|
بازگشت به خانه پيوند به نظر خوانندگان آرشيو مقالات آرشيو صفحات اول جستجو |
جمعه 8 شهريور ماه 1392 ـ 30 ماه اگوست 2013 |
به راستی که چه غم انگیز است روزگار ملت من!
پيام دانشجو
پسرخالهء عطاءالله رضوانی، شهروند بهایی کشته شده، به دویچهوله میگوید «او بسیار محبوب بود و مردم بندرعباس از مسلمان و غیرمسلمان با او رابطهء خوبی داشتند». به گفتهء وی «این مسئله باعث حساس شدن وزارت اطلاعات روی این فرد شده بود».
عطاءالله رضوانی، بهایی 54 ساله، پدر دو فرزند 20 و 15 ساله، صاحب یک شرکت خصوصی فروش پمپ آب، شنبه شب، دوم شهریور (24 اوت) در شهر بندرعباس به قتل رسید.
آقای رضوانی به عادت معمول، شنبه شب برای سر زدن به منزل یکی از دوستان اش که در خارج کشور است به خانهء او میرود و با کارگر او صحبت میکند. زمانی که آقای رضوانی در آن محل بوده، شخصی با تلفن همراه اش تماس میگیرد و مدتی طولانی با او حرف میزند. عطاالله رضوانی پس از این مکالمهء تلفنی و بعد از ترک محل کشته میشود.
او که در اوایل انقلاب دانشجوی رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه علم و صنعت بود، پس از انقلاب فرهنگی به دلیل بهایی بودن از دانشگاه اخراج شد و دیگر هرگز به او اجازه اتمام تحصیلاتش داده نشد.
پسرخالهء او، نوید اقدسی، دربارهء شخصیت آقای رضوانی به دویچهوله میگوید: «بدون هیچ پیشداوری شریف بودن شان و محبوب بودنشان هم در بین بهاییهای شهر بندرعباس و هم در بین غیربهاییهای این شهر زبانزد بود. یعنی اصلاً مسلمان، سنی، شیعه، فرقی نمیکند. ایشان با همه رفتار بسیار دوستانه و محبتآمیز داشت و بسیار هم سرشناس بود. کارهای بهاییهای بندرعباس خیلی به ایشان ارجاع میشده، به صورت خودجوش. یعنی فرضاً یک بهایی کاری داشته، مثلاً مشکل مالی یا مشکل خانوادگی داشته، ایشان کارهایش را رفع و رجوع میکرد».
فشار طولانی بر خانواده رضوانی
عطاءالله رضوانی در سال 1362 به مدت دو هفته در بازداشت بوده است. در جریان بازجوییها، به دلیل سیلیهایی که خورده دچار ناشنوایی در گوش چپ شده که این عارضه تا آخر عمر با او بوده است.
خواهر او، صهبا رضوانی، که ساکن سمنان است در سال 1387 بازداشت و به سه سال زندان محکوم شده است. دختر خانم رضوانی، به نام انیسا فنائیان، هم اکنون در زندان است و همسر او، سیامک یگانی، تنها سه هفته است که از زندان آزاد شده. این زوج صاحب دو فرزند زیر هشت سال هستند که در مدت زندانی بودن شان نزد مادر بزرگ شان شهلا رضوانی بودهاند.
دائی آقای رضوانی، به نام محمد حسین نخعی، در اردیبهشت سال 91 زمانی که 86 سال داشته در بیرجند دستگیر شده و یک سال در زندان میماند. آقای نخعی در دههء 60 به مدت پنج سال در گنبد کاووس زندانی بوده است.
دائی دیگر آقای رضوانی، به نام بدیعالله نخعی، نیز که ساکن سنندج است، بارها توسط اداره اطلاعات این شهر احضار و بازجویی شده است.
اینها تنها نمونههایی هستند که نوید اقدسی آنها را به خاطر میآورد. او میگوید اگر بخواهد فهرست اعضای خانوادهاش را که در این سال ها زندان رفتهاند بگوید، ساعتها زمان لازم دارد.
تداوم فشار بر بهائيان
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تا کنون، بیش از 200 بهایی اعدام شدهاند. طبق اخبار غیر رسمی نیز هم اکنون حدود 300 بهایی در زندان هستند. رهبران جامعهء بهاییان ایران نیز هر یک به بیش از 20 سال زندان محکوم شدهاند. آنها سالها است در زندان به سر میبرند و اعتراضات داخلی و بینالمللی به آزادی آنها کمکی نکرده است. همچنین دانشگاه مجازی بهاییان تعطیل و تمامی اساتید و دست اندرکاران آن زندانی شدهاند.
اینها اما تنها اذیت و آزار بهاییان نیست. آقای اقدسی میگوید: «در دورهء جمهوری اسلامی، که خود من شاهدش بوده و با آن بزرگ شدهام، فقط مشکلات این نبوده که بالای 200 نفر از بهاییها را از اول انقلاب تا الان اعدام کنند. بلکه جوانها را به دانشگاه راه نمیدهند، ادارات دولتی بر روی ما بسته است و ما نمیتوانیم استخدام شویم، خیلی از شغلها، از جمله شغلهایی که ربط مستقیم با مواد خوراکی دارد، مثل قنادی، ساندویچی، اصلاً جوازش به ما داده نمیشود. آن شغلهایی هم که جواز داده میشود، خیلیها را اذیت میکنند. مثلاً مغازههاشان را میسوزانند، جوازهایشان را تمدید نمیکنند، تهدیدشان میکنند.»
از شهریور ماه سال 1390 پلمپ کردن محل کسب بهاییان سرعت بیشتری گرفته و طی این دو سال حق کسب و کار از دهها شهروند بهایی ساکن سمنان گرفته شده است.
نوید اقدسی دربارهء آزارهای شغلی که نسبت به عطاالله رضوانی اعمال شده بود چنین میگوید: «مشتریهای آقای رضوانی را تهدید میکردند که چرا با او کار میکنید. همکارهای آقای رضوانی را تهدید میکردند که چرا با او کار میکنید. آقای رضوانی تخصص بالایی در تصفیهء آب و فاضلاب داشتند. چندین سال با شرکت "دگرامیت اینترنشنال" کار کرده بودند و بسیار وارد بودند و با شرکت آب و فاضلاب استان هرمزگان هم کار میکردند. از طرف وزارت اطلاعات به آب و فاضلاب استان هرمزگان فشار آوردند و مجبورشان کردند که دیگر با آقای رضوانی کار نکنند. حتی آنها مدتی طولانی کس دیگری را هم پیدا نکردند که کارشان را راه بیندازد. به تخصص آقای رضوانی و همکاران ایشان احتیاج داشتند، ولی باز مجبور بودند که با ایشان کار نکنند».
مرگی سازمان یافته و عقیدتی
پسرخالهء آقای رضوانی میگوید: مقتول هیچ مشکل شخصی با کسی نداشته و بسیار هم محبوب بوده است و تنها انگیزه قتل او میتواند مسائل عقیدتی باشد.
او میگوید: «نه تنها خانوادهای ایشان بلکه بستگان ازجمله ما و تمام اعضای جامعهءبهاییان بندرعباس، حتی دوستان غیربهاییشان هم حدس غالبشان این است که این قضیهای بوده که هم سازمان یافته است و هم حتماً پیشینهء عقیدتی، به خاطر بهایی بودن، داشته. آقای رضوانی ـ بدون اغراق میگویم و نه به خاطر اینکه از بستگان من هستند ـ سرشناسترین و محبوبترین بهایی تقریباً استان هرمزگان بودند. برای همین هم ادارهء اطلاعات خیلی روی ایشان حساس بود و هنوز هم هست. ایشان نه در کار مواد مخدر بود، نه در عمرش به سیگار لب زد، نه اهل مصرف مشروبات الکلی بود و نه خرده حساب مالی با کسی داشت. به قدری مردمنواز بود که بعضی از طلبهایش را اصلاً میبخشید. اینکه حالا یک طلبکاری بیآید و مثلاً به خاطر پول او را بکشد اصلاً چنین چیزی متصور نیست. هیچ انگیزهای بهغیر از انگیزهء عقیدتی به خاطر بهایی بودن فعلاً ما تصور نمیکنیم».
آقای اقدسی میگوید وزارت اطلاعات اصلاً از محبوب بودن آقای رضوانی راضی نبود و بارها هم گفته بودند که او به خاطر کمکهایی که به بهاییان میکند در حال راهاندازی مجدد جامعه بهایی است.
به گفتهء وی حتی به آقای رضوانی پیشنهاد شده بود که کشور را ترک کند. نوید اقدسی میگوید: «سیاست کلی نظام جمهوری اسلامی ایران در رابطه با بهاییان در چند سال اخیر این بوده که اینها را تحت فشار قرار دهند تا کشور را ترک کنند و همیشه هم به خیلیها غیرمستقیم و یا حتی شفاهی گفته شده است که چرا نمیروید؟ کشورهای دیگر که شما را بهعنوان پناهنده قبول میکنند، خُب چرا نمیروید؟ این سیاستشان است. و اگر کسی به نوعی باعث شود که این سیاست اجرا نشود، حتماً تبعاتی برایش خواهد داشت. از جمله این کسان یکی آقای رضوانی بوده که با رفع کردن مشکلات بهاییهای بندرعباس باعث میشده که این سیاست با شکست مواجه شود».
https://www.facebook.com/heshmat.tabarzadi/posts/10202021005107142
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.