دربارهء سکولاريسم | دربارۀ ما | تماس | آرشيو صفحه اول | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | ويدئوها | کتابخانه | زنان | گروه ها | اسناد | نامه ها سال دوم ـ شماره 656 ـ پنج شنبه 2 مهر 1388 ـ 24 سپتامبر 2009 فهرست الفبائی نام نويسندگان فهرست کليهء مقالات English Section |
||
آنجا که شعر عاشقانه تعبير سياسی می پذيرد ================ توضيح: بعلت سفر خانم شکوه ميرزادگی، «از نگاه يک زن» اين چهارشنبه منتشر نمی شود ================
آنچه این روزها، در ظاهر امری نو و مترقی بهنظر میآید در عمیقترین لایههای خود، پیوندهای محکمی با نقاط تاریک ِ سطه و نظم ِ وضع موجود دارد و آن چیزی نیست جز بخشهای مختلف سایتها و مجلههای گوناگون با عناوین مختلف دربارهی زنان، این بخشها در میان بخشها و فصلهای دیگر یک نشریه، قرار دادن ِ زن در میان دیگر موضوعاتیست که باید بررسی شود، شناخته شود وَ مثل یک جسد بر میز تشریح کسان قرار گیرد، نه تنها زن را به سمت آن جایگاه اصلی خود نمیبرد و آن را نشان نمیدهد، بلکه در یک رفتار حق بهجانب کماکان آن را مثل هزار چیز دیگر، هزار بحث دیگر، چیزی قابل شناخت و بررسی میداند... ================ فرایند ورشکستگی اخلاقی- فرهنگی قدرت حاکم بحثی که در این مقاله مطرح است این است که، با وجود آنکه ممکن است در ایران انقلابی سیاسی در جریان نباشد، اما تحولی فرهنگی و اخلاقی در حال شکل گیری ست که دست کمی از انقلاب نداشته و ندارد، این انقلاب و یا تغییرات ریشه ای در سیستم فرهنگی، ارزشی و اخلاقی جامعهء مدیون سال ها تلاش بی وقفه، کار مستمر، و شکیبایی گاندی وار جنبشی های مدنی در ایران است که سرمایهء اصلی آن، آرزوها ،علایق و آمال نسل جوان و پر شور ایرانی ست که می خواهد تاریخ و سرنوشت خود را به دست خود رقم زند. ================
نه
!
================
ترانه های گوشخراشی که این روزها، زندانی و زندانبان، همزمان برایمان میخوانند، نه صدای دلنشینی دارد و نه آهنگی موزون. شعرش نیز، شعری بیردیف و قافیه و وزن و سجع است. و زندانبان، از ما که به جبر جغرافیا شنوندگان این سمفونی ِ بیهارمونی هستیم میخواهد که از این ترانهی مشمئز کننده غرق شعف شویم. یکی از این ترانهها، ترانهی "عین.میم" است. هر کس که اندک آشنایی با "ع.م" داشته باشد میداند که او چه صدای دلنشینی دارد. صدایی به زلالی و سوزناکی ِ موسیقی لرستان. هر کس که پیش از اینها این صدای دلانگیز را شنیده باشد میداند که این نوای دلآزار، نوای "ع.م" نیست و صدا از ارکستری به گوش میرسد که نوازندگاناش ابتداییترین اصول صدا و آهنگ ِ خوش را نمیشناسند... ================
«حق خاموشی» بر اين اصل بنيادی عدالت استوار است که شخص متهم تا هنگامی که پس از محاکمه «به دور از هر گونه، شک منطقی» جرم او ثابت نشده، بايد بی گناه شمرده شود. وجود اين اصل باعث می گردد که دادستان در جستجوی شواهد عينی بر آيد تا اين که بتواند ميان جرم و متهم رابطه ای پيدا کرده و موفق به ارائه يک ادعا نامه ی استوار گردد. بدين ترتيب حق خاموشی تضمين می کند که وظيفه اثبات جرم کاملا بر دوش دادستان افتاده و مانع آن می شود که او با مکر يا ارعاب و شکنجه متهم را به اعتراف وا دارد يا زمينه را به نحوی بچيند که متهم گيج شده و با حرفهای متناقض ناخواسته خود را در معرض اتهام قرار دهد. اين اصل همچنين موجب آن می شود که پليس به دنبال شواهد محکم و قرائن عينی برای اثبات جرم بگردد و در صدد تهديد متهم برای اعتراف و اتهام به خود برنيايد.
عدم اجازه دفن يک متوفی بهايی در سمنان خبرگزاری هرانا خبرگزاری هرانا : مسئولان مربوطه در يک روال خارج از قانون برای دفن يک شهروند فوت شده بهايی مانع تراشی کردند. به گزارش کميته بهاييان مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران، يکی از شهروندان بهايی سمنان به نام حسن آقا کسابيان در تاريخ 20 شهريور فوت می کند اما به خانواده ايشان اجازه دفن در قبرستان بهاييان سمنان که در سنگسر ( مهدی شهر) واقع می باشد داده نمی شود ... (بقيه در آرشيو کوتاه و گويا)
|
تبديل به احسن گفتآوردی از خمينی بر ديواری از تهران
حکومت سرکوبگر در عین آن که خود می ترسد، می کوشد از دانشجو به عنوان ابزار پراکندن وحشت استفاده کند. یعنی توی سر دانشجو می زند تا از مردم عادی زهر چشم بگیرد و آنها را مرعوب کند. شوربختانه، در سال های گذشته این تاکتیک تا حدودی موفقیت آمیز بوده است. مهم ترین نمونه آنرا می توان در سرکوب وحشیانه پس از 18 تیر 1378 سراغ کرد. پس از 22 خرداد امسال، حکومت یکبار دیگر کوشید در 25 خرداد نسخه 18 تیر را با بالا بردن عیار وحشیگری و جنایت تکرار کند و کرد، امّا به دلیل شکسته شدن دیوار ترس، در گرفتن نتیجهء دلخواه شکست خورد. نتیجه آن که در معادلهء "ترسیدن و ترساندن" آنچه که اهمیت بسیار دارد، درک مکانیزم و عملکرد رابطه معکوس بین این دو است به این معنا که هرچه بر میزان "ترسیدن" افزوده شود، از مقدار "ترساندن" کاسته می شود...
جُستاری در باره دین و کشورداری امید من اما این است که روشنفکران و کنشگران سیاسی مسلمانی مانند آقایان موسوی و کدیور در این روی آوری ارزشمندشان به ارزش های شهروندی و برداشت های کمرنگ از دولت غیر دینی به آن جایی برسند که در نقد به ولایت فقیه آقای خامنه ای را، که دامنهء خودکامگی اش گریبان «خودی» ها و پایه گذران و پشتیبانان انقلاب اسلامی و ولایت آقای خمینی را هم گرفته است، به جای نقد به رفتار ولی فقیه، به نقد اندیشه ای بپردازند که آمیزش دین و دولت، پیدایش دولت دینی ولایت فقیه و سرانجام چیرگی همان ولایت دولتی شده را بر دین ممکن ساخته است...
جدايی کشورداری و دين یعنی چهآرامش دوستداردر وهلهی اول يعنی اينکه قوای سهگانهی تقنينی، قضايی و اجرايی کشور بر طبق قانون اساسی در برابر هرگونه قيمومت دينی و مرجعيت مذهبی مطلقاً مصون و مستقل باشند. اين جنبهی قانونیست و مربوط به جدايی کليت سياسی حکومت از جهانبينیهای مذهبی جامعه. اين جدايی جنبهی ديگری دارد که، با اهميتی لااقل همسان، مکمل جنبهی قانونی میشود. ما آن را فرهنگی يا فرهنگی ــ سياسی اصطلاح میکنيم، برای اينکه از فرهنگ جامعه برمیخيزد و نظم کشوری را بر نيروی درونی جامعه مبتنی میسازد. جنبهی فرهنگی يعنی اينکه افراد و گروههای همکيش يک جامعه تحت تأثير سيطرهی اجتماعی جهانبينی دينیشان نسبت به انديشه، خواست و احساس افراد و گروههای ديگر متجاوز نباشند. اين جنبه به جدايی قانونی حيات درونی میدهد.
آقای احمدی نژاد چند روز پیش در گفتگویی با شبکه ان. بی. سی آمریکا برای چندین بار اظهار داشت که ایران آزادترین کشور جهان است. البته اظهارات مبالغه آمیز این چنینی در میان زمامداران و سیاستمداران تا حدی مرسوم است اما واقعیت آنست که آقای احمدی نژاد در میان همهء سیاستمداران شناخته شده در دنیای امروز یکی از استثناهاست که واقعیات را نه فقط به شکلی مبالغه آمیز بزرگ نمایی می کند بلکه گاه به شیوه ای شگفت آور، که فقط از عهدهء شخص ایشان بر می آید واقعیات را واژگونه و معکوس جلوه می دهد. شاید در چهار سال گذشته ده ها و بلکه صدها جمله از ایشان بتوان یافت که شاهد این مدعا باشد...
آخوند چگونه موجودی است؟ کسانی که مثل من کودکی خود را در حکومت اسلامی گذرانده اند خوب می دانند که شستشوی مغزی کودکان از همان اوان کودکی به چه صورت شکل گرفته و اجرا می شود و نمایندگان دین و مذهب چگونه از همان ابتدا از هیچ تلاشی برای انحراف صد در صدی فکر و ذهن ما از واقعیات فرو گزار نبوده و نیستند و برخی اوقات هم متاسفانه پدر و مادر های ما خود کاتالیزوری بودند برای این پروسه .چون در عصر ما نمایندگان دین و مذهب همان آخوند ها هستند و مردم دینی و مذهبی برای پر کردن چاله چوله های ایمانشان به آنها رجوع کرده و حرفشان را بدون چون و چرا می پذیرند و باز به دلیل تقدسی که از کودکی به ما القا شده که احترامی خاص برای آخوند ها قائل باشیم لذا به جهت این که یادمان نرود که این موجودات کثیف و خرافی که از کودکی فکر می کردیم باید به آن ها احترام گذاشت چه آدم هایی هستند بر آن شدم تا فقط چند صفت کوچک آن ها را برشمرم تا گوشه ای از ماهیت اصلی آخوند را یک بار دیگر یاد آوری کرده باشم. آخوند موجودی است که : موسیقی را حرام می داند ،ساز نواختن را مذموم می پندارد و خود هیچگاه به موسیقی گوش نمی دهد.رقص را بسیار بسیار حرام و اسباب گناه می پندارد و از ریشه و بن با آن مخالف است.با خوانندگی زن مخالف است.با مجسمه سازی و شطرنج مخالف است.با بازی های سرگرم کننده مخالف است.ستون دین او با چند ورق بازی یا چند سی سی الکل در پستوی خانه ای به خطر می افتد.پس در وحلۀ اول موجودیست مخالف فرهنگ و هنر و سرگرمی مخصوصا از نوعی که به انسان نشاط می دهد.چون ترس از شاد بودنِ انسان ها ستون بدن هر ملایی را به لرزه می افکند پس تنها در حالتی که انسان ها ذلیل، خوار، و گریه در کن باشند ملا می تواند بر آن ها حکومت کند. .هر عقب نشینی هم که آخوند های حرامزاده در طی سی سال حکومتشان انجام داده اند از روی اجبار و حفظ بیضۀ اسلام بوده است وگرنه مدینۀ فاضلۀ ملا همان سال های اوایل انقلاب اسلامی است که انسان جرات نفس کشیدن را نیز نداشت. آخوند موجودیست که با پوشیدن شلوار جین ،کراوات و اتوی لباس و جزییاتی از این دست که اصلا ارزش فکری ندارند مخالف است و برای آن ها حکم صادر می کند و عقیده دارد لباس کثیف بر تن او لباس پیغمبر اسلام است در صورتی که محمد هم لباسی اینگونه نمی پوشید و این لباس اختراعی است که بعد ها شکل گرفت.آخوند با لباس خود بین خود و دیگران تمیز قایل میشود و از این راه و فقط از این راه ارتزاق می کند. آخوند موجودی است که با آزادی ،دموکراسی و ...مخالف است و در صورتی که به دین او نقدی وارد باشد حاضر است آن را با شمشیر خفه کند.او از دانستن مردم می ترسد و از این رو بسیار در حماقت مردم می کوشد. آخوند موجودی است که هر چقدر تو را در خرافات دینی مصمم تر ببیند بیشتر تو را تشویق می کند.آخوند کاتالیزور فرآیند حماقت و نادانی و جهل است.چون کار او فروش خدا و پیغمبر و دین و مذهب و گنبد و امامزاده و ضریح و کعبه و تسبیح و پارچه و آب و دعا و صیغه و زن و ...است و هیچگاه در جهت بالا رفتن سطح فکری تو گام بر نمی دارد.هیچ آخوندی تو را به کتابخوانی (نه از نوع اسلامی) و هنر تشویق نمی کند.برای او نادانی تو از همه چیز مهم تر است. آخوند موجودی است که به حجاب اسلامی آن هم از نوع چادر و چاقچورعقیده دارد و اگر شما برقع هم بر چهره بزنید که چه بهتر او از این کار لذت می برد و از نظر او مانعی در خریت نیست.او عقیده دارد تمام دختران بالای 9 سال در دنیا باید مطابق آن چه قرآن گفته خود را بپوشانند و گرنه نظام هستی از هم فرو می پاشد و انسان ها آلت به دست در خیابان ها به جان یکدیگر می افتند. آخوند موجودی است که برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی از قبیل مشکلات جنسی مشکل اعتیاد مشکلات تحصیلی و... راه حلی ندارد و کاربرد ملا در فاتحه خوانی ،روضه، خطبۀ عقد و ...است. آخوند موجودی است که در آمدش از راه چاپیدن من و توست و از مفت خوری مال دیگران روزگار سپری می کند.به دین جهت در ردۀ گشاد ترین اقشار جامعه محسوب می شود. آخوند موجودی است که دنیای نقد تو را به نسیه می خرد و تو را به بهشتی که خود نیز به نبود آن مطمئن است حواله می دهد وعقیده دارد که این بهشت برین جز درسایۀ اجرای احکام نوشته شده در رسالۀ خود یا همکاران کثیفش حاصل نمی شود و راه یکی است و آن راه ملا است... باور کنید خسته شدم از بس که در مورد آفت ها و کثافت های وجود ملا در جامعه فکر کردم. بقیه را خود میدانید یا مستقیما با آن ها دست و پنجه نرم کرده اید. صد ها نکتۀ دیگر میشود به این گفته ها افزود. آدمی وقتی به تاریخ چند صد سالۀ اخیر ایران نگاه می کند و نقش خرابکارانه،متحجرانه ، لجنبار،پر از دروغ و حیله گرانۀ آخوند ها را در توطئه های مختلف می بیند،اگر دمی حواسش پرت شود و یک لحظه به این بیاندیشد که اگر چنین قشر مکاری خود به صدر حکومت برسند چه بلایی بر سر مردم زیر دست می آید تازه متوجه می شود که کجای کار است و بدبختی و نکبت کنونی حاصل حکومت چه کسانی با چه عقاید متحجرانه ایست و آنهایی که سی سال پیش قدرت را در دست گرفتند ماحصل چه تفکراتی هستند.
آرشيو روزانهء يک هفتهء گذشته: شماره 654 ـ سه شنبه 31 شهريور 1388 ـ 22 ماه سپتامبر 2009 شماره 653 ـ دو شنبه 30 شهريور 1388 ـ 21 ماه سپتامبر 2009 شماره 652 ـ يک شنبه 29 شهريور 1388 ـ 20 ماه سپتامبر 2009 شماره 651 ـ شنبه 28 شهريور 1388 ـ 19 ماه سپتامبر 2009 شماره 650 ـ جمعه 27 شهريور 1388 ـ 18 ماه سپتامبر 2009 شماره 649 ـ پنج شنبه 26 شهريور 1388 ـ 17 ماه سپتامبر 2009
|
================ ================ ================ ================ ================ ================ ================ ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ========== =========== ===========
=========== =========== ============= ============= ============= =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= ============= =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است. ======
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است. ======
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند. ====== آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند». ======
====== ====== |
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |