بازگشت به خانه | فهرست مقالات سايت | فهرست نام نويسندگان | آدرس اين صفحه با فيلترشکن: https://newsecul.ipower.com/2009/09/16.Wednesday/091609-Reza-Nasri-Hashemi-and-Greens.htm |
چهار شنبه 25 شهريور 1388 ـ 16 سپتامبر 2009 |
نسبت هاشمی رفسنجانی و جنبش سبز
رضا نصری
1. هاشمی وزن زیادی در سیاست ایران دارد. هم به لحاظ اختیارات قانونی - به عنوان رئیس دو نهاد قدرتمند در ساختار سیاسی کشور - و هم به لحاظ قدرت چانه زنی اش، که به واسطه سی سال حضورش در عرصه مدیریت کلان و نفوذ قابل ملاحظه اش در میان روحانیت شیعه، صنایع، بازار، تکنوکرات ها و بخشی از سپاه و ارتش کسب کرده است. از این رو، او می تواند نقش بسیار ارزشمندی براي جنبش سبز ايفا کند. در مقطع کنونی، عاقلانه نیست که جنبش سبز بخواهد از همراهی و حمایت فردی چون او، با این جایگاه قانونی، سبقه تاریخی و نفوذ سیاسی، صرف نظر نماید.
2. اگر در فضایی منطقی و عقلانی - و به دور از احساسات ناشی از شایعات مربوط به ثروت اندوزی هاشمی - به تحلیل کارنامه، سیاستگذاری ها و خط مشی کلی او بپردازیم، خواهیم دید که سوابق هاشمی، عملکردش و موضع گیری هایش - حداقل از پایان جنگ تا الان - همواره به آرمان ها، ارزش ها و خواسته های قشر مدرن و دموکراسی خواه جامعه بسیار نزدیک تر بوده تا به توقعات جناح افراطی و تندروی حاکمیت. بررسی کارنامهء هاشمی نشان می دهد که او - با وجود برخی کاستی ها و بیان برخی تعارفات معمول در عرف سیاسی ایران - در "عمل" همواره به عنوان یک مانع موثر بر سر راه رشد انحصارطلبی، ارتجاع مذهبی و نفوذ طالبانیسم در درون دستگاه حاکمیت ایران ایفای نقش نموده است. هاشمی رفسنجانی بدون تردید بنیانگذار تکنوکراسی و "تخصص گرایی" در عرصهء مدیریت پس از انقلاب است و هم اوست که بانی رشد و ارتقاء قشری از مدیران توانمند و شخصیت های برجسته ای چون کرباسچی، مهاجرانی، عبدالله نوری و حتی محمد خاتمی بوده است. همکاری و همگرایی هاشمی با قشر تحول طلب و مترقی دستگاه حاکم در ایران، دست کم تا پبش از جدال های انتخاباتی مجلس ششم در سال 1378، به حدی بوده که بسیاری هاشمی را زمینه ساز صعود جریان اصلاح طلبی در ایران می دانند. از این رو، رابطه هاشمی با جنبش سبز را باید در راستای و چهارچوب تاریخچه عملکرد دو دهه گذشته او ارزیابی کرد؛ نه بر اساس جملات پراکنده ای که هرازگاه، برخی رسانه ها به درست یا غلط به او نسبت می دهند.
3. درست است که موج سبز یک جنبش اصیل اجتماعی است که تداومش وابسته به حضور میلیونی مردم در صحنه است. اما نباید از این واقعیت نیز غافل شویم که در یک کشور نفتی مانند ایران - که رابطهء دولت و ملت بر اساس قواعد مشخص، دموکراتیک و قابل پیش بینی تعریف نشده است - "حضور مردمی" بدون "پشتیبانی از بالا" آنقدر هم که تصور می شود موثر واقع نخواهد شد. یعنی در ایران، زمانی حضور میلیونی ثمربخش می شود که کسی هم از درون بافت قدرت مایل و قادر باشد که از این حضور به عنوان یک اهرم فشار بهره برداری کرده و با اتکاء به آن، با رأس حاکمیت جهت کسب امتیاز و برآوردن مطالبات مردم مذاکره نماید. بدون شک، یکی از کسانی که در کنار جنبش سبر و رهبر آن (مهندس میرحسین موسوی) قائل به ایفای چنین نقشی می باشد، هاشمی رفسنجانی است. حال اگر این فرد - به تشخیص خود و با اتکاء به شناختی که از ظرفیت ها و بافت قدرت دارد - صلاح را در آن بداند که سخنرانی اش را در نماز جمعه ای لغو کند، یا بر خلاف سلیقه ما، برای رسیدن به اهداف بلندمدت تر، موضعی خاص اتخاذ کند، نباید درایت او را - با واکنشی غیر معقول و احساساتی - به "خیانت هاشمی"، "تغییر موضع ناگهانی هاشمی" یا "رو برگرداندن هاشمی از جنبش سبز" تفسیر کنیم. در نظر داشته باشیم که اگر حضور میلیونی مردم (مانند راهپیمایی 25 خرداد) آنطور که معترضین انتظار دارند باعث تغییر رفتار حاکمیت نشود، هم مردم نا امید خواهند شد و هم جنبش هرز خواهد رفت. به همین خاطر، عاقلانه ترین کار این است که امثال هاشمی رفسنجانی، تنها زمانی از ظرفیت مردمی استفاده کنند، که امکان بهره برداری از آن نیز مهیا باشد. و به نظر می رسد که رویکرد هاشمی نسبت به حضور مردم هم همین باشد.
4. اگر با بدبینی محض هم به هاشمی نگاه کنیم و همهء تصمیمات و مواضع او را - ولو مواضع درستش را - تنها تابع منافع شخصی اش ارزیابی کنیم، باز هم نمی شود هاشمی را جدا از نهضت سبز تلقی کرد. چرا که هاشمی به این واقعیت کاملاً واقف شده است که با جانبداری از جناح حامی کودتا، تنها پایگاه "مردمی" خود را هم از دست خواهد داد و با از دست دادن حمایت مردم، به سرعت در تیررس کودتاچیان قرار خواهد گرفت. او به خوبی می داند که احمدی نژاد و راست های افراطی نه تنها از حمایت او استقبال نخواهند کرد بلکه چرخش او را نشانهء ضعفش تلقی نموده و در عرض کمترین زمان - به قول خود خاتمی - "هاشمی رو تکیه پاره می کنند". به همین خاطر، اگر بخواهیم با قضاوتی سخنگیرانه، هاشمی را فردی بدانیم که صرفاً بر اساس منافع شخصی موضع گیری می کند، باز هم به نظر می رسد که حمایت از جنبش سبز، و بازگشتن به آغوش مردم، بیش از سایر گزینه ها تامین کننده منافع فردی او باشد. در واقع، فاصله گرفتن از مردم، برای فردی چون هاشمی به معنی از دست دادن حاشیه امنیتی است و او هرگز چنین خطایی مرتکب نخواهد شد.
http://www.mowjcamp.com/article/id/22668
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |