بمناسبت پايان مرداد ماه
تاریخ مشروطه، دادگاه ایران است
همنشین بهار
اينکه آیا همه کسانی که به جای سلطان و رعیت، دم از مشروطه و ملت
میزدند و میگفتند: «مشروطه
عین
اسلام و
اسلام
همان
مشروطه
است»، از موضع ترقی خواهی جانب امثال صوراسرافیل و ستارخان را می گرفتند یا
نه، موضوعی جدا
است... تکفیرنامه اصحاب قلم و افرادی چون جلیل محمدقلیزاده (سردبیر
ملانصرالدین) را نه شیخ فضل الله نوری و ملاقربانعلی زنجانی
مشروعه خواه، بلکه آیت الله محمد
کاظم خراسانی (صاحب کتاب ارزشمند کفایه الاصول) و آیت الله
عبدالله مازندرانی مشروطه خواه مُهر زده اند.>>>
جنگ اسد علیه مردمِ خود
کریم الجواهری ـ در راینیشه پُست
ترجمه از ح.پدرام
قیام در سوریه هر روز خونین تر می شود و هرچه بیشتر پرسشی خود می
نمایاند: چرا جامعۀ بین المللی همانند لیبی دخالت نمی کند؟ پاسخ در
موقعیت منطقه ای بسیار ویژۀ سوریه نهفته است. لیبی از نظر بین
المللی تنها به دو جهت جالب است: منابع عظیم نفت دارد و پایگاه
مهمی برای مهاجرت از آفریقا به اروپاست. سوریه برعکس از نظر
راهبردی منطقه ای مین گذاری شده را می ماند. یک نکته همسایگی این
کشور با اسرائیل و ارتفاعات جولان است که از سال 1967 در اشغال
نیروهای اسرائیلی است. در مرز دو کشور با وجود لفاظی های جنگ
طلبانه بین سوریه و اسرائیل، از 40 سال پیش گلوله ای شلیک نشده
است. درعمل حکومت سوریه ضامن آرامش و ثبات در مرز با اسرائیل است.
و دومین برگ برندۀ سوریه پیمان سیاسی اش با ایران است. >>>
يک مشکل حقوقی و چند مشکل ديگر
حمیدرضا رحیمی
از زمانی که اثری که از یکی از مؤمنین به شرح زیر صادر شده است،
اینجا در ممالک محروسه ی خاج پرستان، همه جای فدوی را گرفته اند که
مؤمن مذکور شدیداً شکر خورده و قند شکسته که بدون اجازه، از آنان
مایه گذاشته است:
«در
كشور عشق مقتدا خامنه ای است
/
فرماندهی كل قوا خامنه ای است
/
ديروز اگر عزيز مصر يوسف بود
/
امروز عزيز اين جهان خامنه ای است!» و فلذا فدوی را به مصداق این
بیت معروف: گنه کرد در شرق آهنگری / به
LA
زدندی سر مسگری!؛
شدیداً به قول عوام
Sue
کرده اند!..>>>
کجای شريعتمداری
کيهان می سوزد؟
يافتم!
يافتم! بايد اسب را جلوي درشكه ببنديم!
(خبر ويژهء کيهان چاپ تهران)
«اسب را به كدام سوي درشكه ببنديم؟» اين سؤالي است كه يكي از اعضاي
اپوزيسيون مقيم خارج پرسيده تا بالاخره مسئله اختلاف ميان
اپوزيسيون حل شود. «اسماعيل-
ن- ع» كه سايت نيمه تعطيل
سكولاريسم نو را اداره مي كند و چند ده سال است به خيال خود مشغول
مبارزه مي باشد، به تازگي فهميده كه مشكل اپوزيسيون در بستن اسب به
كجاي درشكه بوده است! او در اين باره مي نويسد: در زبان انگليسي
ضرب المثلي هست مبني بر اينكه «اسب را پشت درشكه نمي بندند». دليل
هم روشن است؛ اسب قرار است درشكه را بكشد و آن را با سرنشينان
احتمالي اش به مقصد برساند، اما اگر اسب را به پشت درشكه يا درشكه
را به جلوي اسب ببنديم هيچكس به مقصد نخواهد رسيد. اين اصطلاح، مثل
هر اصطلاح ديگري، كاربردهاي مختلفي دارد و مي توان آن را در موارد
گوناگوني در راستاي روشن كردن مقصود به كار برد؛ و من هم اين روزها
آن را در راستاي روشن كردن پيچ و خم هاي مساله غامض اتحاد نيروهاي
سياسي بسيار رسا و مبين مي بينم. مثلا، در وضعيتي كه قرار است عده
اي دور هم جمع شده و به حداقلي از توافق و همكاري برسند، مي توان
به اين ضرب المثل رجوع كرد و ديد كه چه مسائلي حكم اسب را دارند و
كدام يك كاركرد درشكه را عرضه مي دارند و چگونه مي توان، بر حسب
اين ضرب المثل، اسب و درشكه را طوري به هم بست كه سفر و رسيدن به
مقصد ممكن شود. وي مي افزايد: «در استنباط من از اين صورت مسئله،
به نظر مي رسد كه آنچه در ميان افراد يا آحاد شركت كننده در يك
اتحاد عمل مشترك است حكم اسب (عامل حركت) را دارد و اختلاف هاي بين
آنها همان درشكه اي است كه قرار است بوسيله اسب به حركت درآيد.
يعني، براي اينكه سفر اتحاد عمل آغاز شود چاره اي نيست جز اينكه
اسب را به جلوي درشكه ببنديم، و در حين حركت به حل اختلافات
بپردازيم و يا حل آنها را به رسيدن به مقصد واگذاريم؛ هرچند كه در
طول سفر ممكن است مسافران در حل اختلافاتشان توفيق نيابند و كل سفر
ناتمام بماند. اسب بي درشكه، قدرت حركت كردن و رفتن را دارد اما
درشكه بدون اسب به سختي قابل كشيدن است.» حالا، فارغ از اينكه در
ميان اپوزيسيون، اسب را به درشكه ببندند يا درشكه را به اسب،
پيشنهاد مي شود فكري به حال خود اسب ها بكنند چرا كه طي همين 15-10
سال گذشته بارها از سران اپوزيسيون شنيده شده كه اين جريان ها
مانند اسب هاي درشكه به سربالايي رسيده و همديگر را گاز گرفته اند.
كشيدن دندان آنها يا بستن لجام مي تواند راه حل موقتي باشد هرچند
كه بايد مراقب لگد اسب هاي درشكه به يكديگر هم بود! (بماند كه با
ماجراي اسب تروا، اسب هاي اپوزيسيون بعضا درازگوش نيز از آب درآمده
اند و معلوم شده از اول، جنس تقلبي در ميان اپوزيسيون توزيع شده
است).
بقيه در آرشيو
|