بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان    |   پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو

آدرس اين صفحه با فيلترشکن:  https://newsecul.ipower.com/2009/09/16.Wednesday/091609-Siamak-Mehr-Second-IRI.htm

چهار شنبه 25 شهريور 1388 ـ  16 سپتامبر 2009

 

جمهوری اسلامی دوم!؟

سيامک مهر

siamakmehr@yahoo.com

 

احتمالاً آخوند حسینعلی منتظری کاندیدای جناح اصلاح طلب برای مقام ولایت فقیه پس از سیدعلی خامنه ای است. خود وی نیز چنین مقامی را حق خود می داند. واقعیت این است که آخوندها از سوراخ هایشان بیرون خزیده اند تا «جمهوری اسلامی 2» را کلید بزنند. حسینعلی منتظری نامزد مقام ولایت فقیه در جمهوری اسلامی دوم است.

مسعود رجوی هم چندی پیش ... در مطلبی که منتشر ساخت، آخوند منتظری را پیشنهاد نمود. از گفته های داریوش همایون با نشریه تلاش نیز می توان نتیجه گرفت که وی و تشکیلات حزب مشروطه هم موافق این سناریو هستند. بویژه آنجاکه می گوید: "حفظ نظام در مرحلهء کنونی گزینه ‌ای واقعگرایانه است". شایعاتی هم مبنی بر ارتباط داریوش همایون و حزب او با رفسنجانی شنیده شده است.

زمانی هم که آیت الله امامی کاشانی از نور کم و سوسوی فروغ ولایت شکایت کرد و فرج امام زمان را خواستار شد، تلویحاً پدرخوانده های مافیای روحانیت را به چاره اندیشی فرا می خواند. حتا گزافه نگفته ایم اگر هشدار وی را چراغ سبزی برای از میان برداشتن سیدعلی خامنه ای تفسیر کنیم.

آخوند منتظری در نامهء اخیر خود به ‏حضرات مراجع عظام تقليد و علماى اعلام قم، نجف، مشهد مقدس،‏ ‏تهران، اصفهان، تبريز، شيراز و ساير بلاد اسلامى دامت بركاتهم می گوید: "اين جانب كه همه مىدانند مدافع سرسخت حاكميت دينى و از پايه گذاران‏ ‏ولايت فقيه بوده ام."

بله او واضع و بنیانگزار ولایت فقیه بر ملتی صغیر و یتیم و سفیه بوده است. منتظری در نامه خود در حقیقت به پدرخوانده های مافیای روحانیت هشدار می دهد که به این بزنگاه تاریخی توجه کنند و آگاه باشند و مراقبت کنند که غنایم و انفالی را که در پی اشغال سرزمین عجم ها کسب کرده اند از کف نرود.

امروز اگر سید علی خامنه ای را الله وسوسه کرده و اهریمن در وجودش لانه ساخته و گمان برده که رسول الله است و شمشیر می کشد و مردم را به گلوله می بندد و تجاوز می کند، قبل از اینکه ستمی به ملت ایران روا رفته باشد، حیات و هستی مافیای روحانیت را به خطر انداخته است. آبروی اسلام را برده است. در جریان انقلاب مشروطه نیز زمانی که شیخ فضل الله نوری پتهء اسلام را بر آب ریخت و حقیقت اسلام را بر آفتاب نهاد، مافیای روحانیت سرش را زیر آب کرد و او را از میان برداشت. حکم اعدامش را همین علما و مراجع گردن کلفت شیعه امضاء کردند. از درون مافیای روحانیت، فقط یک ابله شجاعی مانند شیخ فضل الله نوری ممکن است جان خود را صادقانه در راه بیان حقیقت اسلام و قرآن از دست بدهد. حقیقتی را بی پرده و بی سفسطه و مغالطه و بی هیچ ماله کشی و بزک و دوزک بر آفتاب بگذارد:

«مساوات و حریت دو اصل موذی و مشئوم، خراب کننده قانون الهی است. قوام اسلام به عبودیت است نه به آزادی. بنای احکام قرآن بر اختلاف حقوق اصناف بنی نوع انسان است و بنای قرآن بر آزاد نبودن قلم و لسان است.»

چنانچه نزاع منتظری با خامنه ای بالا بگیرد، در حقیقت افزون بر تصفیه حسابی شخصی، تطهیر روحانیت و مرجعیت شیعه از بی آبرویی های سی ساله است و نجات مافیای روحانیت از نابودی نزدیک را در چشم انداز دارد. البته از هر طرف کشته شود به سود ایران است.

منتظری در همین نامه ای که ذکرش رفت می گوید:

"حضرات مراجع و علماى اعلام خوب مىدانند كه در طول تاريخ‏ ‏پيوسته آنان ملجأ و پناهگاه مردم در مقابل تجاوزات و مظالم حكومت ها‏ ‏بوده اند، البته پس از پيروزى انقلاب متأسفانه اين سابقه درخشان و نورانى به‏ ‏واسطه اعمال خلافى كه در حكومت انجام گرفت و چه بسا روحانيت هم‏ ‏در آن نقش نداشت... كه نهايت اين روند موجب تخريب بيشتر اعتقاد مردم به روحانيت و‏ ‏مرجعيت شيعه واسلام عزيز خواهد شد."

بی شرمی هم اندازه ای دارد که آخوند آخر آن است. اگر در جنایات و دزدی ها و ددمنشی های رژیم اسلامی روحانیت نقش نداشته، پس لابد عمه من اینکاره بوده است! علاوه بر رهبری که روحانی بوده و علاوه بر فقهای شورای نگهبان و مجلس خبرگان رهبری، ریاست هر سه قوه را نیز در این سی سال روحانیون دست بدست کرده اند. تا توالت های عمومی هم ولی فقیه نمایندهء روحانی گماشته است!

اینکه حق منتظری را بیست سال است دار و دستهء خامنه ای خورده اند ... نیز مسئله ای صنفی است و به اختلافات داخلی هیأت مدیره شرکت سهامی اسلام مربوط است و صحبت از ستم ها و بیدادگری هایی که بر ملت رفته بهانه است. از آخوند هرگز آبی برای کسی گرم نشده. منتظری خود را از خامنه ای بزرگتر و با معلومات بیشتر و افقه فقها می داند. منتظری زمانی خطاب به خامنه ای گفته بود: « شتر، خوابیده اش هم از خر بزرگتر است ».

منتظری که پس از مرگ خمینی انتظار نداشت سمتِ قائم مقام رهبری را چنین ساده ملاخور کرده و علاوه بر آن، وی را تحقیر و خانه نشین هم بکنند- همان بلایی را که بر سر مهدی کروبی پس از انتخابات 22 خرداد آوردند و آرای باطله را از آرای وی بیشتر شمردند- به مدت بیست سال کینهء شتری خود را از سیدعلی خامنه ای در دل حفظ کرده و اکنون زمان را مناسب یافته که مقام ولایت فقیه را که حق خود می دانست و می داند بازپس بگیرد.

آخوند منتظری نه تنها واضع و تئوریسین و از مجریان اصلی نکبت ولایت فقیه است، بلکه دست کم تا زمان خانه نشینی و مظلوم نما شدن در افکارعمومی، به مدت ده سال در تمامی جنایت های نظام اسلامی شریک و دخیل بوده است. ایشان شعار خانمان برانداز « مر گ بر آمریکا » را با گفتن "مرگ بر آمریکا یادتان نرود" جزو واجبات می شمردند. شعاری خانمان برانداز و زیانبار که از ایران در منظر جهانیان کشوری با مردمانی وحشی معرفی کرد و موجب طرد و انزوایی سی ساله گشت.

از آخوند منتظری باید پرسید ایشان کدام گوری بودند زمانی که افسران شجاع ایرانی را بر بام مدرسهء رفاه تیرباران می کردند؟ ایشان کدام گوری بودند زمانی که سپاهیان اسلام به دختران باکره پیش از اعدام با شور حسینی تجاوز می کردند؟ ایشان کدام گوری بودند وقتی که جوانان سلحشور را پس از اعدام در آستانه خانهء پدریشان دفن می کردند؟ ایشان کدام گوری بودند هنگامه ای که زنان و مردان ایرانی را به اتهام های اهریمنانهء اسلام در ملأ عام شلاق می زدند، سنگسار می کردند، اعدام می کردند، قصاص می کردند، دست و پا می بریدند، چشم در می آوردند؟

لطفاً نگویید که زمانش مناسب نیست و کاه کهنه را باد می دهم. نادیده انگاشتن بی حقوقی ها، ستم ها و جنایت ها و دزدی هایی که در نظام ولایت فقیه بر مردمان رفته، توهین به قانون است، توهین به وجدان های پاک است، تحقیر منش نیک انسانی است. چنین رویکرد نابخردانه ای نشان از ساده اندیشی و تجاهل به تاریخ جمهوری اسلامی است. بازگفتار این وقایع برآمده از حافظهء کوتاه مدت ماست و کار دشواری نیست. اگرچه برخی با تمارض به بیماری آلزایمر خود را به کوچهء علی چپ می زنند. گویا اگر افزون بر هزار و چهار صد سال سلطهء اهریمن بر ایران، هزارسال دیگر نیز آخوندها و آیت الله ها و مراجع و حرامیان و دزدها و قطاع الطریق های مسلمان، خون این ملت را بریزند و بنوشند، کماکان گروهی به نام روشنفکر و سیاست پیشه و رهبران چپ و راست با آدرسی عوضی در دست، مردم را به همان سوراخی دعوت می کنند که حشرهء سمی ِ اسلام و آخوند در کمین آدمی نشسته است تا وی را بگزد و مسموم و معدوم کند. اینان دعوت از مراجع و آیت الله ها برای دخالت در تحولات سیاسی اخیر را از همین منظر کژ و کوژ می نگرند.

آخوند، حکومتی و غیر حکومتی ندارد. آخوند بلای جان ایران است. آخوند، دیوعربده و دیو دروغ و دهان اهریمن و دشمن آزادی است. دهان آخوند برای بستن دهان دیگران باز می شود. آخوند یک زائده و حشو بر پیکر جامعه مدنی است. هیچ کس به آخوند نیاز ندارد. آخوند شیادی است که ورق را چرخانده و خود را که سم فروش است، دوا فروش جازده. شاخ ساختن از یک آخوند برای مبارزه با آخوندی دیگر نیز روشی بس ابلهانه است و به سرعت در دام دشمن اصلی یعنی همان آخوند اولی خواهیم افتاد. بر آخوند نمی توان پل زد. آخوند هوشیارتر از آن است که دچار جنگ خانگی بشود. خانهء هر دو دکان اسلام است. مگر منتظری با خامنه ای چه تفاوتی دارد؟ هر دو از یک مصیبت سخن می رانند. هردو یک لباس فرم می پوشند و شغل هردو یکیست: تحمیق عمومی و تثبیت جهل و جمود فکری. هر زمان هم که اسلامشان را در خطر ببینند، به روی مردم اسلحه خواهند کشید.

***

نزاع دو جناح رژیم اسلامی به روزهای داغ و سرنوشت ساز خود نزدیک می شود و از هم اکنون پیروزی ِ اصلاح طلبان بر رقیبان خود قابل پیش بینی است و آن زمان آغاز دوره ای است که ملت ایران کلاه گشادی را که باند رفسنجانی و مافیای روحانیت برایش دوخته است به مدت دوسه دهه بسر خواهد گذاشت.

اصلاح طلبان در نظر دارند با کمک جنبش سبز و حمایت های آمریکا و اتحادیهء استعمارگران اروپا، دولت احمدی نژاد را سرنگون و سیدعلی خامنه ای را از مقام خود خلع کرده و سپاهیان را به پادگان ها باز گردانند و متعاقب آن تمامی پست های دولتی و حکومتی را تا سطوح بالا اشغال کنند. اظهار تمایل هاشمی رفسنجانی برای ترک سمت های حکومتی به نوعی فرایند آمادگی جهت به دست گرفتن سکان کشتی جناح اصلاح طلب و پیروز میدان است.

دار و دستهء هاشمی رفسنجانی سوار بر موج سبز پس از پراکنده ساختن سپاهیان از مواضع اقتصادی، بر چاه های نفت خیمه خواهند زد و در عوض چین و روسیه با ائتلاف استعمارگران غرب به همکاری خواهند پرداخت.

اسلامخواهان و افرادى که به امام و ارزش‌هاى نظام وفادار هستند از جمله اصلاح طلبان و ملی- مذهبی ها، گمان کرده اند که ایران آزمایشگاه اسلام های ناب محمدی است. اسلام خواهان در نظر دارند با این ترفند و حیله که از اسلام قرائت های بیشماری وجود دارد، تا ظهور امام زمان به نوبت حکومت کنند. اساساً مذهب شیعه امام زمان را به همین منظور اختراع کرده است...

http://khakeiran.blogspot.com/2009/09/blog-post_15.html

 

توضيح سکولاريسم نو: تير اين مطلب، دو سه جملهء کوتاه، و پاراگراف پايانی آن بوسيلهء ما غيرضروری تشخيص داده شده و حذف شده اند. البته خوانندگان کنجکاو می توان اصل آن حذف شده ها را در وبلاگ آقای سيامک مهر بخوانند.

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630