بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان    |   پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو

آدرس اين صفحه با فيلترشکن:  https://newsecul.ipower.com/2009/08/14.Friday/081409-Hasan-Dai-Questions-for-Ganji.htm

جمعه 23 مرداد 1388 ـ  14 آگوست 2009

 

چند سئوال از اکبر گنجی

حسن داعی

 

اکبر گنجی در مقاله جدید خود و با لحنی آمرانه خطاب به هموطنان خارج از کشور میگوید: "از همین لحظه به طور شفاف و به صراحت تمام اعلام می کنیم: اول- شعار کمپین "جنایت علیه بشریت" به شرح زیر است: جنگ؟ نه. تحریم اقتصادی؟ نه. محاکمه ی سران رژیم به جرم "جنایت علیه بشریت" ؟ آری. دوم- نماد کمپین "جنایت علیه بشریت"، سبز سبز است و ما هیچ پرچمی، جز نماد سبز بالا نخواهیم برد."1

در اینجا چند سوال ساده که به ذهن من و بسیاری دیگر از هموطنان رسیده را فهرست وار بیان میکنم تا درصورتیکه ایشان ضرورتی به پاسخگوئی دید، اقدام فرمایند:

   منظور اکبر گنجی از "کمپین جنایت علیه بشریت" کدام است و رابطهء آن با جنبش سبز در خارج و داخل چیست؟ به بیان دیگر، ایشان دقیقاً سخنگوی کدام جریان و کدام دسته از ایرانیان است؟ پاسخ به این سوال از این جهت ضروری است که در جریان اعتصاب غذای نیویورک، که به ابتکار گنجی و دوستانش برگزار شد، حمید دباشی یکی از سخنگویان این حرکت، در مصاحبه روز 22 جولای با بی بی سی گفت: "ما به نمایندگی از طرف همه ایرانیان خارج از کشور در اینجا هستیم... مردم ایران از اوباما هیچ توقعی ندارند جز اینکه فقط ناظر باشه."2چه کسی به ایشان یا حمید دباشی اجازه نمایندگی از طرف همهء ایرانیان خارج از کشور را داده و مردم ایران به چه طریق درخواست خود برای بیطرفی اوباما را به ایشان اطلاع داده اند؟

اکبر گنجی در مصاحبه ای که دو روز پیش با یکی از تلویزیون های چپ آمریکا بنام Democracy Now داشت، ضمن اشاره به کمپین جدید خود و اعتصاب غذای نیویورک، با تحریم اقتصادی مخالفت کرد. بلافاصله پس از این مصاحبه، سایت وابسته به تریتا پارسی، با تیتر درشت نوشت: "اکبر گنجی: اپوزیسیون مخالف تحریم است"3

آیا اکبر گنجی سخنگوی اپوزیسیون جمهوری اسلامی است؟  اگر گنجی خود را نمایندهء جنبش سبز در خارج از کشور می داند، مشکل باز هم بیشتر می شود. همانظور که می دانیم، محسن مخملباف به نمایندگی از طرف میرحسین موسوی در پارلمان اروپا سخنرانی کرد و از غرب خواست تا جمهوری اسلامی را هم تحریم سیاسی و هم تحریم اقتصادی کند. بنابراین، مواضع گنجی با مخملباف از زمین تا آسمان متفاوت است. بنابراین باید پرسید که ایشان سخنگوی چه کسی در خارج از کشور است؟

 

اگر میزان شرکت کنندگان در اعتصاب غذای نیویورک را معیار سنجش قرار دهیم، با وجود ده ها اعلامیه و بیانیه و با اینکه هنرمندان محبوب ایرانی نیز درآن حضور یافته و برخی از ستارگان هالیوود نیز ازآن حمایت کردند، کل شرکت کنندگان در این گردهم آئی از چند صد نفر تجاوز نمی کرد. تعداد خبرنگاران و نمایندگان رسانه هائی که برای پوشش این حرکت در این سه روز به محل اعتصاب آمدند، بیشتر از تعداد کسانی بود که یا اعلامیه اعتصاب غذا را امضاء کرده یا از آن حمایت کرده بودند. آیا این محبوبیت ناچیز در میان ایرانیان خارج از کشور به اکبر گنجی جسارت بیاناتی چنین آمرانه و بازی کردن نقش سخنگوی ایرانیان خارج از کشور را می دهد؟ ناگفته نماند که محبوبیت گنجی در میان روشنفکران بین المللی بسیار بیشتر از مقبولیت ایشان در میان ایرانیان است.

   ایشان در نامهء خود به سازمان ملل و در مقالات و سخنرانی های مکرر، بارها و بارها از جنایات این حکومت سخن گفته اند. شهرت اولیه اکبر گنجی نیز بخاطر شهامت ایشان در افشاگری علیه هاشمی رفسنجانی بود. اگر گنجی روزی بعنوان شاهد یا شاکی در مقابل دادگاه بین المللی قرار گرفت تا علیه جنایات حکومت ایران سخن گوید، آیا حاضر است در مورد جنایات دههء اول انقلاب که سیاه ترین دوران جمهوری اسلامی است سخنی بر زبان آورد؟

در اینصورت، آیا بهتر نیست که قبل از رسیدن به دادگاه فرضی که سال ها از آن فاصله داریم، اکبر گنجی یکبار برای همیشه در مورد این بخش از جنایات رژیم ایران سخن گوید و در مورد نقش روح الله خمینی، دوستان دوم خردادی خویش و بخصوص نقش خودش در این جنایات مخوف سخن گوید؟ آیا مردم ایران محرم تر از قضات دادگاه بین المللی نیستند؟ آیا می توان نقش رهبری جنبش را بازی کرد و گذشته خود و دوستان خود را از مردم پنهان نمود؟ آیا می توان بعنوان شاکی در این دادگاه حضور یافت ولی در بخش هائی از این جنایات شریک بود؟ کمترین انتظار از گنجی این است که ایشان ضمن بازگشائی دوران سیاه دههء شصت، به نقش مستقیم خود و دوستانش اعتراف کرده و از قربانیان این دورهء وحشت و ترور (نسل های کنونی و آیندهء مردم ایران و همچنین مردم منطقهء خاورمیانه و جهان اسلام و همهء ساکنان کره خاکی که از بنیادگرائی و تروریسم این حکومت صدمه دیده اند) طلب بخشش نماید.

   اکبر گنجی با تحریم اقتصادی علیه حکومت ایران مخالف است، این عقیده ایشان است و برخی دیگر از هموطنان نیز با ایشان هم عقیده اند. آیا ایشان فقط با تحریم اقتصادی مخالف است یا با دادن امتیاز از طرف غرب به حکومت آخوندی نیز مخالفت می کند؟ خود ایشان در سخنرانی معروف خود در شورای روابط خارجی آمریکا، از غرب خواست که برای حل مسئله اتمی، جمهوری اسلامی دست از غنی سازی بردارد و در مقابل، غرب نیز  تضمین های امنیتی به جمهوری اسلامی بدهد.4 منظور ایشان از این تضمین ها چیست؟ آیا این امتیاز دادن به جمهوری اسلامی نیست؟ کدامیک بدتر است، تحریم های نفتی که سختی هایی برای هموطنان بوجود میآورد یا تضمین های امنیتی که عمر حکومت را افزایش داده و سختی های طولانی تری را نصیب ملت می کند؟

اکبر گنجی معتقد است که غرب نباید به تحریم نفتی این حکومت اقدام کند؛ جای این سوال باقی است که آیا حراج سرمایه های مردم ایران، نابود کردن ذخیره های کشور و صرف پول آن برای دستیابی به بمب اتم، تروریسم، رشد بنیادگرائی در منطقه، خرج صدها میلیون دلار برای لابی در آمریکا و در یک کلام تلاش برای بقای حکومت، خیانت به نسل های کنونی و آیندهء کشور نیست؟ ضرر کدامیک برای مردم بیشتر است، تحریم نفتی یا بنزینی و سختی های ناشی از آن یا ادامه فروش نفت و کمک به بقای این حکومت؟

   اکبر گنجی در بسیاری از سخنرانی ها و مقالات خویش، با حمایت دولت ها و محافل غربی و بخصوص آمریکایی از جنبش مردم ایران یا کمک احتمالی به هر گروه اپوزیسیون مخالفت کرده است. کافی است به فعالیت های تریتا پارسی و لابی رژیم در کنگره آمریکا نگاه کنیم تا استفادهء آنان از نوشته های گنجی در این زمینه را بطور مکرر مشاهده نمائیم. آیا این دستور العمل، یعنی حرام بودن دریافت کمک از محافل غربی، شامل خود گنجی و دوستان ایشان نیز می شود یا خیر؟ در اینجا بطور مشخص از ایشان درخواست می کنم که برای شفافیت و پاسخگوئی به هموطنان، لیست افراد، بیناد ها و سازمان هائی که در چند سال گذشته به ایشان کمک مالی و سیاسی کرده اند را به اطلاع مردم ایران برسانند. آنانی که در آمریکا زندگی و فعالیت سیاسی می کنند بخوبی واقفند که شفافیت در مورد روابط سیاسی و مالی، از پایه ای ترین اصول دموکراسی و صداقت با مردم است.

    سیاست اصلی آمریکا در سی سال گذشته، پرهیز از سرنگونی رژیم و بجای آن، حمایت از جناح های باصطلاح «مـُدره» یا «اصلاح طلب» حکومتی در ایران بوده است. بدین ترتیب، جناح موسوم به دوم خرداد از دوازده سال پیش تا کنون مورد حمایت مستقیم آمریکا و اروپا قرار داشته است. بنظر آقای گنجی آیا این مقوله نیز جزو دخالت آمریکا در امور ایران محسوب می شود و باید محکوم شود یا اینکه فقط باید آن بخش از دخالت های آمریکا را محکوم کنیم که متمایل به سرنگونی حکومت ایران است؟ آیا کمک آمریکا به حفظ و بقای این حکومت، یعنی حمایت از یک جناح حکومتی در ایران، دخالت در سرنوشت ایران و ایرانیان هست یا خیر؟

    بسیاری از همکاران و متحدان اکبر گنجی، منجمله برخی از برگزار کنندگان اعتصاب غذای نیویورک، کسانی بوده اند که در چند سال گذشته تحت نام مبارزه با جنگ و تحریم، مشغول کمک به جمهوری اسلامی، فریب و جذب گروه های صلح طلب آمریکا، و همچنین دروغگوئی به افکار عمومی در مورد ماهیت حکومت ایران و برنامهء هسته ای آن بوده اند. این افراد ضمن کمک به بقای این رژیم قرون وسطائی، باعث شده اند که  جمهوری اسلامی چهار سال برای برنامه اتمی اش وقت بخرد. لیلا زند یکی از رهبران این نوع فعالیت های بظاهر صلح طلبانه در آمریکاست که در مقاله چند روز پیش خود به لابی و کمک به حکومت ایران و شخص احمدی نژاد اعتراف میکند:5

"در چند سال گذشته، ما اینجا در آمریکا، از آقای احمدی نژاد و سیاست های وی از هر طریق ممکن که فکر می کردیم به مردم ایران کمک کند حمایت کردیم. از آنجا که ما انتخاب مردم ایران (انتخاب احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهور) را محترم می شمردیم، طی چهار سال گذشته به مقابله با هر حرکت غیر منصفانه و توهین کننده ای که علیه ایشان بعنوان ریئس جمهور منتخب ایران بود برخاستیم.

«ما برای حمایت از احمدی نژاد تظاهرات براه انداختیم. با سناتورها و نمایندگان کنگره ملاقات کردیم تا از ایران و رئیس جمهورش و سخنرانی های وی دفاع کنیم. ما مقالات زیادی در دفاع از وی نوشتیم، بخصوص هنگامی که وی در سال 2007 در دانشگاه کلمبیا رفت و مورد حملهء بی ادبانهء رئیس دانشگاه کلمبیا قرار گرفت. هنگامیکه وی سال بعد به آمریکا آمد و با لاری کینگ در تلویزیون سی ان ان مصاحبه کرد برایش دست زدیم. ما برای وی یک جلسه دیدار بسیار محترمانه با بسیاری از گروه های صلح طلب برگزار کردیم تا دیالوگ را ترویج دهیم.

«ما دلمان می خواست که همه بدانند که ما از سیاست های تهدید آمیز آمریکا علیه ایران حمایت نمی کنیم. ما با احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهور ایران به گفتگو نشستیم. ما همهء این اقدامات را فقط به این خاطر که به آقای احمدی نژاد مربوط می شد انجام ندادیم بلکه ما در کنار کسی نشستیم که رئیس جمهور یک کشوری است که مردمش مورد تهدید قرار گرفته اند. ما این کار را برای هر ایرانی که در داخل کشور است انجام دادیم زیرا ما هوش و انتخاب ایرانیان (انتخاب احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهور) را محترم می شماریم».

نظر اکبر گنجی در مورد لابی چهار سالهء دوستان و متحدان سیاسی اش برای کمک به جمهوری اسلامی چیست؟ آیا این گونه دخیل بستن به آمریکا برای برداشتن فشار از روی جمهوری اسلامی وطن پرستانه است؟ آیا آن دسته از محافل و بنیادهای آمریکائی که حامی این لابی باصطلاح ضد جنگ و تحریم هستند، همان هائی نیستند که در این سال ها از اکبر گنجی حمایت کرده اند؟

 

پاورقی:

1. مقاله اکبر گنجی در سایت اخبار روز

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=23200

2. مصاحبه تلویزیونی حمید دباشی با بی بی سی http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/07/090722_ir88_hunger_strike_ny.shtml

http://niacblog.wordpress.com/2009/08/12/ganji-opposition-opposes-economic-sanctions/#comment-2986

4. مقاله اکبر گنجی به انگلیسی http://bostonreview.net/BR32.3/ganji.html

5. مقاله لیلا زند به انگلیسی http://forpeace.net/blog/leila-zand/irans-crisis-does-it-feel-velvet


http://www.iranianlobby.com/

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630