=======================================================
شماره
315 ـ
جمعه 26 مهر 1387 ـ
17 اکتبر 2008
=======================================================
دقت کنيد اين آقا عوضعلی
کردان نباشد!
وسوسهء
غرب و نوانديشان دينی
اسماعيل نوری علا
نوانديشی مذهبی همواره در جهت تطبيق هنجارهای مذهبی با مقتضيات و
شرايط روز حرکت می کند و، در نتيجه، چند و چون آن را اين «مقتضيات»
تعيين می کنند. در اين مقاله کوشش من آن است تا نشان دهم که در سی
سالهء اخير، به لحاظ تغيير ماهوی «مقتضيات» معاصر، رود ـ وارهء
نوانديشی جاری در بستر تشيع امامی در ايران نيز، هم بکلی تغيير
بستر داده و هم به سوی افق های کاملاً بی سابقه ای حرکت می کند که
نتايج نامنتظر و غافلگير کننده ای خواهد داشت.
=======================================================
مهاجرت
برخی
از
«روشنفكران دینی»
كدیور و یوسفی اشكوری هم از ایران رفتند
اكبر منتجبی
موج جدیدی از مهاجرت نخبگان آغاز شده است. از مدتی پیش تعدادی از
روشنفكران دینی ایران را به قصد تدریس و تحصیل به مقصد یك كشور
اروپایی یا آمریكایی ترك كردهاند تا در فرصت بهدست آمده هم
اندوختههای خود را بیشتر كنند و هم مدتی از فضای ایران دور باشند.
این دومین بار است كه نخبگان اقدام به مهاجرت میكنند. پیش از این
و پس از تصدی مقام ریاستجمهوری توسط محمود احمدینژاد برخی از
روزنامهنگاران، نخبگان و چهرههای دانشگاهی و دانشجویی ترجیح
دادند از ایران خارج شوند تا برای مدتی از ایران دور باشند.
=======================================================
عمادالدين
باقی آزاد شد؛ اما...
ايران بزرگ ترين زندان روزنامهنگاران خاورميانه است
گزارشگران بدون مرز
گزارشگران بدون مرز خرسندی خود را از آزادی عمادالدين باقی روزنامه
نگار و چهره مشهور دفاع از حقوق زندانيان عقيدتی که بهشدت بر اثر
بيمارهای مختلف در مدت بازداشت ضعيف شده بود، اعلام می دارد. اين
روزنامهنگار برای دو پرونده تحت پيگرد قضايی قرار دارد. با آزادی
عمادالدين باقی هم اکنون ٩ روزنامه نگار ديگر در بزرگترين زندان
خاورميانه برای روزنامه نگاران در بازداشت بسر میبرند. شش تن از
آنها در زندان اوين زندانی هستند.
=======================================================
اگر
سعید محسن، كارل پوپر خوانده بود
جلال توكلیان
اينک
نزدیك به سی و پنج سال از زمانی كه سعید محسن متن بازجویی خود را
مینوشت، میگذرد و نزدیك به
هفتاد
سال از زمانی كه پوپر جامعه باز را نوشت. اما مساله آن دو هنوز
مساله ماست. اینكه چگونه میتوان از رنج آدمیان كاست؟ روشن است كه
سعید محسن در مقام انسانی شریف و دردمند در آن دوره، انتخابی دیگر
كرد. او آن موقع پوپر نخوانده بود و اگر خوانده بود هم چه بسا روش
اصلاحی او را كه مبتنی بر توجه به واقعیات و پرهیز از آرمانشهرسازی
بود، نمیپذیرفت. آن را بسیار كند و محتاطانه تلقی میكرد یا حتی
به سخره میگرفت و آن را توصیه یك جیره خوار و مزدور آمریكا
میدانست.
=======================================================