بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

جمعه 21 تير ماه 1392 ـ  12 ماه جولای 2013

پيوند به يک توضيح

پشت پردهء کنگرهء سکولار دموکرات ها

نادر پیمائی

زمان زیادی از برپائی دفترسیاسی و شورای ملّی نگذشته که بیان نامه چندین برگی بی چم «پیمان نامه عصرنو » پخش می شود!

این بیان نامه چندین برگی که بگستردگی پخش شده دربرگیرنده چندین بند است که با بازی با واژه ها و فرازهای دهن پُر کُن کوشش شده که نوشته با خامه شیوا و ادیبانه و با نوشتن نام کم و بیش یک سد تن از ایرانیان جایگرفته در شهرهای اروپا و امریکا و کانادا، تا بتوانند باور همگان را با انجام پیشنهاد خود هم آهنگ و همسو کنند!.

من در نامنامهء بنیانگذاران، نام چند تن از افراد را دیدم که اگر ساختگی نباشد به راستی چون افراد خوشنام و ایراندوستی هستند، بر این باورم که این افراد بدون ژرفنگری و نگرش به درونمایهء کار و شایستگی برنامه ریزان، همسوئی خود با انجام برپائی کُنگره سکولار دموکرات ها را ابراز کرده اند و امیدوارم در این زمان چند روزی که از پخش بيان نامه گذشته، اگر از نام شان سودجوئی ناروا شده و یا اگر به چگونگی و نادرستی کار پی برده اند، مراتب رابیان فرمایندتا از کجراهی باور همگانی جلوگیری بشود.

سخن من با چنین افراد پاکدل نیست، بلکه با چند تن افراد گرداننده و نویسندهء بیاننامه است که من آن ها را با بکار بردن فراز ادبمند «دوره گردان سیاسی حرفه ای» می نامم و به پیشینهء سیاسی چند نفر از آن ها اشاره خواهم کرد «تا سیه روی شود هر که در او غش باشد» تاهازمان (جامعه) ایرانی با شناخت آن ها بیش از این فریب چنین دکانداران سیاسی را نخورند.

نویسندگان و پخش کنندگان بیاننامه هفده ماده ای با بکاربردن فرازهای بسیار زیبای فریبنده،  خود را چنین معرفی می کنند: ما ایرانی هستیم، ما انسان مداریم، ماسکولار دموکراتیم، ما استبداد ستیزیم، ما تبعیض ستیزیم، ما فرهنگ دوستیم،  ما نوگرائیم، ما وحدت گرا و تمرکزیم، ما همزیستی گرائیم، ما استقلال طلبیم، ما انحلال  طلبیم (واژهء من درآوردی آقای اسماعیل نوری علا!)، ماخشونت پرهیزیم، و....

ای کاش چند نفر گرداننده برپائی کنگره سکولار دموکرات ها قدری پاکدلی و رُک گوئی داشتند و می گفتند:

ما پیشامدجوئیم (فرصت طلبیم)، ما مردم فریبیم، ما سود جوئیم!! و .....

دوستی درباره این بیاننامه با من گفتگو می کرد و می پرسید، چرا در زمان برپائی شورای ملّی آن همه گفتگو و جار وجنجال بپا شد ولی درباره برپائی کُنگره سکولار دموکرات هاخبری نیست؟!، پاسخ دادم به دو انگیزه زیر:

الف – افرادی که در میدان مشکلات سیاسی ایران کوشا هستند از یکسال پیش از برپائی کمیته موقت برای آماده سازی برپائی شورایملی باخبر شده بودندکه رهبران جنبش سبز مذهبی (موسوی، کروبی، رفسنجانی، خاتمی) بافراهم نمودن بودجه کلان، تنی چند از افراد خود به نام اصلاح طلبان، از قبیل محسن سازگارا، اکبر گنجی، حسن شریعتمداری، فاطمه حقیقت جو، علی اکبر اُمیدمهر، مهدی هاشمی، علیرضا نوریزاده، محسن مخملباف، اردشیر امیرارجمند، احم دملکی، مهرانگیز کار، مجتبی واحدی، نازیلاگلستان، محمد مصطفائی، مهران براتی، رویا عراقی، محمدرضا حیدری  و.... را  واداشته بودندکه با برپائی سمینارها و کنفرانس ها درکشورها و شهرهای گوناگون، هازمان ایرانی را آماده پذیرش برپائی شورایملّی بکنند و سپس با همسو کردن شاهزاده رضا پهلوی نقشه و شالوده برپائی شورای ملّی را به انجام برسانند.

