شبکه سکولارهای سبز ايران برای آزادی و دموکراسی
دستور جلسه يکشنبه 22 ژانويه 2012
ساعت 8 صبح غرب و 11 صبح شرق امريکا ـ 5 بعد از ظهر اروپای مزکزی
اطاق پالتاکی seculargreens
1. سخنان آغازين جلسه ـ دکتر رضا جسين بر
2. گزارشی از تماس های اخير ـ دکتر آرام حسامی
3. گزارشی از تماس های اخير ـ دکتر نوری علا
4. پيشنهادات رسيده از جانب خانم فرحناز عمادی و دکتر آبار، در پی مقالهء دکتر آبار و مکاتبات پس از آن (اسناد ضميمه اند).
5. پيشنهادات رسيده از خانم ويکتوريا آزاد (ضميمه است).
6. رسيدگی به استعفای خانم آرين فر (متن استعفا ضميمه است).
7. تصميم گيری در مورد اعضاء تعليقی
ضمائم
گزارش دکتر آبار از همايش همبستگی در کلن
گزارش اجلاس همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران
"همبستگی برای آزادی ایران"
8-6 ژانویه 2012 کلن- آلمان
اجلاس همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران، در روزهای هفتم و هشتم ژانویه درمحل کاریتاس اینترناسیونال شهر کلن-آلمان برگذارشد. روزجمعه ساعت شانزده درمحل لابی هتل ایبیس محل اقامت اعضا،اجلاس، آشنائی ومعارفه بعمل آمد. پس از آشنائی با آقای دکترماسالی، آقای دکتر عبقری وخانمشان، ازایشان در مورد پرچم ایران وسرود ای ایران.... سئوال کردیم. خانم دکترعبقری وخانم صفائی (یکی ازکارگردانان اجلاس) چنین پاسخ دادند: بعلت عدم سازگاری اکثر شرکت کنندگان با سرود ای ایران و پرچم سه رنگ وشیروخورشید، ازآنها استفاده نخواهد شد. بلکه پرچم سه رنگ بانوشته در وسط آن:همبستگی برای آزادی ایران آماده است وافراشته خواهد شد.
دراین گردهم آیی دو روزه، هشتاد دو نفر از شخصیت ها و نمایندگان احزاب و نهادهای گوناگون سیاسی (هشت بانو) شرکت داشتند. اکثریت هشتاد درصدی با کردها بود، از اینرو عدم سازگاری اکثر شرکت کنندگان با سرود ای ایران و پرچم سه رنگ وشیروخورشید مشخص شد. اجلاس، روزهفتم ژانویه ساعت ده صبح شروع شد. درابتدا یک هیات رئیسه پنج نفره، شامل خانم دکتر شهلا عبقری، آقایان کاوه آهنگری، رحیم بندویی، دکترضیا صدرالاشرافی و دکتر سیاوش عبقری تعیین شدند. سپس برای جانباختگان راه آزادی در ایران یک دقیقه سکوت اعلام گردید وشرکت کنندگان به افتخار و همدلی با خانواده های داغدار، مادران پارک لاله و زندانیان سیاسی کف زدند. اجلاس پس از بیان خوش آمد گویی به ریاست دکتر سیاوش عبقری وارد دستور کاردو روزه خود گردید. قبل از بررسی وتصحیح آئین نامه اجرایی اجلاس وتصویب آن یکی ازآقایان کرد به پرچم سه رنگ اعتراض نمود وبه داد وبیداد هم متوسل شد اما نتیجه ای نگرفت.
بعد از ظهر حدود ساعت 14 بررسی و تصویب سند ساختار تشکیلاتی دردستور کارقرار گرفت. انتقاد واعتراض ها بشدت تمام ایراد می گشت. اولین ایراد ما براین بود که پس از برکناری جمهوری اسلامی استقرار یك نظام دموکراتیک مطرح نیست، بلکه خواسته ما یك نظام سکولار لیبرال دموکرات بر طبق قوانین حقوق بشراست. گرچه خانم عمادی با واژه های ملیت وفدرال مشکلی نداشت، اما با اینکه من شخصاً می دانم نظام سکولار لیبرال دموکرات آینده ایران می باید غیرمتمرکز (فدرال) باشد و به آن باور دارم، به واژه های ملیت و فدرال شدیداً ایراد گرفته و اعتراض کرده و گفتم گرچه پدر و مادر من آذربایجانی بودند، خودم در تهران متولد شده، زبان آذری را هم بخوبی می دانم، اما قومیت من آذربایجانی و ملیت من ایرانی ست. «ساب نیشن» را نمی توان با ملیت مساوی دانست، بلکه ساب نیشن را باید زیر ملیت، خرده ملیت یا مردمان یا چیزی شبیه آن ترجمه کرد. در مورد واژه فدرال می باید ترجمه آن را با تشریح و تعیین مفادش بکاربرد. واهمهء من از واژهء فدرال در این ست که بیک ایدئولوژی تبدیل شده.
باری ایراد گرفتن و اعتراض های من و دوستان کاملاً در اقلیت قرار داشت و دو متن متفاوت با نظر ما (گروه اقلیت) برای بازبینی به دو کمیسیون متشکل ازداوطلبان (دومی برای بررسی و تکمیل قطعنامه اجلاس) ارجاع شد.
روز دیگر، یکشنبه هشتم ژانویه ساعت ده بامداد اجلاس با بررسی نتیجه کارکمیسیون بازبینی دومتن کذائی شروع شد. خوشبختانه آقای دکترشهریار آهی ودکتر لاجوردی هم به شرکت کنندگان اجلاس پیوستند. اعتراضهای من ودوستان به واژه های ملیت وفدرال توسط آقای دکترشهریارآهی حمایت میشد. حتی یکبار او بسویم آمد و از انعطاف ناپذیریم سپاسگذاری کرد. سرانجام سند ساختار تشکیلاتی و قطعنامه اجلاس با اکثریت آراء به تصویب رسید وما هم آماده ترک اعتراضی ازجلسه شدیم. ناگهان آقای دکتر عبقری وخانم دکتر عبقری هم با ترک هیات رئیسه اعتراض خودرا ازمتون اسناد ابراز داشتند. با بحث و گفتگوی علنی و پنهانی نهایتا با پادرمیانی دکتر لاجوردی نتیجه بر این شد که تا اجلاس بعدی سه تا شش ماه دیگر، هیچگونه سندی منتشرنشود ودر نشست بعدی طبق آراء عمومی تصمیمی اتخاذ گردد. به این ترتیب پیروزی همبستگی شرکت کنندگان اجلاس برای آزادی ایران تائید شد. انتخابات برای برگزیدن شورای همآهنگی با انتخاب 15 نفرعضو اصلی و3 نفر عضو علی البدل انجام شده وختم اجلاس اعلام گشت.
نامه دکتر آبار به نوری علا، پس از جلسهء يکشنبهء گذشته؛ رونوشت به دکتر حسين بر
دوست بزرگوارآقای دکتر نوری علا،
شنود سخنان دوستان در پالتاک اخیر، برایم بسیار پربار و آموزنده بود اما شوربختانه مشکل میکروفن مانع ابراز نظریاتم شد. ازاینرو باید غرض کنم: من شخصا هرگز قصد برخورد با شما، رد تزهای های موجود درآئين نامهء و اساسنامه یا عزم ایجاد شکاف در شبکه را نداشتم و ندارم. اما بنظر من نبایداجازه داد که واژه فدرال به یک ایدئولوژی تبدیل شده و وسیله ای برای مسدود شدن مذاکرات گردد. با اینکه من باور دارم نظام مطلوب آینده ایران، نظامی سکولار لیبرال دموکرات خواهد بود و برای پایداری و انسجام، آن نظام باید بطور غیر متمرکز، با تقسيمات کشوری (فدرال) اداره شود. اما لزومی ندارد که با بکار بردن واژه فدرال برای نوع حکومت آيندهء ايران که تصميم گيری در تعيين آن در خارج کشور اصولاً ممکن و بعهده ما نيست با کسی يا گروهی وارد مذاکره شويم. ازجهتی ایراد گرفتن و اعتراضم به واژه های ملیت وفدرال با تجربه ای که من از ایران و مردمان ایران دارم، بیهوده نیست. سخنان شما درانتهای گفت وشنود مبنی بر جدائی و ترک شبکه، بعلت شکاف ایجاد در آن و سپردن سکان به کسانی که راه رسیدن به یک کنگره ملی را نیکوتر می دانند برای من بسیارناگوار بود. حال اگر دور اندیشی و افکارمرا سبب شکاف در شبکه می دانید، آماده ام بخاطرحفظ یکپارچگی و اتحادشبکه، از آن خارج شوم.
