
هوشمندی و اقتدار «آقا»
توسط
ف.م.سخن
بی بی سی در فیلم "خط و نشان رهبر" چیزی گفت که آقای حسین
شریعتمداری دارد به خاطر گفته شدن آن چیز خر غلت می زند. من مطمئن
هستم کیهان ضمن غلتاندن خود بر روی زمین و رختخواب و غیره چند هفته
پشت سر هم خواهد نوشت که رهبر ما هوشمند است و مقتدر است، چون
انگلیسیای پدرسوخته این طور گفته اند. ما نمی دانیم به کدام ساز
کیهان برقصیم. بالاخره این انگلیسیای مکار و امریکائیای جنایتکار
راست می گویند یا دروغ؟ اگر دروغ می گویند که این هم دروغ است، و
اگر راست می گویند که بقیه ی حرف هایشان هم راست است. اما من اصلا
نمی خواستم این ها را بنویسم و حرف ام چیز دیگری ست. می خواستم
بگویم کیهان جان، چرا منتظر شدی بی بی سی این را بگوید؟>>>


بدآموزی های اهل قلم
مشکل در آنجا و از آنجا آغاز می شود که فردی صاحب استعداد نوشتن
همين استعداد و توانائی را برای اظهار نظر کردن در مورد مسائل
مختلف تخصصی کافی بداند و با تکيه بر منطقی کم عمق اما ظاهراً
منسجم به نوشتن در مورد آن مسائل بپردازد. بسياری از کسانی که در
رسانه ها و بخصوص اينترنت قلم می زنند از اين گروه می آيند و فقدان
دانش کافی در زمينه های تخصصی نتيجهء کار آنها را به «بدآموزی»
تبديل می کند و آنها حکم مهندس راه و ساختمانی را پيدا می کنند که
فقط با تکيه بر استعداد نگارش و منطقی خودساز دست به نگارش مطالب
پزشکی زده و به خوانندگان خود در مورد داروهائی که برای بيماری شان
لازم است توصيه هائی را ارائه می کنند که ممکن است موجب مرگ بيمار
شوند.>>>
(پيوند به
آرشيو جمعه گردی ها)

من مفسر سياسی نيستم، کوشنده ای سياسی ام
نوری علا در تلويزيون ميهن>>>

کنگرهء
مرغوب برون مرزی؟
محسن ذاکری
دوستان انتخابات سنج یکباره ساکت شده اند! دیگر نمی نویسند! رفته
اند سراغ دریاچه ها و بهار عرب ها و چپاول مالی تاریخی! انتخابات
گویی حل شده است. یا اینکه من نمی فهمم... آری ساکت شده اند. تا
اینکه یکباره کلمه ای که اصلاً نشنیده بودیم و ندیده بودیم و
نخوانده بودیم یکباره از دهان مشاور رییس مجلس قانون گذاری جمهوری
اسلامی، که احتمالاً ناخواسته و مترادف مکتبی آن کلمه را پیدا
نکرده بود، پرید بیرون! عین ماهی تازه از آب!: « آلترناتیو»
برای جمهوری اسلامی!>>>


خاورمیانه در چا
لش
بین ارتجاع و تجدد
با گسستن حلقه دیکتاتوریهای کلاسیک که در یک مهار دوگانه، هم
آزادیخواهان و هم واپسگرایان را کنترل میکردند، امروز در
خاورمیانه هر دو گروه به میدان آمدهاند تا در یک تعیین تکلیف
تاریخی، آینده این منطقه را در چالش با یکدیگر رقم زنند. هم
اسلامگرایان تندرو و هم دمکراتهای مسلمان موضعی صریح و روشن در
مورد رابطه دین و دمکراسی در قدرت دارند. آنهایی که موضع خود را
صریحا بیان نمیکنند، اتفاقا همان اسلامگرایان میانهرویی هستند
که روی دو صندلی دین و دمکراسی نشستهاند و غرب روی آنها
سرمایهگذاری کرده است!>>>

آسانی
و آرامی!
وزیر امورخارجهء حکومت آخوندی که درماندگی در سخنانش موج می زند،
به تهدید کشورهای منطقه می پردازد: «کشورهای منطقه خوب می دانند که
سوریه از حلقه های اصلی زنجیره مقاومت در منطقه است که باید جایگاه
آن حفظ شود». درحالی که آنچه که کشورهای منطقه خوب می دانند این
است که "حلقه های اصلی زنجیره مقاومت در منطقه" – که نام مستعار
حکومت آخوندی است – یعنی حکومت بعثی سوریه، حزب الله لبنان، حماس،
جهاد اسلامی و... تاکنون حاصلی جز افزایش تنش و آشوب و کشتار برای
منطقه نداشته اند و برای آنکه مردم بتوانند خود تصمیم بگیرند تا
منطقه روی صلح و آرامش به خود ببیند کل این زنجیره "باید" از هم
بپاشد.>>>

تبدیل
خبر به ابزار بی خبر نگه داشتن مردم؟
فرج سرکوهی
در جوامع برخوردار از دموکراسی احزاب رقیب، اتحادیه ها و دیگر
نهادهای جامعه مدنی و رسانه های آزاد، با نقد داده های رسمی، با
افشای ابهامات، با رمز گشائی از سخنان رسمی، با پژوهش و تحقیق و با
طرح واقعیت های ناگفته و کاویدن گوشه های مبهم و مخفی شده، با
سیاست تهی کردن سخن و زبان از واقعیت مبارزه می کنند.
اما در غیبت نهادهای مدنی مستقل و رسانه های آزاد، دولتمردان و
رسانه های وابسته به آنان، به تنها منبع خبررسانی بدل شده و خبر به
ابزاری برای بی خبر نگه داشتن مردم بدل می شود.>>>

تِروی
ديويس و عليرضا ملا سلطانی:
داستان دو اعدام در جکسون و کرج
مجید محمدی
قتل چه توسط يک فرد و گروه و چه توسط دولت فدرال يا دولت ايالتی
عملی غير انسانی است. اما در کشورهايی که قانون هنوز اجازهی اجرای
اين حکم را می دهد دولتها به دو دسته سياست روی کردهاند. يک دسته
تلاش کردهاند آن را از آن شکل وحشيانهی آويزان کردن بر سر دار يا
تيراندازی به متهم و لذا معرفی متهم به عنوان شر مطلق و گرفتن هر
گونه صدا از متهم و خانوادهاش به در آورند. دستهای ديگر تلاش می
کنند آن را هر چه بيشتر به عملی وحشيانه و قساوت آميز تبديل کنند
تا از اين راه خشونت در جامعه گسترش يابد و افراد به آدم کشی عادت
کنند. در جامعهی نوع دوم (ايران امروز) از اعدام به عنوان يک
ابزار برای ارعاب جامعه استفاده می شود.>>>

آزادی احزاب یا بلند پروازی های ایرانی؟
حمیدرضا برهانی
در گفتمان غالب بر سیاست ایران، ما از آزادی احزاب تنها در نهاد
دولت سخن می گوییم و حکومت را ـ که ناظر بر نهاد های قدرت است ـ از
این قانون مبرا می دانیم. واقعیت سیاسی ایران بیان گر این اصل می
باشد که همیشه گروهی از مردم تصمیم به ادارهأ ایران گرفته اند و،
با انحلال یا سرنگونی یک حکومت، تلاش در ساختن قدرتی جدید برای
اداره کشور داشته اند. این افراد بدلیل عدم وابستگی تشکیلاتی به
اقشار مختلف، و همچنین بوجود آمدن امکانات اقتصادی برای آنها،
خواسته یا ناخواسته جذب یک طبقهء اجتماعی شده اند و عملاً حکومت یک
حزبی را بوجود آورده اند. در فرهنگ سیاسی ما هیچ گاه سخن از اداره
کشور توسط حزب های مختلف به میان نیامده است.>>>

از: شکوه ميرزادگی>>>
از: اسماعيل نوری علا>>>
همراه با فايل کوچک صدا برای شنيدن و دانلود>>>

معلوم شد چرا براي تبريزی ها جوک مي سازند!
* اولين چاپخانه در سال 1227 توسط شاهزاده عباس ميرزا در تبريز
تاسيس شد و 12 سال بعد دومين چاپخانه در تهران تاسيس گرديد.
* براي اولين بار کتب خارجي در تبريز ترجمه گرديد که از آن جمله
عبارتند از: پطر کبير،شارل دوازدهم،اسکندر کبير،... .
* اولين رمان ايران به نام((ستارگان فريب خورده- حکايت يوسف شاه
سراج)) توسط ميرزا فتحعلي آخوند زاده در تبريز به رشته تحرير در
آمد.
بقيه در آرشيو
