|
بازگشت به خانه پيوند به نظر خوانندگان آرشيو مقالات آرشيو صفحات اول جستجو |
سه شنبه 2 مهر ماه 1392 ـ 24 ماه سپتامبر 2013 |
آیا مکررات تکرار خواهند شد؟ یا...
بینا داراب زند
چند روزی است که موضوع روابط ایران و آمریکا به بحث اصلی بازیگران و مفسران روابط بین الملل در آمده است. بخصوص پس از سخنرانی خامنه ای در میان جمعی از سرداران سپاه و به کارگیری واژه «نرمش قهرمانانه» و تفسیر از آن به معنی عقب نشینی او از مواضع سرسختانه هشت سال گذشته اش موجی از خوش بینی را در این محافل برانگیخته است. این خوش بینی با اعلام علنی نامه نگاری های مودبانه و مصالحه جویانه میان روحانی و اوباما و اعلام روحانی و مشاور سیایت خارجه کاخ سفید مبنی بر امکان ملاقات «تصادفی» دو رئیس جمهور هنگام حضور در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در راهرو و یا ضیافت های آن به اوج خود رسید. دیروز، صفحه فیس بوک و پیام های توئیتری سیاستمداران و گزارشگران و مفسران از حدس ها و گمان هایی دربارهء زمان و مکانی که چنین ملاقات «تصادفی» ای قرار است صورت پذیرد، پر شده بود. گو اینکه شخصاً ارزشی برای چنین تعاملی بین سران سرمایهء جهانی قائل نیستم و معتقدم که توافق و یا شکست مذاکرات شان سود و زیانی برای طبقهء کارگر در بر ندارد، اما، طبیعتِ کنجکاو و ذهن جستجوگرم مرا به سمت کاوش در حافظه تاریخی ام کشاند و مقاطع مشابهی را یادآوری کرد که مایلم با شما در میان گذارم.
پیروزی محمد خانمی در انتخابات ریاست جمهوری 1376 و مصاحبه تاریخی او با سی.ان.ان و ابراز تمایل اش در برقراری روابطی نوین با دنیای خارج در چهارچوب «گفتگوی تمدن ها» و سخنرانی محمد خاتمی در نشست مجمع عمومی سازمان ملل با استقبال گرم کلینتون، رئیس جمهور وقت آمریکا روبرو شد. کلینتون در دو پیام تبریک نوروزی و عید فطر تمایل دولت آمریکا را برای برقراری روابطی نوین با ایران اعلام کرد. سپس، مسابقات ورزشی بین ایران و آمریکا یادآور سیاست «پینگ پونگ» نیکسون و مائو شد که با استقبال گرم نمایندگان جهانی و از جمله آمریکایی روبرو شد و چون امروز، سیاستمداران و مفسران روابط بین الملل در اعلام خوش بینی خود از «شرایط نوین» هیاهویی را آغاز کردند و هر یک سعی داشتند در این مورد از دیگران پیشی بگیرند.
اتفاقات بعدی نیز این احساسات را تقویت کردند. مثلا، اظهار ندامت مادلین آلبرایت از نقشی که آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 بازی کرده بود و فرستادن تنی چند از مسئولان سیاسی برای مذاکره مستقیم و غیر مستقیم، علنی و مخفی، با مقامات جمهوری اسلامی ایران و بسیاری از موارد دیگر که ذکر آنها بسیار طولانی خواهد شد.
البته از طرف دولت جمهوری اسلامی هم اقدامات عملی بسیاری برای پیشرفت مذاکرات و ترمیم روابط با آمریکا و اروپا برداشته شد که مهمترین آنها توافق بر سر امضاء متمم معاهده منع سلاح های هسته ای و تعلیق غنی سازی اورانیوم (معاهده سعدآباد) از سوی جمهوری اسلامی بود.
اما آنچه که نقش مخرب در این پیشروی ها را بازی کرد و نهایتا این ابتکارات را به بن بست رسانید اعلام مخالفت جناح های مخالف اصلاح طلبان و بویژه خامنه ای و جناح در حال شکلگیری نظامی و امنیتی بود که در اظهارات و اقدامات ایشان مخابره می گشت.
2. در سال 2007 پس از ماه ها برخورد لفظی خصمانه بین ایران و آمریکا و تکرار تهدیدهای حمله نظامی به ایران علی اکبر ولایتی مشاور امور خارجه خامنه ای همزمان با سه نشریه لیبرالیسیون، لا ریپوبلیکا و لوتامپ مصاحبه می کند. در این مصاحبه افشا می کند که درباره امور مربوط به اختلافات هسته ای و توقف پروژه غنی سازی اورانیوم با پوتین به توافق رسیده اند تا قدمهای مثبتی در اقتاع آمریکا و اروپا بردارند. همچنین، در سخنانی، که نرمش در مقابل اسرائیل را تداعی می کرد، در مورد برگزاری کنفرانس هولوکاست که دولت احمدی نژاد برگزار نموده بود اعلام کرد که «نسل کشی یهودیان را بعنوان واقعیت تاریخی می پذیریم ... این کنفرانس با هدف انکار هولوکاست برگزارنشد بلکه می خواست بکوشد واقعیات را بررسی کند». محتوای این مصاحبه که مشهود بود با توصیه خامنه ای صورت پذیرفته است شور و هیجانی در ایران و جهان برانگیخت و به جهانیان نشان داد که او خواهان پایان دادن به روابط خصمانه بین ایران و غرب است و حتی آمادگی دارد تا در مورد رفتار ایران با اسرائیلی ها نیز از خود نرمش نشان دهد.
اما دیری نپایید که احمدی نژاد بعنوان نماینده وقت جناح نظامی امنیتی حاکم پا به میدان گذاشت و نه تنها کلیه مواضع اتخاذ شده مشاور امور خارجه خامنه ای را مردود شمارد بلکه علنا و مستقیما او را مورد سرزنش و حمله قرار داد و اعلام کرد که آقای ولایتی هیچ تاثیری در پیشبرد مذاکرات هسته ای و روابط بین المللی جمهوری اسلامی ندارد. بدین ترتیب بود که باز هم ابتکارات جناحی از حکومت جمهوری اسلامی به بن بست منتهی شد.
البته مثال های زیاد دیگری نیز وجود دارد که بارها اقداماتی از طرف جناح های مختلف حکومتی برای بهتر کردن روابط ایران و قدرت های عمده جهان سرمایه داری برداشته شده است که با اقدامات خرابکارانه جناح های رقیب در هر دو طرف قضیه، یعنی جمهوری اسلامی و کشورهای غربی، به بن بست کشانده شده است.
این بار هم شواهدی در دست است که تلاش برای به بن بست رساندن ابتکارهای کنونی طرفین آغاز گشته است.
همانطور که در بالا ذکر کردم، حس خوش بینی در مورد التیام روابط جمهوری اسلامی با اروپا و آمریکا بسیار بالا گرفته است. بخصوص، دیروز، شنبه 30 شهریور – 21 سپتامبر، تا بدان حد رسید که تمامی دست اندرکاران سیاست بین المللی و مفسران سیاسی شروع به حدس زدن در مورد مکان و زمان برخورد «تصادفی» روحانی و اوباما و دست دادن آنها کردند. در همان زمان من در پیغام کوتاه توئیتری هشدار دادم که چنین حدس و گمان هایی، هر قدر هم که صحت داشته باشند، می توانند مسیر این روند را منحرف کرده و به بن بست بکشاند. چرا که تاریخ این پیامدها نشان داده است که هر وقت چنین وقایعی به وقوع نزدیکتر شده و محتمل تر می گردند تلاش جناح های مخالف را نیز برای خنثی سازی و به بن بست کشیدن آنها بیشتر می کند.
این باور که «چون خامنه ای نیز خواهان پیشبرد سیاست نرمش و سازش است (که هست) پس حتمن انجام می شود»، ساده اندیشیِ ناآگاهانه ای بیش نیست. اگر تمایلات خامنه ای تعیین کننده عاقبت کشمکش های جناح های حکومت جمهوری اسلامی بود پس می بایست در همان ابتکار خودش، در سال 2007 نتیجه می داد.
تا شنبه 30 شهریور – 21 سپتامبر، فقط کیهان بود که طبق روال همیشگی اش، نقش مخالف مذاکرات را بازی می کرد. آن هم در یک مطلب بسیار کوتاه و جنبی و به شکل فکاهی، که به روحانی هشدار می داد تا از روبرو شدن «تصادفی» با اوباما و ملاقات با او پرهیز کند. اما یکشنبه 31 شهریور – 22 سپتامبر، تعداد بسیاری با وضوح و صراحت بیشتر وارد میدان شده و تحرکات روحانی را به «سازش ذلیلانه» منسوب نمودند.
خبرگزاری فارس، که تا دیروز خبرهای پیشروی و تعارفات روحانی و اوباما و دیگر مسئولان روابط خارجه یِ دو طرف را پوشش می داد، یاداشتی با عنوان «اگر نرمش دولت یازدهم قهرمانانه و آگاهانه نباشد» منتشر کرد که در آن مستقیماً به روحانی یادآور می شود که نمونه ای از سازش ذلیلانه، توافق هسته ای و بیانیهء معروف به «سعدآباد» در سال 1382 است که او طراح اصلی آن بوده است. همچنین، عنوان می کند که سازنده خواندن پیام اوباما، مصاحبه با شبکه ان بی سی، طعنه های محبت آمیز در مورد سعودی ها و طعنه زدن به منکرین وقوع هولوکاست «...که مربوط به حوزهء دیپلماسی هستند حرکاتی نبوده اند که رایحهء "قهرمانانه" و یا "حکمت آمیز" بودن از آنها به مشام برسد... و چند رخداد دیگر باید به مثابه زنگ خطری برای دولت و شخص آقای روحانی باشند که نکند دولت دست آخر متوجه شود که سِره را از ناسِره باز نشناخته است و برخی نرمش هایش قهرمانانه نبوده اند.» (1)
س سایت اطلاعاتی رجانیوز پا را نیز از این فراتر گذاشته و بسیار سیاستمدارانه سخنان خامنه ای در مورد «نرمش قهرمانانه» را مورد نقد قرار داده و از عدم وضوح آن گله می کند. این سایت در یاداشتی به قلم حمید رسایی بعنوان «نرمش قهرمانانه به جای سازش ذلیلانه» می نویسد: « حتی برخی پایگاههای خبری با انتشار جلد کتاب صلح امام حسن(ع) راضی آلیاسین که رهبر معظم انقلاب آن را در دوره جوانی و سالهای قبل از انقلاب ترجمه کرده و عنوان «پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ» را بر روی جلد کتاب قرار داده بودند، دوره فعلی را دوره صلح حسنی دانستند و به طور ضمنی پایان عصر عاشورای حسینی را اعلام کردند! شاید به همین دلیل بود که یکی از رسانههای معاند در همین راستا از استعاره رهبری انقلاب به حضور در عرصه دیپلماسی خارجی همانند یک کشتیگیر، چنین قصهبافی کرد که از نگاه رهبری انقلاب، آمریکا دیگر یک دشمن نیست بلکه رقیب جهانی ماست! واقعیت اما این است که این بار هم امام خامنهای همچون موارد متعدد دیگر با تیزبینی و رصد دقیق فعل و انفعالات داخلی و خارجی، به بهترین شکل ممکن از آرمانهای انقلاب خمینی (ره) محافظت کردند. ...» سپس با آوردن مثالهایی از رفع برداشت های غلط از واژگان نوین درسخنرانی های خامنه ای تذکر داده است که « در نگاه رهبری دوگانه «نرمش قهرمانانه و سازش ذلیلانه» در برابر هم قرار دارند. از نگاه ایشان «نرمش» یک تاکتیک و فن است برای پیروزی، در حقیقت «قهرمانانه» شرط مفید بودن این نرمش است. به عبارت دیگر، «نرمش» جنبه دیپلماتیک و «قهرمانانه» جنبه انقلابی این روش است. به عبارت دقیقتر، نتیجه این نرمش باید حفظ اصول، آرمانها و ایدئولوژی باشد.»
ح حسین شریعتمداری هم دست از طعنه و فکاهی برداشته و در یاداشت روز کیهان می نویسد: ممکن است کسانی با استناد به وادادگی برخی از خواص، شرایط امروز را با دوران امام حسن(ع) که با خواص آلوده روبرو بودند مقایسه کنند و حال آن که؛ در صدر اسلام و چند دهه بعد از آن، نگاه مردم به خواص بود چرا که آموزههای اسلام عزیز مانند امروز گسترده و فراگیر نبود و به همین علت هرگاه یکی از خواص دچار لغزش میشد، عدهای را با خود به انحراف و لغزش میکشاند. اما، در عصر حاضر و دوران بعد از انقلاب اسلامی، مردم بارها نشان دادهاند که نگاهشان به رهبری است و نه خواص، بنابراین چنانچه برخی از خواص دچار لغزش شوند، به جای آن که دیگران را دچار انحراف و لغزش کنند، خود از دایره انقلاب بیرون افتاده و به قول حضرت آقا رفوزه شده و سقوط میکنند...(2)
پس می بینیم که امروز نیز چون گذشته تاریخ در حال تکرار است. البته نباید از خاطر برد که شرایط امروز حکومت جمهوری اسلامی با دوران هایی که من یادآورشان شدم تفاوت بسیاری دارد. اقتصاد ایران به دلیل اتکاء آن به اجناس مصرفی وارداتی، جمهوری اسلامی را بیش از هر زمان دیگری در مقابل چنین تحریم های اساسی آسیب پذیر کرده است. اما مهمتر اینکه با تحریم نفتی و بانکی ایران اوضاع گردش و انباشت سرمایه به چنان حدی رسیده که کفگیر تمامی جناح های حکومتی به دیگ خورده و برای تداوم چپاول منابع و ارزش های تولیدی در جامعه نیاز به چنین سازشی دارند. نا گفته نماند که شرایط اجتماعی و زندگی نکبت بار طبقه کارگر نیز ثبات سیاسی آن را به خطر انداخته است. نمونه هایی از شورش مصرف کنندگان را در اواخر سال گذشته و اوایل سال جاری مشاهده کردیم که فعلا با امید بستن به پیشرفت سیاست های روحانی و رفع تحریم ها فروکش کرده است. اما، همچون آتش زیر خاکستر با نسیمی از ناامیدی می تواند دوباره شعله ور گردد. با در نظر گرفتن اینکه تمامی سرویس های اطلاعاتی نیروهای مسلح، از سپاه و نیروهای انتظامی و بسیج نسبت به فروزان شدن چنین آتشی هشدار می دادند، باید فرض بر این گذاریم که عاقل تر (!) از آن هستند که با سنگ اندازی در مقابل ابتکارات سازشگرانه دولت روحانی سیادت خود را به خطر بیاندازند.
31 شهریور 1392
(1) http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920631000095
(2) http://www.rajanews.com/detail.asp?id=168546
(3) http://www.kayhan.ir/920631/2.htm#N200
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.