ماهیت اتنیکی (قومی ِ) دولت ایران «فارسی» است. درست مثل دول عربی
مصر و اردن و سوریه. این بدان معنی نیست که دولت ایران منتخب مردم
است. بلکه تاکید بر فرهنگ، تاریخ و زبان فارسی تکیه گاه اصلی دولت
ایران در دورهء شاه و شیخ است. تازه دولت ایران کل کشور ایران را
سرزمین فارسی قلمداد می کند و در این راستا سیاست می راند. اگر
آقای نوری علا انصاف خرج دهند بسیار ساده متوجه ماهیت اتنیکی دولت
ایران می شوند؛ زبان رسمی در قانون اساسی ایران فارسی است. زبان
دولت، زبان مدارس، زبان دانشگاهها، زبان دادگاه ها و زبان ارتش و
زبان ادیبات و زبان شعرا و زبان سینما و زبان رادیو و تلویزیون و
همه و همه فارسی است. تاریخی که میخواهند برای تمامی مردم ایران آن
را حقنه کنند و کورش و داریوش را در راس این تاریخ برایمان تدریس
کنند نیز فارسی است.>>>
دیکتاتورها اصلاح نمی شوند...
تلاشی برای شناخت دلایل بن بست جنبش سبز
ف. تابان
جنبش
تحول طلبانه در ایران برای پیروز شدن احتیاج به رهبری و تشکیلاتی دارد که
برای غلبه بر حکومت دیکتاتوری اسلامی، قاطع بوده و در ادامه ی این حکومت
هیچ منفعتی نداشته باشد. بسیار تاسف انگیز است که دو سال بعد از جنبش
سبز، هیچ گامی در این جهت برداشته نشده است. بسیار تاسف انگیز است که
اصلاح طلبان هنوز از گفتگو با مخالفان حکومت هراس دارند، تلاش های آشکار
و پنهان شان بطور بی وقفه برای تضعیف این مخالفان و بیرون کردن آن ها از
فضاهای عمومی است – سایت ها و رسانه هایشان هنوز انحصار طلبانه عمل می
کنند... این سیاست ها مانع شکل دادن به یک ائتلاف واقعی و ملی که همه ی
اپوزیسیون و همه ی اقشار مردم خود را در آن ببینند شده و یکی از دلایل
مهم ناکامی های جنبش سبز است.>>>
من و سرهنگ و شغال بيشه مازندران!
ايراندخت دل آگاه
دست در
جيب اش كرد و نوشته « عضو سابق » را از جيب بيرون آورد و گفت: « كار با
اينترنت را كه بلدي؟ » با سر پاسخ آري دادم. كاغذ را نشان ام داد و آهسته
تر افزود : « واسه يكي از دوستام آورده بودم. آدرسش را ببين و خودت بعداً
پيگير باش » كاغذ را گرفتم و ديدم و بي درنگ پس اش دادم. گفتم : « كاري
از مُهره هاي پياده حلبي به دوش شان بر نيامده، فيل هاي عاج شكسته و
وزيرهاي كپك زده را به ميدان كشيده اند.» گفت : « نه پدر جان. اينا واسه
"ناحق "خودشون با هم اند و ما براي "حق " ِ خودمون بي هم. هواي هم را
دارند. ريش شون گروي همريشگي شونه. ريشه يكي را بكني، ريش بقيه دود ميشه
به هوا.»>>>
وقتی
سقوط دیکتاتور به ضرراسلام می شود!
بیژن صف سری
گویی سقوط چهارتن از دیکتاتور های منطقه ظرف یک سال گذشته هنوز
درس عبرتی برای زمامداران روحانی ایران نگردیده که با تحریف آنچه
همگان شاهد آن بوده و هستند همچنان به عوام فریبی مشغولند و هنوز
از کیسهء اسلام خرج می کنند و به نام دین قیام ملت های ستمدیدهء
منطقه، همچون جنبش مردم ایران را، فتنه و تحریک شده از سوی
بیگانگان می خوانند و به آن جنگ نرم لقب می دهند و بجای عبرت
گرفتن از آن به ترفند های به دور از خرد و درایت زمامداری متوسل می
شوند؛ تا بدانجا که راه مقابله با آن را در افزایش مساجد و
پرورش طلاب می بینند.>>>
مغول
ها در ما نفس می کشند
امیرحسین طاهری
چند صباحی است که نوبر باغ کتاب پارسی، نمایشنامه ای است از بهرام
بیضایی با نام "تاراج نامه"، آخرین نمایش نامه ای که پیش از مهاجرت
او به آمریکا نوشته شده و پس از آن به چاپ رسیده. "شهری در غوغای
اختلافات مذهبی و عقیدتی، پیش از حمله مغول ها از پای درآمده، بی
هیچ مقاومتی تسلیم تاراج-گران می شود که از کشته پشته بسازند. در
این میان زنی و مردی هر یک با پوشیدن رخت جنس مخالف قصد فرار از
این بیغوله اشغال شده را کرده اند که به هم برخورده و با هم اسیر
مغولی حریص می شوند..." دیگر شمار نمایش نامه ها و فیلم نامه های
تاریخی بیضایی که مضمونی از تهاجم مغول دارند از دستم در رفته. از
خود می پرسم چرا او این همه از مغول می نویسد؟>>>
ذبح اسلامی دوربین و ديگر قطعات
حمیدرضا رحیمی
فدوی تا کنون می پنداشت که حضرات آیات عظام و حجج اسلام، اعلی الله
مقامهم اجمعین، سینمای ایران را، افزون بر ذبح اسلامی، برای محکم
کاری، ختنه هم کرده اند؛ لکن در مرور فرمایشات کارشناسانه ی یک
کارگردان اسلامی ملتفت شد که خیر، پنداری لوزتین اش بیرون مانده و
از تیغ جراح گریخته است! به نقل از پارسینه، فرج الله سلحشور در
این راستا شیهه کشان فرموده که «سینمای ایران باید شهادتین را
بخواند تا اسلامی شود!» و برای شیر فهم کردن مخاطبان زبان بسته
افزوده: «در فيلم های ما زن موجودی بی حياست. الان بی حيائی و بی
پروائی زن در سينما كمترين عيب اوست. چرا؟ چون ذات سينما اين طور
است. سينما برای رسيدن به آمال دنيوی و استفاده ابزاری از زن ساخته
شده است. اگر يك كافر بخواهد ماهيت خود را تغيير دهد و از نظر شرع
مقدس اعتبار پيدا كند و مسلمان شود بايد دو جمله شهادتين را بگويد
ما بايد برای سينما شهادتين را پيدا كنيم...»
>>>