بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان   |   آدرس اين صفحه با فيلترشکن:

 https://newsecul.ipower.com/2009/06/27.Saturday/062709-Shahbaz-Nakhai-Jang-o-Nabard.htm

 

نوشته های هفتگی

شهباز نخعی

خرداد 1388 ـ   ماه مه 2009

آرشيو

 

سرنوشت جنگ را نتیجهء یک نبرد تعیین نمی کند!

شهباز نخعی

«ندا» با چشمان باز مرد،

شرم بر ما که با چشمان بسته زندگی می کنیم!

(سناتور جمهوریخواه، جان مک کین)

 

رویدادهای ایران نه روز به روز که ساعت به ساعت تغییر می کنند. خیزش اعجاب انگیز مردم ایران دنیا را غافلگیر و شگفت زده کرده است. حکومت جهل و جنون و جنایت همه نیروهایش – اعم از مغزشویی شده های بسیج و لباس شخصی تا مزدوران جیره خوار حماس، حزب الله البنان و... _ را برای کشتار و سرکوب وحشیانهء مردم ایران به صحنه آورده است. در این صحنه نبردی سرنوشت ساز، برای هر دو طرف درگیر، جریان دارد.

برای هر دو، مسئله ی مرگ و زندگی در ميان است. حکومت جنایتکار ولایت مطلقهء فقیه خود، پیشاپیش، امکان هرگونه مصالحه ای را منتفی کرده و اگر هم بخواهد - که نمی خواهد - نمی تواند به چیزی کمتر از تسلیم مردم رضایت دهد. سبعیت جنون آمیزی که نظام در کشتار مردم بی دفاع - که گناهی جز خواستاری ابتدایی ترین حقوق انسانی خود، آن هم به مدنی ترین شیوه های مسالمت آمیز - ندارند از خود نشان می دهد، تاییدی بر این منتفی بودن امکان مصالحه است.

در این نبرد نابرابر، که در یک سوی آن حکومتی تا بن دندان مسلح و کاملاً فارغ از هر گونه قید و بند اخلاقی و انسانی، و در سوی دیگر مردمی با دست های خالی و بدون حداقل سازماندهی قرار دارند، بنابر منطق ریاضی، نتیجهء تقابل نیروها می تواند به سود نظام نامشروع کودتاگر پایان یابد و این چیزی است که نظام روی آن حساب می کند.

اما منطق ریاضی همواره درست از آب در نمی آید زیرا تنها توان بالفعل پدیده ها را به حساب می آورد و از توجه به توان بالقوه باز می ماند. انرژی هسته ای، که سیدعلی خامنه ای جنایتکار آن را «حق مسلم» خود می داند - تا لابد بتواند با آن سراسر دنیا را نیز به آشوب بکشد - نمونه ی گویایی از این تبدیل توان بالقوه - که در منطق ریاضی به حساب نمی آید - به توان بالفعل است.

منطق ریاضی می گوید که در نبرد بین یک نیروی وحشی و تا بن دندان مسلح با مردمی پراکنده و سازمان نیافته، اولی برنده و موفق می شود تا آرامش گورستانی را بر جامعه حاکم کند و برای تایید نظر خود از نمونه هایی چون خیزش میدان «تیانانمن» چین یا حکومت نظامیان در کره شمالی و برمه بهره می گیرد.

در این استدلال - برغم ظاهر موجه آن - خطاهایی آشکار وجود دارد:

نخستین خطا ناشی از عدم توجه به نیروی عظیم و خلل ناپذیر بالقوهء موجود در خیزش عمومی مردمی است.

خطای دیگر این است که، دانسته یا ندانسته، بر اهمیت ضریب مقاومت و پایداری چشم می پوشد و در واقع صورت مسئله را ساده می کند. این چشم پوشی موجب غفلت از این نکته می شود که اگر ضریب مقاومت در خیزش مردمی چین یا برمه از آنچه بود بیشتر و بالاتر می بود، در لحظه ای معین نیروی سرکوب - با همه ی قدرت فیزیکی اش - می شکست و از بین می رفت.

نمونه هایی از این شکست و از بین رفتن را می توان در جنبش های هندوستان، الجزیره، آفریقای جنوبی و لهستان یافت.

نکته ی دیگر هم این که شکست در یک نبرد، به معنای شکست در جنگ و نابودی نیروی بالقوه نیست.

آزادی خواهی و دموکراسی طلبی در چین و کره شمالی و برمه اگرچه سرکوب و خاموش شده، اما از بین نرفته و آتش زیر خاکستری است که هر دم می تواند زبانه کشیده و شعله ور شود و بنیان نیروهای سرکوبگر را بسوزاند و نابود سازد.

خیزش شگفت انگیز و قهرمانانه ی مردم میهن ما در برابر نیروهای ظلم و دروغ و جنایت، حتی اگر سرکوب شود، تا همین جا به پیروی های بزرگی دست یافته که مهم ترین آن از بین بردن بنیان مشروعیت نظام ولایت مطلقهء فقیه در انظار جهانیان است.

از این پس، نظام غاصب حاکم بر میهن ما با هیچ ترفندی نمی تواند مدعی داشتن پایه های مردمی به عنوان ارکان مشروعیت باشد.

کمترین تردیدی نیست که مردم صبور، شریف و مسالمت جوی میهن ما برنده ی این جنگ خواهند بود حتی اگر در نبرد کنونی به دلیل برتری نیروهای سرکوبگر شکست بخورند.

تحمل چنین شکستی طبعاً بسیار ناگوار خواهد بود و احتمالاً دوره ای از نومیدی و سرخوردگی را در پی خواهد داشت. اما، سرنوشت جنگ را نتیجهء یک نبرد تعیین نمی کند و هیچ نیروی سرکوبگری قادر به نابود کردن توان بالقوه ی موجود در خیرش مردمی نیست.

فزون بر این ها، هنوز نتیجهء این نبرد نیز معلوم نشده است و مردم اگر بتوانند بر ضعف های خود - سازماندهی، مالی و لجیستیکی - فائق آیند، احتمال بسیار زیاد هست که حتی نتیجهء همین نبرد را نیز به سود خود رقم زنند.

نکته ی دیگر توجه به چندی و چونی آرایش نیروهای دو طرف در هر نبرد است. در این مورد هرگونه تحولی به سود مردم است زیرا احتمال این که از نیروهای مردمی به نیروهای سرکوبگر بپیوندند، بسیار ناچیز و در حد صفر است، در حالی که عکس آن یعنی ریزش نیروهای سرکوبگر و پیوستن آنها به مردم احتمالی بسیار قوی است، که در حال حاضر نیز به صورت فرار سربازان وظیفه یا تمرّد برخی از نیروهای بسیج و سپاه شاهد آنیم.

و سرانجام این که یک جنگ می تواند شامل نبردهای پرشماری باشد.

حکومت غاصب و سرکوبگر برای حفظ موجودیت خود نیاز به آن دارد که در تمام این نبردها پیروز شود، در حالی که برای مردم تنها پیروزی در یک نبرد کافی است تا شیشهء عمر نظام را بر زمین زنند و خرد کنند و تومار عمر ننگین آنرا در هم بپیچند.

در جنگ ناخواسته و نابخردانه ای که نظام ولایت مطلقهء فقیه به مردم ما تحمیل کرده، برای دستیابی به پیروزی و به شکست کشاندن نیروهای سرکوب تنها راهکار کارآمد همبستگی و پایداری است.

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630