|
بازگشت به خانه پيوند به نظر خوانندگان آرشيو مقالات آرشيو صفحات اول جستجو |
جمعه 4 مرداد ماه 1392 ـ 26 ماه جولای 2013 |
خانه تکانی بزرگ
اوزلوم گذر – ماکسیمیلیان پاپ
برگردان: گلناز غبرایی
پس از تظاهرات عظیم، حالا حکومت از مخالفین انتقام می گیرد. فعالین سیاسی را به دادگاه می کشانند، خبرنگاران اخراج و کارمندان معترض به تبعید فرستاده می شوند.
پنج هفته پیش تایفون کاهرامان به ملاقات نخست وزیر رفته بود. حالا در هتلی در «گازیان تپ» سرگردان و آشفته نشسته است. از این جا تا استانبول 1150کیلومتر راه است و تا سوریه کمتر از 100 کیلومتر. کاهرامان 32 ساله نقشه بردار شهری است و در وزارت فرهنگ کار می کند، در بخش حفظ میراث فرهنگی. تا همین اواخر در استانبول بود و علیه پروژهء پاساژ سازی در «پارک گیزی» تظاهرات می کرد؛ تظاهراتی که در اوایل ژوئن تبدیل به اعتراضات وسیع ضد دولتی شد. حالا او را برای تنبیه به این ولایت تبعید کردند. خودش این طور می گوید ولی رسماً گفته می شود که در جنوب شرقی به نیروی کار نیاز بیشتری وجود دارد.
«در استانبول دوستانم دستگیر شدند. با گاز اشک آور کوچه به کوچه تعقیبشان کردند.» کاهرامان ادامه می دهد «و من این جا گیر کرده ام». اما کاری برعلیه این جابجایی از دستش بر نمی آید. می ترسد شغلش را کلأ از دست بدهد.علاوه بر این تهدید به مرگ هم شده است. از طرف هواداران اردوغان. ایمیل هایش را نشان می دهد و پیام های پر از نفرت تویتر را. کسی نوشته: آرزوی دیدنت را بر سر دار در میدان تقسیم داریم. در استانبول هفته ها جرأت رفتن به خانه را نداشت. چندین بار هتلش را عوض کرد، پیش دوستان و در دفتر کار می خوابید. البته اگر خواب به چشمانش می آمد.
کاهرامان تا همین چند وقت پیش مسئول کنفرانس «همبستگی تقسیم» بود. خبرها را به رسانه ها می رساند و در ماه ژوئن با دیگر سران جنبش برای دیدار با رجب طیب اردوغان دعوت شد. مقدمه ی طرح دعوایی که به واسطه ی آن دستگاه قضایی ترکیه ساخت وساز در پارک گیزی را غیر قانونی اعلام کرد، از اوست.
نابودی پارک مرکز شهر ولی فقط یک فرصت مناسب بود. تظاهرات ادامه پیدا کرد و حالا دیگر مستقیم دولت را نشانه می گرفت. اما دیگر صدها هزار نفر نمی آمدند. خیلی ها خسته شده بودند. خیلی ها می ترسیدند.
از سوی دیگر پنهان از چشم افکار عمومی خانه تکانی بزرگ آغاز شده بود. همه ی آن هایی که در هفته های گذشته برعلیه اردوغان و دولتش اعتراض کرده بودند باید مجازات می شدند. فعالین سیاسی دستگیر، خبرنگاران تهدید و تظاهر کنندگان تعقیب شدند. مجلس اجازه ی دخالت در نقشه ی گسترش شهر را از اتاق مهندسین سلب کرد. وزارت فرهنگ از مدارس نام همه ی معلمینی که در تظاهرات شرکت کرده بودند گرفته است. پی آمد اعتراضات آن ها را هم تهدید می کند. یکی از مخالفین سیاسی اردوغان به نام آیشه دانیسوگلو می گوید «اردوغان می خواهد به هر قیمتی شده از همه مخالفینش انتقام بگیرد.»
طبق گزارشات سازمان حقوق بشر ترکیه پلیس سه هزار نفر را دستگیر کرد که در میانشان بچه ها هم بودند. بعضی هاشان تا حال آزاد شده اند. اما از تعداد آن هایی که هنوز در بازداشت هستند، خبری در دست نیست.
بیش از همه رهبران «همبستگی پارک گیزی»، اعضای کلوپ فوتبال بشیکتاش، هواداران احزاب مخالف دستگیر می شوند. اما آن ها هم که در حاشیه بودند، در امان نمانده اند. اتهام بسیاری از آنها شرکت در تظاهرات غیرقانونی و ضربه زدن به اموال عمومی است. هفته ی گذشته نیروهای سازمان امنیت به خوابگاه حمله ور شدند و دانشجویان را دستگیر کردند.
خیلی ها بدون آن که دلیل بازداشت خود را بدانند، زندانی هستند. اوموت آکگول یکی از آنان است. این دانشجوی رشته ی اقتصاد برای دیدن والدینش از کیچیر به استانبول آمده بود. روز 6 ژوئن همه ی خانواده برای شرکت در تظاهراتی آرام به مرکز شهر رفتند. آنروز مثل هفته های پیش از آن پلیس از آب فشار قوی و گاز اشک آور استفاده کرد.اوموت آکگول به ورودی یک آپارتمان و والدینش به قهوه خانه پناه بردند. از آن جا علی آکگول دید که چطور پلیس پسرش را دستگیر کرده و با خود می برد.فریاد کشید «بچه ی من است!» اما او را کنار زدند. دیگران هم دستگیر شدند. یکی از آنان فروشنده ی دوره گردی بود که پرچم می فروخت.
با خیلی های دیگر او را به مرکز پلیس بردند. خانواده تمام شب را بی نتیجه جلوی در پاسگاه گذراندند. یک روز بعد قاضی او را به زندانی در منطقه ی بایرام پاشا فرستاد. هم بندان او در آن جا قاتلین ومتجاوزین بودند. فقط یک بار امکان ملاقات با خانواده اش را پیدا کرد و به آنها گفت که دیگر زندانیان کتکش می زنند و مجبورش می کنند که کف سلول را بشوید و بسابد.
مادرش گول آکگول می گوید «در این کشور دیگر هیچکس ایمن نیست.» تلویزیون در اتاق نشیمن همیشه روشن است و می شود معترضین را دید.پدر و مادر اوموت دلال املاک هستند ولی از زمان دستگیری پسرشان دست از کار کشیده اند و به کمک وکیل به این درو آن در می زنند. هنوز نه جرم اوموت معلوم است و نه زمان محاکمه.
می گویند که پسرشان عضو هیچ حزب سیاسی نیست و تا آن روز در هیچ تظاهراتی شرکت نکرده بود. در بدترین حالت شاید مثل بعضی دیگر از دستگیر شدگان در جریان اعتراضات اخیر بر اساس بند 3713 قانون ضد تروریسم محاکمه شود. یعنی خطر عضویت در یک گروه ضد تروریستی برای سرنگون کردن دولت واین می تواند به معنی حکم حبس ابد باشد. حکومت در سال 2005 قانون مقابله با تروریسم را به نحوگسترده ای به کار گرفت. بر اساس همین قانون کردها، معترضین به دولت، ژورنالیست ها، وکلا و شهرداران به اتهام خطر امکان عضویت در یک گروه تروریستی بدون امید به دادگاهی عادلانه زندانی هستند.
قاضی دلیل بازداشت اوموت آکگلو را فیلمی اعلام کرده که در آن دانشجویان به پلیس حمله ور می شوند. اما کسی که در فیلم دیده می شود پولیور به تن دارد و آکگول در آن روز فقط تی شرت پوشیده بود.
پدرش می گوید «در ترکیه عدالت معنا ندارد. اگر لازم باشد به دادگاه عالی اروپا شکایت می بریم.»
وقتی که اردوغان ده سال پیش نخست وزیر شد، قول دمکراسی و حکومت قانون بیشتر را داد. گفت تعقیب مخالفین سیاسی و حرکات غیر قانونی پلیس خاتمه خواهد یافت. حالا به نظر می رسد سلاح پیشینیان را به خود اختصاص داده. وب سایت دیده بان حقوق بشر در ترکیه می نویسد« محدودیت جدی حقوق اولیه در ترکیه. حکومت هیچ کاری برای شفاف سازی خشونت افراطی که در این هفته ها پیش آمد، نکرده. برعکس نیروی پلیس خشن تر از هر وقت دیگر بر علیه تظاهرکنندگان آرام به میدان می آید.»
در آنتاکیا یک تظاهر کننده ی جوان کشته شد. بنا به شهادت مردم حاضر در محل براثرضربه های پلیس به قتل رسید. این پنجمین قربانی تظاهرات اخیر است. از آغاز جنبش گیزی تا حال تقریبأ هشت هزار نفر زخمی شده اند. از این تعداد111 نفرشان خبرنگار و عکاس هستند که به گزارش « بنیاد عکاسان» استانبول قربانی خشونت پلیس شده اند. ژورنالیست های ترک سال هاست که از سرکوب در عذابند.هیچ کشور دیگری به اندازه ی این جا ژورنالیست زندانی ندارد. اما فقط پس از جنبش گیزی افکار عمومی فهمید که آزادی عقیده در ترکیه تا چه حد محدود و شکننده است. بسیاری از رسانه ها در جبهه ی اردوغان قرار گرفتند و خبرنگارانی که از نظر رژیم گزارشات مثبتی از تظاهرات دادند، از آن زمان بیکارند و در بعضی موارد حتی به زندان افتادند.
برای اولین بار خبرنگاران خارجی هم در تیررس تهدید و ارعاب قرار گرفتند. یکی از فیلمبرداران شبکه ی الجزیره زخمی شد. یک خبرنگار ایتالیایی را از کشور اخراج کردند. آمبرین زمان، خبرنگار مجله ی انگلیسی اکونومیست می گوید که درتمام مدت خبرنگاریش با چنین خشونتی علیه ژورنالیست ها برخورد نکرده است.
محمد کاچماز عکاس آژانس خبری نار عقیده دارد که افکار عمومی بیش از همه از دیدن تصاویر خشونت پلیس شوکه شد و به همین دلیل با هدف از پیش تعیین شده به خبرنگاران و عکاسان حمله می شد تا جلوی عکس های بعدی گرفته شود.
کاچماز اعتراضات را از همان روز اول به تصویر کشید. او از همکارانش می گوید که کتک خوردند، عکس هایشان نابود و دوربین شان توقیف شد و یا بدتر ازآن زیر پا له گردید. از دوستی می گوید که پایش را براثر انفجار یک نارنجک گازی از دست داد «می خواهند ما را مرعوب کنند.»
خودش هم در دوقدمی از دست دادن چشم چپش بود. دوهفته پیش با چهار تا از همکارانش در نزدیکی تقسیم بودند. پلیس تظاهر کنندگان را با گاز اشک آور و گلوله های پلاستیکی پراکنده می کردند. کاچماز کنار خیابان ایستاده بود. نه ماسک داشت و نه کلاه ایمنی. وقتی که نیروهای امنیتی نزدیک شدند دستش را بالا برد. هیچ تظاهر کننده ای در آن اطراف نبود. اما پلیس با گلوله ی پلاستیکی به او شلیک کرد. مستقیم توی چهره اش. عکاس صدای شلیک را شنید و بعد خون از چشم چپش سرازیر شد. همکاران او را به بیمارستان رساندند. سه روز کور بود و پلکش هم بخیه خورد. حالا دوباره بینایی اش را بدست آورده.
ژورنالیست محافظه کار ایجیت بولوت ترک ها را به جنگ تشویق می کند. می خواهد تا آخرین قطره ی خونش را در راه اردوغان بریزد. عقیده دارد که پشت سر اعتراضات دولت انگلیس و آلمان قرار دارد وبرنامه شان تضعیف ترکیه است. و البته می گوید که ملت ترکیه از این جنگ پیروز بیرون خواهد آمد. به نظر می رسد که نخست وزیر اردوغان دراین باره با او هم عقیده باشد. ایجیت بولوت حالا در رأس مشاورین او قرار دارد.
با همه ی این ها گاهی همه ی تلاش ها برای تهدید و ارعاب در مقابل روح مقاومت بی اثر می ماند. تایفون کاهارمن فعال سیاسی که حالا به آناتولی تبعید شده، وظیفه ی دیگری پیش رو دارد. در گازیان تپ قرار است، درخت های یک پارک عمومی ریشه کن شود. گروه کوچکی از مدافعین محیط زیست اعتراض کرده اند. کاهارمن قرار است مدارک را جمع اوری و ارزیابی کند تا اقامه ی دعوا امکان پذیر باشد. گیزی همه جا هست. حتی در گازیان تپ.
اشپیگل 22.07.2013
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.