ب – ناسازگاران با انجام برپائی شورای ملّی دو گروه بودند:

1 -  هواخواهان و دوستداران شاهزده رضا پهلوی که پاکدلانه به سامانه پادشاهی باورمندند، این نقشه و شالودهء ساخته و پرداخته شده بدست جنبش سبز مذهبی و اصلاح طلبان را دامی برای خدشه دار کردن ارزش ملّی و سیاسی شاهزاده و به زیان مردم و کشور ایران می دانستند.

2 – ایراندوستان و ملّی گرایان راستین، رهائی ایران از چنگال اهریمنان دولتمدار را در براندازی حکومت جمهوری اسلامی بایا می دانند، چون منشور و شالوده برپائی شورای ملّی بدست اصلاح طلبان آماده شده و آماج آن هاجابجائی مهره ها برای ماندگاری حکومت جمهوری اسلامی بود بنابراین نمی توانست مورد پذیرش اُپوزیسیون ملّی گرا باشد.

بنابراین بیاننامه پخش شده پسین از ارزشی برخوردار نیست، بویژه اینکه  گردانندگان این نقشه، پرونده سیاسی درستی ندارند، بنابراین چندان مورد نگرش و گفتگو قرار نگرفته.

***

و امّا نویسنده گان بیاننامه و گرداننده گان شالوده برپائی کُنگره سکولارهای دموکرات چه کسانی هستند؟:

1. اسماعیل نوری علا

باچشم پوشی از پیشینه این شخص، فعالیت سیاسی او از زمان بوجود آمدن انقلاب اسلامی آغاز می شود که برای آشنائی خوانندگان با چنین فرد مبارز و آزادیخواه و اندیشمند و دانشمند! به چند رشته از نوشته های ایشان که در تاریخ بیست وسوّم آذر1357 در هفته نامه ایرانشهر نگاشته شده اشاره می شود*:

*- اسلام واقعی بُت می شکند، نه آنکه بُت می آفریند.

*- امام خمینی پدیده ای تازه و دلگرم کننده درتاریخ تشیّع است.

*- او در پی آن نیست تا قشر روحانیت را حاکم بر سرنوشت ما کند. (سدآفرین بر پیش بینی یک اندیشمند و دانشمند)

*- باکی نیست اگرجنبش مردم ایران ماهیت «سیاسی- مذهبی» دارد. این در واقع ذات طبیعی در جنبش توده ای در مشرق زمین است. ملّت ایران خواستار حکومت اسلامی است. از طرح مسئله حکومت اسلامی درایران نباید باکی داشته باشیم.

*- حکومت اسلامی، یعنی حکومت مردم برمردم با تکیه بر مبانی مترقی حقوق اسلامی و تشیّع سرخ علوی.

در چند سال گذشته ایشان با نوشتن نوشتار در رسانه های نوشتاری یا اینترنت و گفتگو های رادیو تلویزیونی و با یاری چند تن از یارانش و با تلاش زیاد خواسته از خود یک چهره ایراندوست و کوشای سیاسی بنمایاند!، بگونه ای که  یکی از گفتگوگران تلویزیون با بکار بردن پیشنام های جناب استاد – پروفسور دکتر، به ایشان نه تنها مقام بزرگترین اندیشمند و دانشمند و پژوهشگر، ادیب و سراینده و نویسنده و کوشای سیاسی را داده!، بلکه ایشان را یک فیلسوف در گستره جهانی می نامد!!.

*- این جناب فیلسوف نزدیک به دوسال قبل با پراکندن بیاننامه ای کم و بیش همانند بیاننامه پسین، بشارت داد که بزودی دست بکار برپائی یک سازمان سیاسی بزرگی در کانادا خواهد زد و رهائی ایران تنها در گرو پیوستن به این سازمان است!، و برای بزرگ جلوه دادن کار خواسته بود که افرادی که خواهان بودن در این نشست هستند باید با پرداخت ورودیه نام خود را نوشته کنند. بنا به گفته افرادی که از نزدیک بیننده رویداد بودند نه کسی نامنویسی کرد و نه کسی ورودیه پرداخت!، بگونه ای که روز برپائی نشست ایشان و چند نفر از همفکرانشان باتلفن از افرادی که می شناختند با پافشاری می خواستند که به نشست بیآیند و نوید مهمانداری و شام را می دادند!.

با تمام تلاشی که کردند باشندگان در نشست به چهل نفر نرسید و در پایاننامه نشست نوشته شده بود که باشندگان در نشست تمام بندهای منشور پیشنهادی را پذیرفتند!، و همچنین نام سازمان «پایگاه رسمی شبکه جهانی سکولارهای سبز برای دموکراسی وآزادی ایران » برگزیده شد!!. (بی گمان جناب فیلسوف، زمان برگشتن به امریکا، باید برای بارکشی این نام به یک کامیون هیجده چرخ  مزدکار داده!!)

*- با شروع کوشش اصلاح طلبان برای برپائی کنفرانس ها و سمینارها جناب فیلسوف با همکاری فاطمه حقیقت جو و همسرش (برگزیدگان پایه ای جنبش سبزمذهبی)  و امیرحسین گنج بخش و مجتبی واحدی و عده ای از جدائی خواه ها کنفرانسی در ماه اپریل سال 2012 در شهر واشنگتن دی.سی. زیر فرنام «اتحاد برای گذار به دموکراسی و انتخابات آزاد»  بر پا کردند، در این کنفرانس هم شمار باشندگان در نشست به سی نفر نرسید!.

*- جناب فیلسوف می اندیشیدکه در برپائی کمیته موقت برای برگزاری نشست شورای ملّی یکی از گردانندگان پایه ای خواهد بود ولی چنین نشد، برای اینکه از کاروان پس نماندبا همکاری سیروس آموزگار و شاهین فاطمی شالوده ای را زیر فرنام «ائتلاف برای حاکمیّت ملّی در ایران»  آماده کرده و آن را به دیدشاهزاده رضا پهلوی رساندند. شاهزاده رضاپهلوی هم گویا برای دلخوشی آقایان شالوده را پذیرفته!، ولی تا امروز از انجام آن خبری نشده!!.

چون جناب فیلسوف با تمام چاپلوسی از جمهوری اسلامی چیزی بدست نیاورد و در خارج از ایران هم در این  چند سال با اینهمه تلاش راه به جائی نبرده اکنون شالوده برپائی کنگره سکولار دموکرات ها  را به راه انداخته.

 

2. ایمان فروتن

باچشم پوشی از کار و پیشه پیشین این جناب دکتر، در چندین سالی که ایشان وارد میدان سیاست شده به انگیزه داشتن امکانات مالی زیاد، [ناخودآگاه، دات (قانون) «ازکجاآورده ای؟!» به یادمی آید] و هوشمندی تاکنون نقشه ها و شالوده ها و سازمان های گوناگونی را بر پا و یاب اسازمان هائی یگانگی کرده از قبیل :

*- تشکیل مجلس ملّی (دولت در تبعید) که در آن دولت خود سمت رئیس دولت (قوه مجریه) و مسعود هارون مهدوی سمت رئیس مجلس (قوه مقننه) را پذیرفته بودند!. ولی دوران ایستائی این مجلس به چند ماه نرسید!                                                       

*- جناب دکتر سازمانی با فرنام «SOS» براه انداختند، گویا آماج از برگزیدن نام رازگونه، بزرگ و ارزشمند جلوه دادن سازمانش بوده (گویا درگذشته زمان بوجود آمدن دشواری و یا فرو رفتن کشتی در آب، برای یاری گرفتن با سه وات sos پیام رسانی می کردند). شاید جناب دکتر هم با برگزیدن این فرنام خود را یاری رسان به کشتی دچار گرفتاری و دشواری ایران می پنداشته!!، بهرسان این دکان هم خریدار نداشت و پس از زمان کوتاهی بسته و دکان دیگری با فرنام جنبش ایران فردا برپا شد!، چون این دکان هم خریداری نداشت، برای سوددهی آن با شهریار آهی که با تنی چند از جدائی خواهان نشستی در پاریس بر پا کرده بود دست یاری و همکاری داد، این یکانگی هم چندی نپایید.

*- از دو سال پیش دکان دونبش اینترنتی را با فرنام نهاد مردمی راه انداخته که بنا به فراخواست خود گویا بیش از چند هزار نفر هموند اینترنتی دارد!!.

زمان برپائی کمیته موقت سازمان چند هزار نفری، نهاد مردمی یکی از هموندان کمیته موقت شد، ولی در کوتاه زمان از آن کمیته دوری جست (چون چنین پیش آمدی برای افراد دیگری هم چه خوشنام و چه بدنام بوجود آمده به بازنمود نوشته شده در رویه پایانی نگاه کنید).

*- از هموندی در کمیته موقت دیرگاهی نگذشته که به کُنگره سکولارهای دموکرات پیوسته! اینکار نه تنها دمدمی بودن و هر روز به رنگی درآمدن این فردرانشان می دهد، بلکه نشانگرآن است که دکان نهاد مردمی هم با چند هزار  هموند، پر و پائی ندارد و او دنبال کار تازه ای می گردد!!.

 

3. کوروش اعتمادی

با تلاش زیاد از راه رسانه های همگانی و اینترنت میخواهد خود را یک فرد نویسنده نامدار و با برپائی سازمان چندنفره با فرنام گروه رایزنی برای اتحاد خویشتن را کوشنده سیاسی سیاستمدار به هازمان ایرانی بشناساند.

*- یکسال نیم پیش می خواست که با گروه چند نفره خود! به جبهه هم آهنگ مبارزان ایران به پیوندد، ولی چون دارای اندیشه خودبزرگ بینی و بلند پروازی بود، جایگاهی در آن سازمان نیافت، با برپا شدن کمیته موقت، خیلی تلاش کرد که بلکه در آن کمیته جایگاهی بدست آورد، آن هم انجام نشد. اکنون با بلند شدن آوای کنگره سکولارهای دموکرات خود را زیر چتر اسماعیل نوری علا کشیده  بلکه بجائی برسد!.

 

4. عبدالستاردشوکی

در هرجا که گروهی گردهم می آیند و یا نشستی برگزار می شود، عبدالستار دشوکی خود را با نام نماینده مردم بلوچستان وارد جرگه می کند.

*- با تشکیل کمیته موقت ایشان هم یکی ازهموندان نخستین کمیته بود، شاید خوانندگان بیاد داشته باشند که در زمان هموند بودن در کمیته موقت چگونه با جوش و خروش درباره بایستگی و شایستگی منشور و برپائی شورای ملّی با آوای بلند داد سخن می داد!، ولی پس از زمانی او با همسازی ایمان فروتن و مسعودهارون مهدوی از کمیته کناره گیری کردند، و اکنون او هم مثل ایمان فروتن دنبال کاروان کنگره سکولارهای دموکرات به راه افتاده!.

 

بازنمود:

با نگاه به نام های نوشته شده در بالا که برگزیدگان اصلاح طلبان و جنبش سبز مذهبی (موسوی – کروبی – رفسنجانی – خاتمی) برای برپا کردن کنفرانس ها و سمینارها و نوشتن منشور و گزیدن هموندان کمیته موقت و دفتر سیاسی وشورای ملی بودند، با واردشدن دو گروه به کمیته موقت و یا شورای ملّی سازگار و پذیرنده نبودند:

1 – کسان ملّی گرا و ایراندوست که با انجام خواسته های آن ها که دربرگیرنده سود اصلاح طلبان و جنبش سبز مذهبی  (روی دیگر سکّه جمهوری اسلامی) بود، همخوانی نداشتند.

2 – کسانی که زیادت خواه و سودجو و دشواری آفرین بودند.

بنابراین، از زمان نخست کوشش کردند که از ورود این دو گروه جلوگیری کنند و اگر هم وارد شدند به جوری ترتیب کنار کشیده شدن آن ها را فراهم بکنند؛ مانند آقایان دکتر رضا تقی زاده و یا دکتر انوشیروان حاتم و غیره که با پی بردن به روال کار برگزیدگان اصلاح طلبان و جنبش سبز مذهبی که با اندیشه آن ها سازگاری نداشت، بزودی خود را کنارکشیدند، و یا افرادی مانند ایمان فروتن و عبدالستار دشوکی و مسعودهارون مهدوی که دیدند نمایندگان اصلاح طلب ها و جنبش سبز مذهبی و گردانندگان کمیته (رضا پیرزاده و نازیلا گلستان) میدانی برای تاخت و تازشان نمی دهند، برای نگاهداری آبروی خود بانوشتن نامه ای کناره گیری کردند!! .

سندیگو – کلیفرنیا

 

* توضيح سکولاريسم نو: منبع اين نقل قول ها سايت خود آقای اسماعيل نوری علا است، در اين پيوند (+) که طی آن ايشان در مورد چگونگی و چرائی آن مقاله توضيح داده اند.

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه