|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | سال سوم ـ شماره 867 ـ دوشنبه 31 خرداد 1389 ـ 21 جون2010 | کوتاه و گويا | عکس و مکث آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
ما سکولارهای سبز معتقديم که انسان دو نوع جهان بينی و شناخت دارد، يکی بنياد گرفته بر منطق و آزادی و انتخاب و تکثر، و ديگری بر پا شده بر فراز خرافه و بی منطقی و انقياد و اعتقاد به تک رنگی و زدايش تکثر. ما جهان بينی نخستين را «انسانی ـ علمی» می دانيم و جهان بينی نوع دوم را «ضد انسانی ـ ضد علمی» تلقی می کنيم. يکی استوار است بر کرامت و آزادی و تساوی حقوقی آحاد جامعه و ديگری مبتنی است بر زدودن فردانيت و کرامت و آزادی انسان ها و تبديل کردن آنها به گوسفندان مطيع و همشکل يک گلهء انسانی از طريق اعمال تبعيض و سرکوب. >>>
مقایسه شرایط کنونی با شرایط دوران اصلاحات خاتمی و مقایسه موقعیت کروبی و موسوی با وی نشان میدهد اگر خاتمی که در آن دوران عمدهترین نهادهای حکومتی زیر تأثیر او بودند، بر اساس قدرت قانونی خویش در همان حدی که امروز موسوی و کروبی از قانون اساسی رژیم انتظار دارند، ایستادگی سازمانیافته میکرد، امروز نظاماش و یارانش به چنین شرایطی دچار نشده بودند. موسوی و کروبی باید از آن عدم ایستادگی و وادادن بیاموزند. حضور مداوم مردمی که حاضر نشدند مانند «انتخابات» 76 و 80 و 84 به خانههای خود بروند تا «سران» برای حقوق آنها اقدام کنند، بخت و فرصت مناسبتری را در اختیار این دو نفر نهاده است که بر خلاف خاتمی خارج از دایره قدرت قرار دارند.>>>
“رهبران معنوی” جنبش همواره موقعیت و برنامه خود را در کادر سیاسی و حقوقی نظام بسته به تعریف نشستهاند. آنها با رجوع دادن مداوم مخاطبین خود به الگوهای دهه اولِ انقلاب، بسیار مهجور و حاشیهای به نیازمندیها و مطالبات دمکراتیک جامعه جوان و امروزین ایران نظر افکندهاند و پاسخ دادهاند. از همین روست که آنان همواره تمایلی چندان به تشکلیابی مستقل جنبش و تغییرات ساختاری مورد لزوم جامعه از خود نشان نمیدهند و در موضعگیریها از نقش ولیفقیه به مثابه عنصر اصلی بحران در کشور نامی نمیبرند. درست به همین علت نیز تاکنون توفیقی نیافتهاند، متناسب با سطح انتظارات و مبارزات جاری و ساری زنان و جوانان، مدیریت کلان و نوینی را برنامهریزی کنند. این “رهبران” همواره از رادیکالیسم و سکولاریزه شدن جنبش در هراس بودهاند. نتایج حاصله از این طرز نگرش، منجر به چیرهگی و میدانداری حکومت استبدادی، و سلب اعتماد جامعه از چنین مدیریتی خواهد شد. >>>
هويت ايرانى، مانند هر پديده ديگر اجتماعى، به روايتهاى گوناگون به تصوير آمده است. در اين ميان، سه روايت عمده در پاسخ به اين سئوال كه «منشأ پيدايش ملتها چيست و به چه دورانى باز مىگردد؟» تدوين شده است كه به ترتيب زمانى روايت «ملتپرستانه»، روايت «مُدرن و پُستمُدرن» و روايت «تاريخىنگر» است. روايت نخست، كه آن را «ناسيوناليزم رومانتيك» نيز مىخوانند، ملت را پديدار طبيعى تاريخ بشر مىانگارد كه منشأ آن به دوران پيش از تاريخ مىرسد. در تقابل با اين ديدگاه، كه از مقوله ناسيوناليزم افراطى است، روايت «مُدرن و پُستمُدرن» از نيمه قرن بيستم تدوين شد و رواج گرفت. اين ديدگاه ملت را پديدارى نوين مىداند كه ساخته و پرداخته دولتهاى ملى در عصر جديد است و عمر آن از قرن هجده پيشتر نمىرود و افزون بر آن يك گسست تاريخى ميان هويّت ملى كه ويژه دنياى نوين است و هويّتهاى پيش از آن وجود دارد. >>>
هر گاه ما از نظام «مطلوب» خود سخن میگوییم، و مثلا آرزویمان را مبنی بر استقرار حکومتی سکولار ابراز میداریم، بلافاصله حداقلیها زبان به طعنه میگشایند که چنین چیزی در ایران قابل دستیابی نیست و مگر ایران سوئیس است که چنین خواستی مطرح میکنید. در نهایت اینطور به نظر میرسد که آرزومندان دستیابی به حداکثرهای مطلوب، مخالف رسیدن به اهداف کوتاه مدت و حداقلیاند و این هم خطای بزرگیست که بسیاری از ما مرتکب میشویم. چاره چیست؟ به اعتقاد اینجانب، نخست باید مرز میان حداکثرها و حداقلها را مشخص کنیم. وقتی از یکی سخن میگوییم، دیگری را بیجهت و خارج از زمینه، به دایرهی بحث و استدلال وارد نکنیم. از هر کدام در جای خود و با تاکید بر حداقلی و حداکثری بودنشان سخن بگوییم. به خواستهای حداقلی آنقدر بها ندهیم که خواستهای حداکثری فراموش شود و به خواستهای حداکثری آنقدر میدان ندهیم که خواستهای حداقلی از یاد برود.>>>
حکومت اسلامی ایران، عمیقاً دچار بحران های اقتصادی و سیاسی فزاینده است. از این رو، سران این حکومت و در رأس همه علی خامنه ای و احمدی نژاد، به هر سازش و معامله ای تن می دهند تا بلکه برای برون رفت از بحران های موجود و بقای حکومت در حال اضمحلال شان، راه حل هایی پیدا کنند. در حالی که اکثریت مردم ایران اعلام کرده اند که این حکومت جانی را نمی خواهند و برای برکناری آن به هر تاکتیکی متوسل می شوند. اعتصاب اخیر چندین میلیون نفر از مردم شهرهای کردستان، یکی از آن تاکتیک های موفق و شکوهمندی بود که سران و مقامات حکومت اسلامی را سراسیمه کرد.>>>
آیا جامعه ما به تغییر نیاز دارد یا به یک تحوّل اساسی؟ آیا آنهایی که به تغییر معتقدند خواهان تحوّل اساسی هستند یا خیر؟ آنهایی که به تغییر در قانون اساسی و گذر از طریق نصیحت کردن مقامات رهبری سیاسی ولایی جمهوری اسلامی ایران میخواهند به این "تغییرات" خود دست پیدا بکنند، این زندگی شکنجه آمیز را برای چند نسل دیگر از جوانان این مملکت تجویز میکنند؟ آنهایی که به نسل جدید بپا خواسته تحوّلگرا توصیه میکنند از استراتژی تحوّل بنیادین دست کشیده و زیر پرچم اصلاحات قانونی "دموکراتهای غیر سکولار" جمع بشوند، خود میدانند چه میگویند؟>>>
کمیته مستقل علیه سرکوب شهروندان ایرانی تجمعی در پاریس داشت که در خلال آن برخی از مسئولین اصلی این کمیته دست به رفتاری زدند که شایسته مبارزات مردم ایران نیست و سکوت در برابر آن به زیان رشد دمکراسی در جامعه ماست. متاسفانه این بار اول نیست که در پاریس کمیته مستقل علیه سرکوب شهروندان ایرانی آزادی ایرانیان علاقمند به شرکت در جنبش سال گذشته را به دلایل بی اساس سلب میکند. از جمله این دلیل ها آن است که شعار سرنگونی جمهوری اسلامی، و يا مشارکت طرفداران پادشاهی و مجاهدین خلق با پرچم شیر و خورشید ممکن است جان آقایان موسوی و کروبی را در ایران به خطر بیندازد! بدین وسیله شعارها را کنترل کرده و دگراندیشان را یا وادار به اطاعت می نمایند یا آنها را از صفوف تظاهرات بیرون می کنند و در صورت مقاومت آنها را از پرخاشگری و حتی توهین مبرا نمی سازند و… پلیس هم می آورند.>>>
بقيه در ستون مقابل
|
اگر گفتيد اين جا کجاست؟ نه اشتباه می کنيد، کوی دانشگاه نيست... باز هم اشتباه کرديد، دفتر فائزه هاشمی هم نيست... چی؟ دفتر خانم عبادی؟ نخير. ايشان که دفترشان پلمب شده... بگذاريد خودم بگويم. اين جا دفتر حضرت آيت الله العظمی جناب آقای صانعی ست. مشابه همين وضعيت را دفتر و بيت مرحوم آيت الله العظمی منتظری هم دارد. چشم شيعيان روشن! چشم هواداران و مقلدان و پرداخت کنندگان وجوه شرعيه روشن! يکی دو سال مانده به انقلاب، تصوير آقای شريعتمداری را در صفحه ی اول روزنامه به شکلی احترام آميز منتشر کردند. از دفتر ايشان پيغام آمد که عکس معظم له را منتشر نکنيد چون حتی انتشار عکس موجب حرمت شکنی ست. دست آقای خمينی درد نکند که راه را برای از عرش به فرش کشيدن آقايان معظم باز کرد و اتفاقا از همان آقای شريعتمداری هم شروع شد. کسی که انتشار احترام آميز تصويرش هم اِشکال داشت، افتاد دست کسی مثل حجةالاسلام ری شهری تا به او کشيده بزند و مثل مجرمان از او اعتراف بگيرد. او را وادار به توبه کند. و اين جريان ادامه پيدا کرد تا دست قوم مغول باز شد برای هجوم به بيت آقای منتظری. و باز اين جريان ادامه پيدا کرد تا امروز و حمله به دفتر آقای صانعی. جوجه لاتی که از تمام مواهب دنيا فقط از نعره و عربده نصيب برده، به روشنی می گويد که "خودمان پَهْن کرديم، خودمان هم جمع اش خواهيم کرد". دست آقای خامنه ای درد نکند. اما اين هجوم ها، به رغم غير انسانی بودن اش يک خاصيت هم دارد. آقايان بزرگواری که در عرش سير می کردند، به اشاره ی رهبر، روی فرش غلتيدند و ثابت شد در مقابل سياست –که قوانين کاملا زمينی دارد- آيت الله العظمی بودن و دو بال فرشته سان داشتن و در آسمان قدسيت پرواز کردن هيچ فايده ای ندارد، و وقت اش که برسد، سياست بازان، و بخصوص روحانيان سياست باز، آن بال ها را هدف می گيرند و روحانی مقدس و محترم را مثل يک دانشجوی بی پناه ساکن کوی دانشگاه، مورد تهاجم مغول وار قرار می دهند. در يک نظام سکولار، آن احترام بر جا خواهد بود، و ترديد ندارم که سياست مداران سکولار، در دفاع از آقايان، مثل همه ی اقشار ديگر، با تمام نيرو کوشش خواهند کرد، و عزت و احترام آقايان حفظ خواهد شد؛ عزت و احترامی که در حکومت اسلامی و دينی بر باد رفته است. 18 ميرحسين موسوی
گمان نمی کنم خدا هم اختیارات ولایت فقیه را برای خودش قائل باشد تا یکسال پیش... اگرچه عده ای به حقوق مردم و آزادی های مشروع آنان بی اعتنایی می کردند و حقوق اقوام گوناگون ایرانی و اقلیت های رسمی دینی و مذاهب و فرق مختلف اسلامی را نادیده می گرفتند و از هتک حرمت و توهین و تحقیر اقشاری چون جامعه زنان و جوانان و اعمال خشونت و رعب و وحشت علیه آنان ابایی نداشتند و فضای یأس و سرخوردگی در جامعه ایجاد می کردند و فشارهای سنگین و غیر قابل تحملی بر حوزه های علمیّه و دانشگاه های کشور وارد می آورند تا حوزه و دانشگاه را مطیع خود سازند ولی آنچه در انتخابات ریاست جمهوری گذشته اتفاق افتاد از همهء آنچه پیشتر دیده بودیم فراتر بود. همراه با توضيح سکولاريسم نو>>>
نقدی بر منشور جنبش سبز به روايت مهندس موسوی بند يک از بخش «گنجینه ایرانی ـ اسلامی»، بر نـفی استفادهء ابزاری از دين و حفظ استقلال نهادهای دينی و روحانی از حکومت تاکید دارد. بعقیده نگارنده در مـسیـر گفتمان تکاملی می توان بر روی واژه هایی نظیر "چه کلاه به سر؛ و یا سر به کـلاه" موافقت و یا مجادله کرد. شاید در جـو حاکم درونمرزی آقای موسوی نمی توانستند بگویند "حفظ استقلال نهادهای حکومتی و دولتی از دین و روحانیت". البته نگارنده قصد ندارد با استدلال خودی از مطلب، خدای ناکرده مصادره به مطلوبی در راستای تحقق سکولاریسم انجام دهد. اما حتی در شرایط بدبینانه می توان اذعان داشت که این جهش بسیار مثبتی است در راستای وصول به سکولاریسم مدرن؛ اگرچه بدیهی و مبرهن است که "نخست وزیر ِ امـام"، که هنوز در قالب گفتمان جمهوری اسلامی و قانون اساسی حرکت می کند، نخواهد و یا نتواند واضح تر از این مقولهء "جدایی دین از حکومت" را تـبـیـین کند.>>>
منشور و بيانيهء آقايان موسوي و تاج زاده و ضرورت ديالوگ ملي منشور آقاي موسوي مي تواند موضوع يک ديالوگ ملي قرار گيرد تا ضعف و قوت هاي آن روشن گشته و نقائص آن بر طرف گردد، مقالهء آقاي تاج زاده نيز مي تواند مصداقي از شجاعت و تواضع در پيشگاه تاريخ و مردم، در استقبال و پرداخت بهاي لازم (شروع با انتقاد از خود) در اين ديالوگ ملي باشد؛ از آنجا که منشاء افراط و تفريط عملي نيروهاي سياسي، کم و کاستي هاي نظري رهبران، روشنفکران و صاحب نظران مربوطه از گذشته تا حال بوده است؛ اين ديالوگ ملي مي تواند قدمي حياتي در رفع اين کمبود و در نتيجه فائق آمدن برهرچه افراط و تفريط عملي، باشد.>>>
بوی الرحمان رژیم و مشامِ تیز تاج زاده! در میان انبوهی از ابهامات و مسائل بی پاسخ، و دایره ای از حدس و گمان ها، حداقل این امر به نظر مسلم می رسد که شرایط داخل چنان رادیکال و انفجاری است که همگی حاضران در رنگین کمان جنبش سبز - از موسوی و کروبی گرفته تا تاج زاده و گنجی - را به پیشروی بیشتر فرا می خواند. گویی این بار این مردم هستند که رهبران را راهبری کرده و به جلو هُل می دهند؛ رهبرانی که بطور غریزی می دانند که اگر قدری تندتر و همقدم با مردم جلو نروند از قافلهء سریع السیر تغییر و تحولات در راه، عقب می مانند! >>>
چه دلائلی موجب لغو راه پیمائی شد؟ واقعيت آن است که "رهبران جنبش سبز" تاکنون نتوانسته اند در مورد دلایل و درستی تصمیم خویش مبنی بر لغو اعتراضات مردمی در دقیقهء نود، به افکار عمومی پاسخ قانع کننده ای بدهند. و دلایلی هم که تاکنون در قالب چندین واکنش و بیانیه ارائه کرده اند متناقض و سردرگم کننده است تا راه گشا. حتی حامیان پروپاقرص موسوی وکروبی در صفوف جنبش نیز، ضمن حمایت از آنها در اتخاذ این تصمیم، بطور صریح و یا ضمنی اذعان می کنند که از دلایل واقعی آن بدرستی آگاه نیستند؛ ولی می گویند لابد این رهبران دارای دلایل و اطلاعاتی بوده اند که ما از آن بی خبریم. و باین ترتیب اولا آن را واجد حکمتی، ولو ناشناخته، می دانند و ثانیاً بطور ضمنی خویشتن را ناتوان از توجیه و تبیین آن؛ ولاجرم برای قانع کردن خود و دیگران به عواملی هم چون "اعتماد" و پرهیز از اختلاف افکنی و توجیهات مشابه متوسل می شوند! >>>
جمهوری اسلامی از خرداد ماه سال گذشته تا خرداد امسال، همهء مکانیسمها، تاکتیکها و شیوههای سرکوب فیزیکی و فرهنگی ـ ایدئولوژیک تجربه شده در سی سال گذشته را علیه جنبش اعتراضی به کار برد. اما این تاکیتکها و مکانیسمها، که در سرکوبهای سال شصت به روزگار آیتالله خمینی، کارایی داشته و با حذف جنبش اعتراضی از جامعه هدفهای تعریف شده خود را تحقق بخشیدند، در سال هشتاد و هشت و هشتاد و نه، در یک سال گذشته، کارایی خود را تا حد بالایی از دست دادند و نتوانستند جنبش اعتراضی و بحران سیاسی را مهار کرده و بدان پایان دهند.>>>
«آشکارسازی با پنهانسازی همراه است» دربارهء خطا نامهء تاج زاده و اسیرکُشیِ سال شصت و هفت در یاداشت سید مصطفی تاج زاده، که زندانبانان او آن را «سروش نامه» مینامند، یاد و نام آیت الله خمینی برجسته است و وی، برای زیر ضرب گرفتن عملهء استبداد، مُدام به «مهر و رحمت» ایشان گوشه میزند. اما، اگر او به «دیدار خویشتن» رفته و با انگیزه پاک دفاع از حقیقت، در صدد شستن گرد و غبارها است و اگر در زیر این آسمان کبود، جز به خدای صبور و غیور به احدی باج نمیدهد، میبایست پرده از رازهای سر به مُهر قتل عام زندانیان سیاسی در سال شصت و هفت بردارد و کلام خودش را تمام و کمال باز کند.>>>
می خواهم به اين مساله بپردازم که چگونه می شود دو هزار و پانصد سال تاريخ را با يک انقلاب سياسی بدور ريخت؟ و کاری هم به خوب يا بد آن تاريخ ندارم و بحثم فقط بر سر بود و نبود تاریخی است که ملتی در آن زيسته و خوب و بدش را ساخته است. من فکر می کنم که تو، و همه ی آن کسانی که در اپوزيسيون حکومت اسلامی قرار دارند و خود را جمهوری خواه می دانند اما، در عين حال، جمهوری خواهی برایشان مساوی با حذف هزارها سال تاريخ و تمدن سرزمين مان شده، گرفتار مشکلاتی اساسی هستند که کوتاه به مهمترين آنها اشاره می کنم.>>>
در برنامهء مخصوص تلويزيون صدای آمريکا بمناسبت سالگرد انتخابات 22 خرداد>>> حميد رضا رحيمی کيهان چاپ دارالخـُرافه، به جعبهء مارگیری بیشتر می ماند تا به روزنامه، و برادر حسین(ع) شریعتمداری که "سر بُریده می دارد دوست" مثل صندوق های رأی اسلامی، هر چه بخواهد، به یاری امدادهای غیبی و البته مقام معظم رهبری، دام الذله، ماهرانه از آن بیرون می کشد. مثل مطلب حیرت انگیز زیر که در تقابل با تظاهرات گستردهء مردمی اخیر، در همان زمان از جعبه ی مارگیری خود در آورد. خوانندگان محترم ضد انقلاب، عوامل استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل، لطفاً قیچی دست شان باشد زیرا...>>>
سخنی با قاتل ندا، عباس کارگر جاوید و یک پیشنهاد به او
نمی دانم اکنون که یک سال از قتل ندا گذشته است در چه حالی هستی، ولی این را می دانم که زنی را که کشته ای بر خلاف بسیاری از زنهای دیگری که ازخونشان صفحه حوادث روزنامه های ما رنگین است، نامش در سراسر جهان منتشر شده است و میلیونها نفر شاهد قتل بوده اند. اطمینان داشته باش که در چنین شرایطی نمی توانی تا ابد پنهان بمانی و این تصور غلطی است که فکر کنی حکومت از تو حمایت خواهد کرد. همین امروز سازمان عفو بین الملل حکومت ایران را برای قصور در محاکمه قاتل ندا مورد انتقاد شدید قرار داده است. فکر می کنی تو چقدر برای این حکومت ارزش داری؟ تنها سناریویی که بعد از دروغهای احمدی نژاد و دروغهای ضد و نقیض مقامات دیگر برایت متصور است، قتل توست تا از آن هم سناریویی دیگر بسازند و قتل تو را بهانه ای برای اعدام چند جوان قرار دهند. برای پیشگیری از این سناریو محتوم راهی به جز خروج از کشور نداری! شاید واقعن همانطور که پس از قتل ندا فریاد می زدی قصد کشتن ندا را نداشتی، شاید امروز تو هم در سالمرگ ندا قطره اشکی بر چشم بیاوری و دچار ناراحتی وجدان باشی. تنها سخن گفتن از این اتفاق می تواند تو را کمی سبک کند. پیشنهاد من این استکه از هر طریق که می توانی ازکشور خارج شوی و در مقابل مردم از مرگ ندا بگویی. در خارج از ایران شاید تنها ١٥ سالی حبس در انتظارت باشد ولی زنده می مانی و از آن مهمتر وجدانت آسوده تر خواهد بود. اطمینان داشته باش که ماندنت در پناه حکومت به جز مرگ سرنوشتی برایت قابل تصور نیست و آنها برای کاهش فشار و راحت شدن از افشاگری احتمال تو، یا سر به نیستت خواهند کرد و یا در یک محاکمه و اعتراف ساختگی به دارت خواهند آویخت. تو همانقدر در این حکومت در امانی که سعیدامامی بود. تازه مقام او کجا و تو کجا؟ همین حالا هم دیراست و تو باید زودتر از اینها می زدی بیرون.
شماره 865 ـ چهارشنبه 26 خرداد 1389 ـ 16 جون 2010
* بازی دیکتاتوری را به هم بریزیم * یک تلويزیون دیگر و این بار با مدیریت یک زن * جذب خوانندگان از دور خارج شده به ایران
کنکاشی در هویت جنبشی ما و رفتار جنبشی
رابطهء جنبش زنان و جنبش سراسری مردم ایران
سه مسئول زنی که احمدی نژاد از عملکرد آنها راضی است!
چالش ها و چشم اندازهاي جنبش سبز
برخورد قدرتمند با جمهوری اسلامی
نظام ایدئولوژیک و نسبت آن با پلورالیسم نقدی به نظرات ارائه شده از سوی آقایان سراج میردامادی، گنجی و مهاجرانی
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
بقيه از ستون مقابل
برنامه فرهنگی برای دانش آموزان: اوقات فراغت در پنجاه امامزادهء تهران غلامرضا عادل، معاون فرهنگی سازمان اوقاف معاون فرهنگی سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران از آغاز و اجرای برنامه های فرهنگی و تابستانی در بقاع متبرکه خبر داد. غلامرضا عادل در مورد برنامه های سازمان اوقاف گفت: طرح نشاط معنوی با هدف پر کردن اوقات فراغت دانشآموزان با برنامه های آموزشی اعم از آموزش اخلاق، احکام، رایانه، خطاطی و… همراه با اردوهای تفریحی در پنجاه امامزاده استان تهران برگزار می شود. او ایجاد اتاق ویژه کودکان و خردسالان در امامزادگان را از طرحهای فرهنگی سازمان اوقاف عنوان کرد و گفت: زائران امامزادگان هنگام اذان برای ادای نماز و زیارت نیاز به آرامش روحی دارند که با ایجاد اتاقهای ویژه کودکان می توانند فرزندان خود را زیر نظر مربیان مهد به اتاقهای کودک تحویل دهند. دانشآموزان میتوانند برای ثبتنام تا پایان خرداد ماه به مدارس، کانونهای فرهنگی تربیتی، دارالقرآنها، کانونهای ورزشی و پژوهشسراها و پایگاههای بسیج دانشآموزی مراجعه کنند.
|
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |