسخ: ما معتقديم که تنها در حين طی مسير آلترناتيو سازی است که می توان به ساختارهای ديگری همچون کنگره ملی ايرانيان، يا هر اسم ديگری که به روی آن بگذاريم، برسيم. و همين کنگره است که تعيين می کند آن آلترناتيو در کدام قد و قامت ظهور خواهد کرد. آيا يک «شورايعالی سياسی» خواهد بود يا يک «دولت سايه». تعيين نام و حدود اختيارات و برنامهء کار آن آلترناتيو بر عهدهء ما نيست.

 

پرسش: وقتی سازمان های ديگری هم هستند که سال ها است به دنبال ايجاد آلترناتيو بوده اند شما چرا به همان کار اقدام کرده ايد؟

پاسخ: در طی سه دههء گذشته گروه های مختلفی در مورد ايجاد کنگرهء ملی و  آلترناتيو اقدام کرده  و همگی نيز با شکست روبرو شده اند. ما علت اين شکست را در خودانگيختگی شرکت کنندگان در اينگونه فعاليت ها می دانيم. عده ای که خود را نخبهء سياسی می دانند، بدون آنکه از جانب کسی مأموريت داشته باشند، دور هم جمع می شوند و کنگره و آلترناتيو بوجود می آورند. ما می گوئيم تجربه ثابت کرده که اين مدل برای اپوزيسيون خارج کشور کار نمی کند.

 

پرسش: مدل شما چيست و چگونه عمل می کند؟

پاسخ: مدلی که ما، با توجه به فراهم شدن امکانات عصر ارتباطات، به آن فکر کرده ايم مراجعه به افکار عمومی ايرانيان سکولار خارج کشور است. بيشترين ايرانيان خارج کشور از چنگال حکومت اسلامی گريخته اند و، در نتيجه، نمی توانند خواستار ابقا و ادامهء حيات آن باشند و لذا سکولارند. مدل ما بر مبنای مراجعه به آنها و اخذ ليست نام معتمدين سياسی آنها ساخته شده است.

 

پرسش: فکر می کنيد چه در صدی از ايرانيان خارج کشور در يک چنين همه پرسی شرکت کنند؟

پاسخ: در حال حاضر اين عدد قابل تخمين نيست. در عين حال، اگرچه ميزان شرکت ايرانيان خارج کشور در اهر همه پرسی مهم است اما اصل مسئله نيست. مهم تثبيت روند داشتن حقانيت از طريق گرفتن مأموريت است. گاه يک فرد از جانب عده ای نه چندان بزرگ مأمور می شود و گاه عدهء زيادی در اين امر شرکت می کنند. مهم اين است که روش خودانگيختگی و خود را نخبه پنداری کنار گذاشته شود.

 

پرسش: شما چگونه می خواهيد مردم داخل کشور را به حمايت از آلترناتيوی که در خارج کشور ساخته می شود جلب کنيد؟

پاسخ: اولاً که جلب اين حمايت کار ما، بعنوان سکولارهای سبز، نيست و وظيفهء خود آلترناتيو است. ثانياً حمايت را مفيديت عملی، درستی ساختار، شفافيت در رفتار و پاسخگوئی به مردم و کسب اعتماد ملی ممکن می سازد.

 

پرسش: آيا شما در اين راستا با سازمان های ديگر سياسی اپوزيسيون وارد اتحاد عمل می شويد؟

پاسخ: از آنجا که ما خود را تنها گروه سکولار ـ دموکرات خارج کشور نمی دانيم و، در عين حال، معتقديم کار آلترناتيو سازی بايد با کمک همهء سکولار ـ دموکرات های فعال سياسی صورت بگيرد، مسلماً خواستار همکاری با اينگونه گروه های فراحزبی و فراايدئولوژيک هستيم.

 

پرسش: موضع شما در مورد همکاری با اصلاح طلبانی که خواهان تغييرات بنيادی در ساختار حکومت فعلی هستند چيست؟

پاسخ: از نظر ما، تا مدت ها، مانعی برای همکاری اين دو گروه در مبارزه با ساختار فعلی حکومت اسلامی وجود ندارد؛ البته با اين آگاهی که بهر حال وقتی «اصلاح طلبان خواهان حفظ رژيم» متوجه آن شوند که مبارزه به نقطه ای رسيده که می تواند موجب فروپاشی کل رژيم اسلامی، در همهء اشکال آن، شود راه خود را از سکولارها جدا خواهند کرد و حتی در مقابل آنها خواهند ايستاد و سکولارها بايد برای آن روز ناميمون هم آماده باشند.

 

پرسش: عده ای معتقدند که وجود چنين آلترناتيوی در خارج کشور به جنبش سبز داخل ايران لطمه می زند. نظر شما در اين مورد چيست؟

پاسخ: اين عده تا کنون هيچ دليل معتبری برای سخن خود ارائه نداده اند. بنظر ما منظور آنها از «جنبش سبز» فقط بخش مذهبی آن است و آنها نگران آنند که پيدايش يک آلترناتيو سکولار آن رهبری مذهب مدار را بی رنگ و رمق کند، که حتماً هم می کند. به عبارت ديگر، همهء اين منتقدين، حتی اگر ادعای سکولار ـ دموکرات بودن داشته باشند، در عمل در اردوگاه اصلاح طلبان قرار می گيرند.

 

www.seculargreens,com

www.greenseculars.com

mailto:seculargreensnetwork@gmail.com