بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

پيوند به اين صفحه با فيلترشکن: https://newsecul.ipower.com/Turkey/00-Introduction1.htm

 

پيوند به فهرست مطلب کتاب

مقدمه:

بخش اول ـ  ريشه های مردم ترک

نوشتۀ «آندرو مانگو»

ترجمهء اختصاصی برای سکولاريسم نو

ترک ها نخستين بار در قرن ششم ميلادی در صحنهء تاريخ جهان ظهور کردند و به عنوان بخشی از قبايل عشايری مرزهای شمال چين شناخته شدند. سرزمين اصلی آن ها در ميان و اطراف کوه های «آلتای»، در بين دشت  «گوبی» و دشت «سيبری غربی» واقع بود. قرن ها بود که سرزمين گستردهء «يورآسيا» ـ شامل شمال اروپا و شمال آسيا، از فنلاند تا اقيانوس کبير ـ شاهد جمعيت روستايي دايم التغييری بود که تاريخ نويسان آن دوره از آن ها تحت نام های مختلفی ياد کرده اند و در آن ميان قبايل هون، ترک، و تاتار از همه مشهورترند. آن ها با يکديگر می جنگيدند. اتحاديه های زودگذر به وجود می آوردند، يکديگر را از ميان برمی داشتند و، در عين حال، با جمعيت های ساکن در مناطق لبهء استپ ها و جنگل های شمالی به تجارت و غارت مشغول بودند. اين دشت های فراخ زايندهء جنگجويانی بودند که گهگاه بر کشورهای همسايهء صاحب جمعيت های شهرنشين ـ از چين در شرق گرفته تا روسيه در غرب ـ تسلط می يافتند. در مورد ريشه های اين قبايل و زبان هاي اصلی آنان در بين تاريخ دانان بحث های داغی برقرار بوده است. برخی اين قبايل ايلاتی را جزيي از هند و اروپايي ها می دانند؛ عده ای آن ها را قبايل آلتائيک می خوانند که گروهی از آنها شامل ترک ها، مغول ها، و گهگاه اهالی منچوری و کره نيز می شوند. اما خطوط فارغ اين گروه ها چندان قاطع نيست و اختلاط بين آن ها زياد است و، به هر حال، شيوه ی زندگی و فرهنگ اين مردمان را نه ريشه های قومی بلکه محيط زيست شان شکل داده است.

در دوران پيش از تاريخ، برخی از اين قبايل از غرب به شرق حرکت کرده اند. مثلاً، اجداد سرخپوستان آمريکا از باريکهء «برينگ» در بين آسيا و آلاسکا گذشته و پا به آمريکای شمالی نهاده اند. اما در دوران تاريخی جهت مهاجرت و فتوجات اغلب از شرق به غرب و از شمال به جنوب بوده است. آخرين دو موج بزرگ مهاجران و فاتحان را ترک ها و مغول ها تشکيل می دهند و از آنجا که اين دو گروه، با وجود داشتن ريشه های منفک از هم، اغلب يکی انگاشته شده اند، نام تاتارها که در ابتدا به مغول ها اتلاق می شد اکنون به مردمان ترکی گفته می شود که زمانی تحت فرمانروايي مغول ها می زيسته اند. حتی آن دسته از مغول ها نيز که هندوستان را فتح کردند دارای ريشه های ترکی بودند. آنگاه جهت فتوحات عوض شد و فرمانروايان مردمان اسکان يافته، رفته رفته کنترل تمام کل منطقه «اورآسيا» ی شمالی را در دست گرفتند.

نخستين مدارک کتبی نوشته شده به زبان ترکی، که در آن به نام ترک ها اشاره شده، به آغاز قرن هشتم برمی گردد. اين مدرک به صورت سنگ نوشته هايي بر ستون های يافت شده در مناطق اکنون نامسکون مغولستان شمالی به دست آمده اند. هنگامی که قبايل ترک در جهات مختلف دست به مهاجرت زدند، و در مشرق به سوی چين و در مغرب تا دشت فراخ اورآسيای شمالی حرکت کردند، رفته رفته تحت تاثير منابع گوناگونی قرار گرفتند، لهجه هاشان با هم متفاوت شد، و اين لهجه ها عاقبت به صورت زبان های مستقلی در آمدند که اکنون از لحاظ زبانشناسی به عنوان اعضاء خانواده ی زبان های ترکی شناخته می شوند.

مهم ترين تأثير وارد آمده بر ترک ها از جانب جهان اسلام بوده است. ترک ها در اصل خدايان گوناگونی را می پرستيدند ـ همچون خدای آسمان که در زبان ترکی مدرن به آن «تان ری» می گويند يا خدايان دوگانهء خاک و آب که «ير ـ سو» نام داشتند و هنوز هم در ترکی مدرن شبکهء آبياری دهات به همين نام خوانده می شود. رابطهء بين خدايان و انسان ها از طريق «جادوگر ـ پزشک» های مرد يا زنی برقرار می شد که اعقاب آن ها تا به امروز در کره و جنوب سيبری حضور دارند. برخی از ملی گرايان ترک ادعا می کنند که بازمانده هايي از اعتقادات آن دوران را می توان هنوز در اسلام عاميانه، به خصوص در ميان علوی های ترکيه، يافت.

از ميان قبايل ترک، که «اوغوز» خوانده می شدند، پنج قبيله به جهان اسلامی نزديکتر بودند و از طريق بازرگانان و مبلغان عرب و ايرانی با اسلام آشنا شده و در قرن دهم هجری به دين اسلام درآمدند. اين امر درها را به روی پراکندگی بزرگ ترکان، آميختن شان با مسلمانان، و عاقبت تسلط شان بر جهان اسلام گشود. پدران ترکان امروز نخستين بار به عنوان مزدوران و بردگان خلفای عباسی نشسته در بغداد در جهان اسلام ظهور کردند. در آغاز قرن يازدهم اين بردگان خود تبديل به اربابان شدند و، بدينسان تعداد اندک مزدوران تبديل به آغاز کنندگان مهاجرت گسترده ترک ها به داخل جهان اسلام محسوب می شوند.

ترک ها، در مسير خود به سوی مغرب، و همچنان که از سراسر ايران عبور می کردند، تحت تاثير فرهنگ اسلامی ايرانيان قرار گرفته و در نتيجه زبانشان پر از واژه های عربی و فارسی شد. در سر آغاز قرن يازدهم شخصی به نام محمود کاشغری (کاشغر امروزه در منطقه ی جين جيانگ يا ترکستان چين قرار دارد) فرهنگ واژگان ترکی اوليه را برای تعليم آن به اعراب تهيه کرده و آن را تقديم خليفهء عباسی نمود. در آن زمان خليفهء عباسی عروسکی بود در دست خاندان سلجوقی که از ميان قبايل اوغوز برخاسته و در بغداد به قدرت رسيده بودند. آنگاه، سلجوق ها جاه طلبانه به سوی شمال و مغرب حرکت کردند و در سال 1071 ميلادی رهبرشان، به نام آلب ارسلان، ارتش خود را به درون قلمروی امپراتوری روم غربی (بيزانس) راند و امپراتور رمانوس چهارم را در شمال درياچهء وان، در آناتولی شرقی، شکست داد. اين تاريخ در واقع آغاز تاريخ ترکيه به عنوان يک سرزمين مستقل محسوب می شود.

البته اعراب، از همان آغاز ظهور اسلام در قرن هفتم ميلادی، به اعماق سرزمين های روم شرقی نفوذ کرده اما چندان رغبتی به اقامت و اسکان در سرزمينی که اکنون ترکيه خوانده می شود از خود نشان نداده بودند. در نتيجه، ترک ها به تدريج سراسر اين منطقه را (که در اصطلاح جغرافيائی «آسيای صغير» خوانده می شود) برای اقامت خود برگزيدند. آن ها در ابتدا سرزمين خود را «روم» می خواندند که به رومی های مالک اين سرزمين ها در دوران های پيش از آمدن ترکان اشاره داشت. اما بعدها اين نام به مناطق واقع در سرزمين های بالکان اطلاق شد و «روملی» نام اهالی اين قسمت شد. در عين حال، مسيحيان مغرب زمين، در اواخر قرن دوازدهم ميلادی، آسيای صغير را با نام آناتولی می شناختند و سپس آن را به ايتاليايي «تورچيا» خواندند.

در قرن سيزدهم تا پانزدهم حملات مغول ها به ايران و سپس آناتولی، ترکان بيشتری را از آسيای مرکزی به آسيای صغير منتقل کرد. مغول ها در حملات خود مرکز حکمرانی سلجوق ها را، که در شهر قونيه در فلات آناتولی قرار داشت، از بين بردند. آنگاه، در پی اضمحلال سلجوقيان، فرمانروايی های خود مختار ترکی متعددی در منطقه به وجود آمد. يکی از آن ها، که در منطقهء «بیتينيا» (که اکنون «بورسا» خوانده می شود) در مرز های سرزمين های بازمانده در دست امپراتوری بيزانس واقع بود، رفته رفته مقتدر شد و جنگجويان ترک سراسر منطقه را به سوی خود جذب کرد. فرمانده مردم اين منطقه «عثمان» نام داشت و دست به گسترش منطقهء نفوذ خود در داخل قلمروی بيزانس زد. عثمان نام خود را به صورت صفت نسبی «عثمان لی» به خاندان و دولت خويش بخشید، و هنگامی که جانشين او، محمد دوم، توانست در سال 1453 پايتخت بيزانس، يعنی قسطنطنيه (استانبول کنونی)، را فتح کند امپراتوری عثمانی به خود شکل قاطع گرفت و لشکريان عثمانی، در تاختن به سوی غرب، خود را به دروازه های شهر وين رساندند. اما، از همان زمان روند زوال امپراتوری عثمانی نيز آغاز شد و سقوط قطعی آن از قرن هفدهم تا اوايل قرن بيستم ميلادی به طول انجاميد.

ملت ترک در قرون حاکميت سلجوقی ها و عثمانی ها به خود شکل گرفت. فاتحان قبايل ترک دارای سياست بيرون راندن ساکنان محلی متصرفات خود نبودند و، در نتيجهف يونانی ها، ارمنی ها، قفقازی ها، کردها و ـ در بخش بالکان ـ اسلاو ها، آلبانيايي ها، و ديگران در موطن خود باقی ماندند. آن ها با يکديگر ازدواج کردند، و بسياری از مردم محلی اسلام آورده و تبديل به ترک شدند. آنگاه مسلمانان سرزمين های شمال دريای سياه و قفقازيه، صنعتگران ايرانی، دانشمندان عرب، و اروپايي های ماجراجو يا اسلام آورده به اين سرزمين آمدند. در نتيجه، ترکان امروزی واجد انواع ريشه های قومی هستند. در بين آن ها می توان چهره های ظريف خاوردور و ويژگی های زمخت اهالی آناتولی را مشاهده کرد. برخی شان از اعقاب اسلاوها، آلبانيايي ها و ديگر مناطق بالکان هستند و پوست و موی روشن دارند. برخی شان دارای پوست تيره اند، بسياری شان مديترانه ای به نظر می رسند، برخی شان شبيه مردم آسيای مرکزی و ايرانی ها هستند. عدهء کم شماری از آنها دارای ريشه های يهودی هستند که از نظر تجارتی و فکری گروه مقتدری را تشکيل می دهند. ترک ها برخی از مردم کشور خود را «لاز های دماغ عقابی» می خوانند که از قبايل موسوم به «لاز» در سواحل دريای سياه می آيند، و برخی را هم عرب تيره می گويند که بسياری شان اعقاب بردگان سیاهپوست اند. اما، به هر حال، همه ی آن ها ترک شناخته می شوند.

البته همهء ساکنان ترکیه امروز مسلمان نيستند و يا همهء مسلمانان ترکيه صاحب زبان ترکی و فرهنگ آن به شمار نمی روند. حتی زمانی بوده  که تعداد ارمنی های مسيحی ترک زبان بيش از کردهای مسلمان بوده است. مسلمانان بيشتر در دوران عثمانی در آناتولی متمرکز بوده اند، حال آن که مسيحيان اکثريت جمعيت عثمانی منطقهء بالکان را تشکيل می دادند. جمعيت های مذهبی زندگی های جداگانه ای داشتند اما در جامعهء زنده و مولد اقتصادی و فرهنگی ی عثمانی، دوشادوش هم فعاليت می کردند. در عين حال، تقسيم کار بين آن ها با ريشه های قومی شان ارتباط داشت. مثلاً، شيرفروشان استانبول بيشتر ريشهء بلغاری بودند، باغبان ها در آلبانی ريشه داشتند، بقال ها و ماهيگيران يونانی بودند، شيشه برها اغلب يهودی، سفال کاران و جواهر فروشان اغلب ارمنی، و بيشتر باربران کرد بشمار می آمدند. اما در قرن نوزدهم، ملی گرايان ترکيه به تدريج به تخريب اين موزاييک پرداختند؛ به طوری که می توان گفت همه مسيحيان ترکيه اين سرزمين را ترک کرده اند. با اين همه، بين نوع کار و ريشه های قومی همچنان ارتباط هايي برقرار است. مثلاً، ملوانان ترک اغلب از سواحل دريای سياه می آيند، شهر قيصريه در مرکز آناتولی هنوز مهارت های بازرگانی ارامنه را حفظ کرده است، کسانی که دارای ريشه قفقازی هستند اغلب در مناصب بالای ارتشی قرار دارند، و شاغلان به کارهای سخت دستی اغلب کرد هستند. با اين همه، تعادل بين اين گروه ها دائماً در حال تغيير است. مثلاً، ترک های مربوط به آناتولی رفته رفته جای اعقاب مهاجران آمده از بالکان را می گيرند؛ يا اکنون قشر جديدی از بازرگانان سخت کوش کرد تشکيل شده است. امروزه، اشخاص با راحتی بيشتری دربارهء ريشه های قومی خود سخن می گويند و همچنان که ترکيه از طريق اقتصاد فراگير و فرهنگ مشترک رسانه ای اش مبدل به کشوری يکپارچه می شود، ريشه های قومی نيز رفته رفته اهميت خود را از دست می دهند.

ادامه دارد

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630