با مهر ودوستی
بهرام آبار
نامه دکتر حسين بر به دکتر آبار
دوست عزیز، جناب دکتر ابار
در سفر اول من به کلن، جنابعالی و خانم عمادی در تمام جلسات مذاکره با دیگران شرکت داشتید. در تمام این جلسات من خلاصه اصول و هدفهای شکه را در حضور شما برای دیگران تشریح کردم. هدف من در واقع دوگانه بود. اولین هدف من، در جریان قرار دادن شخص شما و خانم عمادی بود تا شما ها بتوانید مواضع شبکه را برای تشکیل کنگره برای دیگراب تشریح بکنید.
از طرف دیگر، دکتر نوری علا هر هفته مقالاتی را می نویسند که راهنمای ما در کارهای شبکه باشد.
توجه شما را به این واقعیت جلب میکنم که هر هفته چند نفری به شبکه می پیوندند. هر شخص عقاید و دلبستگی های خود را دارد. بسیاری از کسانی که می پیوندند، گهگاه میخواهند نظرات خود را در شبکه به کرسی بنشانند. حالا تصور بفرمایید که با ورود هر عضو جدید، اصول و هدف ها عوض شود، در آن صورت هیچ اصلی و هدفی، حتی برای یک ماه، باقی نمی ماند.
از طرف دیگر، اگر شما به یک حزب و یا سازمان آلمانی به پیوندید، معنایش این است که اصول و هدف های آنها را قبول کرده آید. این را هم می دایند که انها، به خاطر شخص شما، منشور خود را تغییر نمی دهند. پیوستن به شبکه هیچ فرقی با پیوستن با سازمان های دیگر ندارد.
در ضمن، هر سازمانی یک رهبر و بنیادگزار دارد که با توجه به کل جامعه و کل شرایط تصمیم می گیرد. گاهی امکان دارد که یک تصمیم رهبر باخواسته های شخصی یک نفر در تضاد باشد ولی با توجه به مصالح بزرگتری و هدف های عالیتری گرفته شده باشد. ما پس از هفته ها بحث به این هدف ها و اصول رسیده ایم. بنا بر این، اصرار بر تحمیل عقاید شخصی از جانب یک شخص بر یک جمع، کل جمع را دوچار سرگردانی می کند.
اکنون که ما در حال مذاکره با عده زیادی هستیم و بر اساس مواضع موجود با آنها مذاکره کرده ایم و با عدهء زیادی هم به توافق رسیده آیم، آنها انتظار دارند که ما شرافتمندانه قول و قرار های خود را حفظ کنیم.
اینکه شما در این زمینه چه فکر می کند، در اختیار خود شما ست. برای من، شما یک دوست محترم هستید و من مدیون محبت های شما هستم و از هر فرصتی که پیش بیاید، از مصاحبت با شما ، خوشحال خواهم شد.
آنچه در اینجا ذکر شد، راه حل های یک نفر است که بیش اس ۲۵ سال در امور مدیریت و رهبری سابقه دارد.
اراتمند
رضا حسین بر
هفدهم ژانویه ۲۰۱۲
نامهء دکتر آبار به نوری علا و دکتر حسين بر ـ ارسال شده برای همهء اعضاء شورا
دوستان بزرگوار، آقایان دکتر نوری علا و دکترحسین بر،
بر طبق اساسنامهء شبکهء سکولارهای سبز ايران، "گردآوری سکولارهای ايرانی بمنظور تبديل آنان به يک نيروی وسيع و صاحب هويت سياسی، هموار کردن راه آنان برای شراکت در روندی که به ايجاد يک بديل و جايگزين سکولار ـ دموکرات برای حکومت مذهبی کنونی ايران خواهد انجاميد" هدف ماست.
بکار بردن واژه های فدرال و ملیت برای رسیدن به این هدف ایجاد مانع می کنند و زیان آورند. لذا پیشنهاد می کنم: بعوض فدرالیسم، نظام غیرمتمرکز با تقسيمات کشوری و خودکارگردانی، و بعوض ملیت از واژه مردمان استفاده گردد.
آنگاه، سکولارهای ایرانی متعهد به قانون اساسی مشروطه مانعی برای پیوستن بما نخواهند داشت.
با مهر و دوستی
بهرام آبار
نامهء نوری علا به دکتر آبار ـ ارسال برای همهء اعضاء
همپيمان ارجمند، جناب آقای دکتر آبار
هنوز فرصت پاسخگوئی به ای ميل اول شما را پيدا نکرده بودم و خيال می کردم تا اقدام بعدی تان در انتظار پاسخم خواهيد ماند که ای ميل دوم شما، آن هم خطاب به همهء دوستان، از راه رسيد.
