بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

دو شنبه 3 آبان 1388 ـ  26 اکتبر 2009

 

اين جنبش ادامه خواهد داشت و گسترش خواهد یافت

گفتگو با فرهنگ قاسمی

گفتگوگر: ی. صفایی

 

1 – به نظر شما آیا خواسته­های این جنبش گسترش می­یابد یا نه؟ آیا این خواسته­ها تغییر یافتنی است یا نه؟ با توجه به مانورهایی که کروبی تا کنون از خود نشان داده و در مقابل موسوی تا حدودی سکوت پیشه کرده و در تدارک "راه سبز امید" است، این حرکات سیاسی را نسبت به خواسته­های مردم ایران چگونه ارزیابی می­کنید؟

قبل از جواب دادن به سئوال شما، می­خواهم از این ابتکاری که به خرج داده­اید قدردانی کنم، زیرا باعث خواهد شد که افراد بتوانند نظرات خود را نسبت به این جنبشی که در ایران می­گذرد، بدهند. برای پاسخ به سئوال شما باید دید خواست مردم ایران در این خیزش پرعظمت چه بوده است. این خواست هیچ چیز غیر از آزادی­خواهی نیست. مردم ایران می­خواهند از قید و بند قوانین عقب­گراو سنتی و بدوی اسلامی آزاد شده و حقوق ابتدائی خود را در یک جامعۀ معمولی انسانی به­دست آورند. منظور من، برای این­که سوء تفاهمی پیش نیاید، از آزادی­خواهی، همان آزادی­هائی است که در منشور جهانی حقوق بشر منظور شده است و در این چند سال اخیر بیش از دهه­های گذشته مردم ایران نشان دادند که آزادی می­خواهند: زنان آزادی می­خواهند تا از زنجیرهای اسارت  حاکمیت"مردانه" مندرج در قوانین و سنن اسلامی رها گردند. جوانان خواستار آزادی زندگی جوانی کردن هستند، آزادی می­خواهند تا بتوانند درس بخوانند و علم بیآموزند، آزادی می­خواهند موسیقی گوش بدهند، برقصند، عشق بورزند، دست دوست خود را بگیرند و در خیابان آزادانه راه بروند، با دنیا و اجتماعات دیگر تبادل اطلاعات داشته باشند. کارگران و کارمندان و زحمت­کشان ایران، سال­هاست که خواستار اجتماعات سندیکائی هستند تا بتوانند به­طور مستقل از حقوق حرفه­ای و اجتماعی خود در برابر فشارهای ناشی از انباشت قدرت و ثروت دفاع کنند. روشن­فکران حق خود را در آزادی عقیده و بیان می­خواهند، اقلیت­های مذهبی می­خواهند که دولت مذهبی برای آن­ها مزاحمت بو­جود نیآورد، اقلیت­های قومی می­خواهند که حقوق ابتدائی آن­ها رعایت شود. مردم آزادی بیان، آزادی حزب و جمعیت و ... می­خواهند. مردم همینطور آزادی حق مشارکت در سرنوشت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خود را خواستار هستند. سئوال این است که آیا این خواست­ها پاسخ مثبت داشته­اند و در رژیم جمهوری اسلامی می­توانند تأمین گردند؟ از آن­جا که پاسخ روشن است، پس جنبش ادامه خواهد داشت و گسترش خواهد یافت. این خواست­ها با توجه به شرایط و امکانات، هربار ظرف تازه­ای پیدا خواهند کرد تا خود را بیان کنند.  از سوی دیگر به نظر من این جنبش یک حرکت انتقادی مردم ایران است که از خانه­ها، کارخانه­ها، ادارات، مدارس و دانشگاه­ها به خیابان­ها ریخته­اند. کروبی و موسوی که خود از دستاندرکاران رژیم جمهوری اسلامی میباشند هم به­علت تحولاتی که از سی سال به این سو پیدا کرده­اند و تا حدی پوچی ولایت فقیه و قانون اساسی را دریافته اند، از عوامل این جنبش انتقادی برای آزادی­خواهی هستند، اینها به­عنوان رهبران نهادینه شدۀ جنبش خرداد، به­مردمی که برای آزادی انتخابات قیام کرده­اند، نیاز دارند و مردم هم تا موقعی که اینها در جهت خواست­های­شان گام بردارند، با آنها هم­راه خواهند بود.

 

2 – جنبش مدنی مردم ایران، به­ویژه پس از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری، تقریباً همه­ی طبقات مختلف را نمایندگی می­کند. هم اینک این خیزش­های گستردۀ اجتماعی، به­دستور رهبران جمهوری اسلامی توسط نیروهای سرکوبگر رژیم، خونین گشته است. وضعیت و جایگاه این جنبش را چگونه ارزیابی می­کنید؟

آزادی انتخابات یکی از همان آزادی­هائی است که در بارۀ آن قبلاً صحبت شد، من در مورد آزادی انتخابات مقالات زیادی از چند سال پیش نوشته­ام و حاصل این مقالات تحت عنوان: "انتخابات آزاد و حاکمیت ملت"، در سال 2008 در پاریس به چاپ رسیده است. در این نوشته­ها پیش­بینی شده است که اگر آزادی انتخابات رعایت نشود، مردم ایران قیام خواهند کرد. پایه و اساس مبارزۀ اجتماعی و روشنگری یک جامعه، پیش­رفت بنیادی یک ملت در همین آزادی انتخابات است، این اصلی­ترین و پایه­ای­ترین محور رشد اجتماعی می­باشد، اگر ملت ایران بتواند آن­را بدست آورد و مال خود سازد و از دست ندهد، همۀ درهای آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی و حاکمیت ملت و استقلال کشور کم کم به رویش باز خواهد شد. برای پیروز شدن در این مرحله، باید یک یکِ مردم ایران خود را از ایده­آل­های دیگر رها ساخته و فقط و فقط برای آزادی انتخابات فعال شوند. کاری که در هفته­های نخست جنبش به­خوبی قابل ملاحظه بود. رژیم جمهوری اسلامی گمان دارد که با کشتار و سرکوب و زندانی کردن مدافعان آزادی انتخابات، خواهد توانست این جنبش اجتماعی را خاموش سازد، در صورتی که می­بینیم مقاومت هرروز ادامه دارد و هر روز شکافی تازه در حاکمیت جمهوری اسلامی بوجود می­آورد. رهبران این جنبش در وضعیت و جایگاه این جنبش نقش عمده­ای می­توانند بازی کنند و آن، درایت درست از کیفیت و عوامل تشکیل دهندۀ این جنبش است. اگر این درایت وجود داشته باشد، می­تواند جنبش را کماکان رهبری کند. به دنبال حرکت و جانفشانی مردم، اپوزسیون موافق و مخالف شرکت در انتخابات یک شبه همۀ امکانات فکری و ارتباطی و انسانی خود را در اختیار جنبش گذاشتند، جنبشی که این آقایان موسوی و کروبی در رأس آن قرار دارند و این آقایاناگر نسبت به تغییر در ایران راستین و درست کردارند، نه تنها باید این سرمایۀ سی سالۀ اپوزیسیون را با خود نگه­دارند، بلکه باید از آنها نیز تقدیر نمایند و گفتاری داشته باشند که این همآهنگی­ها حفظ و نگه­داری شود. اینان اگر اصلاح طلبند اول باید ادبیات سیاسی خود را اصلاح کنند.

 

3 – سرانجام ِ اعتراض­گری مردم و این نوع رویارویی با حکومت، به نفع چه کسی و یا چه کسانی رقم خواهد خورد و چشم­انداز دمکراسی و آزادی بیان در ایران را چگونه نتیجه­گیری می­کنید؟

