|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | سال سوم ـ شماره 846 ـ دوشنبه 13 ارديبهشت 1389 ـ 3 مه 2010 | کوتاه و گويا | عکس و مکث آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
شعارنويسی بر ديوارهای تهران>>>
جنبش سبز تا آنجا که به رهبران اصلاحطلب دینی برمیگردد، تلاش وافری داشت که این جنبش در چارچوب نوعی اصلاحطلبی دینی محدود بماند. اما جنبش کارگری، باز هم مثل جنبش زنان و جنبش گروه های اتنیک، جزو سکولارترین جنبشهای اجتماعی جامعهی ماست. یعنی رهبران جنبش سندیکایی کارگری ایران اگر اغراق نباشد، باید بگوییم یکسره سکولار هستند. از این نظر نوعی تفاوت و نوعی فاصله بین این جنبشها با چهرههای نمادین جنبش سبز که همچنان بر چارچوبهای دینی پافشاری میکنند، میتواند ایجاد شود... >>>
«اسلاميسم» يک ايدئولوژی است؛ دارای رهبران و «کتاب های مقدس» و برنامه برای همهء اجزاء جامعه است؛ برايش بين سپهر خصوصی و عمومی تفاوتی وجود ندارد و رهبرانش مجازند که تا درون اطاق خواب های مردم نيز سرک کشيده و امر به معروف و نهی از منکر کنند. و چون اسلاميسم يک ايدئولوژی است چارهء آن هم در خواستاری حکومتی بی مکتب و مذهب، يا جدا از هرگونه مکتب و مذهب، است. حکومتی که در عرف سياسی «سکولار» خوانده می شود. بر همين اساس هم هست که می توان چنين نتيجه گرفت که سکولاريسم با مسلمانان ـ يا مسيحيان و يا بهائيان و زرتشتيان ـ سر جنگ ندارد و در سرزمين های مسلمان نشين اسلاميسم را همچون يک ايدئولوژی مزاحم و غيرانسانی در آماج خود قرار می دهد. >>>
صلاح سیاست فعلی آمریکا در این است که فعلاً از کسانی چون اکبر گنجی و آن دیگران که نام بردم حمایت شود؛ علیرغم این که تلاش و کوشش آنها از نظر ما هم ـ که خود را سکولار و جدا از اصلاحطلبان حکومتی میدانیم ـ قابل تحسین و تقدیر باشد یا نباشد. به هر حال اهدای جایزه «بنیاد میلتون فریدمن» به اکبر گنجی، آن هم در سالگرد خروج او از زندان، پیروزی بزرگی برای دموکراسی خواهان و آزادی طلبان ایرانی و همهء کسانی است که جمهوری اسلامی را به عنوان ناقض بزرگ منشور حقوق بشر میشناسند و برای به زانو درآوردن آن یک لحظه از تلاش و کوشش دست بر نمیدارند. آنچه روشن است این که جامعهء ایران، علیرغم این که چهرههایی مثل اکبر گنجی در گذشته چه خطاهایی کرده و یا در اثر جوانی مرتکب چه اشتباهاتی شدهاند، امروز به آنها نیاز دارد. >>>
میرحسین موسوی به حق می تواند از ناجوانمردی سیّدعلی خامنه ای و کلکی که به او زده رنجیده خاطر باشد، امّا در ابراز این رنجیدگی نمی تواند واقعیت های مثل روز روشن و زنده در حافظه تاریخی مردم را انکار کند یا وارونه جلوه دهد. این واقعیت که 20 سال از مرگ آیت الله خمینی می گذرد، به این معنی نیست که می توان یک جنایتکار را به عنوان یک قدیس به مردم قالب کرد یا چیزی خلاف آنچه را او به عنوان "اسلام" می شناخت به خورد مردم داد و مدّعی شد که اسلام واقعی همین است. اسلام، دست کم در روایت حکومتی سی و يک سال گذشته اش، همان است که خمینی با صراحت گفته است: «ایران دنبال یک برنامه ای هست که آن برنامه اسلام است. همان اسلامی که می گوید اگر کسی با چپ یا راست مراوده داشته باشد، این کس محارب با خدا است، قصد محاربه با خدا را دارد و مجازات او مجازات محارب است». >>>
سیاست عرصه ی قدرت، موقعیت، منافع و بینش است. سیاست فقط جنگ بینشها نیست. اگر سیاست جنگ بینشها بود، برادران همعقیده اینقدر با هم دشمن نمیشدند. معمولاً بدترین جنگ، جنگ برادران دشمن است. یعنی بدترین جنگ بین مذهبی ها و یا بین مارکسیست ها در یک حکومت صورت می گیرد... در سیاست باید به موقعیت و منافع توجه کرد؛ چه سکولار و چه مذهبی، زمانی در سیاست به حساب میآید که از قدرت، اعتبار و موقعیت برخوردار باشند. نظرات صرفاً خیرخواهانه متأسفانه در دنیای سیاست نقش چندان مهمی ایفا نمیکند. یکی از دلایلی که همواره در صد سال اخیر روشنفکران مسلمان مغلوب شده اند و روشنفکران غیر مسلمان ولی مبارز مقهور شده اند، به خاطر این است که در روابط سیاسی نیرویی تعیین کننده و مؤثر نبوده اند، بلکه بیشتر نیروهای مطرح بوده اند. این تجربه ای بسیار تلخ است، اما باید آن را پذیرفت تا بتوان مسأله را حل کرد. >>>
سياست هم ديني است. رهبري ميگويد شما همه توجهتان را متمركز اين موضوع كنيد و جوري عمل نكنيد كه اختلاف و چندگانگي در قدرت از آن برداشت شود... رهبري ميگويد شما بايد يكپارچگي در قدرت را حفظ كنيد چون دشمن هدف اصلي را ضربه زدن به نظام قرار داده است. در اين شرايط كه همه بايد يكپارچگي را حفظ كنند اگر مجلسيها آمدند با دولت درافتادند ولو اينكه حرف حسابي هم دارند تكليف اجازه نميدهد... حرف حسابت را جوري بزني كه آن يكپارچگي قدرت از بين نرود. حفظ يكپارچگي قدرت اولي است بر انتقاد شما. انتقاد شما امروز نه، فردا قابل حل است. الان مشكلي براي نظام و منافع ملي ايجاد كند. >>>
اگر در گفته ها و نوشته های شمار قابل توجهی از هژمونی طلبان و یا گویندگان غیر مذهبی، که خود را سکولار می خوانند، نگاه کنید، به روشنی دین ستیزی بیمار دلانه و یا روحانی ستیزی عامیانه را می بینید. نمونه آشکار این نگرش بیمارگونه را در ماجرای انتشار بیانیه پنج نواندیش یا روشنفکر دینی دیدیم. با این که از آن پنج نفر فقط سه تن از اعضای شورای جرس بودند و آنان نیز به صفت فردی بیانیه را امضاکرده بودند، اما بیشترین حمله و انتقاد و تخریب متوجه جرس شد. عده ای فریاد «واسکولارا» سر دادند و یکی از این سکولارهای بنیادگرا، که از قضا پرچمدار «سکولار نو» هم هست، فریاد برآورد که سکولارهای وطن چه نشسته اید!، این مذهبی ها داخل کشور را که در اختیار داشتند و اکنون خارج از کشور را، که سی سال در دست ما بود، نیز در اختیار می گیرند. >>>