من متأسفم که بگويم که فکر می کنم شما به اشتباه به عضويت شبکهء ما در آمده ايد و مواضع شما را بسيار شبيه مواضع دوستان مان در حزب مشروطه ايران می دانم و نمی دانم چرا ترجيح داده ايد عضو شبکهء ما باشيد تا عضو آن حزب.
از اينکه در ای ميل دوم خودتان به استدلال تازهء آقای آرمان نجم شده و به عدم ذکر نام فدراليسم در اساسنامهء شبکه متوسل شده ايد در شگفت شدم. فکر می کردم در جلسهء يکشنبه پاسخ اين ايراد را داده ام و اين حرف ديگر تکرار نخواهد نشد.
دوست گرامی؛ در هيچ کجای دنيا نمی توان اساسنامه ای را يافت که همه چيز در آن ذکر شده باشد. به قول مونتسکيو، قانون دارای روحی است که برگزيدگان مردم آن را تفسير کرده و بکار می برند.
نويسندهء اعلاميه حمايت از جنبش سبز و اساسنامهء کنونی شبکه و بقيهء اسناد آن من بوده ام و برای من اصل عدم تبعيض همراه با جلوگيری از بازتوليد استبداد چيزی جز سکولاريسم و فدراليسم ـ به معنائی که من در مقاله هايم شرح داده ام ـ نيست؛ چه اين نکته در اساسنامه بصراحت آمده باشد و چه نه. اين تفسير را شورای هماهنگی نيز پذيرفته است و آئين نامهء مصوب مربوط به آن را روی سايت شبکه گذاشته ايم و اصلاً هم مهم نيست که به هنگام رأی گيری کسی در اقليت بوده و رأی منفی داده باشد (که در اين مورد البته چنين نبوده است). وقتی چيزی تصويب شد عدول از آن خطای تشکيلاتی محسوب می شود، چه تشکيلات داوطلبانه باشد و چه نه. به همين دليل نيز هست که من عمل شما و خانم فرحناز عمادی در همايش همبستگی را قابل توبيخ می دانم.
من از آن روز تا کنون چندين تلفن از کسانی داشته ام که می پرسيدند چگونه است که يک عضو شورای هماهنگی شبکه و رئيس انجمن کلن شما يک حرف را می زنند و شما و رئيس شورا تان يک حرف ديگر را؟
جناب آقای دکتر آبار؛ برای من اين تشتت تشکيلاتی قابل تحمل نيست. هيج شورای جديدی نمی تواند مصوبات شورای قبل از خود را براحتی ملغی کند چه رسد به اينکه کسی که هنوز دو ماه از عضويت اش در شبکه نگذشته باشد خواستار تغيير مصوبات شورايش شود.
من اين شبکه را با حسن نيت ساخته و پرداخته و آرزو کرده ام که هموطنانی که مباحث نظری پايه ای آن را قبول می کنند با من همراه شوند. در عين حال، منطقاً، اگر کسی شبکه را می پسندد اما برخی از تصميماتش را دوست ندارد حق آن نيست که قبل از حل و فصل مسئله در داخل شبکه و شورا
مورد اختلاف را به خارج بکشد. تا اين لحظه، نه شما و نه خانم عمادی، جز کلياتی نامستدل سخنی را مطرح نکرده و فقط به تکرار سخن حزب مشروطه پرداخته ايد. در اين صورت چرا به آن تشکيلات نمی پيونديد و اصرار داريد در داخل شبکهء ما عقايد متضاد با مصوبات شورا را دنبال کنيد؟
ما، بر اساس يک سلسله مطالب نظری، همپيمان شده و آن را در راستای حفظ يکپارچگی کشور و استقرار دموکراسی در ايران به عمل و گسترش کشيده ايم و هيچ چيز هم نمی تواند جلوگير بنيان گزاران اين تفکر باشد. لذا تقاضا دارم در مواضع و گفتارها خود تجديد نظر بفرمائيد.
ماندن يا رفتن شما البته به ارادهء خودتان بستگی دارد. اما شبکهء ما درهای گشوده ای دارد که هرکس می تواند از آنها وارد شود و هرگاه هم تشخيص داد که با ما همداستان نيست می تواند از همان درها خارج شود.در عين حال، اگر بروز اختلاف نظر موجب رفتن کسی نشود بايد توجه داشت که ما حتی تا کنون عضويت چهار تن از اعضاء شبکه را بخاطر تخطی از تصميمات شبکه معلق کرده ايم و در آينده نيز چاره ای جز تکرار اين کار نخواهيم داشت.
البته، همانگونه که در روز يکشنبهء گذشته عرض کردم، هميشه می توان در درون شبکه، بر حسب روش های پيش بينی شده در اساسنامه تقاضای تشکيل مجمع عمومی و وزن کشی را داشت
و اگر، مثلاً، عقايد من، بعنوان نظريه پرداز اين شبکه مورد موافقت جمع اعضاء نبود من خود آماده ام که کليد شبکه را به برنده تقديم کرده و از حضور دوستان مرخص شوم. در اين مورد نيز آمادهء هرگونه اقدام لازم هستم.
جناب آقای دکتر آبار؛ شبکهء ما نمی تواند وجود فراکسيون های مختلف و عقايد صد و هشتاد درجه متضاد را تحمل کند. بخصوص که اگر هر تازه واردی بخواهد آنچه را که رشته ايم پنبه کند طبعاً ادامه کار ميسر نخواهد بود.
اميدوارم شما را همچون يک همپيمان کوشنده در جمع خودمان داشته باشيم
با مهر و دوستی
اسماعيل نوری علا
بنيانگزار و هماهنگ کنندهء امور شبکه
مکاتبات خانم فرحناز عمادی ـ ارسال برای همهء اعضاء شورا
1
آقای نوری علای عزیز.
با درود و خسته نباشید. من خودم را مسوول به جواب دادن می دانم زیرا در این ایمیل نام من نیز برده شده است.
آقای نوری علای عزیز اگر کسی ترجیح میدهد در شبکه باشد و نه در یک حزب، برای این است که می خواهد فرا مذهبی و فرا ایدئو لوژی و فرا سازمانی بماند. در مورد شرکت من و آقای بهرام آبار در اجلاس همبستگی و مخالفت ما با بیان صریح فدرال بدون ارجاع به رای ملت ایران زمین، باید بگویم که ما هر دو در این اجلاس بعنوان فرد مستقل حضور داشتیم و نه از جانب شبکه. من با شما تلفنی صحبت کردم که چاره چیست؟ ما بعنوان ناظر شرکت کنیم؟ یا بعنوان فرد مستقل؟ زیرا آقای حسین بر شدیدن اصرا داشتند که ما در آن اجلاس در شورای هماهنگی خودمان را کاندید کنیم. خود شما هم در تردید بودید از این پیشنهاد و اصرار آقای حسین بر در خصوص کاندید شدن ما در اجلاس. و تا لحطه ایی که در روز یکشنبه اعلام اسامی کاندیداها را کردند و از ما خواستند که خودمان را معرفی کنیم من هیچ چیزی از شبکه به زبان نیاورده بودم. فقط در لحطه ء معرفی خودم گفتم که من عضو شورای هماهنگی شبکه سکولار های سبز هستم. و در ضمن اما در درون خودم آرزو داشتم که انتخاب نشوم، چون با مواضعهء این شورا همگرایی کامل نداشتم و فقط به اصرار آقای حسین بر کاندید شده بودم.در مورد آقای بهرام آبار نیز ایشان به اصرار آقای حسین بر کاندید شدند و آقای بهرام آبار حتی در معرفی خودشان بعنوان کاندید، هیچ اشاره ایی به عضویت خود در شبکهء سکولارهای سبز و سرپرستی انجمن سکولارهای سبز در شهر کلن، نکردند. آقای آبار هم آرزو داشتند که انتخاب نشوند و مرتب تاکید میکردند که بعنوان یک فرد مستقل در اجلاس شرکت کرده اند. بنابراین من دلیل تلفنهای زده شده به شما در مورد خودم و در مورد آقای آبار و بیان تخلف ما از مواضعهء شبکه را به هیچ وجه متوجه نمی شوم .آقای نوری علای عزیز اگر هم تخلفی شده به باور من در تضمین آیین نامه ء مذاکرات شبکه سکولارهای سبز با گروه های سکولار و دمکرات دیگر، شده است. همانطور که در جلسه ء یکشنبهء اخیر متذکر شدم، ما یک شبکه هستیم و بایستی از جانبداری مستقیم خودداری کنیم.
و اما پیشنهاد من برای برون رفت از این امر بحرانی این است که ما در آیین نامهء خود در مادۀ دوم _ شرایط مذاکره: بند ث: “.....ما آماده ايم که با هر معتقد به اصل «حکومت فدرال» که اصل «حفظ يکپارچگی و تماميت ارضی کشور در حال و آينده» را تأييد و تضمين کند به مذاکره بنشينيم. در این بند در آخر جمله “نیز به بحث و” را بگنجانیم “ما آماده ايم که با هر معتقد به اصل «حکومت فدرال» که اصل «حفظ يکپارچگی و تماميت ارضی کشور در حال و آينده» را تأييد و تضمين کند نیز به بحث و مذاکره بنشينيم.”
در بند ج : “ما از عبارت «مليت های ايرانی» نيز هراسی نداريم و واژهء «مليت» را يکی از ترجمه ها و برابرنهاده ها برای اصطلاح sub-nation که از جانب سازمان ملل متحد به تصويب رسيده تلقی می کنيم.” در این بند نیز در کنار اسم ملیت اسامی مانند شهروند و مردمان را نیز اضافه کنیم تا از نوع خاصی بعنوان یک شبکه دفاع نکرده باشیم .“ما از عبارت های شهروند و مردمان و حتی «مليت های ايرانی» نيز هراسی نداريم و واژهء «مليت» را يکی از ترجمه ها و برابرنهاده ها برای اصطلاح sub-nation که از جانب سازمان ملل متحد به تصويب رسيده تلقی می کنيم.”
و در بند ح در همین ماده، آمده است” ما در پيرامون مسائلی که تصميم گيری در موردشان در خارج کشور ممکن نيست با کسی يا گروهی وارد مذاکره نمی شويم. اموری همچون تعيين نوع حکومت آيندهء ايران از اين دست محسوب می شوند.” در همین بند ما نوع خودگردانی حکومت آینده را نیز متذکر بشویم. “ما در پيرامون مسائلی که تصميم گيری در موردشان در خارج کشور ممکن نيست با کسی يا گروهی وارد مذاکره نمی شويم. اموری همچون تعيين نوع حکومت آيندهء ايران و نوع خودگردانی حکومت آیندۀ ایران از اين دست محسوب می شوند.
هموندان عزیز، اريالای نوری علا من تنها ایراد نمیگیرم بلکه پیشنهاد خودم را نیز فرمول بندی کرده ام، امیدوارم که تعمق نشان دهیم و شبکه را از جانبداری مستقیم نجات دهیم تا همچنان مستقل و راهگشا بمانیم.
با مهر صمیمانه فرحناز عمادی
2
آقای نوری علای عزیز با درود و خسته نباشید، من از شما خواهش میکنم از آنجایی که تمام فکر من مشغول این جریانات حول اجلاس شده است، شما لطف کنید، در وحلۀ اول، تفسیر دقیق و جامع خودتان از واژۀ فدرالیسم در اسناد شبکه را برای من توضیح بدهید، و دوم اینکه مایلم بدانم که شما به استناد به کدام ماده از آیین نامه و یا اسناد شبکهء سکولارهای سبز، فکر میکنید که من مرتکب تخطی شده ام. من این سوالات را از این جهت مطرح میکنم که هم برای ما بهتر مشخص بشود که مواضع ما چیست و هم از سوء تفاهمهای احتمالی جلوگیری کنیم، تا اگر اشتباهی هم رخ داده آن را از طریق روش های دمکراتیک و اصولی حل کنیم.
با مهر صمیمانه فرحناز عمادی
پيشنهاد خانم ويکتوريا آزاد
1
دوستان عزیز شورا
1. ماجرای کاربرد کلمه فدرالیسم و یا عدم کاربرد آن در اسناد و اساسنامه جریانهای سیاسی؛ کاربرد کلمه ملیتها و یا عدم کاربرد آن؛ موضوع منافشه و مجادله و حتی از هم پاشیدگی بسیاری از جریانات سیاسی قبل از شبکه بوده است. لذا برای جلوگیری از تکرار آن سناریوها و حفظ وحدت و انسجام شبکه پیشنهاد میکنم جانب منافع شبکه که همان منافع ایران است گرفته شود و بسرعت یک کمیته متشکل از 5 نفر جهت بررسی؛ تدقیق و بازخوانی فرمول مربوط به " اقوام؛ مردمان؛ ملیتها و اتنیهای ایران" تشکیل شود و با استفاده از منابع موجود در سایت، و از جمله چندین پیشنهاد که من قبلاً برایتان ارسال کردم، را تهیه کنیم و از همان فرمول در لابی و مذاکره استفاده کنیم.
2. بدیهی است که حق یکایک ماست که در عین حال که دارای نظرات شخصی هستیم از نظرات شبکه دفاع کنیم. البته در همهء تشکل ها و احزاب اتفاق می افتد که برخی موضع گیری ها قابل دفاع نیست و اعضاء حق دارند در آن موارد رزروراد (محافظه کارانه) برخورد کنند و حق طبیعی آنهاست که برای نظرشان چالش سیاسی کنند، حتی اگردر اقلیت باشند. اگرچنین نباشد باید بگویم که شبکه براه بقیه رفته است و از مناسبات دموکراتیک فاصله گرفته است که آنوقت باید گفت فاتحه الاصلوت.
آقای آبار؛ آرمان نجم؛ فرحناز عمادی و... حق دارند با برخی مواضع شبکه مخالفت کنند و حتی خواهان تجدید نظر در برخی مواضع شبکه باشند و شورا وظیفه دارد که به این مواضع و پیشنهادها با سعه صدر رسیدگی کند بدون آنکه موقعیت اعضا مورد تهدید و یا توبیخ قرار بگیرد. مادامی که اظهار نظر بشکل دموکراتیک و تعقل گرایانه مطرح می شود باید آن اظهار نظر جدی و محترم تلقی شود. ما نباید از برخورد نظرات بهراسیم و نباید دیگران را نیز دچار هول و نگرانی کنیم.
اگر افرادی در این شبکه تعلیق شدند نه از بابت نظراتشان بود بلکه بدلیل برخوردهای غیر متعارف و خارج از ادب و نزاکت و معیارهای اخلاقی شان بود و نه از باب دگراندیشی آنها. بدیهی است که وجود هر عضو در این شبکه یک گوهر است و وجود هر گوهر یک نعمت مگر آسان است جلب رضایت مردم و عضوگیری.
با مهر و به امید هرچه بهم فشردگی صفوف سکولارهای سبزایران
زنده باد آزادی و دموکراسی عرفی (سکولار) وووووو
2
درود گرم به شما عزیزان
در پی پیشنهادی که دادم مبنی بر تشکیل یک گروه برای تهیه یک فرمول مناسب در خصوص مسئله اقوام و ملیتها می خواستم خواهش کنم پیشنهاد من مبنی برتشکیل گروه کار اقوام را دردستور جلسه قرار دهید و به شما قول میدهم که همه چیز بهتر خواهد شد.
فرمول را هم من آماده دارم. من در سایت هرچی گشتم فرمولی مبنی بر اینکه شبکه ساختار فدراتیو می خواهد پیدا نکردم حتی شبکه ننوشته که شرط او فدرالیسم است. شبکه در خصوص مسئله آن مناطق هیچ پلاتفرمی ارائه نداده بعنی جای یک پیشنهاد کنکرت که باور خود شبکه باشد را من خالی میبینم من نیزمثل شما از سالهای گذشته طرفدار فدرالیسم جغرافیائی بوده و هستم و بسیاری از احزاب قومی از جمله حزب دموکرات کردستان و کومله خواهان فدرالیسم قومی هستند. اشراف دارید که در این خصوص گرایشات و نظرات متکثری وجود دارد که از روی هیچیک از آنان بسادگی نمیشود عبور کرد لذا شبکه میتواند این گرایشات را با یک فرمول مناسب بهم نزدیک کند. این یک پیشنهاد است، حال هرجور که صلاح دانسته شد.
اگر پیشنهاد را در دستور کار قرار میدهید من کتبا فرمول پیشنهادی خودم را برایتان ارسال کنم که در جریان قرار بگیرید.
در ضمن در خصوص فدرالیسم تنها جملات زیر را در سایت یافتم:
پرسش: نسبت به فکر فدراليسم چه موضعی داريد؟
پاسخ: اگر فدراليیسم بخواهد با صفاتی همچون مليتی و قومی و اتنيکی همراه باشد مسلماً دارای قدرت بالقوهء تجزيهء کشور است و با اصل «يکپارچگی کشور» منافات دارد. اما اگر فدراليسم را به معنای تقسيمات کشوری خودگردان و تعيين شده بر اساس ضوابط اجرائی اقتصادی و معيشتی و جمعيتی در نظر بگيريم آنگاه اين امر می تواند به حفظ «ايران يکپارچه» کمک می کند. بهر حال تصميم گيری در اين موارد وظيفهء هيچ يک از گروه های سياسی داخل و خارج نيست و اين ملت ايران است که بايد آزادانه تصميم گيری کند.
***
الف ـ شرط اصلی ما برای مذاکره با ديگران سکولار دموکرات و انحلال طلب بودن آنها و پذيرش اعلاميه حقوق بشر، تماميت ارضی ايران و اعتقاد به ادارهء غيرمتمرکز کشور است....
ث ـ از آنجا که «حفظ يکپارچگی و تماميت ارضی ايران، همراه با اعتقاد به اصل عدم تبعيض و عدم تمرکز» از اعتقادات اصلی ما محسوب می شوند و يکی از صورت های عدم تمرکز هم «فدراليسم» نام دارد، ما آماده ايم تا در راستای رسيدن به تعريفی جامع و مانع از فدراليسم و حکومت فدرال، که متضمن حفظ يکپارچگی و تماميت ارضی کشور در حال و آينده باشد، به بحث و مذاکره بنشينيم. بعبارت ديگر، ما آماده ايم که با هر معتقد به اصل «حکومت فدرال» که اصل «حفظ يکپارچگی و تماميت ارضی کشور در حال و آينده» را تأييد و تضمين کند به مذاکره بنشينيم.
ج ـ ما از عبارت «مليت های ايرانی» نيز هراسی نداريم و واژهء «مليت» را يکی از ترجمه ها و برابرنهاده ها برای اصطلاح sub-nation که از جانب سازمان ملل متحد به تصويب رسيده تلقی می کنيم.
چ ـ ما اما بکار بردن تعبير «ملت های ايران» را در مذاکرات از جانب ديگران به نوعی زمينه سازی کلامی برای تجزيه طلبی تلقی کرده و کار برد آن را خط قرمز خود می دانيم.
متن استعفای خانم فری ناز آرين فر
دوستان گرامی سکولارهای سبز
با اینکه مدت کوتاهی در خدمت شما بودم، اما متاسفانه از روندی که این گروه پیش گرفته راضی نیستم و بدینوسیله می خواهم از شبکه ی سکولارهای سبز جدا شوم.
روزی که در این گروه ثبت نام کردم مانند خیلی ها فکر میکردم گروه یک تشکیلات فراحزبی ست که قصد دارد شبکه ای از نیروهای سکولار ایجاد کند.
البته که من هم مانند آقای نوری علا با هر نوع تبعیض مخالفم. چه به شکل قومی، چه جنسی، چه مذهبی. اما متاسفانه یا خوشبختانه به دلیل رشته ی تحصیلی ام، با تاریخ خاور میانه روبرو هستم، به جای محیط کاپیتالیستی آمریکایی و میدانم اولین قدم به سمت فروپاشی ایران، فدرالیزه شدن مملکت است.
سکولاریسم در ایران به طور کامل قابل اجرا نخواهد بود. برای من هم سکولاریسم جزء ایده آل هایم است و شاید برای همین به این شبکه پیوستم اما باید واقعیت را هم در نظر داشت. در کشوری که سکولاریسم نصفه نیمه پیاده شود به دلیل اینکه مملکتی بسیار سنتی داریم، پیاده کردن فدرالیسم از بمب اندازی بر سر کشور هم بدتر خواهد بود. ضمن اینکه تایین نوع حکومت برای یک تشکیلات فراحزبی کاری نادرست است.
شبکه ی فراحزبی نباید وارد قانونگذاری و مدل حکومت و غیره شده باید بگذارد این حق برای مردم محفوظ باشد. کاری که شما دارید انجام می دهید کار حزبی ست نه فراحزبی. و مشکل اینجاست که تغییر یک کلمه ی فدرالیسم به نظام غیر متمرکز هم دردی از من دوا نخواهد کرد
کار ما باید این می بود که گروهها رو دور هم جمع کنیم، و همه با هم بر سر یک سری چیزها در یک کنگره ی ملی و نه در جلسات داخلی، به تفاهم برسیم
امیدوارم در راه خود موفق باشید
از همکاری با همه ی شما لذت بردم و آموختم. امیدوارم نظر مخالف من باعث نشود که من هم الان عضو حزب مشروطه و دیکتاتور و نژادپرست قلمداد شوم. فقط نظرم با شما متفاوت است. همین
فری ناز آرین فر - دانشجوی علوم خاورمیانه