|
بازگشت به خانه پيوند به نظر خوانندگان آرشيو مقالات آرشيو صفحات اول جستجو |
جمعه 22 شهريور ماه 1392 ـ 13 ماه سپتامبر 2013 |
باند خامنه ای شریک جنایات در سوریه
بهروز ستوده
دریای مدیترانه در طول حیات خویش تا به امروز، شاهد این همه رفت و آمد کشتی های جنگی و ناوهای هواپیمابر و این همه بمب و بمب افکن و موشک بر روی آبهای خود نبوده است، همچنین تا به امروز هیچ کشوری در خاورمیانه مانند سوریه، محل تلاقی منافع قدرت های بزرگ جهانی، حکومت های کشورهای منطقه و گروه های سیاسی و قومی و مذهبی و فرقه ای خاورمیانه نبوده است. گوئی که برای ویران ساختن سوریه تمام نیروها و از جمله حکومت بعثی این کشور، همه دست بدست هم داده اند. چالشی که اینک جامعه متمدن جهانی با آن روبرو است، چگونگی پایان بخشیدن به جنگ کثیفی است که طرف های درگیر درآن، حتی به قوانین بین المللی جنگ نیز وقعی نمی نهند، قلب مخالفان خود را با توحشی در حد جانوران درنده میجوند و عمل چندش آور خود را در سراسر جهان به نمایش میگذارند و یا با سلاح شمیائی به جان غیرنظامیان بیگناه می افتند و صدها پیر وجوان و کودک را وحشیانه میکشند تا پیشروی و تفوق نظامی خود را به طرف مقابل نشان دهند!
با میانجی گری روسیه که خود یکی از حامیان و تأمین کنندگان ساز و برگ نظامی رژیم بعثی بشار اسد است و توافق برخارج ساختن سلاح شیمیائی از کنترل رژیم سوریه، موقتاً خطر حملهء امریکا و متحدین اش به سوریه برطرف شده است، اما برای مردم خاورمیانه و تمامی صلح دوستان جهان، این سئوال همچنان باقی است که چه کسانی سلاح شمیائی و مواد مورد نیاز برای ساختن این سلاح ضد بشری را در اختیار صدام حسین ها، بشاراسدها، قذافی ها و خامنه ای قرار داده و میدهند؟ و اگر استفاده از این سلاح بموجب قوانین بین المللی منع شده است، چرا تولید کنندگان و فروشندگان این مواد تحت پیگرد قانونی قرار نمی گیرند؟ چرا در انبارهای نظامی امریکا و روسیه و اسرائیل و برخی از کشورهای اروپائی صدها تن مواد بمب شیمیائی وجود دارد؟ و چرا تا کنون هیچ اقدامی برای خلع سلاح جهانی در این مورد صورت نگرفته است؟ پاسخ روش است: تجارت اسلحه برای قدرتهای بزرگ امریکائی و اروپائی و روسیه و چین، سود آورترین تجارت است.
بهر حال خبر خارج شدن سلاح شیمیائی از دست بشار اسد و تعلیق و یا تعویق حمله نظامی خارجی به سوریه خبر خوبی است ولی این به معنی به آخر رسیدن جنگ داخلی و ویرانگر سوریه نیست، جنگی که تا کنون بیش از صدهزار کشته و صدها هزار مجروح برجای گذاشته و یک چهارم جمعیت سوریه را هم در مرزهای این کشور آواره و بی خانمان کرده است، همانطوریکه در بالا ذکر شد، نیروهای گوناگونی اعم از جهانی و منطقه ای در بحران و جنگ داخلی سوریه دخیل اند، و از آنجائی که رژیم جمهوری اسلامی و گروههای تروریست تحت فرمان بیت خامنه ای یکی ازطرف های درگیر دراین جنگ ویرانگر میباشند، در این مقاله سعی میکنم که این جنگ را از منظر دخالت جمهوری اسلامی و از منظرانگیزها و منافع باند خامنه ای در این جنگ مورد بررسی قراردهم.
چگونگی شروع جنگ در سوریه را همه میدانیم: بهارعربی از تونس و مصر و لیبی به خیابانهای سوریه میرسد و مردم این کشور که نیم قرن زیر سلطه پدر و پسری دیکتاتور بوده اند، خواهان آزادی و دمکراسی میگردند، تظاهرات و راه پیمائی های آرام و مسالمت مردم سوریه بفرمان بشاراسد به خاک وخون کشیده میشود، جمهوری اسلامی، حامی و متحد استراتژیک حکومت بعثی بشار اسد، برای کمک به این رژیم در سرکوب مخالفان وآموزش نیروهای امنیتی و اانتظامی سوریه، واحدهائی از سپاه پاسداران را با پوشش کاروان های زیارتی به سوریه اعزام میکند، تا شیوه های جدید سرکوب و آدمکشی های خیابانی، که در جریان جنبش سبز ایران بکار برده بودند را به همتایان ومتحدان سوری خود آموزش دهند، سیل اسلحه و مهمات جمهوری اسلامی نیز از طریق هوا و زمین عراق بسوی سوریه روان میگردد، بطوریکه وزیر خارجه عراق بارها اعلام داشته است که دولت عراق قادر نیست که هواپیماهای حمهوری اسلامی که مظنون به حمل سلاح و ساز و برگ نظامی به مقصد سوریه اند را بازرسی کند و یا اینکه آسمان خود را برروی آنها ببندد! در مقابل دخالت آشکار جمهوری اسلامی شیعه مذهب و پشتیبانی اش از رژیم بعثی- علوی یشاراسد، از سوی دیگر ترکیه و عربستان سعودی و برخی از شیخ نشین های خلیج فارس نیز برای مقابله با گروهها و فرقه های مسلح شیعه مذهب، به مسلح کردن گروههای بنیادگرای سنی مذهب مشغول میشوند و بدین ترتیب مبارزه مردم سوریه که ابتدا با خواست آزادی و دمکراسی آغاز شده بود، بصورت جنگ های فرقه ای و مذهبی و طایفه ای در میاید.
اگر گفته شود بحران کنونی و جنگ داخلی سوریه، بخاطر حضور و دخالت فعال ومخرب جمهوری اسلامی دراین کشور و بطور کلی نتیجه به هم خوردن توازن قوا در خاورمیانه آغاز شده است سخنی به گزافه نگفته ایم.
تا پیش از اانقلاب 57 و تأسیس حکومتی دینی ( شیعه دوازده امامی و ولایت فقیهی) درایران، توازن و تعادل قدرتی در میان کشورهای خاورمیانه وجود داشت که آن توازن قوا را هم قدرت های جهانی و هم کشورهای منطقه آنرا برسمیت شناخته بودند. ورود رژیمی بنام جمهوری اسلامی با تمایل به توسعه ایدئولوژی انقلاب اسلامی به سایر کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا، تعادل قدرت را در جغرافیای سیاسی و نظامی منطقه برهم زد و مقدمه ای گردید برای آغاز جدالهای مذهبی و فرقه و طایفه ای در این منطقه استراتژیک که نیمی از انرژی مورد نیاز جهان را تأمین مینماید. آیت الله خمینی رهبر و بنیان گذار جمهوری اسلامی، از همان فردای انقلاب، مبارزه با “اسلام امریکائی” و صدرور انقلاب اسلامی و پاک ساختن بلاد اسلام از وجود رژیم های وابسته به غرب و شرق را، از وظایف اسلامی و انقلابی حکومت نوپای اسلامی قرار داد، او که قبل از انقلاب، با وعده آزادی و استقلال و تشکیل مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی جدید ایران و با وعده آب و برق و زمین ومسکن مجانی و بقول خودش با “خدعه” و نیرنگ به کسب قدرت نایل شده بود، اینک سودای صدور انقلاب اسلامی، به سایر کشورها را در سر می پروراند و آنرا در دستور دولت اسلامی خود قرار داده بود.
دولت مهندس بارزگان ساقط میگردد تا راه برای صدور انقلاب و سیاست خارجی جدید جمهوری اسلامی گشوده شود. روح الله رمضانی در رساله خود تحت عنوان “صدور انقلاب” از جمله چنین مینویسد:
«ظهور صدور انقلاب به مثابه اصلی بنیادی در سیاست خارجی، هم چون خود انقلاب ایران، بازتاب پویایی سیاسی داخلی ایران است. اصول سیاست خارجی را که امام خمینی طراحی نموده و به صورت قوانین موضوعه، تدوین و سعی در اجرای آن می شد را می توان به منزله یکی از منابع رسمی تصمیم گیری در سیاست جمهوری اسلامی ایران به حساب آورد. به گونه ای که حتی رهبر جدید انقلاب اسلامی بارها بیان داشته اند که خط کلّی در سیاست جمهوری اسلامی ایران، همان خطّی است که امام خمینی(ره) تبیین و ترسیم نموده اند. امام میفرمودند: ما کشور را، کشور ایران نمی دانیم، ما همه ممالک اسلامی را از خودمان می دانیم، مسلم باید این طور باشد. ما دفاع از همه مسلمین را لازم می دانیم »
نخستین ماه رمضان پس از استقرار جمهوری اسلامی، فرصت مناسبی بود تا آیت الله خمینی آخرین جمعه ماه رمضان را روز جهانی “قدس” نامگذاری کند و از مسئله فلسیطن برای رساندن پیام انقلابی خود به مسلمان جهان سود بجوید ( لازم به تذکر است که حتی خود فلسطینی ها هم این روز را به عنوان روز جهانی قدس برسمیت نمیشناسند ). در پیامی که خمینی به همین مناسبت فرستاد از جمله چنین گفت:
«دولتهاي عالَم بدانند كه اسلام شكست بردار نيست. اسلام و تعاليم قرآن بر همه ممالك بايد غلبه كند. دين بايد دين الهي باشد، اسلام دين خداست؛ و بايد در همه اقطار اسلام پيشروي كند. روز قدس، اعلام يك چنين مطلبي است، اعلام به اين است كه مسلمين به پيش! براي پيشرفت در همه اقطار عالَم. روز قدس فقط روز فلسطين نيست، روز اسلام است؛ روز حكومت اسلامي است. روزي است كه بايد جمهوري اسلامي در سراسر كشورها بيرق آن برافراشته شود. روزي است كه بايد به ابرقدرتها فهماند كه ديگر آنها نميتوانند در ممالك اسلامي پيشروي كنند. من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اكرم ميدانم، و روزي است كه بايد ما تمام قواي خودمان را مجهز كنيم؛ و مسلمين از آن انزوايي كه آنها را كشانده بودند خارج شوند، و با تمام قدرت و قوت در مقابل اجانب بايستند»
پیش از حمله صدام حسین به ایران، رژیم بعثی عراق به ارسال اسلحه و پول و خرابکار به آن کشور، بارها به حکومت تازه تأسیس جمهوری اسلامی اعتراض کرده بود ولی آیت الله خمینی رؤیای دیگری در سر داشت، بهمین خاطر هم بود که وقتی صدام حسین به ایران حمله کرد، جنگ را برای ایران و انقلاب اسلامی”نعمت” دانست. خمینی در جنگ، سرکوب گروههای سیاسی و مخالفان داخلی خود را میدید و رؤیای صدور انقلاب اسلامی و فتح بیت المقدس از راه کربلا، و در نتیجه بدست آوردن رهبری مسلمانان جهان. پس از هشت سال اصرار بر ادامه جنگ و ویران شدن چند استان ایران و برجای ماندن یک ملیون کشته و مجروح، خمینی جام زهر را نوشید.
براه انداختن راهپیمائی های “برائت از مشرکین” که با اعزام صدها تن از اراذل و اوباش جمهوری اسلامی و قاچاق اسلحه و مواد منفجره تحت پوشش زیارت خانه خدا و انجام مراسم حج صورت میگرفت نیز در راستای صدور انقلاب اسلامی بود که آخرین اش در سال 1366 با فاجعه کشته شدن بیش از چهارصد حاجی و مجروح شدن هزاران تن در مکه بپایان رسید. آیت الله منتظری در مورد آن واقعه خونین که در حقیقت بیانگر فکر سخفیف آیت الله خمینی در مورد استفاده از مراسم مذهبی حج برای ترویج اندیشه صدور انقلاب اسلامی و قاچاق اسلحه و بمب در میان مسلمانان سایر کشورها بوده است، در کتاب خاطرات خود در عین صداقت و سادگی چنین مینویسد:
« بسیاری از افراد مورد اطمینان كه خود ناظر جریان و در خط مقدم راهپیمایی بودهاند میگویند همهٔ گناه گردن سعودیها نیست و ممكن بود راهپیمایی آبرومندانه انجام شود و به اینجا هم منجر نشود، ولی در اثر تندی بچهها و بی برنامگی اجمالاً هجوم و حمله از طرف بچههای نپختهٔ ما شروع شد و سوژه به دست دشمن داد، هر چند دشمن مجهز و مهیا بود و دنبال بهانه میگشت تا ما را سركوب كند. دشمن در سال قبل از آن در موضوع جاسازی و قرار دادن مواد منفجره در ساكهای حجاج با ما عاقلانه برخورد كرد و تا اندازهای اغماض كرد و ما موضوع را رسيدگی نكردیم بلكه مغرور شدیم و در سال بعد چنین مصیبت بزرگی برای عالم اسلام رخ داد.»
پس از فاجعه کشتار حجاج ایرانی در مکه در سال 1366، آیت الله خمینی بجای اینکه از ماجراجوی خود و اراذل و اوباش اعزامی خود به مکه که موجب آن کشتار شدند درس عبرتی گرفته باشد، با سرسختی و شدت بیشتری بر صدور انقلاب اسلامی به تمام دنیا تأکید نهاد و در سالگرد آن واقعه خونین، در پیامی چنین گفت:
« ما باید با شدت هر چه بیشتر انقلاب خود را به جهان صادر کنیم و این طرز فکر را که قادر به صدور انقلاب نیستیم، کنار بگذاریم، زیرا اسلام بین کشورهای اسلامی تمایز قائل نیست. ما حامی تمام محرومان می باشیم. همه ابر قدرت ها و همه قدرت ها برای از بین بردن ما برخاسته اند. اگر ما در محیط محدودی باقی بمانیم، قطعاً با شکست رو به رو می شویم. ما انقلاب مان را به تمام جهان صادر می کنیم، چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنین نیفکند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه مستکبران هست، ما هستیم.» صحیفه نورجلد 20 صفحه232
این اشاره ی نسبتاًطولانی را از آن جهت در ارتباط با بحران و جنگ داخلی سوریه در اینجا آوردم تا نشان دهم که سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برچه بنیاد و اندیشه ای شکل گرفته است، زیرا آنچه ما امروزه در سوریه و عراق و لبنان و سایر کشورها شاهد آن هستیم، جلوه هائی ازسیاست خارجی جمهوری اسلامی است که پایه اش بر سیاست صدور انقلاب اسلامی بنانهاده شده است. و هنگامی که امروزه بشار اسد میگوید: در صورت حمله امریکا به سوریه، ایران و حزب الله ساکت نخواهند نشست، و خامنه ای میگوید: در صورت حمله به سوریه، امریکا ضرر خواهد کرد و پشیمان خواهد شد، و یا حزب الله لبنان و گروههای شیعه عراق و جهاد اسلامی فلسطین و سایر گروههای تروریستی وابسته به جمهوری اسلامی اعلام میدارند که در صورت حمله به سوریه، به منافع اسرائیل و امریکا در سرتاسر دنیا ضربه خواهند زد! اینها همه حکایت از این دارد که پس از سه دهه تعقیب سیاست صدور انقلاب، جمهوری اسلامی به بزرگترین پایگاه تروریسم در خاورمیانه و جهان و در عین حال به یکی از منزوی و منفور ترین رژیم ها در افکار عمومی جهانیان تبدیل شده است.
پس از نوشیدن جام زهر و شکست طرح فتح قدس از طریق کربلا اعلام حکومت اسلامی جهانی از جانب خمینی و نیز تعطیل برنامه “برائت از مشرکین” توسط عربستان سعودی، در استراتژی خود کمی تعدیل بوجود آوردند و این بار تمام نیروی خود را بر روی کمک مالی، تسلیحاتی و آموزشی گروههای شیعه در کشورهای عربی متمرکز کردند، و در چهارچوب این استراتژی بود که سوریه به عنوان حیات خلوت و سکوی پرش به لبنان و فلسطین و سایر کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا، برای جمهوری اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار شد. چند سال بعد امریکا با سرنگون ساختن صدام حسین و قدرت گیری گروههای شیعه وابسته به جمهوری اسلامی در عراق، نادانسته به بیت رهبری خامنه ای بزرگترین خدمت را نمود و راه نفوذ جمهوری اسلامی را در منطقه، و ماجراجوئی های باند خامنه ای و دار و دسته تبهکارش هموارتر نمود.
سیاست مخرب و ماجراجویانه باند خامنه ای به عنوان حکومتی شیعه که تلاش دارد، ایدئولوژی مذهبی خود را درمیان اقلیت های شیعه در کشورهای عربی ترویج نماید، شیعیان این کشورها را در موقعیتی خطیر قرار داده است، اینکه هر ازچند روز در اخبار میخوانیم که در عراق، پاکستان، افغانستان، مصر، عربستان سعودی و یمن، شیعیان مورد حمله و کشتار قرار میگیرند، همه اینها اگر ریشه یابی شود، نتیجه و بازتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی است که از نظریه شکست خورده صدور انقلاب تغذیه میکند و آقای روحانی که با وعده تعامل با دنیا آرای بسیاری از ایرانیان را گرفته و به مقام ریاست جمهوری رسیده است، خوب است بداند که با شعار دادن و حرف زدن، دنیا با جمهوری اسلامی وارد تعامل نخواهد شد. هم اکنون سوریه و پرونده سیاست خارجی ضد ملی باند خامنه که همه شیعیان را در کشورهای خاورمیانه در معرض نابودی قرار داده است، بر روی میز آقای روحانی است، چگونگی برخورد دولت اعتدال به این مسئله نشان خواهد داد که آیا دستگاه دپیلماسی جمهوری اسلامی همچنان زائده ای از بیت رهبری است یا اینکه در اندیشه مستقل ساختن خود از رؤیای صدور انقلاب و دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر؟
چهار سال پیش جنبش سبز با طرح شعار ” نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران” مخالفت خود را با صدور انقلاب و سیاست خارجی جمهوری اسلامی اعلام داشت و در حقیقت خواهان سیاست خارجی مبتی بر دفاع از منافع ملی ایرانیان گردید. آقای روحانی که با رأی بسیاری از هواداران این جنبش به قدرت رسیده است آیا به این خواسته موکلان خود پاسخ خواهد داد یا نه؟ به هر حال پس از سه دهه و صرف ملیاردها دلار از دسترنج و ثروت مردم ایران، امروزه حفظ رژیم بعثی بشار اسد در سوریه برای باند خامنه ای به مسئله حیاتی تبدیل شده است، بیهوده نیست که برخی از کارگزاران جمهوری اسلامی و سرداران سپاه و بسیج، سوریه را بخشی از منافع “ملی ایران” میدانند و معتقند که جمهوری اسلامی به هر قیمتی که شده است میبایستی ازسقوط رژیم بشار اسد جلوگیری بعمل آورد! و بیهوده نیست که وقتی رفسنجانی زیرکانه میخواهد پای جمهوری اسلامی را از باتلاق سوریه بیرون بکشد، از هر طرف مورد حمله قرار میگیرد و به تخطی از اصول انقلاب و سیاست خارجی جمهوری اسلامی متهم میگردد! معمار و ناجی جمهوری اسلامی دربحران ها بهتر از خامنه ای نادان میداند که تز صدور انقلاب اسلامی، بطور کامل شکست خورده است و حکومت اسلامی حتی برای برای بقای خویش هم شده ناگزیر است تغییر رویه دهد.
19 شهریورماه 1392 ـ 10 سپتامبر 2013
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.