|
||||||||
پيوندها | مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 950ـ دوشنبه 13 دی 1389 ـ 3 ژانويه 2011 | ||||||
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
گزارش تجمع اعتراضی به احکام اعدام و برای آزادی زندانیان سیاسی در تورنتو ـ چهارشنبه 29 دسامبر>>>
گزارش کميسيون نظارت بر انتخابات
اسماعيل نوری علا سکولار سبز چه کسی است؟
ويدئو، فايل کوچک صدا
سردبیر سایت ترکمن صحرا مدیا>>>
گفتگو با جوانان پشتيبان نهاد مردمی
(هر دو از ديپلمات های بريده از
کانون نويسندگان ايران، از نهادهای فعال و تاثير گذار جنبش روشنفکری، و نويد بيمرگی اين جنبش است. اين کانون، عليرغم لغزش ها و خطاها، نماد آزاد انديشی و آزاديخواهی و شهامت روشن انديشانه است. نزديک به 42 سال است که اين نهاد دموکراتيک و مدنی اعدام، زندان، شکنجه، سانسور، تهديد، محروم سازی های اجتماعی و فردی، ضرب و شتم، لجن پراکنی و چرک زبانی گورزادهای تاريک انديش را با انديشه و بيان و قلم تحقير کرده است، تا آن حد که سياه انديشان حکومت اسلامی را حتی سنگ گور کانونيان ترسانده است. نگاه کنيد به سنگ مزار شاعرآزادی، شاملوی بزرگ، تا سيمای ترس خورده و در هم شکسته ی سياه انديشی را بهتر ببينيد.>>>
يک ويدئوی بسيار جالبدر مورد تغييرات جهاندر دويست سالهء اخير>>>
حتی فاقد مستندات کافی شرعی است نظریه تشکیل حکومت اسلامی نه تنها از نگاه نیروها و جریانهای طرفدار سکولاریسم مورد نقد و اعتراض است بلکه اگر از منظر درون فقهی و درون دینی هم به آن نگاه شود با تردیدهای جدی مواجه شده است نظریه ولایت فقیه آیت الله خمینی یک نظریه مهجور و کم طرفدار دربین نظریه فقهای شیعه درباره لزوم تشکیل حکومت است.جریانهای بنیادگرا و اصلاح طلب جمهوری اسلامی به طور یکسان سعی می کنند این طور القاء کنند که نظریه ولایت فقیه خمینی یک نظریه «مرسوم» و«عادی» در بین فقهای شیعه است،ولی در نگاهی بسیار گذرا به تاریخ فقاهت در میابیم که نظریه لزوم تشکیل حکومت اسلامی به دست غیر معصومان با تردید جدی فقیهان بزرگ روبه رو بوده،شیخ انصاری از بزرگترین عالمان شیعه به حساب می آید و نظرات فقهی اش تا امروز به عنوان ستون درسهای حوزه های علمیه مورد استفاده و استناد بوده. شیخ در کتاب مکاسب خود در مورد حکومت اسلامی نظراتی را بیان می کند که از دید یک فرد عرفی گرا می تواند جالب توجه باشد،شیخ می گوید:"ولایت نوع استقلالی آن که ولی بتواند در امور مربوط به جان و مال و مصالح مردم تصرف کند....به مقتضای دلائل قطعی ویژه پیامبر و امامان و نایبان خاص آنان است" یا در جایی دیگر می گوید:"اموری که مشروعیت آن ها بستگی به اذن امام معصوم دارد مانند جهاد ابتدایی،اجرای حدود و مانند آن فقیه نمی تواند متصدی اجرای آنها گردد"،ملاحظه می کنید شیخ انصاری برای فقیه حتی قائل به «جواز تصرف» نیست چه برسد به «ولایت» نظراتی شبیه شیخ در بین فقهای برجسته شیعه فراوان است که بنا به اقتضای نوشتار از ذکر آنها خودداری می کنم. در نزاع فکری با طرفداران حکومت اسلامی و تئوری ولایت فقیه لزومی ندارد همواره از منظر لیبرالیستی به نقد حکومت مذهبی پرداخت در درون متون فقهی و مذهبی هم موارد مهمی وجود دارد که نشان می دهد نظریه ولایت فقیه آیت الله خمینی لزوما نظریه ای درون دینی نیست و مستندات کافی شرعی هم ندارد چه برسد به برهان های عقلی ،نظریه حکومت مذهبی حتی در درون نظرات فقهی هم جایگاه مهمی ندارد و فاقد استدلالات عقلی قانع کننده است بنابراین جریانهای منتقد با اعتماد به نفس بیشتری می توانند برای رهایی از آن مبارزه کنند (نظرات شیخ انصاری برگرفته از کتاب مکاسب او چاپ تبریز است).
راز هالهء نور خامنه ای نور افکن پایین و صفحه فلزی بالا برای انعکاس نور جهت افزایش معنويت
|
شب هنگام به خیابان ها می ریزند و در کنار هم منتظر آمدن سال تازه یا «عید نو» ای می شوند که بی هيچ تأخير و پیمان شکنی از راه می رسد و دریچه های شادمانی را بروی مردمان باز می کند. و آن گاه که سال نو از قلب ها سر می کشد، مردمانی شاد و آزاد بوسه بر لب ها و گونه ها و چهره های یکدیگر می زنند تا نو سال را با عشق، مهر و مهربانی آغاز کنند. و برايم دردناک تر از هميشه اين واقعيت است که اکنون روز بروز بيشتر روشن و قطعی می شود که همه ی مراسم اين روزهای جشن و سرور و درخت و بسته های هدیه و مهربانی و نور از آیین های مهر و میترایی ما گرفته شده اند؛ اما از این همه اکنون فقط برای ما حسرتش باقی مانده است.>>>
فقر ما فراموشی روشنفکرانی چون فتحعلی آخوند زاده ها، میرزا آقا خان ها، طالبوف ها، تقی زاده ها، احمد کسروی ها و دیگر روشنفکران عصر مشروطیت است؛ فقر ما قهر ما با تاریخ مشروطه است؛ فقر ما نگاه تلخ غبارآلود کتاب های احمد کسروی، فریدون آدمیت، ماشاءالله آجودانی، یوسف شریفی و ... به من و توست؛ فقر ما بدست فراموشی سپردن تاریخ مشروطه است. فقر ما فراموشی پانزده خرداد 1342 است، روزگاری که در آن نهضت آزادی به ریاست مهندس مهدی بازرگان به جانبداری از خمینی منتقد انقلاب شاه و مردم پرداخته است.>>>
آيا بين واژه/مفهوم ِ فرنگی ِ «رفورم» و واژه/مفهوم ِ فارسی «اصلاحات»، که گفته می شود ترجمهء آن واژهء فرنگی به فارسی است، رابطه ای از نوع «اين – همانی» برقرار است؟ يعنی، آيا «اصلاحات» ترجمهء دقيق واژهء «رفورم» محسوب می شود؟ و آيا نه اينکه اگر چنين رابطه ای مابين دو واژهء مزبور در دو زبان برقرار نباشد اما بر اين نکته اصرار شود که اين يکی ترجمهء وفادارانهء آن ديگری است، آنگاه تعاريف و توضيحات و مطالبی که دربارهء «رفورم» مطرح شده، در بی خبری ما و به غلط، به «اصلاحات»، که رسانای معنای «رفورم» نيست، نسبت داده نمی شود؟>>>
در گزارشی که «فعالان حقوق بشر و دموکراسی در ایران» در آن از سیامک مهر نقل قول کرده اند، او به نکته ای اساسی اشاره می کند: «در خارج از موضوع دادگاه بطور دوستانه برای حضار عرض کردم که من محصول جمهوری اسلامی هستم، من ساخت حکومت اسلامی ام. رژیم استبداد دینی خود مسئول تولید آدم هایی با اندیشه های مثل من است. همانطور که این رژیم 7 میلیون معتاد، بیش از 3 میلیون مواد فروش و چند میلیون زن خیابانی تولید کرده است، به همان نسبت نیز چند میلیون کفرگوی متنفر از تمامی عربده های اسلام حاکمان ستمگر تولید کرده است». سیامک مهر راست و درست می گوید. او و امثال او، که شمارشان روز بروز نیز بیشتر می شود، ساخت حکومت اسلامی اند!>>>
حکومت اسلامی در ایران ِ اسلام زده ی ما، ریشه ی اصلی سیه روزی و از هم پاشی اقتصاد، جامعه، اخلاق، فرهنگ و در یک کلام همه ی بایسته های یک جامعه ی انسانی است. پرداختن ِ این حکومت یا در این حکومت، به تک تک مقوله هایی همچون حقوق بشر، ازادی بیان، برابری زن و مرد، بیکاری و فقر و جهالت و ریاکاری و غارت و... همه و همه یک فریبکاری و یک انحراف آفرینی ِ آزار دهنده است. چرا که نبود همه ی آنچه که بر آن انگشت گذاشته ام؛ ریشه در همین حاکمیت اسلامی دارد که در هیچ یک از نماد و نمود بودنش در زمانه ما، نه فقط همخوانی ندارد بلکه در کلیتش ناروا، نابجا، ضد ملی و اسباب تحقیر ما و سرزمین ماست.>>>
بخشی در بی اعتباری، و بخشی دیگر در برپایی هویتی جدا از دیگران، زمین و زمان را به چالش می کشند و هراس از وجود یکدیگر را در قتلگاه نظام به گونهء موازی به نمایش می گذارند. همایش خود جوش انسانی ما در نفی اعدام حبیب، دانشجوی کرد، اما همهء این تصورات و کنش های بیهوده را به چالش کشید. با تکیه بر درد، و همچنین آرزویی مشترک، قادر گشتیم حرکت گسترده ای را در ایران، و بویژه در برون از مرزهای ایران، پدید آوریم. و قادر گشتیم وعدهء اعدام او را به انکار کشيم. و اگرچه هنوز نمی دانیم فردای دلهرهء حبیب ها چگونه رقم زده می شود اما ماکنون دانسته ايم که در سایهء اندکی تلاش، با نیرو و وحدتی انسانی، می توانيم به انکار مرگ او در این وعده بنشینیم. این اولین نشانه از یک همایش انسانی نیست اما اين يکی به هنگامی رخ داده است که «ذهنیت گسست» می رفت تا منشور خود را عملی سازد؛ و سرخوردگی از بی کفایتی مدیریت سیاسی اپوزيسيون می رفت تا منشور خود را بنگارد.>>>
دیباچه ای بر مفهوم همبستگی ملی مسئله همبستگی ملی در ایران تابعی از گفتمان های مسلط سیاسی بوده است. گفتمان پاتریمونیالیسم (پدر سالاری ِ) سنتی اصولاً نیازی به مفهوم ملت و شهروند نداشت و برای مقاصد آن مفاهیمی چون رعایا کفایت می کرد. رفتارهای سیاسی فرد در گفتمان پاتریمونیالیسم سنتی، به ویژه انفعال، ترس و تسلیم، سکوت و اعتراض پنهان و بی اعتمادی متقابل، مناسبتی با «ملت سازی» ندارد. بدبینی، بی اعتمادی، احساس بی کفایتی و ناتوانی سیاسی و انزوا و سیاست گریزی، که به عنوان عناصر فرهنگ سیاسی سنتی در ایران ذکر شده اند، امکان تکوین مفهوم ملت به معنای مدرن را اصولاً منتفی می سازد. در ايران، با ظهور ایدئولوژی مدرنیسم، برای نخستین بار مسئلهء همبستگی ملی و تکوین هویت یگانه مطرح گردید...>>>
|
نيما يوشيج، ماندگارترين فرزند انقلاب مشروطه يک سخنرانی در 1993 در کانون سخن لندن
مروری بر وقايع سال 2010 در 60 ثانيه>>>
در برابر خشونت و سرکوب، بسیاری از حرفهکاران رسانهها مجبور به ترک کشور خود شدهاند. در سال گذشته 127 روزنامهنگار از 23 کشور جهان مجبور به ترک کشور خود شدهاند. برای دومین سال متوالی ایران با 30 روزنامهنگار تبعیدی بیشترین تعداد فرار روزنامهنگاران را به خود اختصاص داده است. آفریقای مرکز نیز از خبرنگاران خالی میشود. نزدیک به 15 روزنامهنگار اتیوپیایی و سومالیایی در سال گذشته کشور خود را ترک کردهاند. تبعید اجباری 18 روزنامهنگار زندانی کوبایی به اسپانیا از جمله وقایع مهم سال 2010 بود. این روزنامهنگاران از سال 2003 در زندان بسر میبردند.>>>
سال گذشته بدترین سال برای جامعه شناسان و جامعه شناسی درایران بود مسئول انجمن بین مللی جامعه شناسان بدون مرز- شاخهء ايران در میانه این تهاجمات فیزیکی به دانش آموختگان جامعه شناسی، حکومت جمهوری اسلامی ایران مضامین و نظریه ها و مبانی آموزشی دروس جامعه شناسی در دبیرستان ها و دانشگاه ها را نیز مورد تهاجم قرار داده و مجدد طرح جامعه شناسی اسلامی و علوم انسانی/ اسلامی را مطرح ساخته است تا بدین واسطه از قابلیت بالقوهء علوم اجتماعی و جامعه شناسی در نقد دین و قدرت بعنوان نهادهای اجتماعی مورد بررسی و پژوهشی بکاهد. در این راستا از سوی رهبر حکومت اسلامی بطور مشخص و سپس سران دیگر حکومتی بویژه روحانیون محافظه کار در درون قدرت بیانات شدیدی علیه این رشته دانشگاهی و علمی مطرح شد که اذهان بسیاری را بسوی این نگرش تخریبی و تهدید ها و نگرانی های ناشی از آن جلب ساخت.>>>
رژیم خامنه ایی با دولت انگلستان و افریقای جنوبی تفاوت های بسیار دارد. این رژیم نه برای افکار عمومی مردم ایران ارزشی قایل است و نه حاضر است که اصل حفظ نظام را قربانی افکار جهانی نماید. این رژیم امروز مذهب اسلام را هم قربانی اصل حفظ نظام کرده است... خاتمی ده سال پیش (هنگامی که هم مجلس و کرسی ریاست جمهوری را در اختیار داشت) با فرا نخواندن رفراندم مردم ایران به رفراندوم دچار یک خطای نابخشودنی سیاسی شد. اصلاح گرایان در سال گذشته بهای این اشتباه تاریخی را پرداختند. امروز اگر کسی شعار مبارزه مدنی و یا انتخابات آزاد در ولایت فقیه را در پیش گیرد به تکرار یک خطای تاریخی و نا بخشودنی دیگر خواهد پرداخت.>>>
پاسخی به مقاله ای از آقای اسماعیل نوری علا در پاسخ به این نکتهء مطلب ایشان که "خانم رجوی و شورای ملی مقاومت بارها همگان را دعوت کرده اند و پاسخی نیافته اند" لازم است این حقیقت را یاد آوری کنم که همهء آنهایی که صمیمانه و بی چشمداشت به پوست خرس، درد مردم را دارند و خواستار پایین کشیدن آخوند ها از اریکهء قدرت هستند به گرد او جمع آمده اند و اتفاقاً همان ها هستند که بارها و بارها حمایت مکتوب اکثریت نمایندگان و سناتورهای اکثر کشورهای مهم جهان را با کار طاقت فرسا و عمر بر باد ده، کسب کرده اند. اتفاقاً روی آوردن رژیم به لابی هم به خاطر همین موفقیت ها بود.>>>
گفت فلان روز در پارک لاله چیکار میکردی؟ از آن لحظه به بعد به قول معروف «دو زاری» ام افتاد و فهمیدم چرا آنجا هستم. در پاسخ گفتم جهت بررسی تاثیرات منطقهای قطعنامه 598. در جواب خنده تمسخر آمیزی کرد و گفت حالا شما چه کسانی بودید که میخواستید بررسی کنید؟ در پاسخ تمامی "دوستان" را نام بردم و گفتم ما کار خلافی نکردیم و صرفاً یک نشست دانشجویی داشتیم. در ادامه پرسید آیا میدانی حمید رضا مرکبی الان کجا هست؟ در پاسخ منفی من گفت ایشان رفته اند جأیی که عرب نی انداخت. از این خبر وحشت و هراس به دلم راه افتاد.>>> حکومت اسلامی کاریکاتوری از سرمایه داری حدود سی و دو سال است جمهوری اسلامی تمام مبانی برآمده از مدرنیته را رد می کند از ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی همه چیز دچار پسوند اسلامی شد یکی از آن مسائل اقتصاد اسلامی بود،روحانیون و ایدئولوگ های جمهوری اسلامی هرگز نتوانستند مبانی نظری و عملی اقتصاد اسلامی را تعریف کنند و با درهم ریزی مفاهیم سوسیالیستی و سرمایه داری ملغمه ای بی در و پیکر آفریدند. امروز کمتر صاحبنظر اقتصادی را میتوان پیدا کرد که بتواند مدل اقتصادی جمهوری اسلامی را مشخص کند. احمدی نژاد نیز همواره سرمایه داری غرب را رو به اضمحلال و نابودی ارزیابی کرده ولی به شکل تعجب آوری از رقابتی کردن و حذف سوبسیدها حرف می زند که همه صاحبنظران می دانند این مسائل جزء جدانشدنی اقتصاد سرمایه داری هستند اما جمهوری اسلامی فقط کاریکاتوری از سرمایه داری است،این رژیم هرگز از از سرمایه داری صنعتی حمایت نکرده و با انباشت سرمایه توسط بخش خصوصی واقعی مخالف بوده هرگز اجازه آزاد سازی فعالیت اقتصادی را نداده و از شفافیت مالی نیز برخوردار نبوده. تئوری اقتصاد اسلامی و یا بانکداری بدون ربا امروز با شکست کامل مواجه شده و جمهوری اسلامی پس از سی و دو سال اقتصاد ایران را دچار بحران های گوناگون کرده و آخرین نمونه آن حذف سوبسیدهاست که هدف اصلی آن از بین بردن همیشگی طبقه متوسط اقتصادی و پدید آوردن طبقه ای از صاحبان سرمایه است که عمدتا نظامی هستند و به جای تولید به واردات بی رویه علاقه دارند. مهمترین بحرانی که جمهوری اسلامی با آن مواجه است بحران اداره کشور است و دولت احمدی نژاد بیش از هر زمان دیگری این بحران را به تصویر کشیده،اقتصاد جمهوری اسلامی نه به نفع کارگران است نه برای سرمایه داران صنعتی و مستقل بستر مناسبی فراهم کرده است،بر نیروهای اپوزیسیون است که این پاشنه آشیل جمهوری اسلامی را رها نکنند و با نشان دادن ناتوانی این رژیم در حل مشکلات ساختاری اقتصاد ایران موجبات تضعیف بیش از پیش این رژیم قرون وسطایی را فراهم آورند. چرا در دوران طلائی حضرت امام اصلاً مهندسی انتخابات نداشتیم فرارسیدن سال نوی میلادی را خدمت هموطنان عزیز مسیحی و ایرانیان مقیم خارج از کشور تبریک می گویم. امیدوارم سال جدید، سالی پر بار و سرشار از شادی برای همهی ما باشد... عزیزان من! ببینید آقای خاتمی چه می گوید همان را عمل کنید. باور کنید صلاح همه ی ما در آن است. من که هر وقت این مرد را می بینم و حرف هایش را می شنوم کیف می کنم. باور کنید خدای استراتژی و تاکتیک است. آن پیچش زیبا به طرف توالت سازمان ملل، زرنگی این آدم را در برخورد با معضلات به شما نشان می دهد. من که گوش به فرمان او هستم. بگوید شرکت کن، می کنم. بگوید نکن، نمی کنم. کافی ست بگوید بپر، من فقط می پرسم از کدام پنجره. حالا طبقه ی اول باشد یا دهم برایم فرقی نمی کند. این مرد کارش حکمت دارد. شرط گذاشتن اش حکمت دارد. اخم و لبخندش حکمت دارد. >>> خری را که به پشت بام برده اند، چگونه پائین می آورند؟ متنی را که می خوانید، فدوی از کتاب "مجمع الفضلان " که اخیرا ً در تهران چاپ و منتشر شده، استخراج کرده است. تازگی این اثر، که پایان نامه ی یکی از فضلای طلبهء حوزوی نیز هست، در این است که وی، پرسشی واحد را در محضر مراجع مختلف مطرح و از قضا، پاسخ های گوناگون دریافت داشته که البته این این اختلاف ها، ناشی از جهان بینی های متفاوت حضرات آیات عظام پیرامون این پرسش پیچیده است؛ که فدوی نیز بمنظور تنّبُه خوانندگان محترم ضد انقلاب و نیز بجهت نگاه نوی این طلبهء جوان و نیز جذابیت برخی پاسخ ها، اقدام به انتشارخلاصه ای از این پرسش و پاسخ می نماید.>>>
مخالفت با لیبرال دموکراسی بهترین شناسه مارکسیست های روسی است نیک آهنگ کوثر و امید سهرابی (اسم مستعار) هر روز بیشتر و بیشتر ماهیت فراماسونری مارکسیست روسی بودن خود را آشکار تر می کنند. مثل همه با پیک نت شروع کردند و به اخبار روز رسیدند. انتقاد از دین محمد! با پشتوانهء دینی مارکس؟! آقا! محمد منتقدی چون سروش دارد که «فیلسوف قرن» است؛ قبل از او هم ده ها نفر دین باور و بیدین او را و دین اش را نقد کرده اند. امروز هم سراسر جهان با رفتار اسلام رادیکال استالینیستی منتقد این گفتمان دینی هستند. جایی برای شغال مارکسیسم روسی نمی ماند که منتقد گفتمان محمد شود. شما بروید به اسماعیل قراگوزلو و عابد توانچه مارکسیسم را دوباره درس بدهید، نمی خواهد با این شامورتی بازی و چهار تا گرافیک مضحک، که خودتون هم از اونها سر در نمی آوريد به ما دوباره 22 میلیون کشتار در شوروی، 5 میلیون زندانی در سیبری، 3 میلیون کشته در کامبوج، 3 میلیون کشته در کره شمالی، میلیونها نفر کشته و شکنجه شده و زندانی در کشور های کمونیست را به نام رهایی و عدالت و مبارزه با دین و لیبرالیسم و امپریالیسم و سرمایه داری قالب کنید. شاعر در محضر رهبر
|
|||||
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |