|
بازگشت به خانه پيوند به نظر خوانندگان آرشيو مقالات آرشيو صفحات اول جستجو |
جمعه 12 مهر ماه 1392 ـ 4 ماه اکتبر 2013 |
روشنفکران ایرانی سوراخ دعا را گم کردهاند!
سیامک کوشافر
عجبا که این جماعت سیاسیون ایران چقدر آدرس را اشتباهی میروند. بهجای تحت فشار قرار دادن خامنهای، اوباما را تحت فشار قرار میدهند!
در مذاکرات اتمی ما باید خیلی حواسمان را جمع کنیم. خامنهای مانند ماری زخمخورده به تله تحریمها گرفتار آمده و هر گونه اشتباهی باعث فرار حیوان وحشی و آسیب رسیدن به مردم ایران خواهد شد. او با زرنگی و در برنامهای از پیش تعیین شده روحانی را وارد میدان کرده است تا به نوعی از این وضعیت فرار کند. ما دست او را خواندهایم، ولی بهجای محکوم کردن روحانی، مانند یک جودوکار، از نیروی خود همین روحانی استفاده کرده و خواستهای حقوق بشری مردم ایران را تثبیت میکنیم؛ یعنی حب و بغضی با روحانی نداریم. او تا زمانی که با مردم است عزیز ما نیز هست، ولی اگر بخواهد مانند خاتمی زیرآبی برود و دودوزهبازی کند، آن موقع باید حواسمان به او باشد. هیچ چیز عزیزتر از سرنوشت مملکتمان نیست.
متأسفانه به خاطر سرکوب گستردهای که خامنهای انجام داده است و نیروهای دموکراتیک را نابود کرده است، برای نجات ایران دو راه متصور است؛ یکی، جنگ و دیگری، تحریم؛ که گناه هر دو آنها به گردن خامنهای است. جنگ را که اصلاً حرفش را نزن! ولی الآن فرصت مغتنمی است تا از حربه تحریمها استفاده کرده و زندانیان سیاسی خود را آزاد کرده، احزاب و گروهها را هم سازماندهی کرده و حرکات مدنی را پایهریزی کنیم تا إنشاءالله مانند یک کشور دموکراتیک پیشرفته با سلام و صلوات و بدون خونریزی و تجزیه، اصلاحات را به انجام رسانیم.
متأسفانه سخنان اخیر روحانی در «شستشوی» انتخابات گذشته، یا دخالت سپاه در اقتصاد و یا اعلام برائت و یا... نشانههای خوبی برای ما نیست. «العاقل یکفی بالاشاره!» خود او دارد به ما می گوید که چه کاره است؛ همانگونه که خاتمی نیز میگفت مردمسالاری دینی همان ولایت فقیه است، ولی ما نفهمیدیم و هی گفتیم «إنشاءالله که گربه است!» و از او انتظارات مترقیانه داشتیم، در صورتی که خود او قبلاً گفته بود که چه کاره است؛ برای مثال، روحانی در مقاله خود در «واشنگتنپست» نوشته است چرخه سوخت هستهای بخشی از هویت ایرانی است! تحریف و حقهبازی از این بالاتر؟ چرخه سوخت اتمی چه ارتباطی با بحث هویت دارد؟! یعنی اگر ما انرژی هستهای نداشته باشیم هویت نداریم؟! یعنی حافظ و سعدی و مولوی و مردمی که انرژی هستهای نداشتند، هویت نداشتند؟
ولی به هر حال، این سخنان روحانی دلیل نفی او نمیشود؛ ما هنوز با او کار داریم و مردم ایران از او کار خواهند کشید. حال چگونه، در آینده خواهیم دید که روحانی به چه کار میآید! ولی فعلاً روحانی قصد دارد تا با زبانبازی و هیاهوی تبلیغاتی تحریمها را لغو کند، قبل از آنکه مردم ایران به حقوق خود رسیده باشند!
هیاهوی اصلاحطلبان و نوشتن نامههای پانصد نفره یعنی تحریمها را رفع کنید تا ما به دلار برسیم، بدون اینکه ضمانتی برای آزادی زندانیان سیاسی باشد. یعنی دوباره همان آش و کاسه قبل.
عجبا که این جماعت سیاسیون ایران چقدر آدرس را اشتباهی میروند. بهجای تحت فشار قرار دادن خامنهای، اوباما را تحت فشار قرار میدهند! این نامه یعنی اینکه آقای اوباما دیگر گلستان شد! دیگر همه مشکلات حل شد، یعنی مثل اینکه شما به محضر بروی و ماشین خود را بفروشی و قبل از اینکه پول آن را بگیری، سند را امضا کنی! یعنی از دست رفتن ماشین شما. حالا به نظر شما بهتر نیست که روحانی دست خالی از محضر برگردد و پول ماشین را از خامنهای بگیرد و دوباره به محضر بیاورد تا ماشین را به نامش بزنیم؟ به این میگویند «معامله شیرین!»
https://khodnevis.org/article/52798#.Ukr0KVMQoT4
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.