مبارزه ای شجاعانه، دروغهایی بیشرمانه
محسن ابراهیمی
مردم در آذربایجان به مبارزه شجاعانه شان علیه حکومت
اسلامی ادامه می
دهند اما فاشیتس
های
«گوناز
تی وی»
هم به دروغ
های بیشرمانه شان ادامه می
دهند. می
دانید امروز در
«گوناز
تی وی»
چه گفتند؟ گفتند که اینها که مردم را سرکوب می
کنند عرب و فارس هستند! اما یکی از تبریز زنگ زد و گفت
«جواد
بیگ،
اینهایی که امروز با باتوم و اسلحه به جان مردم افتاده بودند هی به
زبان ترکی می
گفتند:
"وورون
به خیانتکارلاری"
(بزنید این خیانتکارها را)!»
فاشیست
های
«گوناز
تی وی»
ابلهانه تصور می
کنند چون سرکوبگران حکومت در خیابان
ها چهره های شناخته شده نیستند پس شهر هرت است و می
توان هر دروغی را تحویل مردم داد. فاشیست
های
«گوناز
تی وی»
باید جواب این را بدهند که استاندار آذربایجان کیست؟ فرماندار
تبریز کیست؟ امام جمعه های فاسد تبریز و ارومیه کی
ها هستند و به چه زبانی حرف می
زنند؟ حکام شرع جنایتکار در آذربایجان به چه زبانی حرف می
زنند؟ فرماندهان آدمکش پاسداران در شهرهای آذربایجان به چه زبانی
حرف می
زنند؟ کمی دورتر برویم:
موسوی تبریزی و موسوی اردبیلی و خلخالی به چه زبانی حکم اعدام
مخالفین سیاسی حکومت اسلامی را صادر می
کردند؟
فاشیست
های
«گوناز
تی وی»
دقیقاً
چون فاشیست هستند ظرفیت هر دروغ بیشرمانه را دارند. اما جوانانی
که به زبان ترکی حرف می
زنند و امروز در خیابان
های تبریز و ارومیه عرصه را به سرکوبگران حکومت تنگ کرده اند،
فرزندان انسان
های شریفی هستند که در دههء
شصت بدست همین جنایتکاران اسلامی،
مثل موسوی تبریزی و ... به جوخه های اعدام سپرده شده اند.
موضوع روشن است:
سران ترک زبان حکومت اسلامی در آذربایجان با سران فارس زبان همین
حکومت در تهران و شیراز و اصفهان و مشهد در یک صف اند. جوانان شجاع
تبریز و ارومیه که امروز جانانه علیه حکومت اسلامی برخاسته اند در
صف جوانانی هستند که دو سال پیش مبارزه ای شجاعانه
را
در شهرهای مختلف ایران علیه حکومت اسلامی پیش بردند.
و
فاشیست
ها در کدام صفند؟:
صف بی حرمتی به انسان
ها، صف تبعیض علیه انسان
ها، صف نیروهای ارتجاعی، صف تفرقه انداختن میان میلیون
ها مردم همدرد و هم صف علیه حکومت اسلامی، صف پاک کردن چهرهء
جنایتکارانی که در واقع شاخهء
آذربایجان حکومت اسلامی هستند! مردم آذربایجان با شعارهایشان تا
کنون نشان داده اند که این تحرکات
مذبوحانه و پوچ است.
بقيه در آرشيو
تجزیه طلبان
بی رمق
و خسته از تجزیه
يک
میهن
دوست
آذری
تجزیه طلبان خسته و بی رمق که قصد سوء
استفاده از احساسات لطیف زیست محیطی آذری ها در مورد دریاچه زیبای
ارومیه را داشتند برای دهمین بار ناکام ماندند.
این مطرود شدگان ده ها بیانیه جعلی بدون نام نشان خود برای سوء
استفاده و تحریک آذری های میهن پرست و تحصیل کرده را در 5 سایت و
وبلاگ خود منتشر کردند ولی حتی به تعداد بیانیه های جعلی نیز مورد
اقبال عمومی قرار نگرفتند. به قول معروف،
یک هفته است که دارند هم خودشان را می کشند. این سایت ها خواستند 5
«شهید!»
هم
روی دست مردم بگذارند ولی
اين «آرزو» هم
روی دست خودشان ماند.
>>>
جنبش
سبز مرد - زنده باد جنبش سبز
گفتگو با
مسعود نقره کار
گفتگوگر» نشريهء شهروند تورنتو
در
جنبشی که استراتژی اش بازگشت به چنان دورانی بود، طبیعی بود که سخن
سرایی اش درباره مفاهیمی مثل آزادی و دموکراسی و مدنیت و حقوق بشر
نیز ساده لوحانه (و تا حدودی فریبکارانه) جلوه کند، چنین جنبشی
خودش نخستین فاتحه خوان گور اش بود.
(که البته آقایان موسوی و
کروبی هم با اندکی شرمندگی در این فاتحه خوانی شرکت کردند).
اما
به نظر من جنبش سبز زنده است، جنبش سبزی که جنبشی ضد دیکتاتوری،
آزادیخوانه و فرا مذهبی و فرا ایدیولوژیک است، جنبشی که رنگین
کمانی از دیدگاه ها و نظرهای سیاسی و عقیدتی متنوع و متکثر، و
برایند جنبش های گونه گون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی (دینی) و
قومی بوده و هست. این جنبش زنده است، آتش زیر خاکستر است که سرکوب
وحشیانه آن را به مرحله ی شکست و عقب نشینی موقت کشانده است.>>>
دربارهء جنبش سبز
سخنان دکتر
فرهنگ هلاکوئی>>>
جنبش سبز و معضل خشونت
سهيل روحانی
در پی کودتای خرداد
1388،
شايد هيچ يک از مسائل جنبش سبز به اندازهء
مسئلهء
نقش خشونت در مبارزه عليه استبداد مذهبی بحث انگيز نبوده و موجب
خشم و فوران احساسات و سوء تفاهم نشده است. استراتژی اصلاح
طلبان اعتراضات مسالمتآميز خيابانی به منظور وادار کردن رژيم به
دادن امتياز بود. استراتژی رژيم اين بود که با توسل به خشونت هزينهء
شرکت در اعتراضات خيابانی را بالا ببرد تا مردم را به اين
وسيله از شرکت در اعتراضات باز دارد. در نتيجه، اين پرسش مهم مطرح
شد که در برابر خشونتهای رژيم چه بايد کرد.>>>
سیدعلی
خامنه ای نیاز به کمک مالی دارد؟!
بهرام رحمانی
در ماه های اخیر برخی از نشریات و رسانه های نزدیک به دفتر آیت
الله خامنه ای، گفته ها و خاطراتی را به نقل از تعدادی از اعضای
تیم حفاظت از خامنه ای منتشر کرده اند که در آن ها تلاش شده تا از
او «شخصیتی مهربان»، «صمیمی» و «مرم دوست» به تصویر کشیده شود. به
خصوص گفته شده است که او، در فقر و سادگی زندگی می کند و حتی برخی
مواقع از اطرافیان خود، برای گذران زندگی پول هم قرض می کند؟!
شنیدن و خواندن چنین خبری، «دل» آدم را به «درد» می آورد؟ چگونه
رهبر یک کشور 75 میلیونی، با درآمدهای کلان، این همه در فقر و
نداری زندگی می کند؟>>>
پیمانگان (فدراسیون): راه یا چاه؟
خشایار رُخسانی>>>