

«کنگره ملی» صدایی متفاوت با صدای موسوی و کروبی نخواهد بود!
گفتگو با مجتبی واحدی
گفتگوگر: مهدی تاجیک ـ برای سايت «ندای سبز آزادی»
گروه
هایی که تاکنون به مساله کنگره ملی اندیشده اند اکثرا به نکاتی
انگشت می گذارند که آقای کروبی و موسوی هم با آن همراه هستند.
خواسته مورد اجماع گروه های اپوزسیون این است که باید انتخابات
آزاد در ایران برگزار شود. آنها همچنین با آقای کروبی و موسوی در
این ایده هم نظرند که نیروهای نظامی نباید به این صورت کودتا گونه
در همه مسائل اقتصادی و سیاسی اشغالگری کنند. یک نفر نباید برای کل
مردم و کل کشور تصمیم گیری کند. بنابراین من کنگره ملی را یک صدای
متفاوت از آقای موسوی و کروبی تلقی نمیکنم اگرچه صدای متفاوت هم
هیچ ضرری ندارد.>>>

رضا
عليجانی، از ملی مذهبی های
نهضت
آزادی نيز از ايران خارج شد
بی.بی.سی
بی.بی.سی:رضا علیجانی، روزنامه نگار و پژوهشگر ایرانی، پس از گذشت
10 سال، جایزهء «آزادی مطبوعات» سازمان گزارشگران بدون مرز را که
در سال 2001 به او تعلق گرفته بود، دریافت کرد.آقای علیجانی دهمین
برندهء این جایزه بود، اما در سال 2001 در ایران در زندان به سر
میبرد و کاظم کردوانی، روزنامه نگار و عضو کانون نویسندگان ایران،
به نیابت از او در مراسم اعطای جوایز حضور یافت. رضا معینی، مسئول
بخش ایران سازمان گزارشگران بدون مرز، ضمن تائید اهدای این جایزه
به آقای علیجانی در فضای مجازی فیس بوک نوشت: «در این ده سال این
جام بلورین زینت بخش میز من بود و در هر جا به جایی آن را با خود
میکشیدم. برخلاف گفتهء همیشگی من به همکارانم که این جایزه اینجا
میماند تا در دفتر گزارشگران در ایران به آقای علیجانی اهدا شود،
آقای علیجانی هم به تبعید و به فرانسه آمدند.»


«انتخابات» در شرایط تحریم
اگر تا چند سال پیش مرزبندیهای تصنعی مانند داخل و خارج، چپ و
راست، جمهوری خواهی و مشروطه طلبی، مخالفان رژیم را از هم جدا
میکرد، اینک دو نظر تعمیر یا تغییر جمهوری اسلامی، نه تنها بین
گروهها بلکه گاه درون آنها به جدایی دامن میزند! چه در داخل و چه
در خارج، چه در چپ و چه در راست، چه در میان جمهوری خواهان و چه در
میان مشروطه طلبان، و حتا درون و پیرامون خود رژیم، «نظریه» و
ترفند اصلاح رژیم به چوب لای چرخ تغییر رژیم و مهمترین مانع اتحاد
عمل مخالفان جمهوری اسلامی تبدیل شده است.>>>

فکاهی
مبتذل!
حتی با پذیرش این که سازمان ملل متحد در عمل چیزی جز یک باشگاه بین
المللی برای گردهمایی حکومت ها و سیاست پیشگان دنیا و محلی برای
بده بستان، زد و بند و ساخت و پاخت های سیاسی- اقتصادی نیست، باز
رو در روی این واقعیت قرار می گیریم که هر باشگاهی شرایطی برای
پذیرفتن عضو قایل می شود و اگر عضوی به این شرایط گردن ننهد او را
توبیخ، تنبیه، تعلیق و در نهایت اخراج می کند. آنچه که سازمان ملل
را به این حد از ناتوانی و ناکارآمدی – و در نتیجه ریاکاری و فساد
– کشانده این است که عملاً از داشتن ابزارهای دارای ضمانت اجرایی
برای ایجاد نظم و انضباط در میان اعضاء خود محروم است و در نتیجه
کسی – ازجمله حکومت اسلامی – برایش تره هم خرد نمی کند.>>>


فدراليسم و حاکميت مشترک ايرانيان
چرا احزابی که خود را «سراسری» می خوانند به احزاب «منطقه» ای به
ديده شک می نگرند و حتی از آنها می ترسند؟ چرا هر کس که به نقشهء
گربه شکل ايران عشق می ورزد فکر می کند که احتمال آن هست که اين
خاک تکه تکه شود و چند کشور کوچک از آن بيرون آيند و اين کار ممکن
است به دست اقوام و مليت هائی که اکنون در مناطق مرزی اين سرزمين
زندگی می کنند انجام گيرد؟ چرا کسی (از هر تيره که باشد) می تواند
خود را از يک کرد و آذری و عرب و ترکمن و بلوج ساکن آن سرزمين
«ايرانی تر» بداند؟>>>
(پيوند به
آرشيو جمعه گردی ها)

حضور
وکلای مدافع سپاه قدس در واشنگتن
حسن داعی
این اولین بار نیست که این دسته از «کارشناسان» بطور هماهنگ وارد
عمل می شوند. این افراد، در هر مورد و مقوله ای که جمهوری اسلامی
مورد اتهام قرار گیرد، بطور منسجم وارد عمل می شوند و اظهارات و
موضعگیری هایشان نیز بطور شگفت انگیزی به یکدیگر شبیه است... هر
بار که مسئلهء جدیدی علیه رژیم ایران مطرح می شود و سر و کله این
کارشناسان در رادیو و تلویزیون های بزرگ پیدا می شود، من از خودم
سوال می کنم که با وجود این همه شخصیت دلسوز نظام در آمریکا، آیا
رژیم ایران به سفارت خانه و دفتر و دستک هم نیاز دارد؟>>>

خاک
می خواهیم یا آزادی؟ چرا انحلال و چرا سبز؟
محسن ذاکری
روی سخن این نوشتار تنها با ایرانیان خارج
از کشور است
هستند کسانی که می گویند «هر جا نام اسلام دیده می شود رنگ سبز هم
دیده می شود، پس، ما سکولار اسلامی که نمی توانیم باشیم! این
ادغام و بد تفهیمی به ضرر ماست!» ما سکولارهای سبز پند و اندرز
دیگری نیز می گیریم که: «این بند انحلال جمهوری اسلامی را از
اساسنامه تان بردارید، تعداد هواداران تان صد برابر می شود! امکان
تبادل نظر با دیگر طیف های خواهان دگرگونی در ایران هم راحت تر می
گردد! تدبیر باید داشت!» راستی! چرا سکولار سبز؟ چرا سکولار انحلال
طلب؟>>>

يک پرسش
شهرام
همايونی

صدام قبل از اینکه عراق را در معرض حمله کشورهای خارجی قرار بدهد و
هزاران هزار عراقی بد بخت را به کام مرگ و نابودی بفرستد، در جلوی
دوربین
ها شجاعانه از شهادت دم می
زد.
اما پاهگاهش آن سوراخی بود که در آخرین روز، با حقارتی که براستی
برازنده اش بود و مانند موشی کثیف از آن بیرون کشیده شد. همین
سرنوشت را در مورد دیوانهء لیبی می بینیم که بالاخره او هم سوراخ
فاضلابی که لیاقتش را داشت پیدا کرد. از نظر شما سوراخ علی خامنه
ای و رفسنجانی کجا خواهد بود؟ قذافی تا ده ماه پیش بخواب هم نمی
دید که سر از این سوراخ در بیاورد! از نظر شما علی خامنه ای،
رفسنجانی، مصباح، جنتی و... چه فکری می کنند؟ آیا شما براستی در
خصوص سرنوشت این موش های موذی شکی بخود راه می دهید؟
(ويدئوی دستگيری قذافی>>>)

عوام زدگی سياست
حمید راد ـ از ايران
بعد از فتنهء انقلاب اسلامی در ایران و، پس از آن، وقوع فروپاشی
اتحاد جماهیر شوروی ـ که اولی برکینه ورزی و انتقام جوئی و تشفی
خاطر از ستمی که تصور می کردیم برما رفته است، و دومی بر عقلانیت و
ناگزیری استوار بود ـ سال هاست که باخود اندیشه می کنم که واقعاً
معیاری برای ایجاد و وقوع انقلابات و تشخیص زمان مشخصی برای دست
یازیدن به آن و تحریک و تشجیع مردم برای حضور فعال در صحنه سیاست
وجود دارد؟ اگر پاسخ آن مثبت باشد چرا ما در شناخت موقعیت و ضرورت
تاریخی آن دچار اشتباهات فاحش بنیان کن و غیر قابل جبران شدیم؟>>>