|
بازگشت به خانه پيوند به نظر خوانندگان آرشيو مقالات آرشيو صفحات اول جستجو |
دوشنبه 7 مرداد ماه 1392 ـ 29 ماه جولای 2013 |
جامعه مدنى و نظام سكولار دموكرات
جمشيد قراجه داغى
متآسفانه، هنوز تعدادى از ياران و دوستان فرهيخته ما به اين باور نرسيده اند كه آزادى يك فرهنك است و فقط در يك «جامعهء مدنى» پرورش مي يابد.
در اينجا جامعهء مدنى در مقابل جوامع مكتبى (مذهبى و يا علمى) آمده است.
- «جامعهء مذهبی»: در اين نوع جامعه روابط اجتماعى منشاء الهى دارند بر اساس اصول شرع كه، يكبار براى هميشه، بما ارزانى شده است با نظارت و رهبرى كساني كه خود را به نمايندگى خدا گمارده اند تنظيم مي شود (حاكميت واتيکان در قرون وسطى، ولايت فقيه در جمهورى اسلامى، نظام حكومتى در عربستان سعودى).
-«جامعهء علمى» نيز، بر اين فرض استوار است كه روابط اجتماعى منشاء علمى دارند و روشنفكران آگاه بر اين حقايق علمى (سلطان هاى فيلسوف!) مسئوليت تنظيم روابط اجتماعى و برقرارى نظم يا ديكتاتورى طبقهء كارگر را بعهده دارند (مكاتب متنوع سوسياليسم علمى معرف كوشش هاى اين ديدگاه از نيمه دوم قرن نوزدهم است).
در اين ميان، تنوع و اختلاف در تئورى هاى علمى و رقابت هاى مذهبى و تعصب و اصرار پوچ بر اينكه مكتب من سرآمد همه مكتب هاست مانع از آن شده است كه ما مفهوم واقعى «حقوق شهروندى» را، كه شامل نفى تبعيض های قومى، نژادى، جنسى، مذهبى و حتى مكتبى است، بپذيريم و از ترور شخصيت، ارعاب فرهنگى، مرد سالارى، مكتب پرستى، و طايفه سالارى و لقب ذليلى، كه از مهمترين موانع شكوفائى جامعهء بيمار ماست اجتناب كنيم.
ولى در «جامعهء مدنى» اصل بر اين است كه «يقين مطلق» وجود ندارد. رفتارهاى فردى و روابط اجتماعى منشاء انسانى و فرهنگى دارند و انسان ها، با همه كمبود هاشان، تنها خود مي توانند و بايد روابط مابين خود را در هر زمان بطور پويا تنظيم نمايند؛ ضوابطى كه در صد سال پيش كارساز بوده است مي تواند در شرايط امروز باعث تباهى گردد. آزادى در اين برداشت بيش از آنكه تأمين حكومت اكثريت باشد تضمين حقوق اقليت است؛ بطوري كه حتى اقليتى متشکل از يك نفر نيز حق حيات و انتخاب شخصى دارد. اكثريتى كه نتواند حقوق اقليت را تامين كند و آن را محترم بدارد لياقت حكومت كردن ندارد. به ياد آوريم كه، در طول تاريخ، اين اقليت ِ «اگر و مگر گوى» بوده است كه با شهامت خود پيش فرض هاى بنيانى را مورد سوال قرار داده و عامل تحول و شكوفائى جوامع انسانى شده است.
بهر حال، اين يك برداشت ناب و بديع از فلسفهء سياسى است كه در آن آزاد بودن و آزادگى كردن با تنوع گزينه ها و حق انتخاب ممكن مي شود در اين ديدگاه بزرگترين خطر براى يك اجتماع در اين است كه افراد فرديت و گوناگونى خود را از دست بدهند و بصورت يك تودهء يكرنگ در آيند. «هنينگ»، نابغهء ايرانشناس آلمانى، كه افتخار دو سال همكارى با ايشان را داشتم، معتقد بود كه «فرهنگ ايران ِ ميانه» معجونى بوده است از ارزش هاى متنوع و بظاهر متضاد كه با توانى فوق العاده تنش هاى ارزشى (مثل آزادى و امنيت، تنوع و يكپارچگى، نظم و پيچيدگى، ...) را در يك قالب سازنده بخدمت گرفته بوده است. به باور هنينگ، ارج نهادن به تنوع و احترام به آزادى انتخاب يكى از اصول بنيانى و از مهمترين جلوه هاى اين توان فرهنگى است.
نکته در اين است که جامعهء مدنى فقط و فقط در چهار چوب يك نظم "سكولار- دموكرات" پرورش مي يابد و امكان پذير مي شود. تاكيد بر هر دو بعد ”سكولار” و "دموكرات” به اين معنى است كه هيچ مكتب فكرى، حتى اگر داراى اكثريت مطلق هم باشد، نمي تواند مكتب رسمى حكومت گردد، و سكولاريسم مكتبى (از قبيل فاشيسم، كمونيسم، ناسيوناليسم) كه منجر به ديكتاتورى اکثريت مي شود نيز نمي تواند كارساز يك جامعهء مدنى باشد.
هر مكتب فكرى، چه از نوع مذهبى يا علمى آن، بنا به تعريف، براى تمام مسائل اجتماعى، صرفنطر از بستر محيطى آنها، سوال ها و جواب هاى ساده و از پيش تعريف شده دارد كه در همهء زمان ها و مكان ها صادق اند. «مكتبى بودن» متضمن داشتن باور و اعتقادي ست كه شك كردن در آن جايز نيست و اتهام خطرناك «تجديد نظر طلب» يا «مرتدم را بهمراه دارد. مكتب فكرى ابزار بى نظيرى است براى كنترل و سوء استفاده از جماعتى كه فرصت، حوصله، وقت يا علاقهء كافى براى مطالعه و شناخت پديده هاى پيچيده و بهم پيوسته اجتماعى ندارند و عاشق جواب هاى ساده براى مسائل پيچيده اند.
و در دورانى كه گفتمان سياسى، با استفاده از وسائل ارتباط جمعى، به تكرار جملات كليشه اى محدود شده است و، بجاى بررسى عميق مسائل بهم پيوسته، يكسرى مطالب خسته و شعارهاى تكرارى همچنان بخوردمان داده مي شود، و مشاركت در نمايش انتخاباتى كه به هر صورت و شمايلى معرف دموكراسى و ضامن كسب مشروعيت جهانى شده است، جلب جماعتى كه حقيقت را در سادگى و قابل فهم بودن، و مقبوليت را در همرنگ شدن با جماعت مي داند، ميدان بازى را براى مكتب داران حرفه اى آماده ساخته است.
در اين ميدان، انتخاب نهائى ما مي تواند يك حكومت «سكولار-دموكرات» و يا يك «حكومت مكتبى» باشد؛ و، متاسفانه، در اين انتخاب، براى يك سكولار- دموكرات واقعى، فرق عمده اى از نظر رفتار و نتايج سياسى بين آقاى خامنه اى و آقاى فرخ نگهدار وجود ندارد.
ولى اگر به رسم آنچه تا بحال رفته است، سكولار- دموكرات ها، بخاطر ماهيت فكرى خود كه فاقد يك تعصب كارساز در فعاليت و امر سياسى است، به صورت يك اكثريت بدون تعهد و پراكنده و از خود بيگانه باقى بمانند بدون شك ميدان را به رقباى متعهد، متعصب و كارساز مكتبى خود واگذار خواهند كرد. و با توجه به محدوديت هاى سياسى موجود، عدم كارائى سازمانى، عدم تعهد، و پراكندگى سكولار-دمكرات ها، نتيجهء نهائى شعار انتخابات آزاد از هم اكنون قابل پيش بينى است. اين «انتخابات آزاد!»، در اين شرائط، حتى اگر مقدور باشد، يك خودفريبى بيش نيست، و بدون شك به ائتلاف مكتبيان چپ و راست، كه در جنگ دون كيشوتى ِ خود با امپرياليسم و مهاجمان فرهنگى هم پيمانند، خواهد انجاميد و اين داستان كهنه ـ كه هميشه تازگى دارد ـ با جنگ زرگرى مابين مكتبيان، كه هر دو بازيگر ماهر اين ميدان هستند، و حذف سكولار دمكرات ها از سر نو آغاز مي شود و جدال پايان ناپذير مابين برداشت هاى متفاوت مكتب برنده ادامه مي يابد؛ تا زماني كه ما به نحوى بتوانيم دوستان فرهيخته خود را متقاعد كنيم كه: انتخاب ِ كارساز ما در اين شرايط فقط نظام سكولار دموكراتی است كه مي تواند راهگشاى يك جامعهء مدنى باشد؛ نظامى كه در آن بتوانيم «فرهنگ آزادى تفكر و انتخاب» را، كه متضمن آزادى مذهب براى تمام معتقدان و آزادى از مذهب براى غير معتقدان است، بنا كنيم.
20 جولاى 2013
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.