مبارزۀ آزادی­خواهان برای انقلاب مشروطیت و همۀ هزینه­هایی را که مردم برای به­ثمر رسیدن این انقلاب در سد سال پیش انجام دادند، کشمکش­های دوران دیکتاتوری رضا خان که با سرکوب آزادی خود را و سلسله­ی پهلوی را بر مردم تحمیل کرد، مبارزات مصدق و جبهۀ ملی، مبارزات بعد از 28 مرداد 1332، چه بخش سیاسی و چه مسلحانۀ آن، سپس انقلاب 1357، جان­فشانی مرحوم بختیار، دسیسه و کودتا علیه بنی­صدر که در نظر داشت نوعی از دمکراسی را در ایران مستقر سازد و نمی­خواست زیر بار فرمایشات خمینی برود، کشتارهای 1367، ... این­ها همه بخشی از تاریخ مبارزات مردم ما علیه دیکتاتوری هستند. این اقدامات همه برای دمکراسی و آزادی و استقلال صورت گرفته است. این نسلی که امروز به­خیابان­ها می­ریزد، عليرغم همۀ سانسورهای سی سال گذشته، عليرغم درس قرآن و تربیت اسلامی در مدارس جمهوری اسلامی، نشان داد که منتجۀ شناختش برای پیشرفت و آزادی­خواهی مثبت بوده است. جوانانی که امروز به خیابان­ها میآیند، آزادیخواهی را از پدران خود که در سال­های قبل برای آزادی مبارزه کرده­اند آموخته اند. این نسل بدون تردید، همین­طور، تحت تأثیر ادبیات اجتماعی، فلسفی، فرهنگی، اقتصادی و هنری این سد سال اخیر قرار گرفته است، چگونه می­توان چشم­انداز دمکراسی در ایران را جز مثبت دید؟! نه تنها این چشم­انداز در جهت پیش­رفت آزادی­ خواهد بود، بلکه با توجه به آنچه در ایران گذشته، مشاهده خواهیم کرد که چگونه احزاب، سندیکاها، انجمن­ها در مرحلۀ بعدی این حرکت اجتماعی به­ حرکت در خواهند آمد. فراموش نکنیم که دمکراسی یک روند است و باید در فرهنگ و تربیت و شیوۀ زندگی افراد، رشد پیدا کند. رشد آن ناگهانی نیست، بلکه ذره ذره است که انباشته می­شود و در رفتار و کردار و گفتار و زیستار ما جلوه­های انسانی خود را می­یابد و ما هنوز و متأسفانه در نخستین مراحل این روند هستیم. موقعی این روند سرعت خواهد گرفت که حکومت خود بر دمکراسی ارج بگذارد و آن­را در جامعه تبلیغ نماید و با اساس آن ادارۀ مملکت را به­عهده بگیرد و در تاریخ ما این نوع حکومت­ها به ندرت دیده شده­اند، اگر بخواهیم نمونه­ای از آن را بیآوریم، باید به یاد دوران حکومت ملی دکتر مصدق بوده باشیم.

 

4 – تصور نمی­کنید که در این شرایط حساس، یک تشکل و یا شورای رهبری مؤثر از طیف­های مختلف جامعه که بتواند جنبش را هدایت کند، لازم است؟ به­نظر شما مکانیسم متحقق شدن آن چیست؟

این سئوال شما داغ دل کسانی را که از سال­ها پیش این خواست را داشته­اند و برایش زحمت کشیده­اند، تازه می­کند. من هم با اقدامات ناچیز خود و در کنار همفکران، همواره خواستار این تشکل بوده­ام و برایش گام برداشته ام و در نوشته­هایم آورده­ام، به­ویژه در این سال­های اخیر که برای انتخابات آزاد می­کوشیده­ام. تشکیل یک شورای رهبری از اپوزیسیون چه به مفهوم افراد و چه به مفهوم احزاب و سازمان­های سیاسی را ضروری دانسته­ام. امروز این مهم بیش از هر زمان دیگری احساس می­شود. اما چگونه می­توان آن­را متحقق ساخت؟ اصل قضیه همین­جاست. اول باید دید شورای رهبری از چه کسانی باید تشکیل شود؟ اگر منظور شما از افراد اپوزیسیون جمهوری اسلامی در کلیت آن است، یک­طور باید عمل کرد و اگر قرار است کسانی باشند که جمهوری اسلامی را با اصلاحاتش قبول خواهند داشت، باید یک­طور دیگر عمل کرد. من خودم را در صلاحیت این نمی­دانم که در امور اصلاح­طلبان جمهوری اسلامی دخالتی داشته باشم، اما در مورد یک شورای رهبری از اپوزیسیون جمهوری اسلامی می­توانم ملاحظاتی را که دارم، بدون ادعا، فقط و فقط پیش­نهاد کنم. این شورای رهبری باید حداقل روی اصول:

1ـ جمهوری­خواهی،-2 دمکراسی خواهی، 3ـ سکولاريم، -4 آزادی­خواهی و 5 -مدافع عدالت اجتماعی و حقوق بشر بودن خود پافشاری نماید. بی­گمان برای عملی ساختن این خواست بزرگ باید عده­ای وارد ارتباطات با سازمان­های سیاسی و با افراد برجستۀ غیر سازمانی ِ اپوزیسیون بشوند تا در این زمینه تفاهمی فراهم گردد و براساس آن فراخوانی داده شود تا نمایندگان این سازمان­ها و آن افراد سیاسی غیر سازمانی، با هم نشستی داشته و به توافقی برسند تا یک شورای رهبری موقت، مورد تأئید شرکت کنندگان قرار گیرد.

 

5 – با اشاره به طیف گستردۀ دیدگاه­های مختلف، اپوزیسیون تا به­امروز موفق به تشکیل آلترناتیو نیرومند و اثر گذار نشده است، آیا در شرایط فعلی نسبت به توانایی و پتانسیل موجودِ اپوزیسیون، فضایی برای سامان­یابی یک آلترناتیو نیرومند، پیرامون یک پلاتفرم مشترک وجود دارد؟

این شورای رهبری باید در خود پتانسیل آلترناتیو شدن را داشته باشد و این ظرفیت و پتانسیل باید در برنامه و عمل به اثبات برسد. به تجربه دیده­ایم که هیچ­یک از سازمان­ها و افراد حاضر در صحنۀ سیاسی که علیه جمهوری اسلامی مبارزه می­کنند، به تنهایی نتوانسته­اند موفق باشند. پلاتفرم مشترک باید پاسخگو به خواست­های مبرم جامعۀ ما باشد و از بیان حداقل­ها باید حرکت شود. باید از خود و از سازمان خود و ایده­ها و آرمان­های خود در این مرحله از حرکت دل کند و برای 5 اصلی که در سئوال 4 مطرح شده است، مبارزه کرد.

-            

6 – هشت سال مدیریت اجرایی کشور در اختیار اصلاح­طلبان به ریاست آقای خاتمی بود؛ هم­اینک اما، اصول­گرایان در رأس نهادهای قانون­گذاری، قضایی و دولت قرار گرفته­اند و با منطق زور و سرکوب عریان، نقطه­نظرهای­شان را در جای جای مناسبات اجتماعی، اعمال می­کنند، آیا به­طور کلی، اصلاح­طلبان، توان به چالش کشیدن اصول­گرایان را دارند؟ چنان­چه امکان دارد، به چرایی و چگونگی تفاوت شیوه­های آن­ها نیز بپردازید.

اگر مملکت مدیریت شده بود کار به دست احمدی نژاد نمی افتاد، بفرمایید سوء مدیریت! با اجازۀ شما وارد این بحث نمی­شوم، زیرا اعتقاد داشته و خواهم داشت جمهوری اسلامی به­هیچ­وجه اصلاح­پذیر نیست. این رژیم شایستۀ مردم ایران نمی­باشد و این­را نه تنها مردم ایران دیگر امروز دریافته­اند، بلکه جهانیان نیز برآن وقوف پیدا کرده­اند. با این قدرت انتقادی که در جامعۀ ما وجود دارد، اگر هم اصلاح­طلبان سرِ کار بیآیند، کافی است چند صباحی آزادی در ایران حاکم باشد، خواهیم دید که جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و قانون اساسی، علت وجودی خود را از دست خواهند داد. اما چه کسی می­تواند قبول کند که تفسیر این اصلاح­طلبان از آزادی و حقوق بشر و دمکراسی، همانی باشد که مردم ایران طی سد سال برایش مبارزه کرده­اند؟

 

7 – چه راه­کاری را برای تداوم و رشدیابندگی این خیزش اجتماعی پیش­نهاد می­کنید؟ سه ماه از خیزش گستردۀ مردم ایران و اعتراض به تقلب انتخاباتی گذشت، زنان و مردان آزاده­ی ایران، به­ویژه جوانان، روزهای پر التهاب ِ رویاروئی با حکومت اسلامی را پشت سر گذاشتند؛ اما مردم از هم­دیگر می­پرسند که چه خواهد شد؟ نظام جمهوری اسلامی با سرکوب وحشیانه، این جنبش اجتماعی را نیز هم­چون سی سال گذشته به خون کشید و احمدی­نژاد را با تقلب بر مسند قدرت تکیه داد و بر مردم تحمیل کرد. ارزیابی شما از فرایند این خیزش گسترده در این برهه از زمان چیست و واکنش­های مردمی ایران پس از این تجربه چه خواهد بود؟

جنبش مردم ایران علیه حاکمیت جمهوری اسلامی و ولایت فقیه نه تنها در نوع خود بی­نظیر است بلکه دارای پیچیدگی­هایی می­باشد که برای تداوم و رشد یابندگی آن باید عوامل این پیچیدگی­ها را مورد توجه قرار داد. عمده­ترین عامل این است که این جنبش از داخل خودِ رژیم ولایت فقیه پا می­گیرد و تحول پیدا می­کند و آن­را نفی می­نماید. چنین روندی رهبری جنبش را دچار سرگیجه کرده است. آیا باید دنبال مردم بیافتد، مردمی که از مدافعان حاکمیت اسلامی شروع شده و نقطۀ مقابل خود را در شاه­زاده رضا پهلوی می­یابد که با "حلقۀ" سبز بر مچ دستش، خود را مدافع این جنبش می­داند و در این میان شیفتۀ  جنبش می­شود، زیرا کشف میکند که مردم ایران برای آزادی به­حرکت درآمده­اند. اما رهبری جنبش که آقای موسوی باشد، نه تنها نسبت به گذشته­های دور خود احساس گناه نمی­کند، بلکه گذشتۀ چند ماه اخیر خود را نیز از یاد می­برد، اگر "ندا"ها توسط رژیم در حین تظاهرات ازمیان رفتند، آیا برای این بود که ولایت فقیه و حاکمیت جمهوری اسلامی را می­خواستند که او در ۸ مهر ماه 88 (در جمع اعضای فراکسیون خط امام) مقید به فعالیت در چارچوب قانون اساسی است؟ قنبری به نقل از موسوی می­گوید: "جنبش سبز حرکتی نیست که در آن کسی برنده یا بازنده باشد، همه در قالب آن اعم از اصلاح­طلب و اصول­گرا می­توانند برنده باشند"! اگر تفسیر او از آیندۀ جنبش مردم ایران اینست و ایده­آل او این می­باشد، مردم باید تصمیم خود را بگیرند. اسپینوزا می­گوید: "دو چیز همواره روی انسان تأثیر می­گذارند: گذشته و آینده"؛ بسیاری از گذشتۀ خود غمگین شده و احساس گناه می­کنند و بسیاری با امید و آرزو نسبت به آینده و برای به­دست آوردن اهداف عالی­مرتبۀ خود رنج و ناراحتی می­کشند. سئوال اینست که آیا آقای موسوی از گذشتۀ خود خشنود است و نسبت به ایده­آل خود - اگر همین باشد که می­گوید- دغدغۀ خاطر ندارد؟ به­هررو، اگر رهبری جنبش اینست که امروز وجود دارد، رشد یابندگی آن بسیار محدود بوده و فاصلۀ زیادی با خواست­های مردم دارد. در این­جا نیز برای چندمین بار اپوزیسیون خودی و ناخودی جمهوری اسلامی مطرح می­شود. همان­طور که قبلاً گفته و نوشته­ام از اپوزیسیون خودی ِ جمهوری اسلامی، نباید انتظارات زیادی برای تغییرات در ایران داشت. اما اپوزیسیون ناخودی، که امروز هنوز در خدمت اپوزیسیون خودی عمل می­کند، باید وضعیت خود را مشخص کند و به مشکل خود در داخل و خارج از کشور بپردازد، مطمئناً اگر این کار انجام بگیرد، مردم نسبت به او بی تفاوت نخواهند بود.

تا موقعی که اپوزیسون خارج از رژیم – ناخودی- به­طور عکس­العملی حرکت کند، دنباله­رو خواهد بود و در چارچوب منطق حاکمیت یا بخشی از حاکمیت خواهد افتاد. همبستگی نیروهای جمهوری­خواه و مدافع دمکراسی و آزادی­خواه و کسانی که اعتقاد به جدایی دین از دولت و حکومت را دارند، امروز بیش از هر زمان دیگر اهمیت دارد. این حرکت همبستگی باید در مرحلۀ نخست بتواند از راست میانه تا چپ مترقی را در عمل متحد سازد و شعارهای اصلی ما باید بر اصل 5 آن استوار گردد.

اپوزیسیون احتیاج به یک رهبری دارد و این رهبری باید بتواند نه تنها مسئولیت صیانت از همبستگی اپوزیسیون را تأمین کند، بلکه باید قادر باشد ابتکار عمل سیاسی را با توجه به رئوس برنامۀ اجتماعی – اقتصادی ِ تدوین شدۀ خود، در دست بگیرد. این رهبری باید قادر باشد نسبت به دیگر حرکت­های اعتراضی داخل رژیم – خودی­ها- هم خود را مجزا ساخته و هم در مراحل عملیاتی هم­سو نماید. رهبری باید از کسانی تشکیل شود که حاضر باشند سرعت عمل به­خرج دهند و وقایع ایران را بدون کشتن وقت، دنبال نمایند و راه­کارها را ارائه دهند. شعار آزادی انتخابات و مبارزه برای حاکمیت ملت، باید در رأس شعارها قرار گیرد. وقایع اخیر نشان داد که انتخابات آزاد تا چه حد، هم برای مردم ایران و هم برای مردم جهان اهمیت دارد. آزادی رأی دادن چیزی است که دنیای پیش­رفته به راستی می­فهمد و حاضر است از آن دفاع کند. این شعار باید بقیۀ شعارها را تحت شعاع قرار دهد.

اگرچه با کمال تأسف حضور احمدی­نژاد در محافل بین­المللی، به نوعی به او مشروعیت داد، اما نباید از یاد ببریم و نباید اجازه بدهیم که مردم جهان فراموش کنند که او با تقلب به قدرت رسیده است و هیچ­گونه مشروعیتی از سوی مردم ایران ندارد. برای این کار باید اپوزیسیون و به­ویژه اپوزیسیون خارج از کشور و بالاخص کسانی که از سال­های قبل علیه جمهوری اسلامی مبارزه کرده­اند، از همۀ امکانات و تماس­های خود استفاده کنند.

اپوزیسیون واقعی جمهوری اسلامی باید بتواند در عمل نشان دهد، فراتر از این جنبش سبزی است که توسط منادیان گذشتۀ جمهوری اسلامی اداره می­شود و در حقیقت این جنبش که امروز سبزش نامیده­اند، حاصل مبارزات یک­سد سالۀ مردم ایران برای آزادی و دمکراسی و استقلال و عدالت است. جنبشی که گذشته­اش باعث سرافکندگی نیست و ایده­آل­های آینده­اش افتخارآمیز است، اصلاً و بنیادن با موسوی ها و کروبی ها و خاتمی ها ارتباطی ندارد. 

 

8– شعارهایی که در حمایت و تأئید جنبش مردمی شکل گرفته، به­قدری گسترده و مختلف است که نیازی به توضیح دوباره­ی آن نیست؛ به­نظر شما چگونه می­توان این تضاد را در موقعیت کنونی حل کرد؟ آیا فکر نمی­کنید که این تضاد، بستر تضادهای بعدی را در تشکل­ها فراهم کند؟ و اگر چنین است، آیا این تضاد می­تواند به جنبش­های اجتماعی در ایران ضرر بزند؟ چه راه­کارهایی را شما پیش­رو دارید؟

جنبشی موفق خواهد بود که علارغم تضادهایش، به­دور محوری خود را متشکل سازد. وجود تضاد در جنبش نشانۀ گوناگونی و افکار رنگین­کمانی آنست. به قول ژان ژاک روسو انسان ذاتاً خودخواه و خودمحور است. همین انسان خودمحور دریافته است برای پرهیز از جنگ و دیکتاتوری و استبداد به آزادی دیگران احترام بگذارد و این یک خواستی است که که انسان بطور مصنوعی و خلاف ماهیت خود بوجود آورده است. این نظر را مارتین هایدگر و فروید از دیدگاه های خود تایید می کنند. "آزادی من تا جایی که به آزادی دیگری لطمه وارد نشود." جمله ی طلایی است که اساس دموکراسی را بنا می گزارد و جلودار خودخواهی و دیکتاتوری انسان میشود.

پس اگر این منطق را قبول کنیم باید نیز قبول کنیم که دمکراسی یعنی قبول تضادها و زندگی کردن در تضادها وگرنه، دیکتاتوری خواهد بود. اگر ملت ما هنوز به این حد از هوشمندی و درایت نرسیده است که با حفظ تضادها علیه دیکتاتوری و برای بهروزی و سعادت باید مبارزه کند، متأسفانه ملتی عقب­مانده باید محسوب شود، در این میان حساب سیاسیون و روشن فکران خود روشن خواهد بود. ما در جنبش خرداد دیدیم به غیر از مواردی تک و توک بویژه در خارج از کشور این­طور نبود.

هرچند اداره کردن تضادها در دوران براندازی کاری ساده است، اما مدیریت تضادها در دوران به­دست گرفتن قدرت و ادارۀ مملکت است که همیشه بحران­زا می­شود. قدرت ِ آلترناتیوی که در بالا از آن سخن رانده شده، باید نقش عمده­ای برای کاهش این تضادها در دو دورۀ آینده بازی کند. اگر از همین امروز توافق بر سر اصول ساده و روشن و حیاتی انجام نگیرد و اگر مکانیسم­هایی به­کار گرفته نشود که مسئولین پاسخ­گو باشند و اگر از انباشت قدرت توسط هر فرد یا ارگانی جلوگیری به­عمل آید، طبیعتاً به جنبش اجتماعی و پیش­رفت کشوری کم­تر لطمه خواهد خورد.

 

9 – محدود کردن حلقۀ کروبی، به­ویژه نمایش فیلم کهریزک، بیانیه­ی یازدهم موسوی و واکنش­های روز قدس را در این موقعیت حساس کنونی چگونه ارزیابی می­کنید؟

اگرچه موسوی در انتخابات دهم نسبت به کروبی، رأی بیش­تری آورد، اما کروبی در برنامۀ خود، مترقی­تر از موسوی به­نظر می­رسد. او در عمل، بعد از انتخابات هم، این­را نشان داد. فکر می­کنم علارغم این گوناگونی ِ نظر و عقیده، هر دو نفر ِ نام­برده باید به­دور یک محور که همان خواست مردمی است که آنها را به­رهبری انتخاب کرده­اند، یعنی آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر اقدامات خود را به­کار اندازند.

 

10 – با اشاره به این­که بحث عبور از موسوی مطرح شده و از سوی دیگر بخشی از جنبش زنان در پی هویت مستقل خود، جای­گاه بسیار والایی را در درون این جنبش جستجو می­کند؛ نگاه شما نسبت به­واقعیت­های موجود و حقیقت دست­یافتنی چیست؟

برای رسیدن به آزادی هیچ اشکالی ندارد که حتی از جهنم عبور کرد فقط به شرطی که اصول خود را زیر پا نگذاشت. اگر منظور شما از عبور از موسوی اینست­که برای رسیدن به آزادی باید از موسوی عبور کرد، این می­تواند یکی از راه حل­ها باشد و شاید راه حلی کم­هزینه­تر و شاید هم ماندن چند سال دیگر در سیستم ولایت فقیه. به­هرحال چیزی است که امروز عینیت دارد و انبوه مردم آن­را می­خواهند. اما این­که جای­گاه زنان در این جنبش چیست؟ به­نظرم خیلی مهم است، زیرا آن­ها به­علت این­که بیش از دیگر افراد جامعه در رژیم جمهوری اسلامی مورد ظلم قرار گرفته­اند، موفق به یک اقدام شجاعانۀ بی­سابقه شده­اند که آن کمپین یک میلیونی است. شمار زنانی که در تظاهرات ماه­های اخیر شرکت کرده­اند، از شمار مردان بیش­تر نبوده باشد، کم­تر نیست. از کمیّت که بگذریم، از نظر کیفیت در برنامه­های عملیاتی بر اساس اخباری که همۀ ما از ایران دریافت می­کنیم، زنان نقش عمده­ای بازی کرده­اند.  من فکر می­کنم این همه مبارزه و فداکاری که از سوی زنان برای آزادی به انجام رسیده است، نمی­تواند در این جنبش مساوات­خواهی زن و مرد از یک­سو و در مبارزات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و هنری جامعۀ ما از سوی دیگر بی­تأثیر باشد و آرزوی من اینست که یک روز چند کاندیدای ریاست جمهوری زن از میان زنان آزادی­خواه داشته باشیم و در پارلمان ما زنان 50 درصد نماینده داشته باشند و در دولت ملی ما زنان همانند مردان به اداره ی کشور بپردازند.

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630