در متد های گوناگون مدیریت، هم تعاریف گوناگونی از استراتژی رائه میشود و هم روشهای کلی تنظیم آن را ارائه میکنند. با اینهمه و در هر حال چند مشخصه عمومی و کلی در امر تهیه و تنظیم استراتژی برای یک مجموعه عملیاتی وجود دارند که عبارتند از: اهداف استراتژیک، طرح های استراتژیک، شاخص های اندازهگیری اجرای این اهداف. برنامه ریزی بلندمدت، به دنبال تعریف دقیق سه عامل یاد شده، تهیه میگردد. در عمل در راه اجرای برنامههای بلندمدت است که طرح های کاربردی تعریف میشوند. اجرای طرحهای کاربردی در میدان عمل نیازمند روشن سازی تاکتیکهاست و خط کلی بین تاکتیکها را «سیاست» مینامیم ـ سیاستی که همان «هنر ممکن» است... >>>
تمرين تفريحی پليس ضد شورش
بقيه در ستون مقابل
|
تفاوت ایدئولوژی های «توتالیتر» یا، به قول ریمون آرون، «مذاهب دنیوی»، با مذاهب به معنای معمول كه آخرت را صحنهء رستگاری می شمرد در این است که هر دوی اینها ادعای در دست داشتن دانش مطلق را دارند و از این بابت تفاوتی بین شان نیست و هر دو هم نوید رستگاری و رستن از كاستی های حیات بشر را می دهند. ولی یكی نجات را در گذار از تاریخ و رفتن به ورای آن می جوید ولی دیگری ادعای تحقق آن در صحنهء تاریخ و در همین جهان را می كند. روشن است كه برآمدن از عهدهء این ادعا غیرممكن است و جز با دروغ و تزویری كه از نظام های توتالیتر جدایی ناپذیر است، ممكن نیست. >>>
جنبش سبز، روشنفکران دینی و معضلی بنام سکولاریسم باید گفت که آقای کدیور! ترسیم شما از جغرافیای جنبش اعتراضی یک جانبه است. پس از سی سال استبداد فقاهتی برای نسل امروز، و یا حداقل، بخشی از نسل جوان جامعه ایران، دیگر شعار 'استقلال و آزادی و اسلام رحمانی' راه برون رفت از این بحران و بن بست نظام اسلامی نیست. اکنون صد و چهار سال پس از انقلاب مشروطیت، یعنی تحولی که استقرار 'سلطنت مشروطهی پارلمانی' را هدف سیاسی ایران دانسته بود، دیری است که چنین حکومتی، تحقق نیافته، همهی بار تاریخی اش برای ایران را از دست داده است. >>>
گرگ ها، پس از دریدن قربانی، چشم در چشم هم دارند و به بلعیدن طعمه مشغولند و تمام وقت بهم نیش نشان می دهند. پس از سیر شدن شکم نیز روبروی هم می خوابند و چشم از هم بر نمی دارند. می گویند آنها با یک چشم می خوابند... می دانیم که حاکمان جمهوری اسلامی پس از قربانی کردن ثروت ها و آرمان های ملی و انسانی ایرانیان، اکنون دندان بهم نشان می دهند و اعتماد بین شان مدام بی رنگ تر می شود. این استراتژی از آنجایی ریشه گرفت که پس از خروش جنبش سبز، این حاکمان تن به قبول قربانی ندادند. بر کناری سیستماتیک و یا حذف احمدی نژاد برای رژیم کار مشکلی نبود، اما جرات این کار و پیامد های آنرا نداشتند. البته احمدی نژاد هم خیلی کم لیاقت تر از این حرف هاست که برای هواداران خود فروخته و نادانش 'مظلوم' و 'قهرمان' گردد. >>>
اسلام سیاسی، شتابان به کجا می رود؟ در عصر مدرنیسم، حکومت اسلامی، به ناگزیر، نابود می شود و سنت ها بی رونق شده و با بحران های جدی روبرو می شوند و ایران براساس ریشه های فرهنگی و اجتماعی و تاریخی خود مسیر توسعه را پیدا می کند. در درازای تاریخ، هیچ حکومتی در ایستایی و هیچ ملتی در خاموشی مطلق به سر نبرده است و به علت ارتباط و همبستگی با پدیده هایی همچون آزادی، دموکراسی، نهادهای مدنی و اختلاط و ترکیب تمدن ها به ناگزیر تحول می یابد. >>>
چشم های باز ندا مرا دیوانه کرد گفتگو با هاجر رستمی مطلق، مادر ندا آقا سلطان ندا دنبال آزادی بود. او به عنوان یک زن، دنبال آزادی های اجتماعی و زندگی انسانی بود. همیشه می گفت: "زن و مرد هیچ تفاوتی با هم ندارند برابر هستند اما چرا در ایران حقوق زن و مرد یکی نیست. چه فرقی بین زن و مرد است؟ چرا چون زن هستم باید حجاب اجباری داشته باشم و در قانون حق من ضایع شود". ندا دانشجوی دانشکده الهیات و معارف واحد تهران شمال بود. در این دانشگاه، چادر اجباری بود و ندا نمی توانست بپذیرد و مدام می گفت در محیطی که همه زن هستند چرا باید چادر سر کنم. او سه ترم بیشتر نخواند و انصراف داد. می گفت چرا وقتی بیرون می روم باید نگران باشم که به نوع پوشش من گیر ندهند و چرا مهمانی که می روم باید استرس داشته باشم که یکباره نریزند و نگیرند و.... برای ندا در اصل برابری زن و مرد، دغدغه بود. او آزادی می خواست. بعد از انتخابات هم به هموطنانش پیوست که دنبال رای و حق خود بودند. او نیز دنبال حق خود بود و اعتراض داشت، با اینکه نتوانسته بود رای بدهد. >>>
برای دکتر اکبر کرمی و تمام زندانیان سیاسی - عقیدتی، چه آنها که شهره اند، چه آنها که ناشناس، به پاس کوشش هاشان برای تحقق آزادی، دموکراسی،برابری و صلح. من نمی توانم برای آزادی آنها کاری انجام دهم تنها می توانم فراموششان نکنم.پس بلند باد نامشان و گرامی باد یادشان. سلام دکتر / سلام زندانی/ سلام روشنفکر/ سلام قربانی/ نبودنت تلخ است/ می دانی/ نه روز مانده برایم نه شب / نه لحظه ای برای تن آسودن / نه خواب آسان است / نه حالمان خوب است / نه زندگی زیباست / نه خنده می چسبد / هوا صاف است/ آفتاب می تابد / زمین ولی / سرد و بی روح است / سلام روشنفکر / سلام زندانی / توهیچ می دانی / که دیدنت دربند / سخت و جانسوز است /سلام روشنفکر / سلام قربانی/ تو دست هات در زنجیر/ و من پایم / اسیر گشته ایم / به دست تاریکی / در این شب ظلمت / سیاهی مطلق / فضای خوف انگیز / هنوز زنده ایم/ و روحمان آزاد / تو باورت می شود / هنوز نور می چکد از ذهنمان / هنوز قلبمان / می کند آواز / مگر چه کرده ایم / چه می گوییم / که رنج شد / سهم مان از دنیا / گناه کرده ایم /خوب می دانم / گناه جستجوی یک پرسش / «خوب / خوب است / آری / اما خوب چیست؟!» / همیشه گفته ام و می گویم / تو قهرمان منی/ هیچ می دانی/ سلام روشنفکر / سلام زندانی/ تمام می شود شعر و دریغ / تمام نمی شود این درد / این زحمت / سلام روشنفکر / سلام قربانی. مادر سالخورده زندانى سياسى-عقیدتی، دكتر اكبر كرمى فرزندم، آقاى دكتر اكبر كرمى، پزشك و پژوهشگر و از مدافعان حقوق بشر! حدود 160 روز پيش در قم در مطب خود بازداشت شده ، و كامپيوتر و ياداشتها ووسايل شخصى او را نيز بردهاند. مدّتها كسى پاسخگوى نگرانى مادر سالخورده و بيمار و همسر و فرزند و برادران و