آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع   |   پيوند به تقويم 1387  |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

 

=======================================================

شماره 222 ـ  پنج شنبه 27 تير 1387 ـ  17 ژوئيه 2008

مرحوم دائی جان: اين بلا رو همين انگليسيه سر اينها آورده... (نظر مهران از تهران)

=======================================================

بازار مشترک پوپولیسم

نوید غفاری

این فقط محمود احمدی نژاد نیست كه تنور پوپولیسم را داغ میكند و به رسم لویی بناپارت به شهرها و ایالات میرود تا با مردم به گفتوگو بنشیند و موج سواری را با توده سواری مساوی می داند بلكه اصلاح طلبان ما نیز این چنین بودند چنان كه چند سال پس از دوم خرداد، سعید حجاریان به دوستان حزبی می گفت: "ما در سال ۷۶ از پوپولیسم استفاده كردیم و این استفاده، منافعی نیز برای ما داشت، اما اكنون باید از آن فاصله بگیریم."

=======================================================

اعتراض به شاهزاده رضا پهلوی در بارهء 18 تير

شيرين نشاط

لازم می داند به روش بی توجهی که از سوی آن اعليحضرت و روابط همگانی و دفتر جنابعالی در هر يادوارهء مربوط به 18 تير نسبت به نيروهای مسلح شاهنشاهی ابراز شده است اشاره گردد. شايسته است آن اعليحضرت بخاطر بسپارند که فرهنگ سياسی ايران بطور جدی نسبت به روش اتخاذ شده از سوی جنابعالی با نظر «دادگستری»  که به «بيدادی» نسبت به افراد نظامی و خانواده و بازماندگان آنان مبدل شده است نگاه خواهند کرد.

=======================================================

جامعه مدني (3)

شهباز نخعی

نظريهء سياسي «جان لاك» نيز، مانند «توماس هابز»، مبتني بر طبيعت انسان است. هر دو دربارهء هدف غايي كه دولت بايد به خاطر آن به وجود آيد توافق دارند. يعني هر دو هدف را صلح، امنيت و رفاه انسان مي دانند. اما اختلاف نظر اساسي آن دو بر سر راه و روش رسيدن به اين هدف است و اين اختلافات ناشي از تفاوت نوع نگاه آن دو به «انسان» است. به باور جان لاك: «همهء افراد بشر طبيعتاً در وضعي برابر هستند و مالاً از قدرت و اقتدار حقوقي يكساني برخوردارند و كسي بر ديگري ممتاز نيست و حقيقتي از اين مسلم تر نيست كه انسانها از يك گوهرند».

=======================================================

ریشه‌های نولیبرالیسم

گفتگو با دیوید هاروی

نظریه‌ی نولیبرالیسم این دیدگاه را اتخاذ می‌کند که رهایی فردی و آزادی نقاط اوج تمدن است و از این رو در ادامه استدلال می‌کند که ساختاری نهادی که متشکل از حقوق مستحکم مالکیت شخصی، بازارهای آزاد و تجارت آزاد است به بهترین نحو از آن حمایت می‌کند: جهانی که در آن ابتکار فردی شکوفا می‌شود. کاربرد این نظریه آن است که دولت نباید چندان درگیر اقتصاد شود، اما باید از قدرتش برای حفاظت از حقوق مالکیت خصوصی و نهادهای بازار و در صورت لزوم پیش‌راندن آن در سطح جهانی استفاده کند.

=======================================================

 

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630