=======================================================
شماره
322 ـ جمعه
3 آبان 1387 ـ
24 اکتبر 2008
=======================================================
آنکه هر دم هوس سوختن ما
می کرد / کاش می امد و از دور تماشا می کرد...
حکومت
اسلامی و بند ناف نوانديشی امامی
اسماعيل نوری علا
برای
درک چرائی گفتار و کردار اشخاص و يافتن «علت وجودی» مواضع شان بايد
ببينيم که آنها تا کجا با ما راه می آيند و کجا به يک «خط قرمز
نامرئی» می رسند که در می يابند گذر از آن خط حکم نفی موقعيت ممتاز
اجتماعی خودشان را دارد و، لذا، ديگر بحث را ادامه نمی دهند ـ
درست، مثل اسبی که در تاريکی به لبهء پرتگاهی می رسد و سوارش می
بيند که مرکب وفادارش بر جای ميخ ايستاده و، هرچه او تلاش می کند،
گام از گام بر نمی دارد. و کافی است تا سوارکار کبريتی روشن کند و
پيش رو را ببيند تا دريابد که سفر به کجا کشيده و بداند که چرا رخش
اش از حرکت باز مانده است.
=======================================================
كیستی،
چیستی و مناسبت آنها با یكدیگر
آرامش دوستدار
آنچه روشنفكری متأخر ما «بحران هویت» یا «بیهویتی» مینامد و باید
آن را در صورت كنونیاش به شدت هر چه بیشتر چنین بنامد، چه از
پدیدهء هویت پس از انقلاب دیگر اصلاً سر در نمیآورد، در واقع
چیزی جز تأثیر پذیری ما از فرهنگ غربی، از نمودارهای تمدنی و سیاسی
آن كه دمیدن و افروختن كورهء اسلامی نیز همراه و در پی آمده است
نیست. این تأثیر گیریها كه برخلاف ظاهر همچنان ادامه دارند و
خواهند داشت نیز با گذشت زمان در ما رسوب خواهند كرد، یعنی جزئی از
ماهیت فرهنگی ـ تاریخی ما خواهند شد، به مثابهی ناشناختهای
افزونشده بر خویشتن همواره ناشناخته ماندهء ما.
=======================================================
براي
دستيابي به سكولاريسم از خود اغاز كنيم
حمیدرضا خادم
هر چند با تشكيل حكومت ديني در سه دههء اخير در ايران روند حركت
جامعه و برخي احزاب سياسي به سمت سكولاريسم سرعت گرفت اما،
شوربختانه، حتي در احزاب، گروه ها و تشكل هاي سياسي، كه با اصول
اعتقادي ليبرال و سكولار پايه گذاري شده اند، هنوز موجودات عجيب
الخلقه اي كه گويي سه دهه در خواب غفلت به سر برده اند و تاثيرات و
برآيند فاشيستي حكومت ديني را نا ديده گرفته اند و بر طبل تبليغ
دين از نوع شريعتي و ديگران مي كوبند وجود دارند و موانع جدي در
مسير رسيدن به سكولاريسم مي باشند.
=======================================================
اخلاق
بر فقه ارجح است
احمد قابل
اخلاق در محاصرهء «عقايد و باورها» و «احکام فقهي» قرار دارد.
هرگونه افراط و تفريط در باورها يا احکام، موجب محدوديت و فاصله
گرفتن اخلاق از فطرت انساني خواهد شد. باورهاي استکباري،
ناعادلانه، برتري جويانه، خرافات، انديشه هاي نامنسجم، انديشه هاي
مشرکانه و حق گريزانه، از يک سو، و گسترش دايره الزامات فقهي،
سختگيري هاي ناموجه، رويکردهاي خشونت آميز و تکليف گرايانه
غيرمنطقي، از سوي ديگر، همچون دو لبهء قيچي براي بريدن «رگ حيات
اخلاق» شده اند.
=======================================================