خواهران و دوستان او نبود، و از دليل بازداشت او، جز از سنگين بودن پروندهىاش، براىارعاب خانوادهاش چيزى نمىگفتند. اينك پس از ماهها انفرادى و انواع فشار و تحميل، تبليغ عليه نظام و تشويش اذهان عمومى و اهانت به مقامات دولتى را به او نسبت مىدهند، و همچنان بلاتكليف دربند اسارت و فشار است. از همهى خيرخواهان و دلسوزان براى نجات او مدد مىجوييم و از مقامات مسئول، تقاضاى رفع مظلوميت از فرزندم و پاسخخواهى از كسانى را داريم كه اينهمه فشار و آزار را براى وادارساختن او به اعتراف بهكارهاى ناكرده و حرفهاى نزده را داريم. آيا دادرسى هست؟ اين فاجعه نيست که در کشوری که از نظر منابع طبيعی از ثروتمندترين کشورهای جهان است کارگران، يعنی گردانندگان چرخ های توليد يک کشور، در اعتصاب های خود فرياد بزنند: «گرسنه ايم... گرسنه؟!»، و به خاطر همين اعتراض به گرسنگی خود و خانواده و کودکان بی پناهشان، به زندان بيفتند، يا شلاق بخورند، و يا کشته شوند؟ حتی گفتنش تلخ و سخت است! اما بايد پذيرفت که امروز، زیر سلطه ی حکومت اسلامی، ما در وطن مان ديگر «کارگر» به معنای واقعی و امروزين آن نداريم و با کارگران ما چنان برخورد می شود که در قرن های دور با بردگان. >>>
خارج نشینان، پیشگامان جنبش یا حامیان آن؟ بدون شک طبقهء کارگر صنعتی متشکّل و آگاه در کنار رهبری سیاسی واقعی خود بعنوان پیگیرترین نیرویی که قادر است بنیادی ترین اندیشه ها و برنامه های تحوّل دموکراتیک را ارائه بدهد، می تواند رهبری دیگر اقشار و طبقات مردمی، از معلمان، کارمندان، روشنفکران، زنان، دیگر زحمتکشان و جنبش های ملّی مردمی گرفته تا جنبش سرتاسری دانشجویی و جوانان را بعهده گرفته و پیش ببرد. اما در شرایطی که خود این طبقه با صف مستّقل خود پای به میدان چالش های اجتماعی نگذاشته است، نیروهای روشنفکر سوسیال دموکراسی بايد اندیشه های تحوّل دموکراتیک خود را هر چه شفافّتر مدوّن کرده و در میان دیگر اقشار روشنفکر اجتماعی ترویج دهند، تا فشارهای دموکراتیک اقشار دیگر و ترویج اندیشه های دموکراتیک در شکل گیری تشکل های صنفی کارگری به یاری آنها بشتابند. >>> گرامیداشت اسلامی ِ روز کارگر، همراه با فدوی و «ان. پی. تی» فدوی از آنچه که بر کارگران در وطن سابق می گذرد به یمن شبکه های اینترنتی که تا دورترین گوشه های دهکده ی جهانی را پوشش می دهند، بیخبر نیست و اخبار تعطیلی کارخانه ها ، واحدهای تولیدی، اخراج انفرادی و دستجمعی کارگران را که حکم خبرهای عادی در جامعه ی شکوهمند اسلامی را پیدا کرده است، بوفور دریافت می دارد. کارگران بظاهر شاغل نیز وضعیت بهتری ندارند و عدم دریافت حقوق شان به شش ماه و یکسال نیز کشیده است . گفتن ندارد که تمامی این خبرها، ساخته و پرداخته ی استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل اند و کارگران عزیز، ظلّ توجهات حضرت بقیة الله الاعظم، ارواحنا روحی فداه، در کمال رفاه و آسایش روزگار گذرانده، و به الطاف خفیه ی اعلیحضرت العظما علی(ع) خامنه ای، دام الذله، مستظهر، و به دعاگوئی آن وجود مبارک، مفتخرند. >>>
هنوز وقت استفاده از گشتارشاد نرسيده است مريم مجتهدزاده، مشاور رئيسجمهور در حالي كه مسئولان وزارت كشور و نيروي انتظامي بر توجه به مولفههاي فرهنگي در اجراي طرح عفاف و حجاب تاكيد دارند، رئيس مركز امور زنان و خانواده رياستجمهوري روز گذشته ضمن اينكه بر كاركرد فرهنگي تاكيد كرد اما به عنوان اولين مقام رسمي در دولت از استفاده از روز براي تامين امنيت اجتماعي سخن گفت. مريم مجتهدزاده كه خود پيش از رسيدن به مشاورت رئيسجمهور، مديريت يك هنرستان دخترانه را بر عهده داشت، با بيان اينكه كار فرهنگي در زمينه گسترش حجاب و عفاف در جامعه شروع شده است تا امنيت اجتماعي برقرار شود، ادامه داد: اما ممكن است زماني مسئولان مجبور به استفاده از زور شوند و از گشت ارشاد استفاده كنند، اما هنوز وقت آن نرسيده است. او با بيان اينكه فرهنگ عفاف و حجاب بايد در ميان مردم نهادينه شود، گفت: بايد خانوادهها نسبت به اهميت حجاب و عفاف در جامعه آگاهي پيدا كنند و در تربيت فرزندان خود به اين موضوع توجه كنند. مردم بايد نسبت به رابطه حجاب و عفاف با امنيت اجتماعي آگاه شوند و زنان بايد به اين موضوع پي ببرند كه حفظ حجاب در واقع باعث امنيت آنها در جامعه ميشود. مجتهد زاده اظهار كرد: جامعه ما اسلامي است، بنابراين در صورتي كه كار فرهنگي در زمينه اشاعه عفاف و حجاب در جامعه جواب نگرفت، براي حفظ ارزشها بايد از ابزار ديگري استفاده كرد. رئيس مركز امور زنان و خانواده رياست جمهوري، ادامه داد: البته ملت ما، ملت فرهنگي است و بعيد ميدانم كه كار فرهنگي در زمينه اشاعه حجاب و عفاف جواب ندهد و مبادرت به زور براي ايجاد امنيت اجتماعي مرحله آخر است. او تصريح كرد: مدتي است كه كار فرهنگي در زمينه گسترش حجاب و عفاف در جامعه شروع شده است تا امنيت اجتماعي برقرار شود، اما ممكن است، زماني مسئولان مجبور به استفاده از زور شوند و از گشت ارشاد استفاده كنند، اما هنوز وقت آن نرسيده است. در روزهاي اخير اجراي طرح عفاف و حجاب در كشور، بيشترين موضوع جلسات كاري مسئولان وزارت كشور، نيروي انتظامي و نهادهاي مربوطه در نيروي انتظامي را به خود اختصاص داده است. هر سه نهاد تاكيد زيادي به دوري از برخوردهاي سياسي با مقوله حجاب و عفاف دارند و معتقدند برخورد و استفاده از زور پاسخ نخواهد داد. البته وزير كشور در روزهاي آغازين سال همانند وزراي قبلي با جديت از آغاز طرح عفاف و حجاب سخن گفت. لحن مصطفي محمدنجار به نحوي بود كه گويا از شروع فصل تابستان، بار ديگر گشتهاي ارشاد در خيابانها به راه خواهد افتاد و با بدحجابان برخورد خواهد شد. وزير كشور هم چند روز پس از احمديمقدم، با لحن ديگري در خصوص طرح حجاب و عفاف سخن گفت. اكنون تنها اظهارنظر مسئولان در رابطه با اجراي طرح حجاب و عفاف در جريان است و اين اظهارات هنوز به بخش عملياتي كردن نرسيده است تا مشخص شود بنا به گفته مشاور رئيسجمهور آيا نيازي به استفاده از زور خواهد بود يا خير.
مجسمه ها دزدیده شده اند یا ماجرای دیگری در کار است؟ "بر سر مجسمه های تهران چه آمده است؟" خبرهای رسمی، این سوال را چنین پاسخ می دهند: "به سرقت رفته اند"؛ از جمله مدیر هنرهای تجسمی سازمان زیباسازی شهرداری تهران در این باره چنین می گوید: سارقان ، گروهی با دستگاه های برش و جرثقیل هشت مجسمه را سرقت کرده اند. با این حال این که گفته می شود مجسه ها به سرقت رفته اند، نمی تواند مانع گمانه زنی های دیگر در این باب شود. چند روز پیش ، یکی از خبرنگاران عصرایران ، وقتی متوجه می شود مجسمه ستارخان سرجایش نیست ، از مسوولان پارک علت را می پرسد و آنها جواب می دهد: "برده ایم برای تعمیرات." و البته این سخن قابل باور بود زیرا مجسمه درست مقابل دفتر پارک و نگهبانی آن نصب شده بود. اما بعد که تعداد دیگری از مجسمه ها غیب شان زد، اعلام شد که مجسمه ستارخان را هم ربوده اند! حال سوال جدی که کسی بدان نپرداخته این است که آیا واقعاً این مجسمه ها را دزدیده اند یا آن که به این اسم در حال جمع کردن مجسمه های مشاهیر ایرانی از سطح شهر هستند؟ اگر دزدیده اند که باید تن همه پایتخت نشینان بلرزد که در شهری چنین نا امن زندگی می کنند؛ شهری که پلیس در آن حضور شبانه روزی (فیزیکی و از طریق دوربین ها)دارد اما نه یک مجسمه و دو مجسمه کوچک و جیبی، که هشت مجسمه بزرگ برنزی را به صورت گروهی، با دستگاه های برش و جرثقیل و لابد با کلی سر و صدا، آن هم در خیایان ها و پارک های مرکز شهر و نه از پستوها ، می دزدند و کسی هم متوجه نمی شود! اگر در معابر عمومی، سرقت هایی به این بزرگی می شود و پلیس متوجه نمی شود، وای بر ما و خانه ها و ماشین ها و بچه های مان که دزدها برای بردن این ها نه دستگاه برش می خواهند و نه جرثقیل! اگر هم دزدیده نشده اند ، پس ماجرا چیست؟ آیا مسوولان دستور داده اند مجسمه های مشاهیر جمع آوری شوند و برای آن که اعتراضات مردم بلند نشود ، به گردن دزدها بیندازند؟! اگر هم این گونه نیست ، دو گروه دیگر را می توان مظنون دانست: دزدها و خودسرها. دزدها که مشخص است هدف شان چه می تواند باشد و اخبار رسمی هم همه تقصیر ها را متوجه آنها می داند ، اما نباید در تحقیقات مربوط به این پرونده ، از کنار خودسرهایی که اجتهاد شخصی می کنند و وارد گود عمل می شوند، با بی اعتنایی گذشت. آیا این بار نیز شاهد شاهکار دیگری از آنها با بهانه هایی مانند حرام بودن مجسمه سازی یا مخالفت با مشاهیر ایرانی و ایرانیت زدایی و نظایر این هستیم؟! به هر حال ، غیب زدن های زنجیره ای مجسمه های تهران را نباید دستکم گرفت، چه آن که اگر واقعاً قضیه "سرقت" بوده ، پلیس باید پاسخگو باشد و اگر مساله دیگری در میان است باید برای مردم مشخص شود. مجسمه «شریعتی» و «مادر و فرزند» ربوده شدند>>>سرقت مجسمههای ستارخان، باقرخان و شهریار>>>مجسمه شهريار در محوطه تئاتر شهر مفقود شد >>>ناپدید شدن مجسمهها از پارکها و میدانهای تهران ( ویدئوـ بی بی سی ) >>>
در روز بیست و سوم فروردین، روزنامهء جام جم حامی احمدی نژاد، در بخش ویژه نامهء دانش و پزشكی خود مقاله ای در مورد «نظريه های انشتين» را منتشر کرد. صفحه بند روزنامه عکس زير را برای مقالهء مزبور انتخاب کرده بود. عكس، آلبرت اینشتین را در حال نوشتن مطلبی روی تخته سیاه نشان می دهد كه قرار بوده كاملا با موضوع مطلب تناسب داشته باشد... حال به نوشته روی تخته سیاه توجه کنيد. روی تخته به خط لاتين اما به زبان فارسی نوشته شده است: « عجب غلطی كردم این اتمو راه انداختما!!...بابا محمود جون بی خیال شو جون من!» از سرنوشت صفحه بند مزبور تا اين لحظه اطلاعی در دست نيست!
آرشيو مقالات چند روز گذشته:
شماره 845 جمعه 10 ارديبهشت 1389 ـ 30 آوريل 2010
آیا جنبش کارگری با جنبش سبز بیگانه است؟ گفتگو با مهرداد درویش پور و جعفر عظیم زاده
جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
اکبر گنجی و جایزهء پانصد هزار دلاری اش
عبور از مرز خودی و غیرخودی، ضرورت جنبش سبز
گفت وگو با حمید رضا ترقی، دبیر سیاسی هیات موتلفه اسلامی
همراه با توضيحی از اسماعيل نوری علا
و با موسیقی پاپ و راک برخورد قاطعانه میشود
شماره 844 چهارشنبه 8 ارديبهشت 1389 ـ 28 آوريل 2010
کتمان حقيقت چرا؟
سکولاریسم سیاسی و جامعه مدنی، نقطه ای بی بازگشت
نقد افسانهها و بازنمایی حقیقت واسازی و شکستن ساختار الهیاتی جمهوری اسلامی
بسیاری از اتهامات هواداران انقلاب به امریکا بیاساس است گزارش گفتگوئی با صادق زیبا کلام
زلف پریشان زنان و گسل های لرزان تهران!
جهان صيغه شدن و گرفتن در حکومت اسلامی
اصولگرای ناراضی و رفتار عروضی!
لازم است که احمدی نژاد تا پانزده سال ديگر در راس امور اجرايي كشور بماند حقيقت نيوز، سايت حامی احمدی نژاد
فهرست کليهء مقالات موجود در سايت |
آيا یوسف شريفی بجرم اين اعتراض اعدام می شود؟
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم
دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
بقيه از ستون مقابل
سرهنگ پاسدار مهدی فشمی مقدم، معاون نظارت بر اماکن عمومی و امنیت فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، گفت: «فعالیت مراکز خدمات سولاریوم (اتاق برنزه) در واحدهای صنفی، براساس بخشنامه وزارت بهداشت ممنوع است». فشمیمقدم افزود که پلیس نظارت بر اماکن عمومی، برابر قوانین، با دایرکنندگان چنین مراکزی برخورد خواهد کرد. به گفته این مقام پلیس، با توجه به ممنوع بودن اینگونه خدمات از سوی وزارت بهداشت، نیروی انتظامی مجوز فعالیت این مراکز را صادر نمیکند. فشممقدم گفت: «مردم در صورت مشاهده فعالیت چنین مراکزی، میتوانند موضوع را به مسئولان وزارت بهداشت اطلاع دهند». سولاریوم که به نام بسترهای آفتاب یا اتاقکهای برنزه نیز معروف است، وسیلهای است که اشعههای اولترا ویوله را جهت برنزگی آرایشی ساطع میکند.
|
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |