بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

دوشنبه 21 مرداد ماه 1392 ـ  12 ماه اگوست 2013

سی و چهار سال تاکتیک!؟

سخنی با سکولار دموکرات‌های اصلاح طلب

ديويد اعتباری

اولین کنگره سکولار دمکرات ها (انحلال طلب) به پایان رسید و بزودی قرار است که چهارمین همایش "پیشبرد سکولار دمکراسی‌" (اصلاح طلب) در شیکاگو برگزار شود.

در مصاحبهء اخیری در تلویزیون اندیشه، مهندس مهدی حاذق اعظم به عنوان یک انحلال طلب عضو کنگره سکولار دموکرات‌ها و از سوی دیگر دکتر اکبر کرمی به عنوان یک سکولار دموکرات اصلاح طلب  با یک دیگر به مناظره نشستند.

در پایان و در ‌لپ کلمات شان، آقای اکبر کرمی، "انحلال طلبی را استراتژی و اصلاح طلبی را تاکتیک" خود و یاران خود خواندند.

البته این حرف در ظاهر شاید خوب و دل‌ پسند باشد، ولی‌ در واقعیت، پس از 34 سال، بیش از حرفی‌ پوچ نیست! تاکتیک‌ها مجموعه‌هایی از حرکت و برنامه ریزی های کوتاه مدت است تا بتوان از خلا‌ءهای درون جبهه‌ مقابل استفاده نمود برای رسیدن به اهداف نهایی‌ (استراتژی). تاکتیک عملی‌ بدون آغاز و پایان و بی‌نهایت نیست و درون برنامه ای مشخص و برای اهدافی مشخص برنامه‌ریزی و عمل می‌شود.

سی و چهار سال پیش، با یک اشتباه "تاکتیکی" اکثر اپوزیسیون رژیم شاه حول آیت‌الله خمینی (و در مقابل یک نخست وزیر سکولار دموکرات حامی‌ حقوق بشر یعنی‌ دکتر بختیار) جمع شدند، و پس از سقوط رژیم شاه، علی‌ رغم اهداف اپوزیسیون، ملایان و طرفداران ولایت فقیه روز به روز و سال به سال مواضع قدرت را به دست گرفتند. هر کدام از نیروهایی که در ابتدا از خمینی و رژیم حمایت می کردند یا خود از رژیم دوری جستند یا رژیمیان هر یک را به نوعی از دایره قدرت بیرون کردند. لازم به تذکر است، که سال ها اصلاح طلبان به خصوص از نوع مذهبی‌ آن، با همکاری با ملایان خود مهره هایی در طرد نیروهای دیگر بودند، تا اینکه دورانی رسید که آنان خود نیز توسط ملایان سلب قدرت شدند.

حال اصلاح طلبان و حامیان ایشان مانند دکتر کریمی‌ هنوز پس از 34 سال تبلیغ همان اشتباه تاکتیکی را می کنند که رژیم جمهوری اسلامی را به قدرت رساند، آن را در مقابل مخالفانش تقویت کرد، با آن همکاری کرد و سپس خود نیز از قدرت به کنار گذاشته شد. سؤال از دوستان این است که این تاکتیکی که هنوز پس از 34 سال به جایی نرسیده که هیچ، بلکه قدم‌ها عقب تر ، و عقب تر از استراتژی و هدف گذشته است، چند سال مصرف دارد؟! این چه تاکتیکی است که 34 سال است که هنوز دوام دارد، آخر تکلیف هدف و استراتژی چه شد؟ مگر هدف و استراتژی برای چه زمانی‌ است، هزاره دیگر؟

آخر تاکتیک که برای این نیست که بخاطرش اصلاً هدف و استراتژی را بکنار بگذاریم. تاکتیک برای رسیدن به اهداف استراتژیک است و نه به جای آن. تاکتیک اصولاً تاریخ مصرف بسیار کوتاهی دارد که تنها در برهه و موقعیت های  کوتاه مدتی‌ امکان پذیر و قابل سود است نه مادام عمر. اگر تاکتیکی به نتیجه نرسید، نباید آن را دوباره و سه‌ باره و ده باره تکرار کرد، بلکه باید به فکر تاکتیک‌های دیگر بود. آخر تا کی‌ می‌خواهید سر خود و مردم را به این حرکت به اصطلاح تاکتیکی خود سرگرم کنید؟

انحلال طلبان (که بعضی‌ خود با اصلاح طلبی شروع کردند) می‌دانند که این رژیم نه اصلاح پذیر است، نه تحول پذیر و نه هیچ چیزی پذیر به جز دگم و مذهب و ولایت و منافع خود و بس. و منافع ایشان نه با منافع مردم فصل مشترکی دارد، و نه با اهداف استراتژیک سکولار دمکراسی‌ و احترام به حقوق بشر. که ایشان به بیان و اقرار خودشان نه به دمکراسی‌ اعتقاد دارند، نه به سکولاریسم و جدایی دین از دولت و نه قوانین حقوق بشر را مطابق با دین و مذهب و باور‌های خود می‌دانند. حال چگونه شما و دوستان تان هنوز پس از 34 سال ، می‌خواهید از دل‌ این اژدها نطفهء سکولار دمکراسی‌ و حقوق بشر را در بیاورید هنوز مایه تعجب است. یا هنوز پس از 34 سال خودتان را گول می‌زنید، یا مردم را.

و اما صحبت دیگری که دوستان می کنند این است که "واقعیت‌های روزانه ایران از ایده‌آل‌ها بسیار متفاوت است".

سوال از ایشان این است که پس آیا اصلاً شما به این ایده‌آل‌های سکولار دمکراسی‌ اعتقاد دارید و یا اینکه آن را بیرقی کرده‌اید و کتابی در طاقچه که فقط سر ما و خودتان را به آن گرم کنید؟ آری، شاید در عمل از ایده‌آل دور باشیم و شاید هم به آن نزدیک. این را تاریخ نشان خواهد داد. ولی‌ آن چه مهم است که به هیچ گاه اهداف و ایده‌آل و استراتژی خود را زیر پای نگذاریم، بر سر آن اهداف سازش نکنیم که در آن صورت چه فرقی ست بین ما که دم از مثلاً حقوق بشر می‌زنیم با آنانی‌ که خود پایمال کننده حقوق بشر بودند و ما آنان را بطور تاکتیکی حمایت کنیم!؟

واقعیت این است که اصلاح طلبی امروز ساخته و پرداختهء رفسنجانی‌، خاتمی، موسوی، و همه آنانی‌ است که طرفدار بقای جمهوری اسلامی هستند و هیچ وجه مشترکی با سکولار دموکرات‌ها ندارند. آخر شما می‌خواهید دنباله رو باشید یا راهگشای ایرانی‌ سکولار دموکرات مبنی بر حقوق بشر؟ دوستان، دیگر پس از 34 سال شکست یک تاکتیک، تکرار آن یا تکرار اشتباهات است و یا خود تاکتیکی است برای سرگرمی بیشتر مردم، مخدوش کردن و به بیراهه بردن و سر کار گذاشتن اپوزیسیون، و تلاشی در استحکام بیشتر نظامی ضّد سکولار، ضّد دمکراسی‌ و ضّد حقوق بشر.

دلیل سوم دوستان این است که "شما که دم از انحلال رژیم می‌زنید، مگر خودتان چه موفقیت استراتژیکی داشته اید؟" اصلاً بگذارید خیال تان را راحت کنم و فرض کنیم که هیچ!

(که البته این واقعیت ندارد، چون در 34 سال گذشته و در هر برهه و موقعیتی اپوزیسیون ماهیت و چهرهء کریه ضّد بشری رژیم را بدون تأمل و سهل انگاری و چشم‌ پوشی به ایرانیان و جهانیان نشان داده است. امروزه نه این رژیم به اصطلاح انقلابی محبوبیتی نزد مردم و دولت‌های خاورمیانه و جهان دارد و نه در میان ایرانیان. شعار‌های مرگ بر دیکتاتور، ضّد ولایت فقیه، نه غزه نه لبنان، جمهوری ایرانی‌، نشان این پیشرفت... و بیش از هر چیز ماشین خفقان و زندان و اعدام رژیم خود بزرگترین گواهی وحشت رژیم از مردم و اپوزیسیون است.  اگر اپوزیسیون سکولار دموکرات انحلال طلب هنوز به خواسته‌های خود نرسیده است، یکی از دلیل‌های عمده آن همین اصلاح طلبان بوده اند که از بنیان انقلاب تا به امروز با همکاری با رژیم، با مخالفت با انحلال طلبان، با خدشه کردن اپوزیسیون، با گٔل آلود کردن آب، با ایجاد توهم ، ایجاد ترس و یا دادن امیدهای واهی اپوزیسیون را از اهداف استراتژیک خود دور و در عمل حامیان رژیم را مستحکم کرده اند.)

اما با فرض هیچ، حال تنها دو راه در پیش مان است:

1- ادامهء سیاست‌های شکست خوردهء اصلاح این رژیم

2- اتحاد و همبستگی‌ در راه هدف استراتژیک انحلال رژیم.

راه اول را آزموده ايد و نتیجهء اصلاح و همکاری را می‌بینید! حال چرا راه و تاکتیک دوم را نمی آزمائيد؟ از چه وحشت دارید؟ از شکست تاکتیک خود؟!  یا پیروزی تاکتیک  اتحاد و همبستگی‌ در راه انحلال رژیم؟

دوستان سکولار دموکرات اصلاح طلب، وقت آن نیست که پس از 34 سال، راه و تاکتیک خود را از طرفداران بقای جمهوری اسلامی، از رفسنجانی‌ ها، از خاتمی‌ها و از خط امامی‌ها جدا کنید و به دیگر نیروهایی که خواستار برقرای سکولار دمکراسی‌ و حقوق بشر هستند بپیوندید؟ یک دست صدا ندارد. با جهت گیری و در عمل (و نه در حرف) است که نشان خواهید داد که به کدامین از این جریانها نزدیکتر و متعلق هستید.

به امید آن روز...

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه